1 - الف، لام، میم، را این آیات کتاب [خدا] است، و آنچه از پروردگارت به سوی تو نازل شده حق است، ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند
2 - خداوند کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که ببینید برافراشت آنگاه به عرش پرداخت و خورشید و ماه را مسخر کرد هر یک برای مدتی معین روانند [خداوند] کارها را تدبیر میکند و آیات خود را شرح میدهد، امید که به لقای پروردگارتان یقین کنید
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫
سلام خدمت همهی عزیزان همراه، امیدوارم حالتون خوب باشه☺️🌺
شما دوستان میتونید از طریق ناشناش همه ی انتقادات و پیشنهادات و نظرات خودتون رو به ما بگید😇🌿
و همچنیننننننن خیلی خوشحال میشیم نظرتون رو راجب کتاب «راستی درد هایم کو» که هر روز داخل کانال قرار میگیره بهمون بگید😉🌸
دوستان منتظر کلام ارزشمندتون هستیم
یا علی✋💐
لینک ناشناس✍🌷👇
https://harfeto.timefriend.net/16597239897767
#انگیزشی
🌺زندگیت یه کتابه📒
و تو نویسنده این کتابی ✍
حواست هست داری
چجوری مینویسیش؟؟
#تلنگر💥
هر چقدر هم از نظر ظاهری جذاب باشی، مطمئن باش نمیتونی چشم یه آدمو از جذابیت سیر کنی؛ چون با دیدنِ زرق و برقِ جدید، بیخیالت میشه!
دنبالِ کسی باش که جذب شخصیتت بشه :)💫
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
هدایت شده از |دختࢪاںــ☀️ــخۅࢪشید|
سلام ممنونم😂💓
خوب رمان عقیق راجب یک دختره مذهبیه که چادری نیست، پرستاره و همراه عمش زندگی میکنه....
ناحله هم راجب یه دختره دبیرستانی که مذهبی نیست و بخاطر رابطه ای که با دوست مذهبیش داره دوستش یه سری اتفاقات جدید واسش میافته .....
۸ نفر گفتن عقیق
۴ نفر گفتن ناحله
پس رمان عقیق رو از فردا میزارم🌸
اما شرطش اینه ۹۲۵ تا بشیم🖇
https://eitaa.com/joinchat/3563585649C8c98bf33ea
هدایت شده از |دختࢪاںــ☀️ــخۅࢪشید|
چالش داریم🌱
نوع سین زنی🖇
ظرفیت زیاد🌥
آیدیم🍓
@Abi_Asemon
کانالمون💎
@Dokhtarane_khorshid
جایزھ 5 فونت اینشات✨
1 کیبورد🍒
10 تم ایتا🚣♂
دوره های آموزشی کاملا رایگان
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_پنجاهُ_هشتم امروز رفتم و با هرکس که احساس میک
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_پنجاهُ_نهم
از صبح پیگیر کارها بودم تا همین الان! بابا بعدازظهر راه افتاده که بیاید به دیدنم. با فاطمه قرار گذاشتهام که عصر برویم و در شهر چرخی بزنیم. با دخترِ عمو و ماشینِ عمو راه میافتیم سمت راهآهن. بابا، تا مرا دید، گل از گلش شکفت. دستهایش پر بود. بچهها وقتی میخواهند بروند سفر، مادرها توشه نسبتا ناچیزی -به زعم خودشان!- برایشان درنظر میگیرند! مادر برایم آجیل و مخلفات فرستاده. خودش ناخوشاحوال است و نتوانسته با بابا بیاید. بابا را به خانه عمو میرسانم و با فاطمه، دوتایی میزنیم به دل خیابان. وسط حرفهایمان، دوستم حمید را میبینم که توی ماشین کناری دارد بالبال میزند! اشاره میکند که نگه دارم. ماشینها مجالم نمیدهند! جایی دورتر نگه میدارم و حمید تا خودش را به من برساند، به زحمت میافتد!
همدیگر را تنگ در آغوش میکشیم و میخندیم. هیچ دیداری، اتفاقی نیست! حمید میگوید من حوصله نوشتن زندگینامهات را ندارم؛ نروی شهید بشوی و برایمان کار بتراشی! دیدارِ کوتاهمان به همین حرفها میگذرد....
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
عملیات کربلای پنج شهدا
بیشتر از ناحیه پهلو تیرمیخوردن!
- رمزعملیاتیازهرابود(:💔"
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرق پسرای اوناvsبامردای ما!😉💪🏻
💭📎𝓭𝓸𝓴𝓱𝓽𝓪𝓻𝓪𝓷𝓮_𝓱𝓪𝔃𝓻𝓪𝓽𝓮_𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪