#سالروزپرواز....💔
#مدافعحرم
این دنیا...
با تمام زیبایی ها
و انسان های خوب و نیکوی آن
محل گذر است...
نه وقوف و ماندن!
#شهید_رسول_خلیلی
@dokhtarane_hazrate_zahra
⸀🌿🧡||•
🌿| #امام_رضا
🧡| #دلتنگی
•
تومۍٖداٰنۍٖ..⛓️🦋
حتۍٰاگرکــنارتباشمبازهم🤍
دلتنگتواَم،💔
حالاببیندوریت🥀
بامنچہمۍٖکُند...!🌿•''
•
@dokhtarane_hazrate_zahra
⸀🧡🌙||•
🧡| #رهبر
🌙| #پروفایل
•
آنکسکہ..
طُراداردازعیشچہکمدارد؟!
وآنکسکہطُراببیند،اۍٖماھ
چہغمدارد؟!..•🧡🌙○`
•
@dokhtarane_hazrate_zahra
[🕊🐾]
#پروفایل🌱
-
-
•|آنقدرچادرقشنگتکردھ
•|کھبیاختیار
•|ازتمامبۍحجابۍها
•| دلمبیزارشد...!シ
@dokhtarane_hazrate_zahra
📚 تیکه کتاب (صفحه۱۸۰تا۱۸۷)
اگر رهبر انقلاب با قضیه برجام کنار نمیآمدند، مطمئن باشید در همه دولتها شعار مذاکره با آمریکا مثل پُتک بر سر نظام زده میشد که چرا نمیگذارید برویم و کار را تمام کرده و مردم را از این فلاکت نجات بدهیم؟ اما الان ببینید؛ تا اسم برجام یا مذاکره با آمریکا می آید، بسیاری از کسانی که قبلا موافق مذاکره بودند، می گویند:بابا، تو رو خدا ول کنید. ما از اسم برجام و مذاکره دارد حالمان به هم می خورد. بروید به تولید داخلی برسید. بروید کار کنید و این قدر دنبال غربیها و آمریکایی ها نیفتید. آنها چیزی به شما نمی دهند. به نظر شما این معنایش چیست؟
🎧 قسمت سی و دوم 👇
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#من_میترا_نیستم 💕
#پارت_هشتم
فصل سوم (فرزند ششم)
چند سال بعد از تولد زینب، خدایک پسر به ماداد. بابای مهران اسمش را شهرام گذاشت. دختر ها عاشق شهرام بودند. او سفید و تپل بود. خواهرهایش لحظه ای او را زمین نمی گذاشتند.
قبل از تولد شهرام، ما به خانه ای در ایستگاه شش فرح آباد، نزدیک مسجد فرح آباد (قدس) رفتیم؛ یک خانه شرکتی سه اتاقه در استگاه شش، ردیف۲۳۴.در ان خانه واقعاً راحت بودیم.
بچه ها پشت سر هم بودند وبا هم بزرگ می شدند. من قبل از رسیدن به سی و سی سالگی، هفت تابچه داشتم. عشق می کردم وقتی بازی کردن و خوردن و خوابیدن و گریه ها و خنده های بچه هایم را می دیدم. خودم که خواهر و برادری نداشتم ووقتی می دیدم چهار تا دخترم با هم عروسک بازی می کنند، کیف می کردم. گاهی به آن ها حسودی می کردم و حسرت
می خوردم و پیش خودم می گفتم:«ای کاش فقط یه خواهر داشتم. خواهرس که مونس وهمدمم می شد.»
مادرم چرخ خیاطی دشتی داشت. برای من و بچه ها لباس های راحتی می دوخت. برای چهار تا دخترم با یک رنگ، سری دوزی می کرد، بعد ها مهری که خوش سلیقه بود، پارچه انتخاب می کرد و مادرم به سلیقه او لباس هارا می دوخت. مادرم خیلی به ما می رسید.هر چند روز یک بار به بازار لِین یک احد آباد می رفت و زنبیلش را پُر از ماهی شوریده و میوه می کرد وبه خانه ما می اورد.
او لُر بختیاری بود وغیرت عجیبی داشت. بدون نوه هایش، لقمه ای از گلویش نمی رفت.
جعفر پانزده روز یک بار از شرکت نفت حقوق می گرفت و ان را می چرخاندم. از همین خرجی به مهران ومهرداد پول توجیبی می دادم. ان ها پسر بودند وبه کوچه و خیابان می رفتند. می ترسیدم خدای نکرده کسی ان ها را فریب بدهد واز راه به در کند. برای همین همیشه در جیبشان پول گذاشتم. گاهی پس از یک هفته، خرجی خانه تمام می شد و من می ماندم که به جعفر چه جوابی بدهم.
مادرم بین بچه ها فرق نمی گذاشت، ولی به مهران وزینب وابسته تر بود.؛ مهران نوه اولش بود وعزیزتر. زینب هم که مثل من عاشق خدا و پیغمبر بود. او همیشه کنار مادرم می نشست وقصه های قرانی و امامی اورا با دقت گوش می کرد ولذت می برد.
مادرم قصه وحکایت های زیادی بلد بود. هر وقت به خانه ما می امد، زینب دور وبرش می چرخید وبا دقت به حرف هایش گوش می کرد، مادرم زینب را شبیه ترین نوه اش به من می دید، برای همین به او علاقه زیادی داشت.
بابی بچه هر ساعت پنج صبح از خانه بیرون می رفت و پنج....
ادامه دارد ....
#پارت_هشتم
@dokhtarane_hazrate_zahra
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
+ باروناومددعاشکردی ؟!
- کیو ؟!
+ همونےکهحواسشبهتبودودعاتکرد :))📿
#غفلتازیارگرفتارشدنهمدارد!
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#قران📖🖇
28 - او کسی است که پیامبر خود را با هدایت و آیین درست [به سوی مردم] فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، و گواهی خدا [بر حقانیت پیامبر] کفایت میکند🧡💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری•|🔸
ازخودمگلایہدارم...!
❁•@dokhtarane_hazrate_zahra•❁
#شهید🥀
امروز روز شهادت
شهیدمهدي زین الدین
شهید بابک نوری هریس
شهید عارف کایدخورده
شهید علیرضانظری
شهید مهدی موحد نیا
هست، مردانی از جنس خدا🌙
یاد کنیم همه شهدارا با ذکر صلوات 🌿
🦋 @dokhtarane_hazrate_zahra
#شهید
•"🍃🥀"•
تاریخ تولد : 1371/07/21
محل تولد : گیلان - رشت
تاریخ شهادت : 1396/08/27
محل شهادت : سوریه - بوکمال
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : گلزار شهدای رشت
مادرم برای من دعا کن، ولی اشکهایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشکهایت نیستم.
گوشه ای از وصیت نامه:
خواهران خوبتر از جانم من نمیدانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی میکشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده.
عزیزان من حالا دستهایی بلند شده و زینبهایی غریب و تنها ماندهاند و حسینی در میدان نیست.
امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینبهای زمانه و حرم او دفاع کنیم.
«اینکه برخی «بابک» را تنها به دلیل خوشتیپیاش دوست دارند، من را ناراحت میکند. با اینکه ویژگی مثبتی است اما «بابک» خصائص و ویژگیهای خیلی بیشتر و بهتری داشت که بهتر است به خاطر آنها شناخته شود. خوب است این شهید به خاطر «انسان» بودنش شناخته و محبوب شود نه به خاطر خوشتیپی.»
♡@dokhtarane_hazrate_zahra
تمام نرگس های جهان را هم که جمع کنی بوی نرگس زهرا را نمیدهند..ـ••
#پروفایل
#امام_زمان
@dokhtarane_hazrate_zahra
•🌸🌱•
چشمانتوپایانپریشانیهاست
دستتوکلیدقفلزندانیهاست
اییوسفگمگشتهکجاییبرگرد!؟
دیدارتوآرزویکنعانیهاست
@dokhtarane_hazrate_zahra