19 - آیا ندیدی که خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است! اگر بخواهد شما را میبرد و خلق تازهای میآورد
20 - و این بر خدا دشوار نیست
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
دوره های آموزشی کاملا رایگان
_
سلیمان گر شوم، بر تو غلام حلقه بر گوشم
بهشتا! ناز کمتر کن، که من شیدای شش گوشم..♥️
#ټَݪَݩْڱُږآݩِہ
-
-
گـۅشۍبَچِـہشیعِـہبــٰایَد
ۅَسیلِـہاۍبَـراۍِ
تَعـجیلدَرفَـرَجبـٰاشِہ.
نَـہعَقَـباَنـداختَنِفَـرَج
ۅَشِڪَستَنِدِلِآقـٰا.シ
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
بیهودهنگردیدبہتڪراردراینشهر
اوطرزنگاهشبخداشعبہندارد.... :)🚶🏿♂
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
دوره های آموزشی کاملا رایگان
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_شصتُ_پنجم ✉✍ عمو میگوید حالا که فاطمه، موقع رفت
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_شصتُ_ششم
نماز را میخوانیم و با عمو راه میافتیم به سمت دانشگاه. تا ساعت ۲ شود، جانم به لب میرسد! در دانشگاه، میروم به سراغ رفقایم. مزار شهدای گمنام. با یکیشان دوستترم! چه شبهای زیادی که با هم سخن نگفتهایم و درد دلها و گلایهها و خواستههایم را به جان نخریدهاند... از روی سنگِ سرد، رویشان را میبوسم تا وجودم گرم شود...
بالاخره در میدان صبحگاه جمع میشویم. حاجحمید آمده؛ عمو هم هست و حسین هم خودش را رسانده برای بدرقهمان. عمو را تنگ در آغوشم میگیرم و میبوسمش. بغض را پشت لبخندش پنهان میکند...
دو گروه شده بودیم؛ قرار بود گروهی از ما به حلب برویم و گروهی به حماه. کار در حماه، پدافندی بود و در حلب، آفندی. نام مرا برای اعزام به حماه نوشته بودند. دلم رضا نبود. سوار ماشین که میشویم، شوخیها شروع میشوند. بچهها به حاجحمید که بیرون ماشین ایستاده و لبخند میزند میگویند اگر میخواستید امتحانمان کنید، دیگر بس است!
همه میخندیم اما چشمهای عمو بارانی است. تقصیر حسین است! وسط خداحافظی به عمو گفت عباس را حسابی تماشا کن؛ او برنمیگردد! حرفهای حسین همان و شکستن بغض عمو همان.
اشکهای عمو آبی میشود که پشت سر مسافر میریزند. راه میافتیم؛ دومین روزِ اردیبهشتماه ۹۵. سه چهار ساعتی طول میکشد تا به آستانه پرواز برسیم. خانواده برخی از شهدای مدافع حرم هم آمدهاند تا به زیارت بروند؛ با همین پرواز ما. بین بچهها من تنها کسی هستم که با خودم گوشی هوشمند آوردهام! تا نشستم روی صندلیام، تلفنم زنگ خورد. حاجآقا بروجردی، از اساتید روحانیِ دانشگاه بود. میخواست خداحافظی کند و التماس دعایی بگوید. شوخیجدی گفت یک داعشی را به نیت من بزن! من هم در این داد و ستد، یک بوسه طلب کردم. گفتم اگر علامه حسنزاده آملی را ملاقات کردید، دستشان را به نیت من ببوسید. پرسید کجایی؟ گفتم در آستانه پروازیم!
-پرواز جسم یا پروازِ روح؟
-پروازِ جسم حاجی! ما رو چه به پرواز روح!
-خب پرواز جسم، مقدمه پرواز روحه...
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
اگر میخواهی بدانـــی
که کارت مخلصانه و برایِ خدا
هست یا نه،
راهش این هســت که هر کاری که
انجام میدهــی،
انتظار تشکر نداشته باشــی!
فقط و فقط دیدت برایِ خشــنودیِ
خدا باشـــه ..
- شهید محمود رادمهر🌿
#رفیق_شهیدم
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به به عجب ڪليپی:)😌🌸
بین کنایه ها بگو با زمزمه😉✨
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
25 - [و] میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد، و خدا برای مردم مثلها میزند، شاید متوجه شوند
26 - و مثل گفتار ناپاک چون درختی ناپاک است که از روی زمین کنده شده و قراری ندارد
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تبیین جالب فلسفه حجاب توسط حجتالاسلام عالی در محضر رهبر انقلاب
🔹حجتالاسلام والمسلمین عالی در مراسم عزاداری شام شهادت حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی (ره) گفت: فلسفه حجاب این است که زن جاذبههای زنانگی خود را بپوشاند و مدیریت، خلاقیت و هنر او در جامعه نمایان شود.
◽️فلسفه حجاب در این است که چیزی که زن را تبدیل به یک کالا میکند پوشاند شود.
◽️در دنیا سومین تجارت پرسود، تجارت زن و کودک است.
🔰به کانال محتوای فرهنگی وگزارشات «تشکل شهید محسن حججی استان قم» بپیوند:👇
♻️@Mohebechador💠
#تلنگرانہ⛔️
اگہدخترۍعکساشونمیذاره
پروفایلواستورۍنمیڪنہ!
علتـشایننیستکهزشته
یاتیپنداࢪه!
شایدچیزۍداࢪهکهخیلۍهانداࢪن
مثلا:
#حیــا
#نگه_داشتن_حیا_سخت_شده
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
#شهیدانه🕊🍃
بعدازشهادت آقا محسن ؛
دیدم علی همش میوفته!😞
میخواستم ببرمش دکتر...
شب محسن اومد تو خوابم بهم گفت :
خانم!علی چیزیش نیست🙂💔
منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه!🥺
+بهنقلازهمسرشهید
#شهید_محسن_حججی
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪