#تلنگر
✨
خجالتمیڪشم
اسممراگذاشتهام:منتظر
امّا زمـانۍڪه دفترانتظارمراورق
میزنۍمیبینی؛ فضاۍمجازۍرا
بیشترازامامممیشناسم ؛
حتۍگاهۍصبح آفتابنزده آنهارا
چِڪمیڪنم؛امـا عهدم را
نـــه..
#آقاےمهربونببخش 💔
#امامزمانم
@dokhtarane_hazrate_zahra
#معرفی_کتاب
معرفی کتاب حاج قاسم سلام
کتاب حاج قاسم سلام با روایتگری حمیدرضا فراهانی از فرماندهان سردار شهید جاج قاسم سلیمانی در عملیان والفجر ۸ و تدوین مجید سانکهن به چاپ رسیده است.
درباره کتاب حاج قاسم سلام
حمیدرضا فراهانی در این کتاب هربخش از روایتش را با سلام بر سردار شروع میکند. گویی نوشتههایش خطاب به خود اوست. سرداری که باید محتوای کتاب را میدیده و تایید میکرده است اما درست روزی که حاج قاسم قرار بود محتوای کتاب را بررسی کند، خبر شهادتش به گوش فرمانده میرسد.
فراهانی در این کتاب سعی کرده روایات حضور خودش را هم در جبهه، خطاب به حاج قاسم بنویسد و این شیوه جالبی است که ابداع کرده و باعث شده بین مخاطب، راوی و سردار سلیمانی احساسی همسان ایجاد شود.
خواندن کتاب حاج قاسم سلام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ادبیات پایداری و دوستداران، سردارد شهید، حاج قاسم سلیمانی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
@dokhtarane_hazrate_zahra
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#معرفی_کتاب معرفی کتاب حاج قاسم سلام کتاب حاج قاسم سلام با روایتگری حمیدرضا فراهانی از فرماندهان س
#تیکه_کتاب
بخشی از کتاب جاح قاسم سلام
ضبط کوچکم را روشن کرده بودم و حرفهای حاج قاسم را ضبط میکردم؛ همه حال عجیبی داشتیم. بچههای غواص با چشمهای نمناک به حاج قاسم نگاه میکردند. این حالت، نمایشی بود از دلشکستگی غواصها. چند روز منتهی به عملیات، موقع نماز همه چشمهایشان خیس بود و گردنهایشان به نشانه تواضع در مقابل محبوب کج. صحبتهای حاج قاسم به نقطه نهایی رسید، او به امواج خروشان اروند که چند متر آنطرفتر پرشدت و سهمگین در جریان بود، اشاره کرد و با بغض گفت: «این آب را میبینید، این آب مهریه فاطمه زهراست، خدا رو به حق مهریه حضرت زهرا قسم بدید که امشب از این آب بگذرید و دل امام رو شاد کنید.» بغضها ترکید و گردان ۴۱۰ غواص در میان بلور اشکها غرق شد. به خودم که آمدم دیدم شانههایم میلرزد و چشمهایم میجوشد. دستی که ضبط را در دست داشتم مثل شاخهای تکیده که در مسیر توفان قرار گرفته باشد، میلرزید. ضبط داشت از دستم میافتاد. بعد از حرفهای حاج قاسم انگار مفهوم خروش و بیرحمی اروندرود از وجودم کوچ کرد و رفت و وجودم پر شد از مفهومی لطیف به نام مهریه حضرت زهرا؛ حالا چقدر اروند برایم دوستداشتنی شده بود. دیگر دوست داشتم همراه بچههای غواص به امواج خروشان آن بزنم و زندگی یا مرگ را در میان موجهای آن تجربه کنم...
#پروفایل
خدامیبیند....🤍
حواستباشهرفیق
@dokhtarane_hazrate_zahra
102 - و چون [در هنگام خطر] در میان ایشان بودی و برایشان نماز بر پا کردی، باید یک گروه از آنان با تو [رکعت اول را] به نماز ایستند و سلاحهای خود را برگیرند، و چون به سجده رفتند [و رکعت دوم را فرادی تمام کردند] باید پشت سر شما قرار گیرند و گروه دیگری که نماز نخواندهاند بیایند و [رکعت دوم را] با تو نماز گزارند، و باید جانب احتیاط را رعایت کنند و سلاحهای خود را داشته باشند، [زیرا] کافران دوست دارند که شما از ساز و برگ و سلاحهایتان غافل شوید تا یکباره بر شما بتازند و مانعی بر شما نیست که اگر از باران در زحمتید یا بیمارید، سلاحهای خود را بر زمین نهید، ولی مواظب خود باشید همانا خداوند برای کافران عذابی خفّتبار آماده کرده است