《🌸🍀》
#یڪروایتعاشقانہ💔🌱
همسرشون مےگُفتند:
بعضے از روزهاے جمعہ
تلفنِ همراهش خاموش بود📲
وقتے دلیلش رو مےپرسیدم
مےگفت:
ارتباطم رو با دنیآ کمتر میکُنم
تا امروز کہ متعلق
بہ امامزمانم -عج- هست
بیشتر با امامزمان باشم
بیشتر بہ یاد امامزمان باشم.. :)💕
#شهید_محسݩ_حججے
#یاد_شھید_باصلوات
#دلتنگے_شهدایے 💔 :)
درخلوت خودم بودم که صدا زدی مرا...
نه اینکه من خود آمده باشم...
تومرا خواندی و راهم دادی به دنیای زیبایت... :) ♥️ 🍃
#شهید_محسݩ_حججی ♥️
#دلنوشته_های_یک_جامونده :) 🥀
•═┄•※☘🌹☘※•┄═•
💌 #شهیــــدانه
به روایت مادر:
دو ماه قبل از رفتنش به سوریه که ماه مبارک رمضان هم بود. برای من و پدرش بلیت گرفت و ما را برای ۱۰ روز به مشهد برد. تمام این ۱۰ روز زیارتنامه عاشورا و نماز میخواند و در حرم بود. فقط سحر و افطار میدیدمش.
روزهای آخر دیگه سحر و افطار هم نمیآمد، در حرم میماند. آن شب که رضایت میخواست بیستویکم ماه رمضان و شب احیا بود. من هم دیدم خیلی بیتاب است که برود، گفتم به خاطر این که این راه را انتخاب کردهای و این راه را دوست داری رضایت میدهم بروی.
#شهید_محسݩ_حججی 🌷
•═┄•※☘🌹☘※•┄═•
💌 #شهیــــدانه
به روایت مادر:
دو ماه قبل از رفتنش به سوریه که ماه مبارک رمضان هم بود. برای من و پدرش بلیت گرفت و ما را برای ۱۰ روز به مشهد برد. تمام این ۱۰ روز زیارتنامه عاشورا و نماز میخواند و در حرم بود. فقط سحر و افطار میدیدمش.
روزهای آخر دیگه سحر و افطار هم نمیآمد، در حرم میماند. آن شب که رضایت میخواست بیستویکم ماه رمضان و شب احیا بود. من هم دیدم خیلی بیتاب است که برود، گفتم به خاطر این که این راه را انتخاب کردهای و این راه را دوست داری رضایت میدهم بروی.
#شهید_محسݩ_حججی 🌷
بَـعـضـی وَقـتـا اِنـقَـد دِلَـمـــ❣ـــ
هَـواتُـو میکُنِهـ...
اِنــقَـد دِلَــمـ تَنگـِـ💔ـــــــ تُو میشهـِ...
کهِـ شَک مـیکُـنَـم این (دِلـــــ💘ــــ) مالـِ مَنـِهـ یا تُو...🙂
#برادر_شهیدم 🥀
#شهید_محسݩ_حججی 🕊