eitaa logo
دوستی با خدا
30.5هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
102 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/BB7a.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
*🔰شرح و تفسیر حکمت 55🔰* 👌🔆 دو شاخه مهم صبر 📜امام در اين گفتار حكيمانه، صبر و شكيبايى را بر دو گونه تقسيم مى كند. مى فرمايد:🔻 «صبر بر دو قسم است صبر در برابر انجام كار خوبى كه دوست ندارى و صبر بر ترك كار بدى كه دوست دارى»; 🟡در واقع نوع اول اشاره به ⭕صبر در برابر مشكلات عبادت است ⭕و نوع دوم اشاره به شكيبايى در مقابل ترك معصيت 🔰و آنچه بعضى از شارحان گفته اند: نوع اول از نوع دوم سخت تر است، گفتار صحيحى به نظر نمى رسد، زيرا موارد، كاملاً مختلف است; گاه مورد اول مهم تر است و گاه مورد دوم تا اطاعت چه اطاعتى باشد و معصيت چه معصيتى. 🔸نيز آنچه بعضى ديگر از آنان گفته اند كه صبر در اين دو مورد از دو مقوله و دو ماهيت است آن هم به نظر درست نمى آيد، *⃣ زيرا صبر به معناى كف نفس و خويشتن دارى و مقاومت در برابر مشكلات است; گاه مشكل انجام طاعتى است و گاه مشكل ترك معصيتى. 🔻بر اين پايه پيمودن راه حق و رسيدن به مقام قرب پروردگار و حتى رسيدن به اهداف و مقامات مادى در دنيا راه صاف و هموارى نيست. ✴️ در اين راه سنگلاخ ها، گردنه هاى صعب العبور، پرتگاه ها و حيوانات درنده و دزدان خطرناك وجود دارد. ✴️اگر صبر و مقاومت انسان كم باشد، با برخورد به اين موانع از راه مى ماند و به مقصد نمى رسد. 🔹 به همين دليل صبر و استقامت مهم ترين وسيله پيروزى انسان در دنيا و آخرت است، 🔰از اين رو قرآن مجيد مى فرمايد: «(إِنَّ الَّذينَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ); به يقين كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداى يگانه است سپس استقامت ورزيدند فرشتگان بر آنان نازل مى شوند و مى گويند: نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است». 📌بنابراين نزول و حمايت فرشتگان از مؤمنان در درجه اول مشروط به صبر و استقامت است و در جاى ديگر، قرآن مجيد مى گويد: ✨«فرشتگان بر بهشتيان از هر درى وارد مى شوند به آنها به خاطر صبر و استقامتشان درود مى گويند. چه نيكو است سرانجام آن سراى جاويدان. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 56🔰* 👌🔆دامنه غنا و فقر: 📜امام در اين كلام پربارش اشاره به آثار غنا و فقر مى كند و مى فرمايد: 🔻«بى نيازى در غربت وطن است و نيازمندى در وطن غربت» (الْغِنَى فِي الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَالْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ) 🔶وطن جايى است كه انسان در آنجا متولد شده و چشم به روى خويشاوندان و بستگان و نزديكان گشوده و مورد علاقهآنها قرار گرفته و در هر گوشه و كنار، آشنايى دارد 🔶و غربت جايى است كه انسان نه آشنايى دارد و نه دوست مهربانى و نه يار و مددكارى. 📜امام مى فرمايد: شخص غنى هر جا برود به موجب غنايش پيوندهاى محبت را با اين و آن برقرار مى سازد و به سبب بذل و بخشش ياران و مددكارانى پيدا مى كند. 🔹ولى شخص فقير حتى در وطن خويش دوستان و بستگان را از دست مى دهد و گاه به صورت موجودى فراموش شده در مى آيد. 💢پيام امام در اين سخن اين است كه مؤمنان بايد بكوشند و بى نيازشوند و به هنگام غنا و بى نيازى از مال و ثروت خويش براى جلب و جذب قلوبو كمك به نيازمندان استفاده كنند، از عواقب فقر بترسند، چرا كه فقر مايه ذلت و گاه مطابق بعضى از روايات سبب كفر مى شود. 🔶البته اين فقر با فقرى كه در روايات از آن تعريف شده تفاوت آشكارى دارد، _فقر ممدوح به معناى «ساده زيستن» و يا «فقر الى الله» است. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 57🔰* 👌🌱 سرمايه بى پايان 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار كوتاه و حكمت آميز به اهميت قناعت اشاره كرده مى فرمايد: 🔻«قناعت مالى است كه هرگز تمام نمى شود»; (الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ يَنْفَدُ). 🔶در تعريف قناعت مى توان گفت: حالتى است كه انسان با داشتن آن به ضروريات زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافاتى كه فكر و وقت انسان را پيوسته به خود مشغول مى دارد و آلوده انواع محرمات مى كند نمى رود. 🔹داشتن اين روحيه به منزله ثروت پايان ناپذير است، چرا كه انسان را از تمام ثروت هاى دنيا بى نياز مى سازد ; 🔹همواره سربلند زندگى مى كند و با عزت و آبرو ادامه حيات مى دهد.دست نياز به سوى ديگران دراز نمى كند و عمر خود را در مسير تشريفات و تجملات بر باد نمى دهد. 🔰در گفتار حكيمانه 44 كه قبلاً گذشت امام(عليه السلام) در فضيلت قناعت پيشگان فرمود: ✴️خوشا به حال كسى كه (پيوسته) به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل كند. به مقدار كفايت قانع گردد و از خدا راضى باشد». 🔰در خطبه 192 نيز امام در ميان اوصاف انبيا اين وصف برجسته را شمرده بود:🔅 آنها داراى قناعتى بودند كه دل ها و چشم ها را پر از بى نيازى مى كرد» 🔰در بحارالانوار نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود: من در جستجوى توانگرى برآمدم ولى آن را جز در قناعت نيافتم (زيرا حرص، غالب توانگران را راحت نمى گذارد) بنابراين قناعت پيشه كنيد تا غنى شويد» 🔶 قابل توجه اين كه اين گفتار حكيمانه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز نقل شده است همان گونه كه سيّد رضى مى گويد: «وَقَدْ رُوِىَ هذا الْكَلامُ عَنِ النَّبِىُ(صلى الله عليه وآله)»._ 🔰اين حديث را «متقى هندى» در كتاب كنز العمال كه از منابع معروف اهل سنت است آورده است. ✴️اين نكته نيز حائز اهميت است كه سرچشمه بسيارى از نارضايى هاى مردم و شكايت آنها از وضع زندگى كمبودها و فقر نيست، بلكه گاه مى بينيم همه چيز دارند اما باز ناله و فرياد مى كنند. ✴️عامل اصلى آن عدم قناعت و توقعات بى حد و حساب است و اگر همگى به مقدار نياز قانع باشند آرامش بى مانندى در جامعه حاكم مى شود. 🔰ابن ابى الحديد در اينجا گفتار زيبايى از (سقراط) نقل مى كند كه مردى او را در حال خوردن بعضى از سبزى هاى بيابان ديد. به او گفت: اگر در خدمت پادشاه بودى نياز به خوردن اين نداشتى. ▫️سقراط گفت: اگر تو نيز اين گونه غذا مى خوردى نيازمند نوكرى پادشاه نبودى. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 58 🔰* 👌🔆ريشه اصلى شهوات 📜امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و پرمايه اشاره به نكته اى درباره رابطه ثروت با شهوت كرده مى فرمايد: 🔻«مال و ثروت ماده اصلى همه شهوات است»; (الْمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ). 💢 بديهى است كه منظور از شهوت در اينجا هرگونه علاقه مفرط نفسانى و هوس آلود است. اعم از اين كه مربوط به شهوت جنسى باشد يا مقام يا تشريفات و زرق و برق دنيا و يا انتقام جويى و امثال آن. 🔷اين نكته نيز روشن است كه براى رسيدن به خواسته هاى نفسانى و هوا و هوس ها مال نقش اصلى را بازى مى كند و هر قدر فزونى يابد خطر افتادن در شهوات بيشتر است . 🔹اضافه بر اين ثروت مايه غرور است و غرور ريشه اصلى بسيارى از گناهان، به علاوه مال هر چه بيشتر شود انسان را به خود مشغول تر مى سازد و طبعاً از ياد خدا و اطاعت حق باز مى دارد. 🔹روى اين جهات سه گانه مى توان به عمق كلام امام پى برد. ✴️بديهى است آنچه امام در اين گفتار حكيمانه فرموده هشدارى است به غالب مردم كه در فزونى مال نكوشند، زيرا خطرات زيادى را به دنبال دارد اما چنان نيست كه هر ثروتمندى هواپرست و شهوت پرست باشد. ✅اين حكم كلى مانند احكام ديگرى نظير آن استثنائاتى دارد. گروه زيادى راه قارون را پيمودند و اموالشان مايه غرور و كفرشان شد، جمع اندكى نيز از مال براى رسيدن به مهم ترين طاعات الهى بهره گرفتند. 🔰اين معنا در آيات مربوط به قارون آمده است: «(وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللهُ الدَّارَ الاْخِرَةَ وَلاَ تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللهُ إِلَيْكَ وَلاَ تَبْغِ الْفَسَادَ فِى الاَْرْضِ إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ); ✴️در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و بهره خويش را از دنيا فراموش مكن و همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده (به بندگان خدا) نيكى كن وهرگز در جستجوى فساد در زمين مباش كه خدا مفسدان را دوست ندارد». 🔷بر همين اساس است كه در بسيارى از آيات قرآن از مال نكوهش شده و در بعضى از آيات از آن مدح و ستايش به عمل آمده و به عنوان خير (نيكى) از آن ياد شده است. 📚در روايات اسلامى نيز آثار اين مذمت و مدح درباره اموال فراوان ديده مى شود كه آوردن آنها ما را از شرح اين كلام دور مى كند. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 59🔰* 👌🔆هشدارى كه بشارت است! 📜امام(عليه السلام) با هشدارى بجا در اين سخن كوتاه و گرانمايه به اهميت هشدارهاى بجا و سودمند پرداخته مى فرمايد:🔻«كسى كه تو را (از امورى كه خطرناك است) بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد (به امورى كه مايه سرور و خوشحالى است)»; 🔰 در مصادر نهج البلاغه در ذيل اين حديث شريف افزون بر ذكر مدارك، نكته قابل ملاحظه اى آمده كه مى گويد_ : 🔰 تحذير شناساندن انسان به چيزى است كه مصلحت او در آن است و زيان و خطر را از او دفع مى كند و اينكه امام مى فرمايد چنين كسى مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد. 💠مفهومش اين است كه بايد از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت. 🔶تحذير به معناى ترساندن و هشدار دادن در برابر خطرات قطعى يا احتمالى است و تبشير به معناى بشارت دادن در برابر پيروزى هاست . 🔸از آنجا كه پرهيز از خطرات خود يك پيروزى بزرگ است امام مى فرمايد؛ 💠كسى كه تو را از خطر و ضرر قطعى يا احتمالى برحذر مى دارد مانند كسى است كه تو را بشارت دهد به امورى كه مايه خوشحالى توست 🔶بنابراين، دوستان خوب كسانى هستند كه هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمايند و اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست، ✴️ بلكه گاه مى شود برحذر داشتن و هشدار دادن به خطرها اثرات مهم ترى از بشارت ها دارد، ✅زيرا بشارت دهنده بسيار مى شود كه به كارهاى نيك انجام شده و پيروزى ها بشارت مى دهد، بشارتى كه تغييرى در سرنوشت نخواهد داشت، ✴️ولی تحذيركننده هميشه پيش از خطر هشدار مى دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمى مى گردد . 💠پيام اين گفتار حكيمانه مولا اين است كه هنگام ترساندن و برحذر داشتن نسبت به خطرات نه تنها ناراحت نشويد، بلكه آن را به منزله يك بشارت براى خود تلقى كنيد. 🔰در حديثى در كتاب شريف كافى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه به يكى از ياران خود فرمود: «اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكيكَ وهُو لَكَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن يُضحِكَكَ وَهُو لَكَ غاشٍّ; 🔰از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند ولى خيرخواه توست از كسى كه تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گويد و حقايق را وارونه نشان مى دهد، پيروى مكن». مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 60 🔰* 👌🔆خطرات زبان 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود به خطرات زبان اشاره كرده مى فرمايد: 🔻«زبان درنده اى است كه اگر رهايش كنى به تو آسيب مى رساند و تو را مى دَرَد»; (اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ). 🔷شك نيست كه يكى از بزرگترين افتخارات انسان نطق و بيان است كه به وسيله زبان انجام مى گيرد و به واسطه آن بر تمام جانداران ترجيح دارد 🔰به همين دليل خدا در سوره «الرحمن» كه سوره شرح نعمت هاى الهى است بعد از آفرينش انسان به نعمت نطق و بيان اشاره مى كند و مى فرمايد: (الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الاِْنسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ) 💠و قسمت عمده علوم و دانش ها از طريق زبان از نسلى به نسل بعد منتقل شده و دامنه تمدن انسان را گسترش داده است و اگر زبان نبود انسان همچون حيوانى بود. ✴️نعمت ها هر چه بزرگ تر باشد چنانچه از آن به طرز بدى استفاده شود خطراتش عظيم تر است. 🔹هيچ عضوى از اعضاى انسان به اندازه زبان بى قيدوبند خطرناك نيست به طورى كه گاه مى شود يك جمله آتش جنگى را مى افروزد و سبب ريختن خون ها و هتك نواميس و از بين رفتن آرامش و امنيت جامعه مى گردد، 🔰لذا در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه خداوند زبان را عذابى مى كند كه هيچ يك از اعضاى بدن را با آن عذاب نمى كند ✴️زبان عرضه مى دارد اى پروردگار تو مرا مجازاتى كردى كه هيچ چيز را با آن مجازات نكردى خداوند به او مى فرمايد: ◀️«سخنى از تو خارج شد و به شرق و غرب زمين رسيد و به سبب آن خون بيگناهان ريخته شد و اموال مردم غارت گرديد و نواميس مردم بر باد رفت به عزت و جلالم سوگند تو را مجازاتى مى كنم كه هيچ يك از اعضا را با آن مجازات نخواهم كرد ». 🔷قبلاً نيز گفته ايم كه قسمت مهمى از گناهان كبيره و خطرناك (حدود سى گناه) با زبان انجام مى شود. زبانى خالى از قيد و بند و بدون مانع و قانع در حالى كه اين زبان مى تواند بهترين وسيله خير و سعادت باشد. 🔰به همين دليل در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه ابوذر(رحمه الله) مى گفت: ای طالب علم اين زبان كليد خير و شر است، بنابراين بر زبانت قفل و بند نه همان گونه كه بر درهم و دينارت قفل و بند مى نهى». مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 61🔰* 👌🔆گزيدن شيرين! 📜امام(عليه السلام) در اين سخن حكيمانه به يكى از ويژگى هاى متضاد زنان اشاره كرده مى فرمايد:🔻«زن عقربى است كه نيش زدن او شيرين است»; 🔰شارحان نهج البلاغه هم در تفسير اين جمله اختلاف فراوان دارند و هم در اين كه آيا نسخه اصلى لَسبه است يا لِبسه (بر وزن حسبه) 🟩در نسخه محمد عبده لِبسه آمده كه به معناى معاشرت و ملابست است، بنابراين نسخه، تفسير جمله بالا چنين است: 🟢زن گرچه همچون عقرب گزنده است; اما معاشرت با او داراى فوايد و بركات و آثار مثبتى است كه آن را جبران مى كند و به دليل اين آثار معاشرت با او مطلوب است. 🔰همان گونه كه قرآن مجيد هم به آن اشاره كرده مى فرمايد: « _(وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا);_ ✴️ از آيات خدا اين است كه براى شما همسرانى از جنس شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد» 🔰و در جايى ديگر مى فرمايد: _«(هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ_ ); ✴️زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زينت هم هستيد و هر دو سبب حفظ يكديگر)». 🔰ولى در غالب نسخه هاى ديگر مانند نسخه مورد بحث ما «لَبسه» آمده است كه به معنى نيش زدن است. 🟩در اين كه اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نيش زدن او شيرين است شايد از آن رو كه در كنار نيش هاى او نوش هاى فراوانى نيز وجود دارد كه نيش هاى او را قابل تحمل بلكه شيرين مى كند. 🟢با توجه به اين كه آنچه در مورد عقرب مناسب مى رسد نيش است نه معاشرت كردن اين تفسير از تفسير عبده مناسب تر است. 🔰در اينجا تفسير سومى است كه مرحوم كمره اى آن را در شرح نهج البلاغه خود آورده و مى گويد: 🟩منظور از اين كلام حكمت آميز اين است كه به همه مردان و مخصوصاً جوانان هشدار داده شود كه از زنان آلوده بپرهيزند، زيرا آنها همچون عقربند، هرچند ظاهراً نيش شيرينى دارند; ولى هرگز نبايد فريب ظاهر زيباى آنها را خورد و در دام سم كشنده آنها افتاد. 🔰این تفسير نیزمناسب بنظر نمیرسد، زيرا لحن جمله حكمت آميز بالا برحذر داشتن نيست، بلكه تحمل كردن و مدارا نمودن است كه با همسران مشروع سازگار است. 🟢بنابراين همان تفسير دوم بهترين تفسيرها براى اين جمله حكيمانه است. ⁉️در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين تعبير درباره همه زنان صادق است يا درباره گروهى از آنها؟ ✅به يقين منظور همه زنان نيستند، زيرا بسيارى از آنان داراى چنان ايمان و تربيت و اخلاقى هستند كه هرگز همسرانشان از آنها نيشى احساس نمى كنند، 🟢 بنابراين منظور اين است كه در طبيعت زن اگر تربيت كافى نداشته باشد و از ايمان و معرفت، روح او سيراب نشود حالت گزندگى به خود مى گيرد و اين سخن حكيمانه براى همسران اين گونه زنان اين پيام را دارد كه به دليل فوايد وجودى آنان نيش هاى آنها را تحمل كنند. 🔰در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «يكى از حقوق زن بر مرد اين است كه اگر كار جاهلانه اى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد»; (وَاِنْ جَهِلَت غَفَرَ لَها). مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 62🔰* 👌🔆 پاداش برتر: 📜 امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز به يك اصل مهم قرآنى و اسلامى اشاره كرده مى فرمايد:🔻«هنگامى كه به تو تحيتى گويند به صورتى بهتر پاسخ گوى و هرگاه هديه اى براى تو فرستند آن را به صورت افزون تر پاداش ده. با اين حال فضيلت از آن كسى است كه ابتدا كرده است»; 💠 اخلاق اسلامى مى گويد هيچ كار خوبى را نبايد بدون پاداش گذاشت; خواه سخن احترام آميزى باشد يا اقدام عملى، بلكه بهتر آن است كه پاداش برترى داشته باشد; 🟠مثلاً اگر كسى به ما بگويد «سلام عليكم» بهتر آن است كه در پاسخ بگوييم «سلام عليكم ورحمة الله» وهرگاه كسى هديه مختصرى براى ما بفرستد ما در موقع مناسب هديه بهتر و بيشتر براى او بفرستيم. ✴️ اين كار سبب مى شود پيوند محبت و دوستى در ميان افراد جامعه روز به روز بيشتر شود و روح حق جويى و حق طلبى و تقويت گردد و زندگى در چنين جامعه اى بسيار توأم با آرامش خواهد بود 🔰در حالات بزرگان اسلام نمونه هاى عملى اين دستور به وضوح ديده مى شود. از جمله اين كه يكى از راويان اخبار مى گويد: 🔸من نزد حسن بن على(عليه السلام) بودم كنيزى بر آن حضرت وارد شد و دسته گلى تقديم آن حضرت كرد. 💠حضرت فرمود: «أنْتِ حُرُّ لِوَجْهِ اللّهِ تَعالى; تو براى خدا آزادى». 🔸به اين ترتيب حضرت در برابر اهداى يك دسته گل اين كنيز را براى هميشه آزاد كرد. 🔰راوى مى گويد عرض كردم او فقط يك دسته گل به شما داد كه قيمت چندانى ندارد شما او را آزاد كرديد.⁉️ 💠 امام در پاسخ فرمود: «(هكذا) أدَّبَني اللّهُ تَعالى; خداوند اين گونه ما را تربيت كرده است» . 💠سپس امام آيه شريفه (وَإذا... بِتَحِيَّة...) را تلاوت فرمود و افزود: اين كه خدا فرموده به صورت بهتر پاداش دهيد بهتر از آن همين بود كه او را آزاد كنم. 💠اين كه امام در ذيل اين كلام حكمت آميز مى فرمايد: برترى و فضيلت از آنِ كسى است كه ابتدا كرده به سبب اين است كه شخص دوم هركارى كند جنبه پاداش عمل دارد در حالى كه شخص اول بدون اين كه خدمتى به او بشود اقدام به نيكى كرده و مطلقاً جنبه پاداش نداشته است، بنابراين شخص اول بر دومى برترى دارد. 🔰به همين دليل در حديثى از امام حسين(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود : 💠سلام هفتاد حسنه دارد كه شصت و نه حسنه آن از كسى است كه سلام كرده و يك حسنه از آن كسى كه پاسخ مى گويد ». 🔰اين حديث از اميرمؤمنان نيز در بحارالانوار و مستدرك الوسائل نقل شده است. ✴️اضافه بر اين كسى كه ابتدا به سلام و تحيت يا كار نيك مى كند يك فضيلت اخلاقى ديگرى را نيز براى خود آشكار ساخته و آن مسأله تواضع در برابر برادر دينى است در حالى كه پاسخ گوينده تواضع خاصى ندارد جزء اين كه حق شناسى مى كند. ✴️شايان دقت است كه واژه «أُسْدِيَتْ» از ماده «سَدْو» بر وزن «سرو» در اصل به معنى دراز كردن دست به سوى ديگرى است، بنابراين «أُسْدِيَتْ إلَيْكَ يَدٌ» در كلام امام مفهومش اين است كه دستى به سوى تو دراز شد و اين جمله كنايه از بخشش و اهداى هديه است. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 63 🔰* *👌🔆 نقش شفاعت كننده* 📜امام(عليه السلام) در اين جمله كوتاه و پرمعنا اشاره به اهميت شفاعت كرده مى فرمايد:🔻«شفاعت كننده بال و پَرِ طلب كننده است»; (الشَّفِيعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ). 💠شفاعت بر دو گونه است ؛ تكوينى و تشريعى; 🟣شفاعت تكوينى آن است كه موجودات قوى تر اين جهان به موجودات ضعيف تر براى پرورش و تكامل و نموّ كمك كنند، 🟣تابش آفتاب، ريزش باران و وزش نسيم نوعى شفاعت درعالم تكوين نسبت به پرورش گياهان است. 🔹باغبان نيز در حدّ خود درمورد گياهان و درختان شفاعت مى كند. اين گونه شفاعت دامنه وسيعى در جهان هستى دارد. 🟣در عالم تشريع نيز انسان هايى كه در درگاه خدا مقرب ترند افراد ضعيف و آلوده به گناه و وامانده در راه را كمك كرده آنها را به سرمنزل سعادت مى رساند. ✴️به يقين هر دو نوع شفاعت هنگامى مؤثر واقع مى شود كه در شفاعت شونده قابليت و لياقت لازم وجود داشته باشد وگرنه به يك دانه فاسد گياه هر قدر آفتاب بتابد و باران ببارد و نسيم بوزد گياهى از آن نمى رويد و همچنين انسانى كه رابطه خود را با شفيعان به كلى قطع كرده شفاعت شافعان نفعى به حال او نخواهد داشت. 🔰اين كه امام در گفتار حكيمانه بالا مى فرمايد: شفاعت كننده بال و پر طلب كننده است واقعيت مسلّم عقلى و نقلى است 🟣همان گونه كه هيچ پرنده اى بدون بال و پر نمى تواند پرواز كند بسيارى از طلب كنندگان نيز بى بال و پر شفاعت پرواز در آسمان قرب خدا براى آنها غير ممكن است. 🟣اين جمله كوتاه در واقع هم اشاره اى به فلسفه شفاعت و هم مفهوم و معناى آن و هم شرايط شفاعت كننده و شفاعت شونده دارد. 🔹پرنده بايد همه چيز او كامل باشد تا بعد از رويش بال و پر بتواند پرواز كند و استفاده از بال و پر براى پرنده عيب نيست، بلكه افتخار است و عالم اسباب در جهان هستى در واقع چهره هايى از همين شفاعت است. 🔸در عالم تشريع نيز گاه معصومان و پيشوايان بزرگ شفاعت مى كنند، گاهى علماى دين و شهدا و صالحان و زمانى اعمال خوب انسان مانند نماز و روزه و جهاد او با دشمن يا با نفس سبب شفاعتش مى شود. 🔹در هر حال شفيع به منزله بال و پر محسوب مى شود. 📌براى توضيح بيشتر در مورد حقيقت شفاعت و آثار و شرايط آن به جلد اوّل تفسير نمونه ذيل آيه 48 سوره «بقره» مراجعه فرماييد. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 64🔰* *👌🔅سوارانى در خواب!* 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه تشبيه جالبى درباره غافلان اهل دنيا دارد مى فرمايد: «اهل دنيا همچون كاروانيانى هستند كه آنان را به سوى مقصدى مى برند و آنها در خوابند». 🔶 مى دانيم دنيا مسير آخرت است و در اين مسير منزلگاه هايى است كه در آنجا بايد زاد و توشه براى آخرت برگرفت تا هنگامى كه انسان به مقصد مى رسد دستش خالى نباشد; 🔶ولى دنياپرستانى كه در تمام عمر به دنيا مشغول اند، همچون كسانى هستند كه بر مركب سوار و در خوابند و ساربان آنها را به سوى مقصد مى برد. 🔶انتهاى اين مسير همان مرگ است آنها زمانى كه سيلى اجل در گوششان نواخته شود از اين خواب غفلت بيدار مى شوند و تهى دست به سوى آخرت مى روند. 🔰همان گونه كه در روايت معروف آمده است: «النّاسُ نِيامٌ فَإذا ماتُوا انْتَبَهُوا». مردم در خوابند هنگامى كه بميرند از خواب بيدار مى شوند. 🔸به بيان ديگر انسان ها سرمايه دارانى هستند كه وارد بازار دنيا مى شوند مدت اين بازار ـ مانند بسيارى از بازارهاى جهانى محدود است ـ و سرمايه آنها ساعات و شب ها و روزهاى عمر آنهاست هرگاه در اين مدت در خواب باشند سرمايه از دست مى رود و تجارتى حاصل نمى شود. 🔸به گفته شاعر : سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم جز حسرت و اندوه متاعى نخريديم مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 65 🔰* *👌🔆 غربت واقعى* 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار بسيار كوتاه و پرمعنايش به اهميت دوستان صميمى اشاره كرده مى فرمايد: « از دست دادن دوستان غربت است»; (فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ). 🔶روشن است كه انسان در وطن علاقه هاى فراوانى دارد; كه در مسائل مادى و معنوى از آنها بهره مى گيرد و احساس تنهايى نمى كند چون در وطن خويش است و در مشكلات بدون پناه نيست، آرامش خاطر دارد و احساس امنيت مى كند. 🔸ولى در غربت و دورى از وطن همه اينها را از دست مى دهد، خود را تنهاى تنها مى بيند; بدون يار و ياور و بى پناه و بدون آرامش. 📜امام مى فرمايد: انسان اگر در وطن خويش هم باشد ولى دوستان را از دست دهد گويى در غربت و دور از وطن است. 🔰همين مضمون در نامه 31 كه اندرزنامه امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(عليه السلام) است به صورت ديگرى نقل شده فرمود: 💠امام مى فرمايد: انسان اگر در وطن خويش هم باشد ولى دوستان را از دست دهد گويى در غربت و دور از وطن است. 🔰همين مضمون در نامه 31 كه اندرزنامه امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(عليه السلام) است به صورت ديگرى نقل شده فرمود: «الْغَريبُ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَبيبٌ; غريب كسى است كه دوستى ندارد». 🔰 در حديث ديگرى از مستدرك الوسائل از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: «الْمَرْءُ كَثيرٌ بِأخيهِ; انسان به وسيله برادران (دينى) خود كثرت و فزونى مى يابد». ✴️اضافه بر اينها، انسان داراى روح اجتماعى است و جوامع بشرى در سايه همين روح به وجود آمد. 🔶انسان پيوسته تلاش و كوشش مى كند دوستان بيشتر و بهترى پيدا كند و آنها كه علاقه به انزوا دارند و از انتخاب دوست عاجزند در واقع بيمارند. 🔸حال اگر دوستانش را از دست دهد گرفتار حالتى مى شود كه گويى بخشى از وجود خود را از دست داده است. ✴️پيام اين كلام حكمت آميز اين است كه هر مسلمانى بايد بكوشد و دوستان بيشترى براى خود فراهم سازد ولى مسلم است كه هر كسى شايسته دوستى نيست بلكه بايد دوستانى انتخاب كرد كه كمك بر دين و دنيا باشند. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 66🔰* *👌🔆طلب از نااهل* 📜امام(عليه السلام) در اين كلام پربار حكمت آميز به نكته اى اشاره مى كند كه سبب عزت و سربلندى هر انسانى است، مى فرمايد: 🔶 «از دست رفتن حاجت بهتر از آن است كه آن را از نااهل طلب كنى»; 🔶بى شك انسان ها در زندگى فردى و اجتماعى به يكديگر نيازمند اند و اصولاً فلسفه زندگى اجتماعى و مدنىّ بالتبع بودن انسان همين تعاون و برطرف ساختن حاجت و نيازهاى يكديگر است، 🔶زيرا هر كس قدرت محدودى دارد كه با آن نمى تواند همه نيازهاى خود را برطرف سازد ولى با كمك ديگران مى تواند بر مشكلات غلبه كند. 🔶كسانى كه انسان دست حاجت به سوى آنها دراز مى كند دو گروه اند: گروه اهل و نااهلان; 💠اهل كسى است كه داراى سخاوت و انسان دوستى و مهر و محبت و علو طبع باشد. 💠نااهلان آنها كه بخيل اند و تنگ نظر و منت گذار. 🔸بديهى است هرگاه انسان دست طلب به سوى نااهل دراز كند از يك سو خود را حقير كرده و از سوى ديگر، احتمال امتناع با توجه به بخل و تنگ نظرى طرف كاملاً وجود دارد. 🔶و از سوى سوم، اگر اقدام به رفع نياز و حاجت كند ممكن است ماه ها يا سال ها دست از منت گذارى بر ندارد، پس چه بهتر كه قناعت ورزد و علو همت و شخصيت خود را حفظ نمايد و از دست رفتن حاجتى را تحمل كند و دست نياز به سوى اين گونه افراد دراز نكند. 🔰در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه امير مؤمنان در محضرش عرضه داشت: خداوندا مرا به احدى از خلقت نيازمند نكن. 🔰رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود: اى على! اين سخن را مگو، زيرا هر انسانى نيازمند به ديگران است. 💠امير مؤمنان عرض كرد: اى رسول خدا! چگونه بگويم فرمود بگو: «قُلْ اللَّهُمَّ لاَ تُحْوِجْنِي إِلَى شِرَارِ خَلْقِكَ; خدايا مرا به انسان هاى شرور نيازمند مكن». 💠على(عليه السلام)عرض كرد: «يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ شِرَارُ خَلْقِهِ; شرار خلق كيانند؟»❓ فرمود: «الَّذِينَ إِذَا أَعْطَوْا مَنُّوا وَإِذَا مَنُّوا عَابُوا; 💠 كسانى كه اگر چيزى ببخشند منت مى گذارند و هنگامى كه منت مى گذارند بر انسان عيب مى گيرند». 🔶آرى شرار خلق و به تعبير امير مؤمنان، نااهلان ممكن است نياز مادى انسان را برطرف سازند ولى صدمات روحانى و معنوى به وى وارد كنند كه تحمل آن بسيار سخت و سنگين است. 🔶گاه به منت گذاردن اكتفا نمى كنند بلكه عيب ها بر انسان مى گيرند كه فلان كس ضعيف و ناتوان و بى عرضه و حقير است، ازاين رو به ما نيازمند شده است. 🔰در روايات اسلامى حاجت خواستن از تازه به دوران رسيده ها نهى شده است كه قطعاً با منت و ذلت همراه است; 🔰در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه به يكى از يارانش فرمود: 🔸دست خود را تا مرفق در دهان اژدها كنى براى تو بهتر از آن است كه حاجت از كسى بطلبى كه چيزى نداشته و سپس به نوايى رسيده است». 💠اين گونه اشخاص اگر چيزى به انسان بدهند سرمايه گرانبهاترى را از بين مى برند، آبى مى دهند و آبرويى مى برند 🔰سعدى شيرازى در كتاب گلستان خود بعد از ذكر داستانى مى گويد: حكيمان گفته اند: آب حيات اگر فروشند فى المثل به آبروى، دانا نخرد كه مردن به علت به از زندگى به ذلت. هرچه از دونان به منت خواستى در تن افزودى و از جان كاستى! مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 67🔰* 🔅👌 بخشش كم 📜امام(عليه السلام) در اين سخن حكيمانه اش از محروم كردن نيازمندان به هر اندازه كه ممكن باشد نهى مى كند و مى فرمايد: 🔶 «از بخشش كم حيا مكن، زيرا محروم كردن از آن هم كمتر است»; 🔸بسيارند كسانى كه معقتدند بايد بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترك كند، در حالى كه بخشش كم (توأم با عذرخواهى و ادب) حد اقل دو فايده دارد:⤵️ 1⃣نخست اين كه در بسيارى از موارد همين مقدار حل مشكلى مى كند و 2⃣ ديگر اين كه دست رد به سينه درخواست كننده زدن نوعى اهانت است و اين كار جلوى اهانت را مى گيرد. 3⃣اضافه بر اينها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش مى دهد. 🔸تعبير به «إنَّ الْحِرْمانَ أقَلُّ مِنْهُ; محروم ساختن از آن كمتر است» نوعى كنايه و تشبيه است، زيرا محروم كردن قابل مقايسه با مقدار مالى كه انسان مى بخشد نيست تا بگوييم اين از آن كمتر است. 💠امام_علی (عليه السلام) در واقع محروم كردن را نيز نوعى بخشش بسيار كم محسوب كرده كه هر بخششى از آن بيشتر است. 🔰در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «هر كار نيكى صدقه اى محسوب مى شود خواه به غنى باشد يا فقير، بنابراين صدقه را ترك نكنيد هرچند به نيمى از يك دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور داريد هرچند به نيمى از يكدانه خرما باشد، 💠زيرا خداوند متعال اين صدقه كوچك را براى صاحبش پرورش مى دهد، همان گونه كه شما بچه اسب يا بچه شتر خود را پرورش مى دهيد و در روز قيامت پرورش يافته آن را به او باز مى گرداند تا جايى كه بزرگ تر از كوه عظيمى خواهد بود. 🔰در گفتار حكيمانه 422 تعبير ديگرى از همين موضوع مهم آمده است مى فرمايد: «افْعَلُوا الْخَيْرَ وَلاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً; كار نيك را انجام دهيد و هيچ مقدار از آن را كم مشماريد». ✴️مهم اين است كه انسان در انفاق خود، هرچند كم اخلاص داشته باشد. اين خلوص نيت كم را بسيار و كوچك را بزرگ مى كند. 🔸شاهد اين سخن داستانى است كه در شأن نزول آيه 79 سوره توبه آمده است: 🔸لشكر اسلام براى مقابله احتمالى با دشمن در جنگ تبوك آماده مى شد. پيغمبر اكرم دستور به جمع آورى كمك هاى غذايى براى سربازان اسلام داد. 🔶هركس به اندازه توانايى خود مقدارى خرما به عنوان زكات يا تبرع به مسجد مى آورد و كسانى كه امكانات بيشترى داشتند مقدار فزون ترى مى آوردند. 🔶كارگر مسلمانى به نام «ابو عقيل انصارى» كه از چاه هاى اطراف مدينه آب براى منازل مى آورد و با مبلغ مختصرى كه از اين كار دريافت مى كرد هزينه زندگى خانواده خود را در حد پايين تأمين مى كرد نيز به فكر كمك به ارتش اسلام افتاد و چون اندوخته اى نداشت گفت: يك شب را اضافه كار مى كنم و درآمد آن را خدمت پيامبر مى آورم. 🔶محصول كار شبانه او دو من خرما بود كه يك من آن را براى خانواده خود گذارد و يك من را خدمت پيامبر آورد. 🔸منافقان عيب جو هنگامى كه ديدند «ابو عقيل» مشتى خرماى خشكيده در دامن ريخته خدمت پيامبر مى آورد او را به باد مسخره و استهزا گرفتند و سخن ها گفتند. آيه شريفه نازل شد، كار «ابو عقيل» را كاملاً ستود و استهزا كنندگان را به عذاب اليم الهى تهديد كرد. 💠 «كسانى كه از صدقات مومنان اطاعت كار عيبجويى مى كنند، و آنهايى را كه دسترسى جز به مقدار (ناچيز) توانائيشان ندارند مسخره مى نمايند خدا آنها را مسخره مى كند (كيفر استهزا كنندگان را به آنها مى دهد) و براى آنان عذاب دردناكى است». ببخش مال و مترس از كسى كه هرچه دهى *** جزاى آن به يكى ده ز دادگر يابى. ✴️ البته گاه به هفتصد برابر و بيشتر مى رسد. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 68🔰* *👌🔆زينت فقر و غنا:* 📜امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش از زینت فقر و زینت غنا سخن مى گوید و مى فرماید: _✴️«خویشتن دارى و عفت زینت فقر و شکرگزارى زینت غناست»;_ 🔷فقیر در معرض آفات مختلفى قرار دارد: اظهار حاجت توأم با ذلت، دست بردن به سوى اموال حرام، ناسپاسى در برابر خداوند و مانند اینها. اما اگر خویشتن دار باشد نه دست حاجت به سوى لئیمان مى برد و نه عزت نفس خود را زیر پا مى گذارد، نه آلوده حرام مى شود و نه زبان به ناشکرى مى گشاید، بنابراین عفت به معناى خویشتن دارى، زینت فقر است، 🔹از این رو خداوند از این گونه فقیران در قرآن مجید با عظمت یاد کرده و مى فرماید_:«(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الأَْرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا);_ 🔰(انفاق شما مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا در تنگنا قرار گرفتند (از وطن خود براى شرکت در میدان جهاد آواره شده و در تأمین زندگى وامانده اند) آنها نمى توانند (براى تأمین روزى) مسافرتى کنند و از شدت خویشتن دارى افراد ناآگاه آنها را بى نیاز مى پندارند; اما آنها را از چهره هایشان مى توانى بشناسى. آنان هرگز با اصرار چیزى از کسى نمى خواهند». این همان عفت است که زینت فقر است. 💠البته باید توجه داشت که عفت معناى عام و معناى خاصى دارد: 🔹معناى خاص آن پاکدامنى در مقابل آلودگى هاى جنسى و معناى عام آن هر گونه خویشتن دارى در برابر گناه و کارهاى زشت و پست است . ✴️شکرگزارى نه تنها براى غنىّ زینت، بلکه موجب فزونى نعمت است. 🔰رسول خدا(صلى الله علیه وآله)» فرمود: _«مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْد بَابَ شُکْر فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَةِ;_ 🔹خدا درِ شکرگزارى را به روى کسى نگشود که زیادى نعمت را از او باز دارد» مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت69 🔰* 👌🔅نگران مباش 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به افرادى كه در رسيدن به مقصودشان ناكام مى مانند دستورى مى دهد كه مايه آرامش است، مى فرمايد: ✴️«هنگامى كه آنچه را مى خواهى انجام نمى گيرد، هرگونه باشى اعتنا نكن»; (إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلاَ تُبَلْ مَا كُنْتَ). 🔰براى اين جمله تفسيرهاى متعددى از سوى شارحان نهج البلاغه ذكر شده است; اكثر شارحان بر اين عقيده اند كه اين سخن حكيمانه اشاره به همان چيزى است كه در قرآن مجيد آمده: (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُم) يعنى هنگامى كه به مقصد نرسيدى غمگين مباش، چرا كه اگر مقصود مادى است دنياى مادى بقايى ندارد و اگر مقصود معنوى است خداوند براى تلاشى كه كردى به تو اجر و پاداش مى دهد. 🔰بعضى ديگر مانند «محمد عبده» گفته اند كه منظور اين است كه اگر به مقصود نرسيدى دست از تلاش و كوشش بر ندار و به سخنان اين و آن اعتنا مكن. 🔰بعضى ديگر گفته اند: مقصود اين است كه اگر به مقصود نرسيدى به همان حال كه هستى راضى باش تا از مقام و مرتبه تو نزد خداوند كاسته نشود. 🔰تفسير چهارمى براى اين سخن به نظر مى رسد كه از بعضى جهات مناسب تر است و آن اين كه اگر به مقصود نرسيدى به هر صورت باشى تفاوتى نمى كند 🔶مثل اين كه كسى هدفش اين بوده كه در فلان شهر زندگى كند و موفقيت خود را تنها در آنجا مى بيند. 🔸 اگر اين مقصود براى او حاصل نشود چه تفاوتى مى كند كه در هر شهر ديگرى باشد، زيرا همه شهرها نسبت به خواسته او يكسان است و نبايد در اين باره سخت گيرى كند. ✴️ اين شبيه چيزى است كه مرحوم «علامه شوشترى» در شرح نهج البلاغه خود آورده كه زنى تنها يك پسر داشت و از دنيا رفت. آن مادر گفت: من مى خواستم اين فرزند من زنده بماند حال كه از دنيا رفت هر كس ديگرى مى خواهد بعد از او زنده بماند يا نماند. 🔸بارها گفته ايم كه اراده چند معناى مختلف از عبارت واحد مانعى از نظر ادبى ندارد و در نثر و نظم كلام عرب و ساير لغات، نمونه هاى فراوانى از آن هست، بنابراين ممكن است تمام معانى فوق در محتواى كلام امام(عليه السلام)جمع باشد. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 70 🔰* 🔆👌افراط و تفريط نشانه جهل است: 📜 امام (ع) در این کلام حکمت آمیز به مسئله مهمى اشاره کرده که سراسر زندگى انسان ها را در بر مى گیرد، ⭕همیشه جاهل را یا افراط گر مى بینى و یا تفریط کار! ✴️راه صحیح به سوى مقصد راه مستقیم است که ما پیوسته در نمازها هر روز خدا را مى خوانیم تا ما را بر آن راه ثابت بدارد 🔷در اطراف راه مستقیم خطوط انحرافى فراوانى هست که پیدا کردن راه مستقیم از میان آن خطوط نیاز به دقت و علم و دانش دارد. 🔹به همین دلیل، جاهل غالبا گرفتار خطوط انحرافى یا در جانب زیاده روى مى گردد و یا در سوى کوتاهى و کندروى.این مسئله در تمام شئون زندگى اعم از فردى و اجتماعى و سیاسى و غیر آن دیده مى شود; 🔹مثلاً حفظ ناموس و پاسدارى آن از هرگونه انحراف یک فضیلت است ولى افراد جاهل گاهى به طرف افراط کشیده مى شوند و با وسواس هر حرکتى از همسر خود را زیر نظر مى گیرند و با نگاه اتهام و گمان سوء به او نگاه مى کنند به طورى که زندگى براى آنها تبدیل به دوزخى مى شود و گاه هیچ گونه نظارتى بر وضع خانه و همسر خود ندارند که کجا رفت و آمد و با چه کسى صحبت مى کند و امثال آن. ⭕در مسائل بهداشتى فرد جاهل گاه چنان گرفتار افراط مى شود که دست به سوى هیچ آب و غذایى نمى برد به گمان این که همه آنها آلوده است، در هیچ مهمانى شرکت نمى کند، هیچ هدیه اى را نمى پذیرد و باید تنها خودش غذاى خویش را تهیه کند و گاه در جهت مخالف قرار مى گیرد و فرقى میان آلوده و غیر آلوده، بیمار مسرى و غیر بیمار نمى گذارد 🔰بعضی از شارحان، این مطلب را با موضوع عدالت در مسائل اخلاقى پیوند زده و گفته اند: ✴️همیشه فضایل اخلاقى حد وسط در میان دو دسته از رذایل است: ⭕شجاعت حد اعتدالى است که در میان صفت تهور (بى باکى) و جبن (ترس و بزدلى) قرار گرفته است. ✴️ عالم به سراغ حد وسطو جاهل یا در طرف افراط قرار مى گیرد و یا در جانب تفریط 🔷و همچنین سخاوت حد اعتدال میان بخل و اسراف است 💠همان گونه که قرآن مجید خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى». 🔷در مسائل مربوط به اعتقادات، گروهى از جاهلان درباره عظمت على(علیه السلام)چنان افراط کردند که قائل به الوهیت و خدایى او شده و گروه دیگر چنان کوتاه آمدند که در صف ناصبان قرار گرفتند و به یقین هر دو گروه گمراهند. ✴️خط صحیح همان پذیرش ولایت به معناى امام مفترض الطاعه بودن است. 🔰در خطبه ۱۲۷ نیز این مطلب به صورت شفاف و روشن آمده است: ✴️به زودى دو گروه در مورد من هلاک و گمراه مى شوند: دوست افراطى که محبتش او را به غیر حق (غلو) مى کشاند و دشمن افراطى که به سبب دشمنى قدم در غیر حق مى نهد (و مرا کافر خطاب مى کند). 🔰سپس افزود: «وَخَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالاً النَّمَطُ الاَْوْسَطُ فَالْزَمُوهُ; بهترین مردم درباره من گروه میانه رو هستند از آنان جدا نشوید» مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 71 🔰* 👌🔆🔸نشانه كمال عقل 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز به اهميت سكوت و كم گويى اشاره كرده مى فرمايد:_ «هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مى شود»; (إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلاَمُ). 🔷رابطه كمال و تمام عقل با كم سخن گفتن از اينجا روشن مى شود كه اولاً ريشه مفهوم عقل، منع و جلوگيرى است 💠و زانوبند شتر را از اين جهت «عقال» مى گويند كه او را از حركت باز مى دارد و از آنجا كه سخنان سنجيده، كم است و سخنان نسنجيده، بسيار، عقل به انسان مى گويد: بيشتر بينديش و كمتر بگو. 💠ثانياً مطالبى كه گفتن آن ضرورت دارد نسبت به فضول كلام و سخنان زيادى بسيار كمتر است، از اين رو افراد عاقل غالباً خاموش اند و به موقع سخن مى گويند. 💠ثالثاً انسان عاقل مى داند كه بيشترين و مهم ترين گناهان با زبان انجام مى شود بدين سبب براى محفوظ ماندن از عواقب زيان بار گناه سعى مى كند كمتر سخن بگويد; 🔹ولى متاسفانه افرادى را مى بينيم كه دم از ايمان مى زنند و گويى سخنان خود را جزء اعمال خود به حساب نمى آورند; 🔹در مجالس از آغاز تا پايان از سخنان لغو و بيهوده يا سخنانى كه آميخته با غيبت، اهانت و تهمت باشد ابا ندارند. ✴️انسان عاقل هرگز خود را گرفتار عواقب سوء پرگويى نمى كند. 💠رابعاً گفتار زياد، نيروها و انرژى هاى ذخيره انسان را بر باد مى دهد و وقت عزيز او را تلف مى كند و موجب دشمنى ها و عداوت ها مى شود، بنابراين عقل و شرع به ما فرمان مى دهد كه كم بگوئيد و گزيده بگوئيد. 🔰در حديثى از همان حضرت در غررالحكم مى خوانيم: «إيّاكَ وَفُضُولَ الْكَلامِ فَإنَّهُ يُظْهِرُ مِنْ عُيُوبِكَ ما بَطَنَ وَيُحَرِّكُ عَلَيْكَ مِنْ أعْدائِكَ ما سَكَنَ; ✴️ از زياده گويى بپرهيز كه عيب هاى نهانى تو را ظاهر مى سازد و كينه هاى آرام گرفته دشمنانت را بر ضد تو تحريك مى كند». 🔰در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: انسان گاهى سخنى مى گويد كه قصد بدى ندارد جز اين كه مى خواهد مردم را بخنداند🙂گ و به سبب آن (از مقام خود) سقوط مى كند بيش از فاصله زمين و آسمان». 🔰احاديث اسلامى درباره سكوت و كم سخن گفتن و پرهيز از خطرات زبان بسيار زياد است كه در اين مختصر نمى گنجد. اين سخن را با حديث ديگرى از پيغمبر اكرم پايان مى دهيم 💠كه فرمود: «مِنْ حُسْنِ إِسْلاَمِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَا لاَ يَعْنِيهِ; از نشانه هاى خوبى اسلام انسان سخن نگفتن درباره امورى است كه به او ارتباطى ندارد. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 72🔰* 👌🔆بیداد روزگار: 📜 امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز و بیدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسان ها بیان می دارد و می فرماید: ✴️«روزگار، بدن ها را کهنه و آرزوها را نو می سازد مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور می کند. کسی که (تلاش کند و) به مواهب آن برسد سخت خسته می شود و کسی که (بعد از تلاش) به آن نرسد رنج می برد»; 💠امام(علیه السلام) در این چند جمله کوتاه و پر معنا چند نکته مهم را یادآورد می شود: ✴️نخست این که گذشت روزگار بدن ها را کهنه و فرسوده می کند و این از واضحات است که بسیاری از مردم به آن توجه ندارند; هر سال و ماه، بلکه هر روز و ساعتی که بر انسان می گذرد، بخشی از قوا و نیروهای خود را از دست می دهد. 🔸درست مانند لباسی که بر اثر مرور زمان کهنه و پوسیده می شود و هیچ گونه استثنایی در آن نیست، بنابراین باید کوشید در مقابل آنچه از دست می رود چیزی به دست آورد تا گرفتار خسران نشود 🔰 آیات شریفه (وَالْعَصرِ إنَّ الاْنْسَانَ لَفِی خُسْر) نیز به همین معنا اشاره دارد. ✴️در دومین نکته می فرماید:«گذشت روزگار آرزوها را نو می کند» این مطلب به تجربه ثابت شده که حرص بزرگسالان بر جمع مال و به دست آوردن مقام از جوانان بیشتر است و شاید دلیل آن این باشد که انسان هر چه خود را به مرگ نزدیک تر می بیند احساس می کند وقت کمتری برای رسیدن به آرزوها در اختیار دارد. به عکس جوانان فکر می کنند وقت طولانی برای رسیدن به آرزوها دارند. 🔰در حدیث معروف نبوی می خوانیم: یَشیبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشُبُّ فیهِ خِصْلَتانِ; انسان پیر می شود ولی دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهای دور و دراز». آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد *خواب در وقت سحرگاه گران می گردد ✴️در سومین و چهارمین نکته به نزدیک شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواسته ها اشاره می کند فاعل این دو فعل همان «دهر» و گذشت روزگار است زیرا عمر انسان به هر حال محدود است و سرمایه ای است که با گذشت زمان تدریجاً نقصان می پذیرد و به همان نسبت، انسان از خواسته هایش دور می شود چون زمان کوتاه تری برای رسیدن به خواسته ها در اختیار دارد. اضافه بر این نیروهای او هم رو به ضعف و کاستی می رود و این عامل دیگری است که او را از خواسته هایش دور می سازد. 🔹گرچه «آمال» و «اُمنیّه» هر دو معنای قریب به یکدیگر دارند و به معنای آرزوها و خواسته هاست; ولی به نظر می رسد «آمال» بیشتر در مورد آرزوهای دست یافتنی و «اُمنیّه» در مورد آرزوهای دست نیافتنی به کار می رود، هرچند گاه در غیر این مورد نیز استفاده می شود. 🔹بنابراین جمله «یُجَدِّدُ الاْمالَ» اشاره به این است که انسان هر روز آرزوی تازه ای برای خود پیدا می کند و برای رسیدن به آن مشغول تلاش می شود و هر روز خواسته های او بر اثر گذشت زمان از دسترس وی دورتر می شود. ✴️سپس امام(علیه السلام) به پنجمین و ششمین نکته اشاره فرموده و کسانی را که به خواسته های دنیوی خود می رسند گرفتار خستگی و آنان راکه به آن نمی رسند گرفتار درد و رنج معرفی می کند و مفهوم آن این است که نه آنها که بر خواسته های دنیوی خود پیروز می شوند آرامش و راحتی دارند و نه آنان که ناکام می مانند، زیرا همان گونه که به دست آوردن مواهب مادی با مشکلاتی روبروست، نگه داشتن آن مشکلات بیشتری را در پی دارد. 🔶دقت در نکات حکمت های بالا کافی است انسان را به موقعیت خود در زندگی دنیا آشنا سازد و از هر گونه زیادی روی و خیال پردازی و غفلت باز دارد و به تلاش درباره فراهم ساختن زاد و توشه آخرت توجه دهد. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 73 🔰* 🔆👌روش تعليم و تربيت 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار گهربار به سه نكته شايان توجه اشاره مى كند: نخست مى فرمايد: «كسى كه خود را در مقام پيشوايى و امامت بر مردم قرار مى دهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مى پردازد به تعليم خويش بپردازد»; (مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ). 1️⃣كلام امام(عليه السلام) در اينجا مطابق ظاهر اطلاق كلام، هم رئيس حكومت بر مردم را شامل مى شود و هم تمام كسانى را كه به نوعى ارشاد و هدايت مردم را بر عهده مى گيرند. ✴️اين جمله اشاره به يك واقعيت مسلم عقلانى است كه تا انسان خودش چيزى را نداشته باشد نمى تواند به ديگران اهدا كند. 🔹خشك ابرى كه بود ز آب تهى كى شود منصب او آب دهى 🔷اضافه بر اين، مردم سخنان كسى را كه به گفتار خود پايبند و آثارش در زندگى او نمايان نيست، هرگز نمى پذيرند و به خود مى گويند: اگر او اين سخنان را باور مى داشت نخست خودش به آن عمل مى كرد. 2️⃣به همين دليل امام(عليه السلام) در دومين جمله مى فرمايد: «بايد تأديب و تعليم او نسبت به ديگران پيش از آنكه با زبانش باشد با عمل صورت گيرد»; 🔶اصلى مسلم در روان شناسى است كه مردم سخنان كسى را مى پذيرند كه به گفته خود معتقد باشد و به تعبير معروف: تا سخن از دل بر نيايد بر دل ننشيند و نشانه روشن اين اعتقاد اين است كه به گفته خود عمل كند. 🔰به همين دليل در حديثى كه در كتاب كافى آمده از امام صادق(عليه السلام)مى خوانيم : هنگامى كه عالم به علمش عمل نكند موعظه او از دل ها فرو مى ريزد همان گونه كه قطره هاى باران از سنگ سخت فرو مى ريزد». 🔹اشاره به اين كه دل هاى مردم حالت مقاومت و نفوذناپذيرى در برابر مواعظ آنها به خود مى گيرد. 🔰 نيز به همين دليل امير مؤمنان على(عليه السلام) در خطبه 175 مى فرمايد : اى مردم به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتى ترغيب نمى كنم مگر اين كه خودم پيش از شما به آن عمل مى نمايم و شما را از هيچ معصيتى باز نمى دارم مگر اين كه خودم پيش از شما از آن دورى مى جويم». 3️⃣سپس در سومين و آخرين جمله بر آنچه در جمله هاى پيش آمد تأكيد نهاده مى فرمايد: «كسى كه معلم و ادب كننده خويشتن است به احترام سزاوارتر از كسى است كه معلم و مربى مردم است»; 💠اشاره به اين كه هرگاه انسان نخست به تعليم و تاديب خويشتن پردازد، تأثير سخنانش بيشتر و عميق تر است در حالى كه اگر كسى تنها به تأديب مردم پردازد و از خويش غافل بماند روزى فرا مى رسد كه مردم از اين امر آگاه مى شوند و از او روى برمى گردانند. ✴️بلكه از روايات استفاده مى شود كه اين كار از نشانه منافقان است كه انسان ديگران را به نيكى ها و ترك بدى ها دعوت كند و خود به اين اندرز عمل ننمايد: 🔰در حديثى از امام سجاد على بن الحسين(عليه السلام)مى خوانيم كه فرمود : منافق ديگران را از بدى ها باز مى دارد; ولى خويشتن را باز نمى دارد و ديگران را به نيكى ها دعوت مى كند و خود بدان عمل نمى نمايد». مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 74🔰* 👌🔆✅ هر نفسى گامى است! 📜امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بيدار كننده اشاره به پايان تدريجى عمر انسان كرده مى فرمايد: ✴️«نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است»; 🔸خُطى جمع «خُطْوة» به معناى فاصله ميان دو قدم به هنگام راه رفتن است كه در فارسى از آن به عنوان «گام» نام مى برند. ✴️اين نكته مهمى است كه انسان دائما در حال نفس كشيدن است; در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال و اگر مدت كوتاهى راهِ نفس را بر او ببندند مرگ او فرا مى رسد. 🔸از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند‌; مانند اتومبيلى كه آخرين قطره سوخت آن تمام شود و در اين هنگام از كار باز مى ايستد، بنابراين همان گونه كه در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، 🔶هر نفسى كه انسان مى كشد و هر ضربانى كه قلب او مى زند او را يك گام به پايان زندگى نزديك مى سازد. 🔸 بعضى معتقدند كه ورزش كردن زياد از عمر انسان مى كاهد، زيرا به هنگام ورزش نفس ها سريع رتر و ضربان قلب بيشتر مى شود. 🔰در كتاب كافى نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: هر روزى كه بر انسان مى گذرد به او مى گويد: اى انسان من روز جديدى هستم و بر اعمال تو گواهم. در من از نيكى ها سخن بگو و كار نيك انجام ده تا روز قيامت براى تو گواهى دهم، زيرا من كه بگذرم ديگر هرگز مرا نخواهى ديد». ✴️اين همان چيزى هست كه قرآن مجيد در سوره «والعصر» به آن اشاره كرده و مى فرمايد: «(وَالْعَصْرِ إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر); سوگند به عصر كه انسان (همواره) در حال خسران است». 🔰فخر رازى در تفسير اين آيه سخنى دارد كه جالب به نظر مى رسد وى مى گويد: يكى از بزرگان پيشين مى گفت معناى اين سوره را من از مرد يخ فروشى آموختم فرياد مى زد: 🔰 «اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ، اِرْحَمُوا مَنْ يَذُوبُ رَأسُ مالِهِ; به كسى كه سرمايه اش مرتبا ذوب مى شود رحم كنيد». 🔸پيش خود گفتم: اين است معناى (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَفِى خُسْر). مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 75🔰* 👌🔆همه معدودها محدودند! 📜اين گفتار حكيمانه هرچند با حكمت پيشين در يك عبارت ذكر نشده; ولى در واقع مكمل آن است. 💠 نخست مى فرمايد: «هرچيز كه شمرده مى شود سرانجام پايان مى گيرد»; (كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض). ✴️اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است پايان پذير است و از آنجا كه عمر انسان ها تحت عدد قرار مى گيرند، 🔹مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مى گذرد تدريجا از آن كاسته مى شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى رود و مهم اين است كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است. 💠آن گاه در ادامه مى فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مى رسد»; (وَكُلُّ مُتَوَقَّع آت). ✴️منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مى دانيم در آينده رخ مى دهد; مانند مرگ و پايان زندگى و قيام قيامت. 🔹اشاره به اين كه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ دامان او را مى گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى يابد. 🔰به همين دليل در تفسير آيه شريفه (وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ) يقين را به مرگ تفسير كرده اند. 💠آنچه امام در دو جمله بالا بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذاران است; ✴️دنيايى كه عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، 🔰 همان گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشت خود را در دريايى فرو كند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه كند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده». ✴️ اين هشدارى است به همه دنيا طلبان و آنها كه به آخرت و زندگى جاويدان پشت كرده اند تا بدانند چه چيز به دست مى آوردند و چه چيز را از دست مى دهند. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت76 🔰* 👌🔆 سالى كه نكوست 📜امام(عليه السلام) در اينجا درس مهمى مى دهد كه براى همه مديران، بلكه همه رهروان راه حق كارگشاست. 💠مى فرمايد: «هنگامى كه كارها مشتبه شوند (و آينده روشن نباشد) آخرشان را بايد به اولشان سنجيد»; (إِنَّ الاُْمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا) 💢اشاره به اين كه هميشه آغاز و انجام كارها با يكديگر پيوند ناگسستنى دارند و در واقع شبيه علت و معلول اند، بنابراين اگر ما در چگونگى پايان كارى شك و ترديد داشتيم بايد ببينيم آغازش چگونه بوده است. ✴️هرگاه در مسير صحيح بوده عاقبت آن نيز چنين است و مطابق ضرب المثل فارسى: «سالى كه نكوست از بهارش پيداست» 💢و اگر آغاز آن در مسير نادرستى قرار گرفته بايد بدانيم كه عاقبت آن نيز نادرست و خطرناك است. 💠اين سخن پيام ديگرى نيز دارد و آن اين كه اگر مى خواهيم نتيجه هاى خوب و پربار از كارهاى خودمان بگيريم بايد در آغاز مراقب زيربناهاى آن باشيم. ✴️تفاوت بناى مسجد قبا و مسجد ضرار در همين امر است كه اولى به مصداق (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى) پايه صحيحى داشت و سرانجام به مضمون (فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا) عبادتگاه مؤمنان شد ✴️ و مسجد ضرار كه پايه آن بر اساس نفاق و كفر و شرك و تفرقه ميان مؤمنان بنا شده بود عاقبتش اين بود كه به دستور پيغمبر طعمه حريق شود. 🔰قريب اين معنا در عهدنامه مالك اشتر نيز آمده است آنجا كه امام مى فرمايد: «اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ، فَإِنَّ الاُْمُورَ أَشْبَاهٌ; 💠«با آنچه در گذشته واقع شده است نسبت به آنچه واقع نشده استدلال كن، زيرا امور جهان شبيه به يكديگرند». مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🔰شرح و تفسیر حکمت 77 🔰* 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 💠لذا امام در اين سخنان پربار خود دنيا را مخاطب قرار داده مى فرمايد:«اى دنيا! اى دنيا! از من دور شو»; (يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي). ❇️سپس مى افزايد: «تو خود را به من عرضه مى كنى يا اشتياقت را به من نشان مى دهى؟ (تا من را به شوق آورى؟) هرگز چنين زمانى براى تو فرا نرسد (كه در دل من جاى گيرى)»; ❇️در ادامه براى تأكيد بيشتر مى فرمايد: «هيهات (اشتباه كردى و مرا نشناختى) ديگرى را فريب ده، من نيازى به تو ندارم. تو را سه طلاقه كردم; طلاقى كه رجوعى در آن نيست» ✴️جمله «لاَ حَانَ حِينُكِ» در واقع جمله انشائيه و نفرين است نه جمله خبريه. امام در واقع از خدا مى خواهد كه زمانى فرا نرسد كه زرق و برق دنيا در دلش نفوذ كند. ❇️ جمله «غُرِّي غَيْرِي» مفهومش اين نيست كه مرا رها كن و به سراغ ديگران برو و آنها را بفريب، بلكه منظور اين است كه هرگز به سراغ من نيا و شبيه چيزى است كه در شعر معروف فارسى آمده است: برو اين دام بر مرغ دگر نه * كه عنقا را بلند است آشيانه 🔰تعبير به سه طلاقه كردن دنيا ناظر بر اين است كه انسان به حسب طبع و آفرينش پيوندى با دنيا دارد كه در حكم ازدواج است 💠و امام مى فرمايد: من اين پيوند را قطع كرده و عطايت را به لقايت بخشيده ام. در ادامه اين سخن، حضرت دليل اين نفرت بر زر و زيور دنيا و مقامات و ثروت ها را بيان كرده مى فرمايد: ✴️ «زندگى تو كوتاه و مقام تو كم و آرزوى تو داشتن ناچيزاست.» ✴️به راستى عمر دنيا كوتاه است و مقامات آن كم ارزش و گاه بى ارزش. 🔶جمله «أَمَلُكِ حَقِيرٌ» اشاره به اين است كه كسانى كه تو را آرزو دارند، آرزوى حقير و پستى براى خود پيدا كرده اند. 💠در پايانِ اين سخن، امام(عليه السلام) از كمبود زاد و توشه سفر طولانى آخرت شكايت كرده مى فرمايد: «آه از كمى زاد و توشه (آخرت) و طولانى بودن راه و دورى سفر و عظمت (مشكلات مقصد)»; ✴️با اين كه مى دانيم امام(عليه السلام) بيشترين ذخيره را براى عالم آخرت فراهم ساخته تا آنجا كه به مقتضاى حديث نبوى معروف: «لِضَرْبَة عَلىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْنِ» ضربه كارى آن حضرت (بر پيكر عمرو بن عبد ودّ در آن لحظه بسيار حساس تاريخ اسلام) برتر از عبادت جن و انس است ❇️و نيز مى دانيم آن حضرت در تمام غزوات اسلامى فداكارى فراوان كرد و عبادت هاى شبانه او گاه به هزار ركعت نماز در يك شب مى رسيد و يك هزار برده را از دست رنج خود خريد و آزاد كرد و عبادات و اطاعات فراوان ديگر، جايى كه امام با اين همه زاد و توشه از كمى زاد و توشه سفر آخرت اظهار ناراحتى و نگرانى كند ما چه بگوييم و چه كارى انجام دهيم؟ ✴️بديهى است هرگاه انسان زاد و توشه خود را براى اين سفر طولانى كم ببيند، براى افزايش آن كوشش مى كند 🔰تعبير به «مورد» اشاره به روز قيامت است كه انسان در آن وارد مى شود و تعبير به «عظيم» اشاره به مشكلات حساب و كتاب و عبور از صراط و هول و وحشت آن است. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 78🔰* 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 ✴️اصولاً اگر ما قائل به جبر باشيم تمام مكتب هاى اخلاقى و توصيه هاى علماى اخلاق فرو مى ريزد، زيرا كسانى كه كار غير اخلاقى را به حكم جبر انجام مى دهند هرگز گوششان بدهكار توصيه زهاى علماى اخلاق يا برنامه هاى پيامبران الهى و دستورات كتب آسمانى نيست. 💠این سخن را با حديث پرمعنايى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از كتاب طرائف سيد بن طاوس نقل كرده پايان مى دهيم. 🔰او مى نويسد: حجاج بن يوسف نامه هايى به چهار نفر از علماى معروف آن زمان نوشت: حسن بصرى، عمرو بن عبيد، واصل بن عطا و عامر شعبى كه (بهترين) آنچه را درباره قضا و قدر به آنها رسيده است براى او بنويسند. 🔰حسن بصرى چنين نوشت: بهترين چيزى كه (در اين زمينه) به من رسيده سخنى است كه از امام امير مؤمنان على بن ابى طالب شنيده ام كه فرمود: آيا گمان مى كنى كسى كه تو را از كارى نهى كرده به آن تشويق نموده است در حالى كه آنچه تو را تشويق به كارهاى خلاف مى كند پائين وبالاى توست و خداوند از آن بيزار است». 🔰واصل بن عطا نيز نوشت: بهترين چيزى كه در قضا و قدر شنيده ام سخن امام امير مؤمنان على بن ابى طالب است كه فرمود: 🔸هرگاه گناه اجبارى باشد اگر كسى كه اجبار بر گناه شده قصاص شود مظلوم است». 🔰شعبى نيز براى او نوشت:«بهترين چيزى كه در قضا و قدر شنيده ام سخن امام امير مؤمنان على بن ابى طالب است: 🔶 «أَيَدُلُّكَ عَلَى الطَّرِيقِ وَيَأْخُذُ عَلَيْكَ الْمَضِيقَ; آيا خداوند راه را به تو نشان مى دهد ولى سر راه را بر تو مى گيرد». ✴️هرچيزى كه تو از خدا نسبت به آن طلب آمرزش مى كنى (بدان) آن كار از سوى توست و هرچيزى كه خدا را بر آن شكر مى گويى از ناحيه اوست». 💢هنگامى كه اين نامه هاى چهارگانه به حجاج رسيد و از مضمون آن آگاهى يافت گفت: «به يقين اينها را از چشمه صاف و زلالى گرفته اند». ✴️نکته! *💠آيا اختيار انسان با توحيد مخالف است؟* 🔹پاسخ اين سخن روشن است و آن اين است كه مختار بودن ما به اراده پروردگار است; يعني خداوند خواسته است كه ما مختار باشيم، 🔹بنابراين افعال ما از يك نظر افعال خداست، چون قدرت و اختيار را او به ما داده و از نظر ديگر افعال خود ما و مسئوليت آن متوجه ماست، زيرا ما با ميل و اختيار خود آن را انجام داده ايم، بنابراين اعتقاد به اختيار عين توحيد است❗️ ✴️مسئله «امربين الامرين» نيز ناظر به همين معناست نه چنان آزادى كه افعال ما هيچ ارتباطى با خدا نداشته باشد و نه جبرى كه مصونيت را از ما سلب كند. ✴️گاه براى روشن شدن اين مطلب به مثال زير متوسل مى شويم و مى گوييم: يك دستگاه قطار برقى كه روى ريل در حركت است راننده با اختيار خود آن را به پيش مى برد; ولى مسئول برق آن هرزمان مى تواند رابطه قطار را با برق قطع كند و قطار را از كار بيندازد، بنابراين راننده قطار از يك نظر مختار است و از يك نظر تحت فرمان. 💢قضا و قدر در آثار اسلامى ✴️قضا در اصل به معناى فرمان است ✴️و قدر به معنى اندازه گيرى است. 💢بنابراين قضا و قدر دو مفهوم دارد: اول اين است كه خداوند فرمانى صادر و بعد حد و حدود آن را تعيين كند; مثلاً بفرمايد نماز بر شما واجب است سپس آن را در هفده ركعت قرار دهد. اولى قضا و دومى قدر است. 💢همچنين آنچه در ذيل روايت بالاست كه در توحيد صدوق و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده كه وقتى مرد شامى سؤال كرد اگر من در كار خود مجبور نيستم پس منظور شما از قضا و قدر كه ما را به اينجا آورده چيست؟ 💠امام(عليه السلام)فرمود: همان فرمان حكم الهى است. سپس به عنوان شاهد اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: 💠پروردگارت فرمان داده كه جز او را نپرستى» قضا و قدر است. 🔰آنچه در روايتى آمده كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) روزى از كنار ديوارى مايل به خرابى مى گذشت، هنگامى كه نزديك آن رسيد به سرعت رد شد و كسى عرض كرد يا اميرالمؤمنين آيا از قضاى الهى فرار مى كنى 💠 امام(عليه السلام)فرمود: آرى. «اَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللّهِ إلى قَدَرِهِ; من از قضاى الهى به سوى قدر او فرار مى كنم» 🔹 اشاره به آن است كه افتادن چنين ديوارى قضاى تكوينى است; ولى افتادن روى انسانى مانند من نوعى قدر است من از قضاى الهى به سوى قدر الهی فرار کردم. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 79🔰* 👌🔅دانش را هر جا بيابى فرا گير! 📜خلاصه اين كلام گهربار اين است كه سخنان حكمت آميز را از هر كس بايد پذيرفت حتى اگر گوينده آن منافق باشد. مى فرمايد: «حكمت و دانش را فرا گير هرجا كه باشد» 💠 سپس به دليل آن اشاره كرده، مى افزايد: «زيرا حكمت گاهى در سينه منافق است; اما در سينه او آرام نمى گيرد تا از آن خارج شود و در كنار حكمت هاى ديگر در سينه مؤمن جاى گيرد» 💢تعبير به «تَلَجْلَجُ...» با توجه به اينكه اين واژه به معناى اضطراب و ناآرامى است اشاره به آن است كه جايگاه كلام حكمت آميز سينه منافق نيست، ازاين رو در آنجا پيوسته ناآرامى مى كند تا خارج شود و در جايگاهى كه متناسب آن است; يعنى سينه شخص مؤمن در كنار ساير سخنان حكمت آميز قرار گيرد. ✴️نتيجه اين سخن همان است كه از روايات مختلف معصومان(عليهم السلام) استفاده كرديم كه علم و دانش هيچ محدوديتى ندارد; نه از نظر زمان: «أُطْلُبُوا الْعِلْمِ مِنَ الْمَهْدِ إلَى اللَّحَدِ» 🔷و نه از نظر مكان: أُطْلُبُوا الْعِلْمِ وَلَو بِالصّينِ 🔷و نه از نظر مقدار تلاش و كوشش: «أُطْلُبُوا الْعِلْمِ وَلَوْ بِخَوْضِ اللُّجَجِ وَشَقِّ الْمُهَجِ» 🔷و نه از نظر گوينده همان گونه كه در اين حكمت و در حكمت بعد آمده است. ✴️آرى علم و حكمت به حدى اهميت دارد كه هيچ محدويتى را به خود نمى پسندد. ❓در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه در بعضى از روايات از جمله روايتى كه از امام باقر(عليه السلام) در ذيل آيه شريفه (فَلْيَنْظُرِ الاْنْسانِ إلى طَعامِهِ) آمده است كه امام(عليه السلام)فرمود: 💠 منظور از طعام «عَلْمُهُ الَّذى يَأخُذُهُ مِمَّنْ يَأخُذُهُ; دانشى است كه فرا مى گيرد بايد نگاه كند از چه كسى فرا مى گيرد» بنابراين گرفتن سخن حكمت آميز از منافق چه معنا دارد. ✅پاسخ سؤال اين است كه گاه سخن حكمت آميز به قدرى واضح و روشن است كه از هر جا و از هر كس كه باشد بايد آن را پذيرفت; 🔷ولى در موارد ديگر كه انسان مطالب را به اعتماد استاد فرا مى گيرد بايد نزد كسى برود كه از نظر ديانت و علميت مورد اعتماد باشد. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 80🔰* 👌🔆دانش گمشده مؤمن است 📜 آنچه در اين كلام گهربار آمده است شبيه چيزى است كه در كلام قبل آمد; اما به تعبير و به شكل ديگر. 💠امام(عليه السلام) براى اين كه نامحدود بودن منبع علم را روشن سازد تشبيه زيبايى كرده مى فرمايد: «علم و دانش گمشده مؤمن است، بنابراين دانش را بگير، هرچند از اهل نفاق باشد»; ✴️ روشن است هرگاه انسان گمشده پرارزشى داشته باشد دائماً به دنبال آن مى گردد و آن را نزد هركس ببيند از او مى گيرد; خواه آن شخص مؤمن باشد يا كافر، منافق باشد يا مشرك، نيكوكار باشد يا بدكار. ❇️ سخن در واقع نشان مى دهد كه صاحبان اصلى علم ودانش افراد باايمان اند و منافقان و فاسدان غاصبانه از آن استفاده مى كنند و چه بسا آن را وسيله اى براى رسيدن به اهداف سوء خود قرار مى دهند، 🔷بنابراين، صاحب حقيقى آن كه مؤمنان اند هر جا كه آن را بيابند به آن سزاوارترند. 🔰 شبيه چيزى كه به صورت گسترده تر در قرآن مجيد آمده است; در سوره «اعراف»، آيه 32 مى خوانيم: «(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الاْياتِ لِقَوْم يَعْلَمُونَ); بگو چه كسى زينت هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و (همچنين) روزى هاى پاكيزه را حرام كرده است. ✴️بگو اينها در زندگى دنيا از آن كسانى است كه ايمان آورده اند(هرچند ديگران نيز از آن استفاده مى كنند ولى) در قيامت خالص براى مؤمنان خواهد بود. اين گونه آيات خود را براى كسانى كه آگاهند شرح مى دهيم». 🔰گرچه آيه ناظر به مواهب مادى است; ولى مواهب معنوى را به طور مسلم شامل مى شود. 🔰در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است كه روزى «حجاج» خطبه خواند و در ضمن آن گفت: 💠 خداوند ما را به طلب آخرت دستور داده و روزى دنيوى ما را ضمانت كرده. اى كاش آخرت را براى ما تضمين مى كرد و ما مأمور به طلب دنيا بوديم». 🔰حسن بصرى اين سخن را شنيد و گفت: «هذهِ ضالَّةُ الْمؤمِنْ خَرَجَتْ مِنْ قَلْبِ الْمُنافِقِ ; اين همان گمشده مؤمن است كه از قلب منافقى خارج شده است». مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 81🔰* 👌🔆معيار ارزش انسان: 📜 امام(عليه السلام) ارزش هر انسانى را در اين عبارت حكيمانه كوتاه به روشنى بيان كرده است مى فرمايد: ⚛«قيمت و ارزش هر كس به اندازه كارى است كه مى تواند آن را به خوبى انجام دهد»; ✴️اشاره به اين كه حسب و نسب، مقام و مال و پست هاى اجتماعى و رسمى هيچ كدام دليل بر ارزش انسان نيست. ✴️ارزش واقعى انسان را كارهاى مهمى تشكيل مى دهد كه از عهده آن بر مى آيد ⚛جراحى بسيار ماهر، معلمى شايسته، شاعرى توانا، نويسنده اى قوى و فقيهى ماهر كه مى تواند مردم را به احكام الهى آشنا سازد ارزش آنها به قدر همان كارى است كه به خوبى از عهده آن بر مى آيند. ⚛نه تنها در نزد مردم چنين است، در نزد خداوند هم كسانى قيمت و ارزش دارند كه اعمال شايسته تر و مجاهدت هاى بيشتر و اصلاحات بهترى انجام مى دهند. 🔰بعضى گفته اند منظور از «مايُحْسِنُهُ» علم و دانش هايى است كه شخص دارد، بنابراين ارزش هر انسان به مقدار معرفت و علم و دانشى است كه به خوبى آن را فرا گرفته است. 🔰بعضى اين دو را با هم آورده اند: معرفت بالا و عمل با ارزش. 🔰برخى ديگر تفسير چهارمى براى اين حديث شريف ذكر كرده اند و «مايحسنُهُ» را به معنى احسان و نيكوكارى تفسير نموده گفته اند: ارزش هر كس به اندازه احسان و نيكوكارى اوست. 📚گرچه جمع بين هر چهار تفسير در مفهوم جمله امكان پذير است، زيرا استعمال لفظ در بيش از يك معنا كاملاً بى مانع است; ولى تفسير اول صحيح تر و مناسب تر به نظر مى رسد. 🔰شاهد اين سخن حديث زيبايى است كه امام جواد(عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان(عليهم السلام) نقل كرده است كه فرمود: «چهار سخن را من گفتم و خداوند متعال تأييد آن را در كتابش نازل فرمود . 💠من گفتم: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَكَلَّمَ ظَهَرَ; شخصيت انسان در زير زبانش نهفته است هنگامى كه سخن بگويد آشكار مى شود». 🕋خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِى لَحْنِ الْقَوْلِ); منافقان را از طرز سخنانشان مى شناسى». 💠من گفتم: «فَمَنْ جَهِلَ شَيْئاً عَادَاهُ; كسى كه نسبت به چيزى جاهل است با آن دشمنى مى كند». 🕋خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ); آنها (دشمنان) چيزى را كه از آن آگاهى نداشتند تكذيب كردند» 💠نيز گفتم: «قَدْرُ أَوْ قِيمَةُ كُلِّ امْرِى مَا يُحْسِنُ; ارزش هر انسانى به اندازه چيزى است كه به خوبى انجام مى دهد». 🕋خداوند اين آيه را در قصه طالوت نازل كرده: «(إِنَّ اللّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَزادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ); خداوند او (طالوت) را بر شما برگزيده و از نظر علم و جسم او را افزايش داده است». 💠و نيز گفتم: «الْقَتْلُ يُقِلُّ الْقَتْلَ; كشتن (قصاص) كشتن را كم مى كند» 🕋 خداوند اين آيه را نازل فرمود: «(وَلَكُمْ فِى الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِى الاَْلْبابِ); قصاص مايه حيات و زندگى شماست اى صاحبان مغز و خرد». 🔰مرحوم سيّد رضى بعد از ذكر اين گفتار حكمت آميز جمله اى بيان كرده كه نشان مى دهد تا چه اندازه اين سخن حكيمانه در دل و جان اين مرد فصيح و بليغ تأثير گذاشته مى گويد: ✴️«اين از كلماتى است كه قيمتى براى آن تصور نمى شود و هيچ سخن حكيمانه اى هم وزن آن نيست و هيچ سخنى نمى تواند هم رديف آن قرار گيرد» مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
🔰شرح و تفسیر حکمت82 🔰* 🔮بخش دوم🔮 💠آن گاه به سومين دستور پرداخته مى افزايد: «هيچ كس از شما اگر چيزى را از او پرسيدند كه نمى داند حيا نكند و (صريحاً) بگويد: نمى دانم»; ✴️ گفتن نمى دانم عيب نيست. عيب آن است كه انسان جواب خطايى بدهد و ديگران را به گمراهى بيفكند و عقلاً و شرعاً در برابر آنها مسئول باشد. مخصوصاً هرگاه قول بدون علم در مقام قضاوت يا فتوا بوده باشد كه مسئوليت بسيار عظيمى دارد. 🔰در کتاب شریف کافى حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: کسى که بدون علم و هدایت فتوا بدهد فرشتگان رحمت و عذاب، او را لعنت مى کنند و گناه کسانى که به فتواى او عمل کرده اند بر دوش او خواهد بود».شمول لعن فرشتگان عذاب نسبت به چنین کسى روشن است; اما چرا ملائکه رحمت او را لعن مى کنند؟ ظاهرا به این دلیل است که از گفتن نمى دانم در جواب، که مایه رحمت الهى است خوددارى کرده است. ✴️افراد مغرور به علم، خود باید بدانند که به قول معروف «همه چیز را همگان مى دانند و همگان از مادر نزاده اند» بلکه مى توان گفت: همگان نیز همه چیز را نمى دانند. پس چه عیبى دارد که انسان جمله نمى دانم را در این گونه موارد به فراموشى نسپارد. 💠آن گاه در چهارمین دستور مى افزاید: «اگر کسى از شما چیزى را نمى دانست از فرا گرفتن آن خجالت نکشد»; ✴️هنگامى که انسان از مادر متولد مى شود چیزى نمى داند و با گذشت زمان با سؤالات پى در پى از این و آن حقایق بسیارى را فرا مى گیرد. بزرگترین دانشمندان جهان یکى از دلایل پیشرفتشان در علم و دانش، سؤال بوده است. آرى سؤال، کلید علم و دانش است. 🔰همان گونه که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: علم و دانش به منزله خزائنى است و کلید آن سؤال و پرسش است، بنابراین (هرچه را نمى دانید) سؤال کنید، زیرا در آموزش علم چهار کس پاداش مى گیرند: سؤال کننده، گوینده، شنونده (زیرا ممکن است در مجلس شنوندگانى غیر از سؤال کننده وجود داشته باشند) و آن کس که آنها را دوست دارد». 💠در پایان به پنجمین و مهم ترین دستور پرداخته مى فرماید: «بر شما باد که صبر و استقامت را پیشه کنید، زیرا صبر و استقامت در برابر ایمان همچون سر است در برابر تن. تن بى سر فایده اى ندارد همچنین ایمان بدون صبر و استقامت»; ✴️مى دانیم مهم ترین حواس انسان در سر اوست: بینایى، شنوایى، چشایى و بویایى و مهم ترین ابزار ارتباط انسان با دیگران که زبان است در سر قرار دارد. دروازه ورود غذا به بدن; یعنى دهان نیز جزء این پیکر است. از همه مهم تر، فرمانده تمام اعضا که مغز است در وسط جمجمه قرار دارد که اگر کمترین آسیبى به آن برسد بخشى از فعالیت هاى بدن تعطیل مى شود. در سکته مغزى که گاه نیمى از بدن انسان فلج مى گردد عامل اصلى خونریزى بعضى از رگ هاى مغز است که آن بخش را از کار انداخته است. 💢امروز در بسیارى از شهرهاى صنعتى اتاق کنترلى وجود دارد که از آنجا به تمام بخش ها فرمان لازم داده مى شود و یا دستور توقف مى دهند. مغز انسان در واقع اتاق کنترل تمام بدن است. 💢همه اینها در سر قرار دارد; اگر سر از بدن جدا شود، انسان دست و پاى مذبوحانه اى مى زند و پس از چند دقیقه تمام دستگاه ها تعطیل مى شود. صبر و استقامت نسبت به ایمان نیز چنین است. اگر از ایمان جدا شود دوام و بقایى براى ایمان نخواهد بود، زیرا نه در برابر گناه تاب تحمل ترک دارد، نه در برابر مشکلات اطاعت، توانى در خود مى بیند و نه در مصائب صبر مى کند. 💢به همین دلیل هنگامى که فرشتگان رحمت به استقبال بهشتیان مى آیند به آنها مى گویند: «این همه نعمت در برابر صبر و استقامتى است که به خرج دادید»: ✴️مؤمنان وارد باغ هاى جاویدان بهشتى مى شوند و همچنین پدران، همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى شوند و به آنها مى گویند سلام بر شما (اینها همه) به دلیل صبر و استقامت تان است چه نیکو است سرانجام آن سراى جاویدان». 🔰این سخن را با حدیث پرمعنایى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم. فرمود: صبر بهترین مرکب راهوار است و خداوند هیچ بنده اى را چیزى بهتر و گسترده تر از صبر (و استقامت) نداده است. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 83🔰* 👌🔆 دوگانگى و غلوّ 📜گرچه مدح و ثناى افراد به سبب كارهاى خوبى كه انجام داده اند باعث تشويق آنها مى شود; ولى به يقين افراط در مدح و ثنا افزون بر اينكه دروغ و گناه كبيره اى محسوب مى شود سبب اغفال طرف مقابل مى گردد و او را از كوشش و تلاش براى رسيدن به مقامات بالاتر باز مى دارد و آثار غرور و خودبرتربينى در او آشكار مى گردد. 💠به همين دليل، امام در برابر كسى كه در ستايش او مبالغه مى كرد ولى در دل او را متهم مى دانست فرمود:_ ✴️ «من كمتر از آن هستم كه تو مى گويى و بالاتر از آنم كه در دل دارى» ; 💢ممكن است آن شخص در مورد امام غلو كرده باشد و امام با اين سخن مى خواهد جلوى غلو او را بگيرد; 🔰ولى اين احتمال نيز داده شده است كه چه بسا او تنها بخشى از صفات واقعى امام را برشمرده ولى امام متواضعانه چنين سخنى را مى گويد. 🔰در هر حال جمله ذيل اين سخن كه مى فرمايد «برتر از آنم كه در دل دارى» در واقع كرامتى است از سوى امام(عليه السلام)كه باطن و درون مخاطب خود را مى خواند. ✴️و مى داند او منافقانه تعريف و تمجيد مى كند و در دلش حتى صفات واقعى امام(عليه السلام)را نيز قبول ندارد. 🔰در روايات اسلامى نيز مذمت زيادى در مورد مداحان و مبالغه گران در مدح و ستايش آمده است. 🔰در حديثي از حضرت محمد ص مى خوانيم كه مردى ستايش مبالغه آميزى درباره شخص ديگرى در محضر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كرد پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لا تُسْمِعْهُ فَتُهْلِكُهُ لَوْ سَمِعَكَ لَمْ يُفْلَحْ; آنچه را گفتى به گوش او نرسان كه سبب هلاكت او مى شود و اگر مدح مبالغه آميز تو را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد». 🔰در فرمان مالك اشتر نيز همين مطلب به صورت جامع ترى آمده است آنگاه كه امام(عليه السلام) فرمود:سپس آنها را طورى تربيت كن كه از تو ستايش بى جا نكنند (و از تملق و چاپلوسى بپرهيزند.) 💠نیز تو را نسبت به اعمال نادرستى كه انجام نداده اى تمجيد ننمايند، زيرا مدح و ستايش فراوان عُجب و خودپسندى به بار مى آورد و انسان را به كبر و غرور نزديك مى سازد». ✴️متأسفانه در هيچ يك از كتبى كه ما ديده ايم سخنى در اين باره كه آن شخص در مقام افراط در ثنا چه گفت كه امام برآشفت نيامده است و اگر عين آن كلام نقل مى شد مى توانستيم قضاوت كنيم كه افراط در مدح بوده است يا تواضع امام. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda
*🔰شرح و تفسیر حکمت 84🔰* 🔆👌نسل پربار 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز خود به نكته پيچيده اى اشاره كرده كه شارحان در تفسير آن به زحمت افتاده اند مى فرمايد: 💠«باز ماندگان شمشير دوام و بقايشان زيادتر و فرزندانشان بيشتر است»; (بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً، وَأَكْثَرُ وَلَداً). 🔸اشاره به طوايفى است كه دشمنان بى رحمانه از آنها قربانى گرفتند; ولى باقى ماندگانشان بقاى بيشتر دارند و فرزندانشان فزون تر خواهند بود. 🔰همان گونه كه در ذكر سند اين كلام حكمت آميز گفته شد تجربه هاى تاريخى اين حقيقت را تأييد و مورخان به طوايفى اشاره كرده اند كه عدد كثيرى از آنها كشته شد ولى چندان نگذشت كه فرزندانشان به طور چشمگيرى فزونى يافتند. 🔰نمونه بارز آن ـ چنان كه گفتيم ـ فرزندان اميرمومنان على(عليه السلام)بودند كه بنى اميه آنها را هر جا يافتند از دم شمشير گذراندند و بنى عباس نيز بى رحمانه از آنها قربانى گرفتند ولى نسل آنها به قدرى فزونى يافته كه بحمدالله در تمام بلاد عدد كثيرى از آنها ديده مى شود. 💠تنها عنايات الهيه و الطاف خداوندى است كه به چنين مظلومانى چنان بركتى در نسل مى دهد. 💢وى مى گويد: به هنگام تنازع بقا (درگيرى هايى كه در ميان افراد و قبائل براى ادامه حيات رخ مى دهد) آنها كه قوى ترند باقى مى مانند و آنها كه ضعيف ترند كشته مى شوند و قوى ترها نسل پربارتر و زاد و ولد بيشترى دارند، ازاين رو جمله «أقْوى عَدَداً وَ أكْثَرُ وَلَداً» در مورد آنها صادق است. 🔰ولى تفسير روشن ترى براى كلام امام(عليه السلام) مى توان گفت كه رابطه طبيعى صدر و ذيل آن را روشن مى سازد و آن اين كه اقوامى كه شهيد و قربانى مى دهند 💢بازماندگانشان در نظر توده هاى مردم عزيز و شريف مى شوند و به همين دليل مردم دوست دارند از آنها داماد بگيرند و به آنها عروس بدهند و همين سبب مى شود كه زاد و ولد آنها فزونى يابد. 🔰به تعبير ديگر ارتباط سببى با آنها مايه افتخار و اعتبار است و همين امر موجب مى شود كه مردم براى برقرار ساختن چنين رابطه اى تلاش و كوشش كنند. ✴️ما در عصر و زمان خود نيز مى بينيم كه يكى از امتيازاتى كه به هنگام خواستگارى براى عروس يا داماد ذكر مى كنند اين است كه مى گويند از خانواده شهیداست تا طرف مقابل به ازدواج به اين خانواده ترغيب شود. 📚البته جمع ميان تفسيرهاى بالا امكان پذير است، هر چند تفسير اخير مناسب تر است. مطالب هدیه به امام زمان (عج) ‎‎‌‌‎‎‌🌋 @doostibakhoda