درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
دین و دل بردند و قصد جان کنند...
الغیاث از جور خوبان الغیاث
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نادر طالب زاده برای اولین بار خبر داد:
از دوماه پیش صحبت درباره لوایح FATF در صداسیما ممنوع است!
@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پست اینستاگرامی وحید یامین پور درباره بخش سانسور شده فیلم قلادههای طلا
🔹ایران و انقلاب مهمتر از هر گرایش و سلیقهی سیاسی است. ما به هیچکس جز وطن و انقلابمان تعهد ندادهایم.
@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خطیب نماز جمعه تهران به فتنه آفرینان:« حماسه 9دی قابل تکرار است»
@Dost_an
🚨صدام خرمشهر را که اشغال کرد گفت اگر ایرانی ها بتوانند خرمشهر را پس بگیرند من کلید بصره را در اختیارشان میگذارم....
📌خرمشهر را پس گرفتیم اما از کلید بصره خبری نشد چون دروغ میگفت...
🚨 کلاً ما از کلید سابقه خوبی نداریم
😃😃😃😃😃😃
علی برکت االله🙈🙈
@Dost_an
⬛️ ماموران سیا در کنار خاتمی !!!
✅ رکسانا صابری یکی از نفوذی های سازمان جاسوسی سیا بود که توانست با ارتباط گرفتن از روحانیون لیبرالی مثل خاتمی، اطلاعات مهمی رو از کشور خارج کند
✅ معصومه علی نژاد یکی دیگر از دخترانی بود که توانست به خلوت و همنشینی های خاتمی و یارانش نفوذ کند ،
حتی فیلم آوازخوانیش برای خاتمی در رسانه ها جنجال شد معصومه علی نژاد توانست با اتو گرفتن از خلوت های خاتمی و یارانش اطلاعات مهمی دست پیدا کنه و ان را به سازمان های جاسوسی بفروشد.
معصومه علی نژاد هم اکنون یکی از کارمندان سیا در شبکه های ماهواره ای هست که علیه چادر و حجاب برنامه میسازد
✅ فریبا داوودی مهاجر یکی دیگر از دخترانی بود که توانست به خاتمی نزدیک شود حتی به مشاوری خاتمی رسید.
فریبا داوودی بعد اینکه توانست به اطلاعات مهم نظام دست پیدا کند از کشور خارج شد و الان در شبکه های ماهواره ای علیه کشور تبلیغ میکند
✅حال سوال اینه چرا هرچی دختر جاسوس و خائنه با خاتمی رابطه صمیمانه داشتند!؟
@Dost_an
ظریف گفته: "هدف برجام اقتصادی نبوده."
هدف آموزشی_تربیتی بوده که با پرتاب خودکار عراقچی، انجام شد. کری و اوباما رفتن تو اتاق دارن به کارای بدشون فکر میکنن.
😒😒😏
@Dost_an
عاشورای سال ۸۸ از هیات برمیگشتیم. زیر پل کالج آتش بود و دود و کف و سوت و هلهله؛ و بیرقهای سوخته لگدمال زیر دست و پا.
از بهت، خشکمان زد. خدایا! ظهر عاشورا عرق خورها هم از حسین(ع) حیا میکنند اما اینها... نه، بچه شیعه این کار را نمیکند.
اما فردا میر فتنه پیام داد که امت خداجو...!
😔😔
@Dost_an
در وصف نفاق امثال فرید مدرسی همین بس که پدر معنوی و مراد فکریشان در طیف افراطی دفترتحکیم، دکتر سروش بود که نفی و نقد روحانیت و مرجعیت هیچ، بر شریعت نیز میتازد و قرآن را سخن محمد(ص) و نه کلام خدا میداند.
حال همینان دربرابر نقد دلسوزانه رحیم پور ازغدی مدافع حوزه و روحانیت شده اند.
مار باش یا ماهی بزرگوار!
@Dost_an
َ«راهی به سوی بهشت»
📚داستان واقعی زیبا📚
در آمستردام امام جماعت مسجدی هر جمعه بعد از نماز همراه پسرش که ده سال سن داشت به یکی از محله ها میرفتند و کارتهایی را که در آن نوشته شده بود «راهی به سوی بهشت » درمیان مردم غیر مسلمان پخش میکردند تا بلکه سودمند واقع شود و برای تحقیق درمورد اسلام و قبول آن اقدام کنند.
در یکی از روزهای جمعه هواخیلی سرد و بارانی بود، پسر لباسهای گرمی پوشید تا سرما را احساس نکند، و گفت: پدرجان من آماده ام !َ
پدر پرسید: آماده برای چه چیزی ؟
پسرگفت: برای اینکه برویم و این جمعه هم مانند جمعه های گذشته نوشته ها را پخش کنیم
پدر جواب داد: هوا خیلی سرد و بارانیست امروز ممکن نیست.
پسر با اصرار از او خواست که بروند و گفت : مردم در بیرون به طرف آتش میشتابند.
پدر گفت: من در این سرما نمیتوانم بیرون بروم .
پسر گفت: پس اجازه دهید من بروم و کارتها را پخش کنم؟
بعد از کمی، بالاخره پدر راضی شد و او را فرستاد و پسر از او تشکر کرد.
و پسر با اینکه فقط ده سالش بود در آن خیابانها تنها کسی بود که در آن هوای سرد در بیرون بود
او درِ همه خانه ها را میزد و کارت رابه مردم میداد.
بعد از دو ساعت راه رفتن زیر باران فقط یک کارت باقی مانده بود ومیگشت دنبال کسی که آن کارت آخری را به او بدهد ولی کسی را نیافت،
نگاهش به خانه روبرو افتاد و رفت که کارت رابه اهل آن خانواده بدهد
زنگ آن خانه را به صدا در آورد ولی جواب نشنید دوباره زنگ رابه صدا درآورد و چند باردیگر هم تکرار کرد تا بالاخره پیرزنی اندوهگین در را باز کرد و گفت: پسرم چه میخواهی در این باران ؟ کاری هست که برایت انجام دهم ؟
پسر با چشمانی پرامید و پاک و با لبخندی دلنشین گفت :
ببخشید باعث اذیت شما شدم فقط میخواستم بگویم که خداشما را واقعا دوست دارد و به شما توجه عنایت کرده ومن آمده ام آخرین کارت که مانده رابه شمابدهم کسی که شما را از همه چیز آگاه خواهد ساخت خداوند است و غرض از خلق انسان و همه چیز این است که رضای او بدست آید ....
سپس کارت را به او داد و رفت
بعد از یک هفته و بعد از نماز جمعه، پیرزن ایستاد و گفت:
هیچ کدام از شما ها مرا نمیشناسید و من هرگز قبلا به اینجا نیامده ام و تا جمعه گذشته مسلمان هم نبوده ام و فکرش راهم نمیکردم که مسلمان شوم
ماه گذشته شوهرم فوت کرد و مراترک نمود و من تنها ماندم در دنیایی که کسی را نداشتم و جمعه گذشته در حالیکه باران میبارید و هوا خیلی سرد بود میخواستم که خودم را بکشم، چون هیچ امید و آرزویی در دنیا نداشتم
... برای همین یک چهار پایه آوردم و طناب را از سقف آویزان کردم و آن را درگردن انداختم سپس آنرا در گردنم محکم کردم تنها و غمگین بودم و داشتم آخرین افکارم را مرور میکردم و با خود کلنجار میرفتم که دیگر بپرم وخود را خلاصکنم !!! ..
که ناگهان زنگ به صدادر آمد
من هم که منتظر کسی نبودم کمی صبر کردم تا شاید دیگر در نزند ولی دوباره تکرار شد
و چندین مرتبه زنگ را به صدا در آورد
اینبار با شدت در را کوبید و زنگ راهم میزد
بار دیگر گفتم که کیست ؟!!!
به ناچار طناب را از گردنم باز کردم و رفتم تا بدانم کیست که اینگونه با اصرار در را میکوبد
وقتی در را باز کردم چشمم به پسر کوچکی افتاد که با اشتیاق و لبخند به من نگاه میکند چهره ای که تابحال آنرا ندیده بودم ! و حتی توصیفش برایم مشکل است
کلمات قشنگی که بر زبانش آورد، قلبم را که مرده بود بار دیگر به زندگی برگرداند و با صدایی قشنگ گفت:
خانم؛ آمده ام که به شما بگویم که خدا شما را دوست دارد و به تو عنایت کرده وسپس کارتی را بدستم داد! کارتی که روی آن نوشته بود راهی به سوی بهشت !
پس در رابستم و چیزهایی که در کارت نوشته شده بود را خواندم ...
سپس طناب را از سقف باز کردم و همه چیز راکنار گذاشتم ...
چون من دیگر به آنها نیاز نداشتم و من پروردگار حقیقی و محبت واقعی راپیدا کردم ...
اسم این مرکز اسلامی هم روی کارت نوشته شده بود بنابراین آمدم اینجا تابگویم : الحمدلله و سپاس برای شما به خاطر تربیت چنین فرزندی که در وقت مناسب سراغم آمد و من را از رفتن به جهنم باز داشت ! َ
چشمان نماز گذاران پر از اشک شد و همه باهم تکبیر گفتند... الله اکبر... الله اکبر..
.
امام که پدر آن پسر بود از منبر پایین آمد و پسرش را که در صف اول نماز گذاران بود ، با گریه ای که نمی توانست جلوی آنرا بگیرد درآغوش می فشرد ...
نمیتوان به چنین پسری افتخار نکرد ...
اینجا این سوال مطرح میشود که ما برای دعوت در راه خدا چه کرده ایم.
آیا این وسایل پیام رسانی که در اختیار داریم را در مسیر دعوت به سوی خداوند به کار گرفته ایم ، یا خیر ؟!؟...
جواب این سوال را به خودتان واگذار می کنم...
#تلنگر
@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان قطعی و 100% بیماری افسردگی، بیماری های اعصاب و روان، فشار خون، دیابت و.... 😂
@Dost_an
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بیانیه عجیب #نماینده_سراوان:
🔻نقشی در تنظیم مقاله ام نداشتم، حتی رشته تخصصی من ربطی به مقاله ام نداشت و فقط ترجمه کرده ام !
👈دو روز دیگه بگذره بیانیه میده میگه من اصلا نماینده مجلس نبودم😂
حاج فیدل
@Dost_an
در واقع بايد يه تور كريسمس واسه آمريكايی ها بزارن بيارنشون ايران !
که یکم با فرهنگ و آداب رسوم اصیل کریسمس آشنا بشن 😐
@Dost_an