🌾🌿🌾
#آیت_الله_مجتهدی
💫خداوند چقدر به ما نعمت داده است
خودش میفرماید:
نمی توانید نعمت های من را بشمارید☺️
یڪی از🔺بزرگترین نعمـت خـداوند
این است که ما هـر چه گناه🕳مۍڪنیم..
او میپوشاند، اگـر مثلاً در پیشـانی ما
یک کنتور بود وهر یک گناه یک شماره میانداخت ؛دیگر مـا آبـرو نداشتیم😞
ما نمۍتوانستیم زندگـے بڪنیم یا اگـر
به جـای شماره انداختن بوی💭ظاهری قرار
داده بود دیگر کسی طرف دیگری نمیرفت...!!
«لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم»
اگر از گناهان یکدیگر با خبـر
میشُدید، یکدیگـر را دفـن نمیکردید.
ببین خـــ✨ـدا چقدر مهربان است
که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته استــ .
🌾🌿🌾
🌋 @doostibakhoda
💫
✨ معیار شناخت افراد ؛
🌿 انسان خوب
چگونه شناخته می شود ؟!
☘ امام صادق (ع) :
" لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ "
⚡️ نگاه به رکوع و سجود طولانى
افراد نکنید ،
چرا که ممکن است عادت
آنها شده باشد،
بطورى که اگر آن را ترک
کنند ناراحت شوند !
🌿ولى نگاه به راست گویى
و امانت داری آنها کنید !
" سفینة البحار ماده صدق "
🌋 @doostibakhoda
💠 آزاد است! 💠
🍁صدای ساز و آواز بلند بود، و نشان از برپایی بساط عشرت و میگساری داشت. کنیزک خدمت کار، درون خانه را جارو کرد و خاکروبه ها را در دست گرفته، از منزل خارج شد.
در این هنگام، مردی که آثار عبادت زیاد از چهره اش نمایان بود و از آن جا می گذشت، از کنیزک پرسید: صاحب این خانه، بنده است یا آزاد؟
کنیز گفت: آزاد!
رهگذر پرسید: معلوم است که آزاد است، اگر بنده بود پروای صاحب و خداوندگار خویش را نگه می داشت!
رد و بدل شدن این سخنان بین او و کنیزک، موجب مکث زیادتر کنیزک در بیرون خانه شد. هنگامی که به خانه برگشت، اربابش پرسید: چرا دیر آمدی؟
کنیزک ماجرا را تعریف کرد و پرسش و پاسخ ها را بیان نمود.
شنیدن این ماجرا، صاحب کنیزک را چند لحظه در اندیشه فرو برد، به خصوص آن جمله مرد رهگذر - اگر بنده بود، از صاحب اختیار خود پروا می کرد - بر او اثر کرد.
او بی اختیار از جا برخاست و به خود مهلت کفش پوشیدن نداد، خود را با پای برهنه به صاحب سخن که امام موسی بن جعفر (علیه السلام) بود رساند و به دست آن حضرت موفق به توبه شد. او به افتخار آن روز و قبولی توبه، کفش پا نکرد و از آن پس به حافی، یعنی پا برهنه، مشهور شد.
🌋 @doostibakhoda
🌾🌿🌾
حاج آقا عالی:
اومد پیش امام رضا علیه السلام گفت : آقا من فقیرم، اگه میشه یه کمکی به من بکنید، امام رضا علیه السلام یک سینی انبور جلوشون بود ، یک شاخه انگور برداشت بهش تعارف کرد
گفت انگور به چه کارم میاد؟ شکم زن و بچه ام گرسنه است، این انگور رو گذاشت تو سینی...
یه چند لحظه گذشت ، بنده خدای دیگه ای وارد اتاق شد و سلامی به امام رضا علیه السلام داد، حضرت یک دونه ی انگور بهش داد، برق خوشحالی تو چشمش
گفت آقا ممنونتم ، من دلم تنگ شده بود اومدم شمارو ببینم، شما چقدر کریمی...
حضرت یک شاخه انگور بهش داد، گفت آقا همون دونه انگور بسّه میرم توی یک کاسه ای می چکونم تا همه فامیل و اطرافیانم از اون بخورن تا متبرک بشن، شما چقدر بزرگواری...
حضرت سینی انگور را بهش داد ، گفت آقا من زبون تشکر ندارم زبانم لالِ ... من فقط اومده بودم شما رو ببینم شما داری اینجوری کرامت میکنی
حضرت فرمود یک چیزی بیارید میخوام بنویسم، فرمودند : باغ انگورم را بهش دادم، مرد گفت من زبانم لالِ نمیتونم تشکر کنم.
حضرت فرمود زمین های اطرافش را هم بهش بدید.
اون بنده خدایی که اول اومده بود نشسته بود یه مرتبه برآشفته شد که آقا این چه وضعیه، من فقیر بودم اون فقط دلش تنگ شده بود اومده بود شما رو ببینه، شما هی به این دادی،
حضرت زیر اون نوشته ای که باغ را بخشیده بود نوشت: "لَاِن شَکَرتُم لِاَزیدَنَّکُم و لَاِن کَفرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدید"
حضرت فرمود من به تو یک شاخه انگور دادم قدر دانی نکردی من به اون یک دونه انگور دادم قدردانی کرد، و رسم خدا این است که اگر کسی قدردانش باشه بیشتر بکنه، من خواستم به سنت خدا عمل بکنم...
🍁
🌋 @doostibakhoda
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
استاد فاطمي نيا:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام میفرمایند:
" دل مومن، از کعبه بالاتر است"
هردلی که حامل محبت امیرالمومنین علیه السلام است، حرمتش از کعبه بالاتراست!
پس ماکه درمملکت شیعی زندگی میکنیم ، ازچپ وراست دراطراف ما کعبه است! خیلی باید مراقب باشیم دل های اینان را نشکنیم! آبروی مومنین را نبریم ؛ خدای نکرده دل شکستن باعث ظلمت و بیچارگی انسان میشود. با این کارها انسان عاقبت بخیر نمیشود.
🌋 @doostibakhoda
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
🌸🍃استاد_پناهیان
🌷هر چه بیشتر به خاطر خداصبر کنیم
خدا بیشتر به خاطر← ما "عجله" خواهد کرد
🌷 و هر چه بیشتر در ←سختیها "لبخند" بزنیم
خدا زودتر← آسایش را به ما میرساند.
💟 انگار خدا طاقت ندارد صبر بندۀ خودش را ببیند
⚜❣ و در آخرت هم هنگام ورود به بهشت اول از صبرشان تقدیر میکند
🕊سلام علیکم بماصبرتم فنعم عقبی الدار🕊
🌾🌸🌾🌸🌾
🌋 @doostibakhoda
«تـاوان دل ســوزاندن»
☘ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید.
☘ ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!!
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ....
☘ پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ.
☘ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ،
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ.....
✍از بیانات آیت الله فاطمی نیاء
🌋 @doostibakhoda
#حدیث_متنی
مناظره #امام_رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام به ابن رامین (فقیه) فرمود:
ابن رامین! آن وقت که پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه خارج شد، کسی را جای خود نگذاشت؟
ابن رامین: چرا علی را جای خود گذاشت.
امام رضا علیه السلام: پس چرا به اهل مدینه نفرمود خودتان کسی را انتخاب کنید، چون انتخاب شما خطا نمی شود.
ابن رامین: حضرت پیامبر چون نگران بود اختلاف و درگیری در میان مردم بیفتد.
امام: خوب چه عیبی داشت، اگر هم اختلافی رخ میداد، هنگامی که از مسافرت به مدینه بر میگشت آن را اصلاح مینمود.
ابن رامین: البته عمل آن حضرت که خود جانشین تعیین فرمود، با محکم کاری مناسب تر و منطقی تر بود.
امام: بنابراین برای پس از مرگ خود نیز حتما کسی را جای خود قرار داده است؟
ابن رامین: نه!
امام: آیا مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله از مسافرتش مهم تر نبود؟
سفر دنیا کوتاه است و سفر مرگ طولانی و ابدی. پس چگونه شد که هنگام مرگ از اختلاف امت خاطر جمع بود - جانشین تعیین نکرد - اما در مسافرت چند روزه دنیا خاطر جمع نبود - جانشین تعیین کرد - با این که خود آن حضرت زنده بود و میتوانست اختلافات را اصلاح نماید.
ابن رامین در مقابل سخنان منطقی امام علیه السلام نتوانست حرفی بگوید و ساکت شد.
📚 بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۷۵
🌋 @doostibakhoda