- هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند گفت: همانا ما از شما بیمناکیم
53 - گفتند: مترس که ما تو را به پسری دانا مژده میدهیم
54 - گفت: آیا با این که مرا پیری فرا رسیده است بشارتم میدهید! به چه بشارت میدهید!
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بارش برف در مکه مکرمه جمعی از زائران خانه خدا را غافلگیر کرد و زائران در حالی که زیر برف خیس شده بودند، به زیارت و طواف کعبه پرداختند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
یه دست تو صدا داره
که دلها رو تکون داده
▪️ ویژه سالگرد عروج زیبای سردار دلها
دانلود نسخه اینستاگرام
@Ostad_Shojae
دوره های آموزشی کاملا رایگان
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_هفتاد سکوت میکنم و گوش میسپارم به همهمه آرامش
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_هفتادُ_یک
دقیقهها زود گذشتند و مرا تشنه گذاشتند. باید میرفتیم. سفرهی دلی را که باز کرده بودم، حالا کولهبارِ راهم میکنم. با شما وداع نمیکنم. شما حی و حاضرید و من میخواهم با شما باشم... حرفهایمان با فاطمه چرخ میخورد توی ذهنم؛ پرسیده بود برای چه میخواهی بروی؟ و من گفته بودم میخواهم از حرم حضرت زینب(سلامالله علیها)، از انسان و از سرزمینم دفاع کنم. میخواهم با تمام وجود درک کنم که در سرزمین آشوب چه میگذرد... اینها را گفته بودم اما اینجا خودم را در قامت یک مدافع نمیبینم؛ گویی اوست که از ما دفاع میکند....
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
- گفت: اینان دختران منند، [با آنها ازدواج نمایید] اگر کاری میکنید
72 - به جان تو سوگند که آنها در مستی خود سرگشته بودند
73 - پس به هنگام طلوع آفتاب [صیحهی مرگبار] آنها را فرا گرفت
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
هدایت شده از [هیئت بنات الزینب]🖤!
صدا رفت
تصویر رفت
یادت ... ؟ !
یادت اما نمی رود . :)
هر ثانیه .. !
دلتنگ تر از دیروز 💔
#حاجی
🔺حتما اینها هم مردم نیستند و با فتوشاپ طراحی شدهاند!
تصویری از «طریقالقاسم» منتهی به گلزاری شهدای کرمان
#جان_فدا
1401/10/13
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
دوره های آموزشی کاملا رایگان
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_هفتادُ_یک دقیقهها زود گذشتند و مرا تشنه گذاشتند
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_هفتادُ_دوُم
هنوز یک دل سیر در هوای حرم عقیله نفس نکشیدهایم که میرویم برای زیارتِ سفیرِ خردسالِ عاشورا. یکساعتی در راهیم. بافت محله پیرامون حرم حضرت رقیه(سلامالله علیها) با اطراف حرم عقیله فرق میکند؛ این را از نوع پوشش زنانِ منطقه هم میشود فهمید.
کوچههای باریکی که جلوه دیوارههایش از سنگ است؛ ما را از کنار مسجد اموی به سوی حرم میکشانند. انگار تاریخ، اینجا مکثی طولانی داشته است. معماری کوچهها ما را میبرد به قلب تاریخ. و آنگاه حرم...
در حرم، عاطفه بر هر حس دیگری غلبه میکند. با چشمهایم ضریح را جستجو میکنم. آرام قدم برمیدارم. دستهایم را توی شبکه ضریح قفل میکنم. پاهای خستهی رقیه... باران میبارد بر گرد ضریح...
نماز ظهر و عصر را در حرم سفیرِ سهساله میخوانیم. بعد از نماز، تازه چشممان به رزمندههایی میافتد که در آخرین روز حضورشان در سوریه، آمدهاند برای وداع. فرصت را غنیمت میشمریم برای تبادل اطلاعات درباره وضعیت منطقه. اوضاع برخی از مناطق خوب نیست.....
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
91 - همانان که قرآن را بخش بخش کردند [برخی را قبول، برخی را مردود و برخی را شعر یا سحر نامیدند]
92 - پس سوگند به پروردگارت که همه آنها را بازخواست خواهیم کرد
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪