eitaa logo
دوپهلوی
1.1هزار دنبال‌کننده
35 عکس
6 ویدیو
0 فایل
دوپهلوی/ مرور جدی و طنز تاریخ پهلوی
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‎ 🔵 رمز موفقیت اعلیحضرت! شاه در حال صحبت با جمعی بود و من در پشت سر شاه، به مکالمات شاه با آنها گوش می دادم. شاه از آنها پرسید: " اگر گفتید من برای چه موفق شدم؟" هر کسی از روی تملق چیزی می گفت و شاه همه را رد می کرد. سرانجام گفت: " خودم می گویم، من به آن جهت موفق شدم که خودم تصمیم گرفتم و اجرا کردم و با کسی مشورت نکردم." 📚 حسین خطیبی نائب رئیس مجلس شورای ملی/ فصلنامه تاریخ معاصر ایران/ ج 7 /ص 271 -272 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵 ولیعهد قدر نشناس! نوروزی ( پیش خدمت رضا پهلوی) و شهبازی (محافظ قدیمی و شخصی رضا پهلوی) رضا را از کودکی بزرگ کرده بودند و چنان به او علاقه داشتند که برای رضایت خاطر وی، وجود خویش را به حساب نمی آوردند. شهبازی حاضر بود با یک اشاره او جان خود را در راه او فدا کند و بارها این جانفشانی را در موقعیت های مختلف اثبات کرده بود و حتی بارها با وجود موقعیت های شغلی دیگر هیچ یک از این دو حاضر به جدا شدن از رضا نشدند. تا اینکه در سال 1989 رضا به بهانه آنکه پول ندارد عذر اینان را خواست اما با این حال شهبازی با وجود اینکه اخراج شده بود به تعلیم رایگان محافظین جدید آمریکایی پرداخت. تا اینکه یکی از اعضای خانواده شهبازی چشم او را به حقیقت باز کرد و معلوم شد که حقوق محافظان آمریکایی بیش از سه برابر او و امثال او بود. آن دو به دیدار رضا رفتند. نوروزی با چشمان گریان به او گفت: اگر ما را اخراج کنید، قادر نخواهیم بود اقساط خانه مان را بپردازیم و بانک خانه هایمان را حراج می کند. بعد از صحبت های آن دو، رضا با حالتی که در آن کمتر احساس هم دردی خوانده می شد گفت: «دو میلیون بی خانمان در آمریکاست، شما دو نفر هم روی آنها» با شنیدن این حرف آن دو چنان در خود فرو ریختند که زانوانشان تاب نگهداری پیکرشان را نداشت. پس از آن شهبازی مدت ها تعادل روانی اش را از دست داده بود... 📚 احمد علی منصوری/ من و خاندان پهلوی/ تنظیم محمد برقعی و حسین سرافراز/ ص 238 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
برید اونورتر منم جا شم دیگه توی عکس... مامان... 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
🔵 التماس شاه به انگلیس برای تحویل جنازه رضاخان! بعد از مرگ رضاخان، حسین علاء، وزیر دربار نامه ای از طرف شاه خطاب به سفیر ایران در لندن نوشته که در آن از بی‌اعتنایی انگلیسی‌ها نسبت به حمل جنازه پدرش به ایران گلایه کرده است. در این نامه آمده است: «پس از فوت اعلیحضرت فقید قریب به یک ماه است که بر حسب امر مطاع مبارک با سفارت کبرای انگلیس مذاکره در میان است که وسیله حمل جنازه را با طیاره فراهم آورند. متاسفانه تا کنون نتیجه مثبتی حاصل نشده و حتی امروز کاردار سفارت با بنده مذاکره و اظهار می دارد بواسطه مشکلات فنی و احتیاجات جنگی این عمل انجام‌پذیر نیست(!) البته جای آن دارد که این عدم توجه مقامات انگلیسی در امری جزئی که برای آنها وسائل آن از هر حیث فراهم است خاطر مبارک ملوکانه را آزرده نماید(!)» 📚 مکاتبات دربار شاهنشاهی / سند شماره 2361/132 به تاریخ 4 / 5 / 1323 💢 مرور جدی و طنز تاریخ دوپهلوی در @dopahlavi
🔵 قابل توجه کسانی که میگن زمان شاه گرانی نبود! برنامه دولت برای مقابله با گرانفروشی: کالاهای گران را تحریم کنید! 💢 مرور جدی و طنز تاریخ دوپهلوی در @dopahlavi
🔵 شاه: هرچه من می گویم درست است! روایتی از غرور و استبداد عجیب پهلوی محمدرضا پهلوی غرور و استبداد را به جایی رسانده بود که می گفت: «برای انجام کارها در ایران نیاز به مشورت با دیگران نیست(!)، هیچ‌کس حق ندارد در تصمیمات ما دخالت نماید و در مقابل ما قد علم کند. در این کشور، این منم که حرف آخر را می‌زنم، واقعیتی که فکر می‌کنم بیشتر مردم با خوشحالی می‌پذیرند(!) ... اگر وزرایم دستورات را بی‌درنگ و بدون تاخیر انجام می‌دهند، فقط بدین علت است که متقاعد شده‌اند هرچه من می‌گویم درست است(!) 📚 «ناکارآمدی نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب» / علیرضا ازغندی / چاپ اول، نشر تومس، ص 116. 💢 مرور جدی و طنز تاریخ دوپهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵یکی از چمدان ها خالی بود! 😊 نمی دانم کدام خبرنگار که سرش به تنش گرانی میکرده فاش کرده است «علیا حضرت اشرف بین سالهای چهل و چهار تا چهل و شش 880 صندوق و چمدان لباس از گمرک مهر آباد بدون طی کردن مراحل قانونی ترخیص کرده است». اولا که مردکه پدر سوخته دروغ نوشته، چون یکی از آن چمدان ها خالی بود و خود چمدان خالیش را خریده بودم برای سفرهایم! دوما اگر این لباس ها را وارد نمیکردم آن خبرنگار فضول می آمد و جواب سوال «حالا چی بپوشم» مرا میداد؟ به من چه که وضعیت مالی کشور در آن سالها وخیم بود؟ گیرم که من هم رضایت میدادم و با لباس های ارزان در میهمانی ها حاضر میشدم مردم کشور راضی میشدند مگر؟ آنها حاضر بودند سالها گشنگی بکشند اما لباس های شاه دخت چشم همه مخصوصا فرح را دربیاورد! سوما دلم خواسته غیر قانونی وارد کنم مملکت پدرم است به کسی چه مربوط؟! 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵 اعلیحضرت به فکر زن و بچه مردم دنیا بود! 😊 یکی دیگر از شبهات مطرح شده درباره خاندان پهلوی که دل را میسوزاند، بحث حضور چند هزار مستشار آمریکایی در ایران و دخالت آنها در امور مملکت است. بدتر آنکه گفته شده خرج آنها را هم ایران میداده است. متاسفانه این شبهه هم با کمی تامل رفع میشود. هیچکدام از ما در پدرسوختگی امریکا و مستشارهایش شکی ندارم. من یکبار اعلیحضرت را در خواب دیدم، ایشان گفتند که من هم شکی ندارم! بنابراین بهتر است از این زاویه به قضیه نگاه کنیم که حضور این مستشارها بعلت خیرخواهی اعلیحضرت برای بقیه مردم دنیا بوده است. ببینید آدم نظامی کارش جنگیدن است دیگر. اینجا نجنگد جای دیگر می‌جنگد؛ بالاخره باید بجنگد، بی‌کار که نمیتواند باشد. حالا اگر آمریکایی هم باشد دیگر بدتر، کرم هم میریزد و آتش می‌سوزاند. بنابراین اعلیحضرت دید اگر این مستشارهای نظامی امریکا را به حال خود رها کند می‌روند یک گوشه دنیا جنگ راه می‌اندازند و زن و بچه مردم را می‌کشند. گفت چه کاری است، ما که جا داریم، بیایید اینجا یک نان و بوقلومنی هم کنار هم میخوریم. آنها هم آمدند وخوردند و بقیه مردم دنیا را بی‌خیال شدند. حالا یک دخالتی هم در امور مملکت کرده‌اند دیگر... حوصله‌شان سر می‌رفته دور از زن و بچه، اعلیحضرت سپرده بود دستشان را یکجا بند کنند. یکی توی کار فرهنگ، یکی ارتش، یکی اقتصاد... خلاصه میپلکیدند. یا میگویند آنها کارهای بی تربیتی هم در ایران میکردند. بله! خب بین چند ده هزار آدم چند هزار آدم بی تربیت هم پیدا میشود دیگر! نباید سخت گرفت. به آنهمه زن و بچه ای فکر کنید که اگر اینها در ایران نبودند، می‌رفتند و می‌کشتنشان! (شرح عکس: مستشاران نظامی آمریکا در ایران) 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
کارشان به جایی رسیده که مرا نصیحت میکنند؟! 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵به مجلس چه مربوط است؟ محمد علی سفری روزنامه نگار و نویسنده: محمدعلی مسعودی مدیر مسئول روزنامه "پست تهران" از من خواست تفسیری در زمینه آمادگی مجلسین و استعفای دولت و نخست وزیر آینده بنویسم و من تفسیری در فروردین 1333 نوشتم و طی آن، با توجه به توصیه و رهنمودهای مدیر روزنامه چنین ادامه دادم : "امروز گفته میشد که ممکن است تا 15 اردیبهشت ماه، کار تصویب اعتبارنامه ها و انتخابات هیئت رئیسه و تقدیم عریضه آمادگی به مجلس شورای ملی به حضور اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی خاتمه یابد و در این تاریخ، دولت تیمسار سپهبد زاهدی استعفا بدهد و ابراز تمایل مجلسین برای نخست وزیر جدید، به عرض ذات ملوکانه برسد..." فردای Hن روز محمد علی مسعودی با ناراحتی شدید به من گفت: "با این تفسیری که نوشتی پدر مرا در آوردی...!" گفتم :"هرچه خواستی نوشتم مگر مشکلی پیش آمده؟" گفت: "مشکل که چه عرض کنم، دیشب در شرفیابی، شاه روزنامه را زد توی صورتم و گفت: حالا تو هم آدم شده ای و برای من تعیین تکلیف می کنی و می نویسی رأی تمایل لازم است؟ من شاه مملکتم و طبق قانون اساسی، نخست وزیر تعیین می کنم، به مجلس چه مربوط است...!" 📚 قلم و سیاست / محمد علی سفری / ص 140 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" اااووووکککیییی " بریم آدامس رو بخریم 😐😂 یه زمانی افتخار و امتیار یه آدامس اسم و استاندارد آمریکاییش بود 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵 یک گله سگ گرسنه! در آغاز خانواده شاه مستقیما در امور تجارتی و معاملات آن قدرها دخالت نمی کردند، ولی به مرور و به نحوی غیر مشهود، این وضع تغییر یافت. تا آنکه همراه با افزایش قیمت نفت و سست شدن کنترل شاه بر خانواده اش، ناگهان اشتهای شاهزادگان پهلوی به کسب ثروت چنان بالا گرفت که گویی سیرشدنی نیست و به دنبال آن، چون اقدامات خانواده سلطنت برای طبقات مختلف به صورت الگو در آمدف دامنه کار به جایی کشید که از سال 1977 به بعد می شد ایران را به صورت صحنه ای مجسم کرد که در آن تکه ای گوشت را به میان یک گله سگ گرسنه انداخته باشند. 📚 فریدون هویدا/ سقوط شاه/ ص140 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
🔵عروس شون و بردیم دوماد خوب آوردیم! 😊 بهمن/ سنه ی 1320 محمد رضا و فوزیه با هم بگو مگو کردند و فوزیه شترش یاد مصر کرد! ظاهرا باز هم فوزیه ته دیگ سیب زمینی را سوزانده بود و محمد رضا شاکی شده و دعوایش کرده و دلش را شکسته، وگرنه فوزیه که دیوانه نیست شوهر خوب و خانواده دوستی مثل محمد رضا را که سر شب با مرغ ها جمع خانه می شود بگذارد و برود! محمد رضا که غیرتش شهره عام و خاص است راضی به تنها قهر کردن فوزیه نشد و مرا همراه عروسش به مصرفرستاد، مثل یک مرد در کنار فوزیه بودم و نگذاشتم کسی نگاه چپ به شهبانوی ایران بیندازد. در تمام میهمانی ها و باشگاه های شبانه ای که در دربار مصربرپا میشد حاضر میشدم تا حواسم به فوزیه باشد، هرمردی که به او پیشنهاد رقص میداد خودم را سپر بلا میکردم و با او میرقصیدم تا مبادا به غیرت برادرم خدشه ای وارد شود، تمام مشروبات را مانند پیش مرگ ها تست میکردم تا بلایی سر فوزیه نیاید! در بازگشت نیز برای این که جربزه ام را به برادرم نشان دهم احمد شفیق که کارمند یکی از ادارات بیمه مصر بود را شیفته خود کرده و به ایران آوردم تا جای عروس مصری را با داماد پر کنم و همچنان یک هیچ از مصر پیش باشیم! 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
😊 اعلیحضرت بسیار آزاداندیش بود! گویند که در مصرف خمیر ریش او حساب از کف رفته بود! @dopahlavi
‌‎ 🔵 شاه گفت انتخابات آزاد خواهد بود! شاه اعلام کرد که انتخابات کاملا آزاد خواهد بود اما به طور خصوصی به سفیر آمریکا اظهار داشت که به زودی به ساواک دستور خواهد داد که انتخاب نامزدهای مورد نظرش را تضمین کند. مدت کوتاهی بعد از شروع رأی گیری، فهرستی از نامزدهایی که قرار بود انتخاب شوند به سفارت آمریکا نشان داده شد که حاکی از آن بود که تنها چهار نامزد مستقل برنده خواهند شد، که هیچ یک از نامزدهای جناح مخالف در میان آنها نیست! 📚 سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی/ عبدالرضا هوشنگ مهدوی/ ص 272 و 273 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵پاداش حاضر جوابی 😊 سال 1348 بود. در فرودگاه سوئیس چمدان هایم را گشتند و با مشاهده یک چمدان که حاوی تریاک بود مرا بازداشت کردند. در اتاق بازرسی مامور پرسید: قاچاقچی هستی؟ گذرنامه سیاسی ام را به او نشان دادم و گفتم: "مصرف شخصیمه داداش!" بلافاصله ضمن عذرخواهی آزادم کردند. در پایان همان سال محمد رضا به پاس این حاضر جوابی وتوانایی در دفاع از حق و حقوقم، مرا به "ریاست کمیسیون حقوق بشر ایران" منصوب کرد! 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
💢 مرور جدی و طنز تاریخ دوپهلوی در @dopahlavi
🔵 سفر به پاریس برای طراحی مدل مو! صفحه شخصی فرح پهلوی با انتشار فیلمی اذعان کرد که او برای طراحی لباس و مدل مو به پاریس سفر میکرده است! 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
‌‎ 🔵 زرشک! در همان هنگام که انتخابات در شرف پایان یافتن بود، شایعاتی مبنی بر ابطال انتخابات از طرف شاه در تهران پخش شد. "محمد عبدالله گرجی" که از تهران وکیل شده بود و اعتبار نامه اش را هم دریافت کرده بود، در این باره به نگارنده گفت:"با انتشار این شایعات، من و دیگر منتخبین تهران به دیدار دکتر اقبال رفتیم. اقبال قرص و محکم به ما گفت: به این حرف های بچگانه گوش نکنید، حزب من انتخابات را برده و تا چهار سال دیگر زمامدار خواهم بود." ولی هنگامی که ما اقبال را ترک کردیم، مصاحبه مطبوعاتی شاه از رادیو پخش می شد که از انجام انتخابات اظهار عدم رضایت می کرد و می گفت اگر مردم بخواهند، من دستور ابطال آن را می دهم! 📚 قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران/ محمود تربتی سنجابی/ ص 263 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
🔵 تنها راه اداره ایران از نظر شاهنشاه! 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
🔵 تنها راه اداره ایران از نظر شاهنشاه! ...درهرحال سلطنت تنها راه اداره ایران است. اگر من توانسته ام کاری انجام بدهم تقریبا خیلی کارها به خاطر آن بوده است که من شاه هستم. برای انجام امور قدرت لازم است و برای داشتن قدرت اجازه و مشورت کسی لازم نیست. لازم نیست درباره تصمیمات با کسی بحث شود... واضح است که آینده را نمی شود پیش بینی کرد اما من مطمئنم که سلطنت در ایران به مراتب بیش از رژیم های حکومتی شما پایدار خواهد بود. یا شاید بهتر باشد بگویم که رژیم های شما دوام نخواهد آورد و رژیم من پایدار خواهد ماند. گفتگوها/ اوریانا فالاچی/ انتشارات برگ/ ص150-151 💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi