مادرگفت:نرو،بمان!
دلممیخواهدپسرم
عصاۍدسٺمباشد
گفت:چشمهرچہتوبگویۍ
فقطیڪسؤال!
میخواهۍپسرتعصاۍ
ایندنیایتباشدیاآندنیا؟!
مادرشچیزۍنگفت
وبااشڪبدرقہاشڪرد(:!
#شھیداحمدمشݪب"
ᷝᷡᷝᷝᷝخونریزےِ شدیدے داشت
داخلِ اتاق عمل دڪتر اشاره ڪرد🤞🏻
ڪه چادرم رو دربیارم،
تا راحت تر مجروج رو جابهجا ڪنم.
گوشہی چادرم رو گرفت🌿
وبُریده بُریده گفت:
"من دارم میرم ڪه چادُرت رو درنیارے"
چادرم تو مُشتش بود
ڪه شهید شُـد...♥️•°
التماسِ تفکر و چند بار خوندنش...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتۍ درس میخونی این ذڪر رو بـگو📖!
#امام_زمانم
میگفت:
همه فک میکنن
سر به زیریم فقط از سر حیاست🤭🙂
فقط برای اینه که
چشمم به نامحرم نخوره😓
ولی هیچکس اینو نمیدونه...🚶♂
هربار که میخوام سرمو بالا بگیرم
یاد این شعر میوفتم😔💔
"شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد"😭
یہبزرگیمیگفت:
"شڪنڪنوقتیبہیہشہـید
فڪرڪردی،چندلحظہقبلش،،
همونشهیدداشتہبہتوفکرمیکرده!"🍃
-
#شھیدانہ
مستند تلویزیونی
بهانه ای دیگر...
روایتی کوتاه از اغتشاشات شهريور و مهرماه ۱۴۰۱ در تهران
جمعه 29 مهرماه
شبکه سوم سیما
بعد از اخبار شبانگاهی 22
لطف بفرماییدحداکثر انتشار داده شود
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
فرصت بده ای روح جنون تا غزل بعد
در غیرت ما نیست که در ننگ بمیریم
#شعر_گرافی
نوازش روح
چھ تکلیفِ سنگینۍ است
بلا تکلیفۍ . .
وقتی کہ نمیدانم ،
منتظرت ماندم ،
یا فقط خودم را
به انتظار زدهام . .
_ حاج آقا، چرا محبت خدا رو حس نمیکنیم؟
+ دیدی آدمی که سرماخورده مزه غذا رو نمیفهمه؟:)