202030_1043628166.mp3
6.15M
#شيطان_شناسی 16
✍" حرص"؛
حضرت آدم را نیز،در دام شیطان،گرفتار کرد!
اگر در روحمان،صفت حرص وجود دارد؛
طعمه لذیذی برای شیطانیم😳
حرص را از وجودمان پاک کنیم!
@ostad_shojae
#تلنگر
یهموقعهستدلتیهچیزۍروخیلۍ
میخواد ؛ ولۍنمیشه . هرکارۍکنۍبازم
نمیشه . اینجافقطیهنگاهبهبالابنداز ؛ بگو"
خدایاشکرت . توصلاحموبیشترازهرکسۍ
میدونۍراضیمبهرضاۍتو . . .
@dokhtarane_hazrate_zahra
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💞#رمان_عارفانه💞
شهید احمدعلی نیری
#قسمت_شصتویک
#دوکوهه
پاییز سال 1364 بود.به همراه دوستان به منطقه اعزام شدیم.وقتی وارد پادگان دوکوهه شدیم ما را تقسیم بندی کرده و به گردان سلمان فارسی فرستادند.
گردان سلمان از گردان های دائمی نبود.بلکه هر زمان نیروی اعزامی زیاد بود تشکیل میشد و زمانی که نیرو کم بود این گردان منحل میشد.
فرمانده گردان ما برادر میر کیانی و جانشین ایشان شهید مظفری بود.من به همراه سی نفر دیگر به دسته دوم از گروهان سوم این گردان رفتیم.
مسئول دسته ما شهید طباطبایی بود.چند جوان خیلی خوب از منطقه شمال تهران نظیر برادران میرزایی و طلایی با ما بودند.
جمع خوبی داشتیم.ما همگی در دو اتاق از طبقه اول ساختمان گردان سلمان در دوکوهه مستقر شدیم.
در همان روزهای اول متوجه شدم که یکی از جوانان دسته ما حالت خاصی دارد!به او برادر نیّری میگفتند.
آن روزها همه رفقا اهل معنویت بودند اما حالات او فرق میکرد!وقتی فهمیدیم که از شاگردان آیت الله حق شناس بوده از او خواستیم که امام جماعت دسته ما شود
هر چند زیر بار این مسئولیت نمیرفت،اما با فرمان مسئول دسته مجبور شد جلو بایستد.اطاعت از فرمانده واجب بود.
برادر نیّری انسان ساکت و ارامی بود.لذا به راحتی نمیشد به شخصیت او پی برد.بیشتر اوقاتی که ما مشغول صحبت و خنده و استراحت و...بودیم او مشغول قرائت قران و یا مطالعه میشد.
در میان دسته ما یک نفر بود که بیش از لقیه با برادر نیّری خلوت میکرد.ان ها با یکدیگر مشغول سیر و سلوک بودند.علی طلایی هیچ گاه از احمد آقا جدا نمیشد.
طلایی تنها پسر یک خانواده از شمال تهران بود،در یک خانواده مرفه بزرگ شده بود.خانواده ای که بعدها متوجه شدیم زیاد در قید و بند مسائل دینی نیستند!
او اینگونه آمده بود و خدا احمد آقا را برایش قرار پاد تا باهم مسیر کمال را طی کنند.
هر چند که او چند سال بزرگ تر از احمد آقا بود،اما مثل مرادو مرید به دنبال برادر نیّری بود،او بهتر از بقیه احمد آقا را شناخته بود برای همین هیچگاه از او جدا نمیشد.
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
ادامهدارد ...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💞#رمان_عارفانه 💞
شهید احمدعلی نیری
#قسمت_شصتودوم
به یک امامزاده رفتیم از انجا پیاده برگشتیم.توی راه بودیم که بچه ها با برادر نیّری مشغول صحبت شدند.آنجا حرف از شهادت شد.مسئول دسته ما زمان و نحوه شهادت خودش را بیان کرد!من با تعجب گوش میکردم.
احمد آقا هم گفت:من خواب برادرم را دیدم.امد دنبالم و من رو برد به آسمان.البته مدتی مانده تا زمانش برسد.!
علی طلایی هم گفت من منتظر یک خمپاره شصت هستم....!
طلایی اطلاعات خوبی از حالات درونی احمد آقا داشت.چیزهایی میدانست که کسی از آنها خبر نداشت. برای همین هیچ گاه از احمد آقا جدا نمیشد...
در منطقه فاو بودیم که احمد آقا شهید شد و علی طلایی هم مجروح شد.
بعد از عملیات دیدم رفقای قدیم دور هم نشسته اند و از احمد آقا حرف میزنند .آنها چیزهایی میگفتند که باور کردنی نبود! از ارتباط همیشگی احمد آقا با امام عصر عج و یا اطلاع از برخی موارد و...
به رفقا گفتم: باید این موارد را از علی طلایی سوال کنیم. او بیش از بقیه احمد اقا را شناخت.
یکی از دوستان قدیمی گفت: می خواهی بری سراغ علی طلایی؟با علامت سر حرفش را تاکید کردم.
دوستم کفت:خسته نباشی .علی طلایی چند روز پیش تو پدافندی منطقه فاو شهید شد و رفت پیش برادر نیّری....
#پایان_این_قسمت
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💞#رمان_عارفانه💞
شهید احمدعلی نیری
#قسمت_شصتوسوم
صبحانهفانوسی
بعد از مدتی حضور در دوکوهه اعلام شد که گردان سلمان برای پدافندی به منطقه مهران اعزام می شود.
خوب به یاد دارم که هفتم دی ماه 64 به منطقه سنگ شکن در اطراف مهران رفتیم.
شبانه جایگزین یک گردان دیگر شدیم.منو احمد آقا و علی طلایی و چند نفر دیگر در سنگر بودیم.یادم هست که احمد آقا از همان روز اول کار خودسازی خود را بیشتر کرد.
او بعد از نماز شب به سراغ بچه ها می آمد.خیلی ارام بچه ها را برای نماز صبح صدا میکرد.
احمد آقا می رفت بالای سر بچه ها و با ماساژ دادن شانه های رفقا با ملایمت میگفت فلانی،بیدار می شی؟موقع نماز صبح شده.
بعضی از بچه ها با اینکه بیدار بودند از قصد خودشان را به خواب میزدند تا احمد اقا شانه آن ها را ماساژ بدهد!
توی سنگر نشسته بودیم.یکدفعه صدای مهیب انفجار امد.پریدیم بیرون.
یک گلوله توپ مستقیم به اطراف سنگر ما اصابت کرده بود.
گفتم بچه ها نکنه دشمن میخواد بیاد جلو؟؟
در اطراف سنگر ما و بر روی یک بلندی،سنگر کوچکی قرار داشت که برای دیده بانی استفاده میشد.مسئول دسته ما به همراه دو نفر دیگر دویدند به سمت سنگر دیده بانی.
احمد آقا که معمولا انسان کم حرفی بود و ارام حرف میزد.
یکباره فریاد زد:بایستید.نرید اونجا!!
هر سه نفر سر جای خود ایستادند! احمد آقا سرش را به اهستگی پایین اورد.
همه با تعجب به هم نگاه میکردیم!
این چه حرفی بود که احمد آقا زد؟چرا داد زد؟؟!
یکباره صدای اتفجار مهیبی امد.همه خوابیدند روی زمین!
وقتی گرد و خاک ها فرونشست به محل انفجار نگاه کردیم.از سنگر کوچک دیده بانی هیچ چیزی باقی نمانده بود!
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
ادامه_دارد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
270 - و هر چه انفاق کردید یا هر نذری را ملتزم شدید قطعا خدا آن را میداند و ستمکاران را هیچ یاوری نیست
271 - اگر صدقهها را آشکار کنید این کار خوبی است و اگر پنهانش بدارید و به تهیدستان [آبرومند] بدهید این برای شما بهتر است و بخشی از گناهان شما را میزداید و خدا از آنچه میکنید آگاه است
« بـــر چـهـرهٔ دلربای مهدی صلوات »
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌸🌸🌸🌸
ثواب قرائت قرآن امروزمون تقدیم به شهید مصطفی صدر زاده ✨🦋
••🌱••
-میگفت:
هرکسیروزی ³ مرتبه
خطاببهحضرتمهدی 'ﷻ' بگه ↓
﴿بابیانتَوامےیااباصالحالمهدی﴾
حضرتیجورخاصےبراشدعامیکنن :)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#امام_زمان
@dokhtarane_hazrate_zahra
اینحدیثتنمرالرزاند ...!
آیتالله خامنهای:🖇
امام صادق «علیهالسلام»فرموند: اگر یک نماز صبح قضا شود، کل دنیا طلا شود و درراه خدا بدهی جبران نمیشود...
#نماز
@dokhtarane_hazrate_zahra
سلام ای خواهر خورشید
سلام ای حضرت بارون...
کیا دلشون برای خانم فاطمه معصومه تنگ شده .
دستا بالا ✋
دستاتون رو بدید به ما با هم می خواهیم بربم سفر🌳
یه محفل شیک و قشنگ ♥️
یه کانال توپ دخترونه 🌺
من که مامانتون هستم از این کانال لذت بردم 😍
البته ما مامانا فقط ۱۴ سالمونه ها😉😁
کمربندهای دلتون رو ببندیم بریم✈️
مقصد ما،شهر قم ،حرم حضرت معصومه(ع)
کانال معصومانه👇
هدایت شده از معصومانه
34.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°|🍳🌿🍎|°•
خطاب ✋ به 🌸حضرت🌸 که هوای دخترامون 🧕 رو داشته باشه،
که اگه تلاششون 💪 رو بکنن هواشون رو داری.
دخترای 🧕 ما توی امتحان های 📑 سخت زندگی، دلشون ❤️ گرمه ♨️ به شما.
#هفتاد_و_نهمین_محفل_مجازی_دختران_بهشتی
🍉○•○••🥛○•○•🍩•○•○••🥛○•○🍉
https://eitaa.com/joinchat/3969187913C5562147d4c
🍉○•○••🥛○•○•🍩•○•○••🥛○•○🍉
4_5873035037573647704.mp3
11.48M
#انسان_شناسی ۴۰
#استاد_شجاعی
#آیتالله_فاطمینیا
🔥هیزمهای جهنّم، اصلاً خاموش نمیشوند!
اصلاً سادهتر بگوییم؛
💥این هیزمها، خارج از ما نیستند، تا بتوانیم آنها را از خودمان دور کنیم، یا از دستشان فرار کنیم، یا آنها را خاموش کنیم!
- پس جریان این هیزمهای آتشزای جهنّم که قرآن از آنها مکرراً یاد کرده است، چه میتواند باشد؟
- یعنی اگر من به جهنّم بیفتم، هرگز نمیتوانم از آن رها شوم؟
@Ostad_Shojae
#ست_لباس😌✌️
لباس نارنجی را باید با رنگ های بنفش، ارغوانی، مشکی ست کنید تا به استایل ایده آل تان برسید. رنگ های نارنجی با بیشتر سبزها مانند سبز پررنگ و یشمی هماهنگ می شوند و ترکیبی برازنده ایجاد می کنند •|🦊🍅|•
°•@dokhtarane_hazrate_zahra•°