کارگاه خویشتن داری_20.mp3
16.43M
#کارگاه_خویشتن_داری ۲۰
📌 مؤثرترین و راهگشاترین خویشتنداری،
کنترل ذهن، گوش، چشم، قلب و فکرمان از پرداختن به عیوب دیگران، جزئیّات زندگی آنان، و مسائل خصوصی شان است!
✘ آنان که در کنترل خویش، در این زمینه لنگ میزنند، از ادراکات معنوی، محروم میمانند.
@ostad_shojae
دوره های آموزشی کاملا رایگان
|°•🍇🌸•°| #شڪوفہبهاری #بخش_هفتم +تو ریحانہ خلقتے بانو✨🌹 •امیرالمؤمنین علیہ السلام زنان را ریحانہ مع
••|🍓🍁|••
#شکوفهبهاری
#بخش_هشتم
_اوه یعنی حق داشته بکشتش؟! 😳
فقط به خاطر نافرمانی؟
+اوهوم خب بهت گفتم که در فرهنگ اونموقع زن جزو مملوکات بوده و طبیعیه که اجازه همچین رفتاری رو به خودشون بدن🤷🏼♀
••دکتر تورج دریایی دکتری تاریخ شناسی و استاد دانشگاه کالیفرنیا
در ترجمه صفحه 68 از کتاب (Sasanian Persia)📓
📚«امپراتوری ساسانی» از انتشارات ققنوس این مطلب رو ذکر میکنه که در اون زمان: 🍁~از دیدقانون، زن همپای کودکان و بردگان و بهای آن 2000 درهم، معادل بهای یک #برده بوده است🙄🙁
_زن،همپای برده! چه قیاسی❗️ فکر میکردم اوضاع مون اون زمان خییلی بهتر ا اینا بوده باشه!¡!🙂
+ولی جانکم در زمانی که دختر در معرض بی مهری بود و همه نادیدش میگرفتن و به عنوان جنس دست دوم حسابش میکردن
خداوند فاطمهـ✨ رو به پیامبرش داد و اونو #کوثر خطابش کرد! 🙃
و ازش خواست برای این هدیه نیکو قربانی کنه{فَصَلِّ لِربِّڪَ وانـْحَر} 🌿
ڪوثر یعنے خیر ڪثیر و جوشان! 🦋
#فاطمه یڪ زن است:)
خیر ڪثیر یڪ #زن است! 🍃🌹
زنی که پیامبر مهربانی ها با بیانی لطیف و طنزگونه اینجوری توصیه به محبتش میکنه🤭😅
📌🌸«خداوند متعال بیش از اینکه با مردان مهربان باشد با خانم ها مهربان است؛پس شمانیز با آنها مهربان تر باشید♥️✨»
☘الکافی،جلد۶،صفحه۶
مهربان است باتو تا مهربان تر باشند با تو!😍
🍁دختری که #ننگ🕸 بود و زنی که همپای #برده🥀 رو #اسلام میرسونه به مقامی که رسولش میگه:
♦️«فلو کنت مؤثرا أحدا علی أحدٍ لآثرت النساء علی الرجال؛
اگر کسی را می خواستم برتری دهم زنان را بر مردان برتری می دادم✨»
اینه ارزش و مقامی که اسلام به تو داده بانو... ^_^
#ادامه_دارد...
#شکوفه_بهاری
#دخترانه🦋
|••فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ 🌸♥️
|❥ ••@dokhtarane_hazrate_zahra
#قران
وبدانیدهرگونہغنیمتیبہدستآوردید،
یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و از آن خویشاوندان و یتیمان و تنگدستان و در راه ماندگان است اگر به خدا و به آنچه بر بندهی خود در روز جدایی حق از باطل روزی که آن دو گروه با هم رو در رو شدند، نازل کردیم ایمان آوردهاید و خداوند بر هر چیزی تواناست.💛👑
درودوسلامبهدوستانوهمراهانعزیز🙂ثوابقرائتمونروهدیہمیڪنیمبہشهدایانقلابو#شهیدشاهرخضرعام
براۍشادۍروحشہداصلوات💚🎶
∞ازتحولیروحۍومعنویِشہیدضرغامدر جریانحوادثقبلازانقلابتاانقلاب اسلامیوشروعجنگتحمیلیحکایتمی کند.📜🔗
تحولیکہریشہدرمفاهیمومعارفعمیق اسلامداردوبازگشتبہخویشتنوتوبہ نصوحرابرایهرانسانِطالبحقیقتبازگو میکندبااشارهبہآیاتآخرسورهفرقان:↓ «شاهرخرابہراستیمیتوانمصداقی کاملبرایاینآیہقرآن:↓
{کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند}معرفیڪرد.»♥️🎗
چراکہاومدتیرادرجہالتسپریڪرد.
اماخداخواستکہاوبرگردد🌿
#شهید
#شهیدشاهرخضرعام
@dokhtarane_hazrate_zahra
🌼راز عزتمندی «حاج قاسم سلیمانی» از زبان یک رزمنده
✍سردار «حسین معروفی» با بیان خاطرهاش از اینکه مهمان خانه شهید «قاسم سلیمانی» شده بود، اظهار داشت: رفاقت من و حاج قاسم خیلی عمیق بود، هرچند وقت یک بار به خانه همدیگر رفت و آمد داشتیم. یک روز خسته و کوفته از اداره برگشتم. نگاهی به موبایلم انداختم تا ساعت را چک کنم که متوجه شدم از طرف حاج قاسم تماس داشتم. سریع تماس گرفتم و حاجی بدون معطلی گفت: «حاج حسین کجایی؟» سلام علیک کردم که حاجی ادامه داد: «امشب همراه خانواده تشریف بیاورید. سفرهای کوچک انداختهایم تا دور هم باشیم.»
بدون وقفه قبول کردم. نزدیک اذان مغرب رسیدیم منزل حاجی. نماز را به امامت حاج قاسم خواندیم و برای شام غذایی که همسرشان پخته بود را خوردیم. بعد از شام با ایشان نشستیم به خاطرهبازی دوران جنگ؛ اندکی من میگفتم و اندکی حاج قاسم.
دیر وقت شده بود که گفتم: «شرمنده، خیلی دیر وقته بیشتر از این مزاحمتان نمیشویم.» سردار نگاهی کرد و با لبخند گفت: «کجا این وقت شب؟ امشب را پیش ما باشید.» با گرفتن رضایت چشمی از همسرم به حاجی رو کردم و گفتم: «چه سعادتی بیشتر از این». حاج قاسم از جایش برخاست و از اتاقی برایمان پتو و تشک نو آورد و در اتاق دیگری برایمان جا انداخت.
از بس روز خستهکنندهای داشتم، تا پلک روی هم گذاشتم خوابم برد. ناگهان با صدای گریه مردانه از خواب پریدم. سر در گم بودم. نمیدانستم اینجا کجاست و ساعت چند است! فقط صدای گریه مردانه از دور به گوشم میرسید. دستم را به چشمانم کشیدم و بعد از اینکه کمی سرحال شدم، اطرافم را نگاه کردم و با خودم گفتم «یعنی کیست که این وقت شب اینطوری گریه میکند!» با دقت گوش کردم، صدای حاجی بود. با خدایش میگفت «الهی العفو الهی العفو الهی العفو» سرم را چرخاندم و ساعت را نگاه کردم، درست ۲۰ دقیقه مانده بود به اذان صبح...
🥀🥀🥀
◾️@dokhtarane_hazrate_zahra
مسلمآنکردهاۍمنرآ،
خودٺاینرآنمیدآنے!
توبآآواۍچشمآنٺ،
موذݩزآدهمےخوآنے...!❤️🌸
تولدتمبآرکزیبآتریݩمعنآۍعشقـ💌🎊
#بیست_آذر
#رفیق_شهید
#شهید_رسول_خلیلی😍💛
@dokhtarane_hazrate_zahra🎉🎀