eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
805 دنبال‌کننده
378 عکس
49 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 4️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🟥 هویت جمعی بین‌الملل خسته‌نشو 🔸 خاتمه‌بخش این سلسله یادداشت، عبارتی است از پرچم‌دار بازگشت به هویت طبیعی و تاریخی خودشان. آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله‌تعالی 📎 می‌فرمایند: 📩 خیمه‌ای که این‌جا سرِپاست، ریسمان‌ها و میخ‌های عمیقی که این خیمه در سرزمین اسلامی دارد، در کشورهای دیگر کوبیده شده است. این، هنر هویت شماست... ما می‌توانیم پایه‌های غلطی را که قدرت اقتصادیِ متمرکزِ متراکمِ دستگاه‌های شیطانی برای خودشان به‌وجود آورده‌اند، به چالش بکشیم. در دنیا جنگ راه می‌اندازند؛ قحطی به‌وجود می‌آورند و بحران ایجاد می‌کنند... بحران‌آفرینی، جنگ‌آفرینی و ایجاد نظام‌های خشن و قسی‌القلب مثل اسرائیل کار این‌هاست. باید این‌ها را به چالش کشید. چه کسی می‌تواند؟ یک ؛ متکی به ایمان قلبی و دینی... قدرت‌ها را به چالش بکشد؛ تعدیل کند و در نهایت آن‌ها را از بین ببرد. 🚩 پی‌نوشت: در گذار به ، با عنایت به این خیمه و افراشته‌شدن آن در قلب و سامان می‌یابد. ایران در این ، کانون ظهور یک است. این هویت همان‌گونه که در حال تغییر چهره‌ی جغرافیای است، می‌تواند چهره‌ی و بلکه جهان را نیز متاثر از خود کند. تاریخ انتظار می‌رود تا شاهد به سرتاسر جهان باشد؛ صلح و ثبات و آرامشی که از قلب تپنده‌ی سرزمین هم‌سرنوشتان، یعنی می‌جوشد. به امید روزهای پر از امید و ایمان. 🔸 پایان 🔹 قسمت اول 🔹 قسمت دوم 🔹 قسمت سوم 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 گاهی از شیوه‌ی ساختن خانه، نحوه‌ی دوختن لباس، روش پختن نان و ... می‌زند بیرون. اگر فرصتی می‌شد و در بازارهای سرزمین ، از تا قدم می‌زدی و در سراها و تیمچه‌ها و حجره‌های و و و و سرک می‌کشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر می‌خورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای این‌جا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار و و و هستند !!! ادامه در پست بعدی... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 گاهی از شیوه‌ی ساختن خانه، نحوه‌ی دوختن لباس، روش پختن نان و ... می‌زند بیرون. اگر فرصتی می‌شد و در بازارهای سرزمین ، از تا قدم می‌زدی و در سراها و تیمچه‌ها و حجره‌های و و و و سرک می‌کشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر می‌خورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای این‌جا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار و و و هستند !!! 🔹 آری این‌چنین است برادر! ما هم‌دیگر را دوست داشتیم که شبیه هم شدیم؛ ما هم‌دیگر را می‌پسندیدیم که شبیه هم شدیم؛ رشته‌ی تعلق مشترکی داشتیم که ما را شبیه هم کرد؛ ریسمان مستحکمی بود که ما را به هم دوخت و ساخت. رشته‌ی این هم‌سرنوشتی حتی شیوه‌ی توزیع و عرضه و تقاضا را هم شبیه خودش کرده است؛ بازارهای‍‌مان را در یک الگو و آهنگ ساخته است. 🔸 ما به‌اندازه‌ی این‌که این‌طرف باشیم یا آن طرف البرز، با هم تفاوت داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که در شمال ایران باشیم یا در جنوب ایران، اختلاف زبان داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که تابستان‌‎مان یک ماه دیرتر تمام می‌شود یا زمستان‌مان یک ماه زودتر شروع می‌شود، رنگ پوستمان از جوگندمی زیبا تفاوت پیدا کرده است. ما به میزانی که دل به دادیم، از هم فاصله گرفتیم؛ زندگی‌مان را گران کردیم؛ برای هم ابرو بالا انداختیم و دیوارهای‌مان را بالا بردیم و تاک‌ها و سروهای خانه‌هامان را از هم پنهان کردیم؛ و الا، اگر چشم به این فاصله‌ها ببندیم، همگی از تا به یک سرزمین متحد متعلقیم. ما از زمانی که انگشتان مردمان را بربرهای وحشی بریدند، پارچه‌ی لباس‌مان را از آن‌سوی و آوردیم و چای همسایه‌ی‌مان را با عطر و قند نوشیدیم. 🔹 ما به یک متوازن و طبیعی متعلقیم. ما بیش‌تر از آن‌که روی زمین باشد، روی کاغذهایی است که امثال و نشسته‌اند و برای خودشان نقاشی کرده‌اند. مردمان این سرزمین قریب به 200 سال است که برای پنهان‌کردن این شباهت، میلیاردها دلار خرج می‌کنند؛ برای این‌که سیمرغ‌بودن‌شان را لاپوشانی کنند، روزی خودشان را شبیه مرغ، و روزی دیگر شبیه شترمرغ می‌کنند؛ و جالب این‌که وقتی خسته می‌شوند و فیل‌شان یاد هندوستان می‌کند، سری به همین خانه‌ها و سراها و بازارها می‌زنند و «یاد ایامی» می‌خوانند. 🔸 اگر به روایت‌های باهم‌بودن‌مان (به ) برگردیم، شاید دُم این دست پنهان را در آستین‌های دیگری از زندگی‌مان نیز پیدا کنیم که بیرون زده است. شما چه شباهت‌هایی سراغ دارین؟ 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
هم سرنوشتیم.mp3
4.83M
هم سرنوشتیم با من بخوان با من بگو زآنچه نوشتیم با من بیا این راه را هم سرنوشتیم فرقی ندارد قم، نجف، بیروت، غزه بذر درخت عشق را هر جا که کشتیم این سرزمین قلب زمین باید بماند این خانه را ما یک به یک خاکیم و خشتیم این قالی زیبا که طرحش را خدا ریخت ما پنبه اش را بهر دار عشق رشتیم از سند تا نیل و فرات آب حیات است دور از هم آتش خانه... با هم در بهشتیم طاووس دنیا را به ما دادند...زیباست طاووس اگر پر پر شود... زاغیم... زشتیم... مرزی میان ما به جز اسلام هرگز ما مسجدی هستیم... نی اهل کنشتیم نظمی دگرساز است این... باید ببیند بیگانه نظمی را که ما با هم نهشتیم حزب شیاطین اند آنها بد سرشتند حزب خدا مائیم ... ما نیکو سرشتیم در خانه ی ما باز آمد مرغ نصرت ترس از دل آن روزی که با یاد تو هشتیم با من بیا تا قدس تا بالای قله با من بیا این راه را هم سرنوشتیم ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
هم سرنوشتیم با من بخوان با من بگو زآنچه نوشتیم با من بیا این راه را هم سرنوشتیم فرقی ندارد قم، نجف
با تشکر از شاعر خوش‌ذوق و آهنگ‌ساز عزیزی که زحمت تبدیل خط‌خطی‌های پست‌های اخیر به اثری هنری را به دوش کشیدند... تا باد چنین بادا...
«رستم های امروز در مقابل توران» روایت صحیح از جای درست تاریخ 📝حسین مهدیزاده 1️⃣ از 5️⃣ قرن نوزدهم که قرن یکه تازی از طریق دریاها بود، نگین مرکزی همه قدرت انگلستان روی زمین، بود. کشف انگلستان این بود که نقطه پرگار دایره قدرتش هند است. نه اینکه فقط هند مهم باشد، بلکه اگر از هر طرف مراقب دسترسی دشمنانش به هند باشد، حساب همه چیز درست در میاید و قدرت انگلستان حفظ می شود. اما انگلستان بعد جنک جهانی دوم افول کرد و دوره آمریکا و شوروی شروع شد و در این نزاع دوم هم آمریکا برنده شد و قدرت یکجانبه جهانی پیدا کرد. آمریکا قدرتش را با پرگار صورت بندی نمی کرد. آمریکا از جهان مرکز زدایی کرد و کل کره زمین را به 5 منطقه تحت مدیریت آمریکا تقسیم کرد و با خود، مدیریت آنها را به عهده گرفت. کلیفورد دی کانر، نویسنده معروف کتاب «تاریخ علم مردم» کتاب جدیدی دارد به اسم «تراژدی علم آمریکایی، از ترومن تا ترامپ» آنجا می گوید که رویای مدرنیته که آزادی و برابری و... بود توسط دو دستگاه به هم پیوسته قدرت نابود شد: اول ابرشرکت های بزرگِ جهانی و دوم نظامی گری آمریکا. نیمه دوم کتاب دی کانر درباره چگونگی به استخدام در آمدن علم و اقتصاد و فرهنگ و سیاست برای Unified combatant command یا همان فرماندهی یکپارچه رزمندگان آمریکاست! بگذریم! به ماجرای علم اشاره کردم تا جوابی باشد به آنهایی که گفته بودند چرا می گویی صلح نیم بند بین علم مدرن با اسلام دیگر پایدار نخواهد شد(اینجا👉). علم و فناوری غربی صاحب دارد و سحاب رحمت نیست که دور کره زمین بگردد و به هر سرزمینی می رسد، دامن رحمت بر آنها بگستراند! غرب معتقد به کمیابی امکانات است و سوداگری و گرگ بودن را اخلاقی می داند! لذا علم و فن یا به نفع ابرشرکت عمل می کند یا UCC ، نه هیچ کس دیگری! لذا شما هم اگر معتقدید که با همین مفاهیم مدرن میتوان نظام دانش دیگری ساخت که خط فرمان و command آن دست خدا و ولی اش باشد، می توانید امتحان کنید؛ سازمان علمی بزنید که علم و فن را براساس هدف شما و در سازمان اجتماعی و اخلاقی شما و در خط فرمان شما بگرداند و الا لطفا تز ندهید! ...بگذریم... به هر حال امروز UCC یا همان « فرماندهی یکپارچه رزمی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» جهان را به 6 منطقه تقسیم کرده است: - آفریقا - اروپا - اقیانوس آرام و هند -شمالی - جنوبی - مرکزی البته UCC شش فرماندهی دیگر هم دارد: - فضایی - سایبری - عملیات ویژه - راهبردی - ترابری جالب است. علم آمریکایی بر خلاف علم انگلیسی، همیشه سعی می کند درک آمریکایی ها از جهان یکپارچه را مخفی کند. در دوره آمریکایی شما با سازماندهی طرف هستید که مثل انگلیس قرن نوزدهم، هیچ وقت لو نمی دهد که آمریکا مرکز عالم را کجا می داند! اما چرا! شاید ما باشیم؛ یعنی منطقه پنجم یا همان : United States Central Command همانی که فرمانده اش به هر کجا سفر می کند، خبرش از مصوبات مجالس ملی و فرمان رئیس جمهورها و قدرت موشکها و بمب های ساکنین منطقه ما مهمتر است! یادتان هست که (👈اینجا) می گفتم ما هستیم؟ یادتان هست که می گفتم یک جایی هست که انگلیسی ها به آن می گفتند و مردم این سرزمین همیشه خودشان را یک ملت میدانسته اند؟ یادتان هست که می گفتم از کوروش تا امروز دو بار اسم آن پرشیا و ایران و... بوده و بار سوم هم اسمش شده سرزمین اسلامی؟ حالا ببینید مرزهای را! کلمه را جستجو کنید، ببیند مرزهایش سنتکام و خاورمیانه و جهان اسلام و ایران تاریخی یکی نیست؟ همین مرزهای سرزمین اسلامی از سواحل شرقی مدیترانه تا دره رود سند در شرق نیست؟! چرا کسی حواسش به این موضوع نیست؟ یادتان هست که می گفتم تصویر غرب مرکز از جهان گرداب سکندر ایران و اسلام است و باید از آن تصویر خارج شویم تا همه چیز درست بشود؟ حالا بیایید چند سوال از مردم ایران امروز که خودشان را وارثان می دانند بپرسیم: 1- چرا همه تاریخ و همه کسانی که قدرت جهانی را داشته اند (چه داخل این سرزمین و چه بیرون آن) کل این جغرافیا را یکی دیده اند؟ از کوروش تا خسروپرویز تا خلفای اسلامی قرن چهار قمری تا انگلیس قرن نوزده میلادی تا امریکای قرن بیست و یکم همه ما را در یک جغرافیا می بینند اما خود ما که اینجا زندگی می کنیم این را نمی فهمیم؟ آنها نفهم هستند یا ما کور هستیم؟! 📌قسمت دوم: https://eitaa.com/social_theory/2850 📌قسمت سوم: https://eitaa.com/social_theory/2858 📌قسمت چهارم: https://eitaa.com/social_theory/2869 📌قسمت پنجم: https://eitaa.com/social_theory/2879 🆔 @social_theory
| 🔹با این منطق می‌توان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. به‌نظر می‌رسد که اگر امروز نیز تناسبات و الزامات هم‌زیستی بر سرزمین حاکم گردد، فلات ایران بار دیگر به کانون صادرات صلح و امنیت و پیشرفت در جهان تبدیل خواهد گردید. در ادامه بخوانید... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹با این منطق می‌توان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. به‌نظر می‌رسد که اگر امروز نیز تنا
| 🔴 وابستگی توازن‌بخش 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه 1️⃣ از 4️⃣ 🔸اشتراک و اختلاط، بازار خیاطی سرنوشت‌هاست. وقتی گروه‌های انسانی به حکم جبر طبیعت در یک سرزمین و گرد هم می‌آیند و با هم درمی‌آمیزند و با یک‌دیگر مخلوط می‌شوند، سرنوشت‌شان نیز -خواه یا ناخواه، دانسته یا نادانسته- به هم گره می‌خورد و با به هم دوخته می‌شود. 🔹ازاین‌منظر، ، ظرفی است که جمعیت‌ها را، بسته به این‌که «چرا» و «کجا» جمع شده باشند، می‌کند. سرنوشت مشترک، موطن تولد است. ظرف طبیعی جغرافیا به‌مرور زمان با تاریخ دست‌به‌دست هم می‌دهند تا یک سرزمین، فضای معنایی و اقلیم معنوی مختص خودش را بنا کند. تمایز جامعه‌ها با یک‌دیگر، برآمده از تمایز این فضاهاست. 🔸فضای معنایی همان‌گونه‌که در ارتباط با مختصات جغرافیایی شکل می‌گیرد، به مختصات جغرافیا نیز ملحق می‌گردد. مختصات معنایی هر جغرافیا، چون به‌نحو تاریخی و به‌مرور زمان شکل گرفته است، به سادگی و سهولت نیز قابل فک و قلع از آن نیست. چگونه می‌توان از سواحل آنتالیا و فلوریدا انتظار ظهور فضا و معنایی را داشت که در بیابان منا و عرفات و مشعر سراغ داریم؟ آیا روح قناعت را همان‌گونه که در کویر پا می‌گیرد، می‌توان در جنگل و جلگه نیز کشت کرد؟ 🔹 به‌عنوان یک فضا و قلب ، برآیند معناهایی است که هسته‌ی اصلی هویتی آن در تمایز با در غرب فلات، جلگه‌ی در شرق فلات و دشت‎های در شمال فلات شکل گرفته است؛ پیامد این فضای زیستی-جغرافیایی در طول زمان، خود را در بستر تاریخ چندهزارساله‌اش، در «تعادل درونی » و «وابستگی توازن‌بخش فلات ایران با پیرامونش از سند تا نیل» نشان داده است. 🔸مراد از ، اشاره به مختصات گذرگاهی فلات ایران برای: «دسترسی آسیای میانه به آب‌های گرم»، «انتقال کالا و دانش و مهارت از شرق به غرب و بالعکس»، «قابلیت ایجاد منطقه‌های حائل امنیتی فی‌مابینی» و «امکان برقراری بالانس در اوراسیافیقا» در ادوار مختلف تاریخ است. صلح و پیشرفت (اروپا-آسیا-شمال آفریقا) در بسیاری از ادوار مرهون این وابستگی بوده است. هرگاه معنای اجتماعی جدیدی متولد شده که این توازن را به هم زده، و و جای خود را به جنگ و انحطاط و عقب‌ماندگی داده است. 🔹با این منطق می‌توان به سراغ تحلیل و تفسیر وقایع این منطقه رفت. به‌نظر می‌رسد که اگر امروز نیز تناسبات و الزامات هم‌زیستی بر سرزمین حاکم گردد، فلات ایران بار دیگر به کانون صادرات صلح و امنیت و پیشرفت در جهان تبدیل خواهد گردید. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔹ویژگی‌ها و مختصات جغرافیایی سهم مهمی در جهت‌دادن به سرنوشت جمعیت‌ها دارد. آگاهی به این تاثیر و تاثر، نقاط عطفی را در الگوهای ایجاد کرده است. اساسا یکی از مهم‌ترین بنیادهای عقلانی گذار از حکومت‌های سنتی و بسیط به «دولت-ملت مدرن»، آگاهی به تاثیر مختصات جغرافیایی در سرنوشت جمعی است. با تاسیس (State) حتی این اندیشه‌ی متهورانه پا گرفت که می‌توان علاوه‌بر تاثیرپذیرفتن از مختصات جغرافیا، بر آن تاثیر گذاشت و جغرافیا را رام قدرت استیت کرد. این اندیشه را می‌توان نقطه‌ی استعلائی تفکر غرب‌مرکز تلقی کرد. در ادامه بخوانید... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
🔴 منطق طبیعی مرز 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 2️⃣ از 4️⃣ 🔸 و قلمرو، نخستین مولفه‌ای است که در تعاریف رایج از مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه در نگاه نخست بدیهی به نظر می‌رسد که داشتن سرزمین، کم‌ترین شرط برای برپاکردن است، اما ظرافت‌ها و دقت‌های نکته‌سنجانه‌ای در معنای سرزمین و قلمرو هنگام تعریف دولت (ُState) نهفته است که غالبا در شناخت و الزامات برجسته نمی‌شوند. 🔹سرزمین را نباید صرفا به «خاک» و فروکاست. مرز، یکی از فرزندان الگوی زمامداری «دولت-ملت» است. مرز، با هر وسعتی از خاک شکل نمی‌گیرد. درست همان‌گونه که هر تعداد از جمعیت را نمی‌توان ملت نامید و هر شیوه‌ای از اجتماع را نمی‌توان خطاب کرد، هر وسعت و گستره‌ای از خاک را نیز نمی‌توان مرز در نظر گرفت و آن را به یک دولت و ملت نسبت داد. برای مثال؛ آیا می‌توان در جغرافیایی کوچک گرداگرد ساکنان طبیعی یک سرزمین دیوار کشید و با ایجاد حصارهای امنیتیِ مسلح به انواع تکنولوژی‌ها و ارتزاق از خون‌آورد نظام ، دولت-ملت یهود را جعل کرد؟ 🔸یکی از شاخص‌های تعریف مرز، است. یک باید به‌اندازه‌ای وسعت داشته باشد که نیروهای مادی و معنوی متعلق به آن، قابلیت عملیاتی پیدا کنند و در مقیاس زندگی اجتماعی به‌گردش درآیند. این وسعت باید بتواند میزانی از استقلال را برای نیروهای داخل مرز، و اندازه‌ای از وابستگی را نسبت به دیگر جمعیت‌های پیرامون ایجاد کند. 🔹افراد مستقر در یک سرزمین به‌واسطه‌ی مرز می‌شوند. برای ایجاد اختلال در سرنوشت ملت‌ها، کافیست را تغییر داد. آشوب 200ساله در نمونه‌ی خوبی برای مطالعه‌ی مرزهای غیرطبیعی و اختلال‌زا است. 🔸با تعریف مرز، چشم‌انداز متمایزی برای یک ملت در مقایسه با هم‌سایه‌گانش ترسیم می‌شود. هرگاه این مرزها با امکان تعریف مشترک انطباق داشته باشند، شاهد ؛ و هرگاه این مرزها بدون ملاحظه‌ی کشیده شوند، شاهد و خواهیم بود. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔹 چگونه دست اندیشه‌ی استعلایی غرب از آستین رقابت‌های ژئوپلیتیکی بیرون آمد؟ ایران معاصر چگونه در پهنه‌ی این مسابقات شکل گرفت؟ چرا برای خروج از چنگال استیلاگر غرب به تغییر منطق تقسیم سرزمین نیازمندیم؟ . پاسخ این پرسش‌ها را در پست بعدی بخوانید.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid