سلام عزیزم 🌸✨ چه عالی 😍
بله حتما چرا که نه؟
میتونی به این آیدی من مراجعه کنی
@hosnaaseyedi
🍃✨
💔 ┃••
مبادا لیله القدرت سرآید
گنه بر ناله ام افزون تر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیرد
🖤 التماس دعا ...
⇠التماس دعا 🤲🏻✨
#شب_قدر
@dokhtarane_hazrate_zahra
دوره های آموزشی کاملا رایگان
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 #رمان_عارفانه 💫شهید احمد علی نیری💫 #قسمت_چهاردهم ادامه قسمت قبل من دیده ام برخی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
#رمان_عارفانه
💫شهید احمد علی نیری💫
راوی: حسین حسن زاده
#قسمت_پانزدهم
🌱همیشه یک لبخند ملیح برلب داشت. ازاین جوان خیلی خوشم می آمد.
وقتی درکوچه وبازار او را می دیدم خیلی لذت می بردم. آن ایام با اینکه پدرم همیشه به مسجد می رفت اما من اینگونه نبودم.
تااینکه یکروز پدرم مرا باخودش به مسجد برد و دستم را در دست همان جوان قرار داد و گفت: احمدآقا اختیار این پسرم دست شما!
بعد به من گفت: هرچی احمدآقا گفت گوش کن. هرجا خواستی با ایشان بری اجازه نمی خواد و...
خلاصه ما رو تحویل احمدآقا داد. برای من یک نکته عجیب بود!
مگرپدرم چه چیز دیده بود که اینگونه من را به یک جوان شانزده یا هفده ساله می سپرد؟!
🔸چند شب از این جریان گذشت. من هم مسجد نرفتم. یک شب دیدم درب خانه را می زنند. رفتم در را باز کردم، تا سرم را بالا کردم باتعجب دیدم احمداقا پشت در است!
تا چشمم به ایشان افتاد خشکم زد!
💭یک لحظه سکوت کردم، فکر کردم اومده بگه چرا مسجد نمی یای؟
گفتم: سلام احمدآقا، به خدا این چند روز خیلی کار داشتم، ببخشید.
همینطور که لبخند به لب داشت گفت: من که نیومدم بگم چرا مسجد نمی یای، من اومدم حالت رو بپرسم. آخه دو سه روزه ندیدمت.
خیلی خجالت کشیدم. چی فکر می کردم و چی شد! گفتم: ببخشید از فردا حتما میام.
دو سه روز دیگه گذشت. در این سه روز موقع نماز مشغول بازی بودم و مسجد نرفتم
🌱یک شب دوباره صدای درب خانه آمد. من هم که گرم بازی بودم دوباره دویدم سمت در..
تو فکر هر کسی بودم به جز احمداقا.
تا در را باز کردم از خجالت مُردم. با همان لبخند همیشگی گفت: سلام حسین اقا.
حسابی حال و احوال کرد. اما من هیچی نگفتم. فهمیده بود از نیامدن به مسجد خجالت کشیدهام. برای همین گفت: بابا نیومدی که نیومدی، اومدم احوالت و بپرسم.
خلاصه آن شب گذشت..فردا زودتر از اذان رفتم مسجد واین مسجد رفتن همان و مسجدی شدن ما همان.
احمدآقا انقدقشنگ نوجوان ها را جذب مسجد می کرد که واقعا تعجب می کردیم!
با سن کمی که داشت اما نحوهی مدریت او در فرهنگی مسجد فوق العاده بود.
#ادامه_دارد
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تعدادی پروفایـل خوب اوردم اگر مایل بودید پروفایـل شخصی اتون رو بهـ احترام مولا سیـاه پوش کنید🖤
#شهادت_مولا
#حیعلیالعزا
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#روز_شمار_رمضان رمضان مثل محرم به دلم غوغائیست روزه و روضه چه بسیار شبیه اند به هم @dokhtarane_ha
#روز_شمار_رمضان
کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
تا که همسفرهٔ تو لحظهٔ افطار شوم
@dokhtarane_hazrate_zahra
『 #تلنگر 🙂』
شیطانمیگہهمینیهباروگناهڪن..!
بعدشدیگهخوبشو...
[۹،یوسف]🌿
خدامیگهباهمینیهگناه..
ممڪنہدلتبمیرهوهرگزتوبہنڪنی
وتاابدجهنمۍبشۍ..!
[۸۱،بقره]🍃
@dokhtarane_hazrate_zahra
💠🔹 پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:
《مَن قامَ لَيلَةَ القَدرِ إيماناً وَ احتِساباً
غُفِرلَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ》
هر که از روی ایمان
و برای رسیدن به ثواب الهی
شب قدر را به عبادت بگذراند
گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود
↲فضائل الأشهر الثلاثه، صفحه۱۳۶ 🌸🍃
@dokhtarane_hazrate_zahra
4_5969787469497896153.mp3
12.38M
#اوج_قله_تقدیر ۳
#استاد_شجاعی
#استاد_فرحزاد
✖️ من نمیدونم چرا نمیتونم " قدرِ "خودمو بدونم،
ناخواسته وارد بحثها و کارایی میشم، که شخصیتم رو لِه میکنند!
✖️ من نمیدونم چرا شخصیتم وزن نداره، و هر اتفاقی میفته، منو توی دام غمها و اضطرابهاش گرفتار میکنه!
💥 خطر!
شما اول باید یاد بگیری، "قدرِ" خودت رو بدونی، تا بتونی "شب قدر" رو درک کنی❗️
@Ostad_Shojae
🦋هر روز یک ختم قرآن هدیه به امام زمان(عج)
◾️حتماً شنیده ای آنقدر عظیم است سورهے مبارکہے توحید کہ ثواب خواندن سه مرتبہے آن، برابر است با ختم تمام سوره های قرآن کریم. مقید باش بعد از نماز های پنج گانه ات حتماً بخوانی این سوره ی کوتاه را و هدیه بدهی به امام زمانت که آن بزرگمرد بدهکارت نخواهد ماند و تو را بواسطہے این ختم قرآن های روزانه ات دعای مخصوص می کند و نور و برکت تمام زندگی ات را در آغوش مےگیرد.
#مهدویت_وانتظار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤میخواهی شب قدر امام زمان(علیہالسلام) بہ یادت باشہ؟
اللهمعجللولیڪالفࢪج🌹
#مهدویت_وانتظار
شهید گمنام🥀:
#ثواب_یهویی☺️
شماره اخر تلفنت چنده؟🤔
برای اون شهید 10 تا صلوات بفرست🌸🕊
❤️1 شهید حاج قاسم سلیمانی
💛2 شهید محسن حججی
💙3 شهید احمد یوسفی
💜4 شهید عباس دانشور
💚5 شهید ابراهیم هادی
💖6 شهید محمود کاوه
🧡7 شهیدان گمنام
🖤8 شهید محمدحسین فهمیده
💚9 شهید محمد حسین یوسف الهی
💓0 شهید فیروز حمیدی زاده *
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#رمان_عارفانه
🌿شهید احمدعلی نیری🌿
#قسمت_شانزدهم
ادامه قسمت قبل
شبها بعد از نماز چند دقیقه دور هم می نشستیم و بچه ها حدیث یا آیهای می خواندند.احمداقا کمتر حرف میزد.بیشتر با عمل ما را هدایت می کرد.
همیشه خوبی های افراد را در جمع می گفت، مثلا اگر کسی چندین عیب و ایراد داشت اما یک کار خوب نصفه نیمه انجام می داد، همان مورد را در جمع اشاره می کرد.همیشه مشغول تقویت نقاط مثبت شخصیت بچه ها بود.
باور کنید احمد آقا از پدر وبرادر برای ما دلسوز تر بود.واقعا عاشقانه برای بچه ها کار می کرد.
یکبار من کنار احمداقا نشسته بودم، مجلس دعای ندبه بود.او همان موقع به من گفت: مداحی می کنی؟!
گفتم: بدم نمیاد، بلافاصله میکروفون را مقابل من گذاشت، من هم شروع کردم.همینطور غلط غلوط شروع به خواندن کردم.
خیلی اشتباه داشتم ولی بعداز دعا خیلی تشویقم کرد.گفت: بارک الله، خیلی عالی بود.برای اولین بار خیلی خوب بود.
همین تشویقای احمداقا باعث شد که من مداحی را ادامه دهم و اکنون هم با یاری خدا و عنایات اهل بیت در هیئت ها مداحی می کنم.
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فراموش نمی کنم، یک بار احمداقا موقع صحبت حاج اقا حق شناس وارد مسجد شد.
حاج اقا تا متوجه ایشان شدند صلوات فرستاد، همه جمعیت هم صلوات فرستادند.
احمداقا که خیلی خجالت زده شده بود همان جا سریع جلوی در نشست.
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
ادامـــــه دارد...
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺