🎀💠🎀
💠🎀
🎀
🎀اِی خـدا . . ❣
💠اَگَر کـِنـارِ لــحظـه هآیـَم ،
🔹تــورا ندارَم . . . ،
🔹تــو خــود دَر کـِنارِ لحــظِه هایَــم بـآش . . . ،
🔹آخـَر مـَن هـَربـآر،
🔹شبیــهِ طِفلــی کـِه جـُز آغوش مادَر سَرپنـآهـی ندارَد . . . ،
🔹بـآز بـِه تــو بَرمیــگَردَم . . .
💠 " اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ " .
🎀
💠🎀
🎀💠🎀
🌋 @doostibakhoda
❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️
#داستان_پندآموز
🍃🔷دختری با پدرش میخواستند
از یک پل چوبی رد شوند.🔷🍃
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگير تا از پل رد شويم.
دختر رو به پدر كرد و گفت: من دست تو را نميگيرم تو دست مرا بگير.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقي ميكند؟ مهم اين است كه دستم را بگيري و با هم رد شویم.
دخترك گفت:
فرقش اين است كه اگر من دست تو را بگيرم ممكن است هر لحظه دست تو را رها كنم، اما تو اگر دست مرا بگيري هرگز آن را رها نخواهي كرد!
✨ این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛ هر گاه ما دست او را بگيریم ممكن است با هر غفلت و ناآگاهي دستش را رها كنیم.
اما اگر از او بخواهیم دستمان را بگيرد، هرگز دستمان را رها نخواهد كرد!
و اين يعنی عشق... "دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"✨
❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️
🌋 @doostibakhoda
💠🌀💟🌀💠
پدر و پسری مهمان حضرت علی(ع) شدند. بعد از غذا خوردن، حضرت علی(ع) برای آنها آفتابه و لگن و حوله آورد
تا دست خود را بشویند حضرت شخصاَ نزد پدر رفت و آب ریخت تا دستش را بشوید. او خجالت کشید و عذر خواهی میکرد، ولی حضرت علی(ع) با اصرار دست او را شست.
سپس علی(ع) آفتابه و لگن را به پسرش محمد حنفیه داد و فرمود:
دست این پسر مهمان را بشوی. آنگاه فرمود:«اگر این پسر تنها بود، دستش را خودم میشستم اما خداوند دوست دارد آن جا که پدر و پسری هر دو حاضرند، بین انها در احترامات فرق گذاشته شود.»
💠🌀💟🌀💠
🌋 @doostibakhoda
🌴🌺🌴
🌴🌺🌴
🌴🌺🌴
🔺خدا در مکان های دور از انتظار
🔺به دست افرادی دور از انتظار
🔺و در مواقعی تصور ناپذیر
🔺معجزات خود را به انجام می رساند.
🔺برای آن مهربانِ توانا ، غیرممکن وجود ندارد ...
🔺همیشه ، همیشه و همیشه امیدی هست ...
. 🌴🌺🌴
🌴🌺🌴
🌴🌺🌴
🌋 @doostibakhoda
مکالمه دو جنین در شکم مادر :
🔸اولی: تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
🔹دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم
🔸اولی: امکان نداره.
ما با جفت تغذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده.
🔹دومی: شاید مادرمونم ببینیم
🔸اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش
🔹دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
🔸اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره.
🔹دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی….
🔺این مکالمه چقدر آشناس!
تا حالا بودن خدا را اینطوری به همين سادگی حس نكرده بودم..
🌋 @doostibakhoda