🥀🍃
🍃
.
.
•|| #مادر_شهید 🌙
.
.
.
+مادر گفٺــ: نرو بمانــ!
دلݦــ میخواهد پسرمــ عصاے
دسٺمـــ باشد...
.
+گفٺــ: هرچہ تو بگویـے!!!
فقط یڪ سوال...
میخواهـے پسرٺ عصاے این
دنیایٺ باشد یا آن دنیا...
.
.
مادر چیزے نگفٺ و با
"اشڪ" بدرقہ اش ڪرد
.
.
*رفٺ و "شہید" شد
🌷| @dosteshahideman
AUD-20191212-WA0005.
4.72M
❤️ سلام آقا که الان رو به روتونم....
◾️ روضه #شب_جمعه گودال
✍ پیشنهاد دانلود
🎤🎤 حاج آقا میرزا محمدی
◾️ #فاطمیه #ایام_فاطمیه
#شب_جمعه
🌷| @dosteshahideman
༻﷽༺
دل پـرخواهش من را به حـریمت وا ڪن
شب جمعه هم نشیـن مادرت زهـرا ڪن
من حـرم لازمـم ارباب ، بطلـب ڪربُبَلا
قلـم وُ ڪاغذش از من،توفقط امضـا ڪن
【 السلام علیڪ یا اباعبدالله】
【السلام علیک یا امام رضا(ع)】
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
📢نماز حاجت روز پنجشنبه
به توصیه آیتالله بهجت قدسسره
🔷آیتالله بهجت قدسسره اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه میکردند و میفرمودند: «آیتالله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را میخواند، هدیهای برای او میرسید».
📃شیوه خواندن نماز از کتاب جمالالاسبوع سیدبنطاووس
چهار رکعت (دو نماز دورکعتی)
1⃣ در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید
2⃣ در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید
3⃣ در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید
4⃣ در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید
5⃣ بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید
6⃣ و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند
7⃣ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه میخواهد از خدا درخواست کند.
✅ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
اگر از خدا بخواهد که کوهی را نابود کند کوه نابود میشود؛ نزول باران را بخواهد بهیقین باران نازل میشود؛ همانا هیچ چیز مانع میان او و خداوند نیست؛ خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند.
برگرفته از کتاب #بهجت_الدعا، ص٣٨٠ـ٣٨١
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
#پای_درس_شهید ❤️
🌹۳ #توصیه #شهید_سلیمانی
به #جوانان
مهدی جان ....
۱- تمام ڪسانیڪه به ڪمالی رسیدند خصوصا ڪمالات معنوی ڪه خود منشأ و پایه دنیوی هم میتواند باشد ، منشأ همه آنها سحر است . سحر را دریاب نماز شب در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چندبار آنرا با رغبت تجربه ڪردی ، لذت آن موجب میشود به آن تمسڪ یابی .
۲- زیربنای تمام بدیها و زشتیها دروغ است.
۳- احترام و خضوع در مقابل بزرگترها خصوصاً پدر و مادر ؛ به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی ، هم آنها را شاد میڪنی و هم اثر وضعی بر خودت دارد . (عمویت)
🗓|۹۱/۸/۱۷
📝 خلاصه درس : نمازشب _دوری از دروغ_بوسیدن دست پدر و مادر (خضوع)
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
عده اے در عشق بے حد مےشوند
مثل #سجادزبرجد مےشوند...♥️
#ڪلامشهید💌
"اگر ما در راه امام زمان(عج) نباشیم بهتر است هلاڪ شویم و اگر در راه امام زمان(عج) استوار بمانیم بهتر است آرزوے شهادت ڪنیم، زیرا شهادت زندگے ابدیست..."🕊
#شهیدسجادزبرجدے🌹
#شادےروحشهداصلوات
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
یه شب جمعه کربلا بودیم...✨
یه جوونی تو بینالحرمین بلند شد گفت :
«باید یه مسیری رو برای #حضرت_زهرا درست کنن☝️
نه اینکه پهلوشون شکسته😔💔
تو #شب_جمعه که مشرف میشن "حرم امام حسین" بین این همه جمعیت تنه می خورن😔
پهلوشون درد می گیره...😭😭💔
#فاطمیه🏴
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
قسمت هشتاد داستان دنباله دار نسل سوخته: شب خاطره ماشین رو خاموش کردیم ... شب ... وسط بیابان ... سوز
⚘﷽⚘
قسمت هشتاد و یکم داستان دنباله دار نسل سوخته: مأموریت
اون ایام ... هر چند جمعیت خیلی از الان کمتر بود ... اما اتوبوس ها تعدادشون فوق العاده کم تر بود ... تهویه هم نداشتن ... هوا که یه ذره گرم می شد ... پنجره ها رو باز می کردیم ... با این وجود توی فشار جمعیت ... بازم هوا کم می اومد ... مردم کتابی می چسبیدن بهم ... سوزن می انداختی زمین نمی اومد ... می شد فشار قبر رو رسما حس کرد ...
ظهر بود ... مدرسه ها تعطیل کرده بودن ... که با ما تماس گرفتن ... وقتی رسیدیم به محل ...
اشک، امانش رو برید ...
یه نفر از پنجره ککتل مولوتف انداخته بود تو ... همه شون ایستاده ... حتی نتونسته بودن در رو باز کنن ... توی اون فشار جمعیت ... بدون اینکه حتی بتونن تکان بخورن ... زنده زنده سوخته بودن ... جزغاله شده بودن ... جنازه هاشون چسبیده بود بهم ... بچه ابتدایی هم توی اتوبوس بود ...
خیلی طول کشید تا آروم تر شد ... منم پا به پاشون گریه می کردم ...
بوی گوشت سوخته، همه جا رو برداشته بود ... جنازه ها رو در می آوردیم ... دیگه شماره شون از دست مون در رفته بود... دو تا رو میاوردیم بیرون ... محشر به پا می شد ... علی الخصوص اونهایی که صندلی هم آب شده بود و ریخته بود روشون ... یکی از بچه ها حالش خراب شده بود ... با مشت می زد توی سر خودش ...
فرداش حکم مأموریت اومد ... بهمون مأموریت دادن، طرف رو پیدا کنیم ...
نفس آقا مهدی که هیچ ... دیگه نفس منم در نمی اومد ...
پیداش کردید؟ ...
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت هشتاد و یکم داستان دنباله دار نسل سوخته: مأموریت اون ایام ... هر چند جمعیت خیلی از الان ک
⚘﷽⚘
قسمت هشتاد و دوم داستان دنباله دار نسل سوخته: شرافت
تمام وجودش می لرزید ...
پیداش کردیم ... یه دختر بود ... به زور سنش به 16 می رسید ... یکم از تو بزرگ تر ...
نفسم بند اومد ... حس می کردم گردنم خشک شده ... چیزی رو که می شنیدم رو باور نمی کردم ...
خدا شاهده باورم نمی شد ... اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوی چشمم ... بهش نگاه می کردم ... نمی تونستم باور کنم ... با همه وجود به زمین و زمان التماس می کردم... اشتباه شده باشه ...
برای بازجویی رفتیم تو ... تا چشمش به ما افتاد ... یهو اون چهره عادی و مظلوم ... حالت وحشیانه ای به خودش گرفت... با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت ... اگر من رو تیکه تکیه هم بکنید ... به شما کثافت های آدم کش هیچی نمیگم ... من به آرمان های حزب خیانت نمی کنم ...
می دونی مهران؟ ... اینکه الان شهرها اینقدر آرومه ... با وجود همه مشکلات و مسائل ... مردم توی امنیت زندگی می کنن ... فقط به خاطر خون شهداست ... شرافت و هویت مردم هر جایی به خاکشه ... ولی شرافت این خاک به مردمشه ... جوون های مثل دسته گل ... که از عمر و جوونی شون گذشتن ...
این نامردها، شبانه می ریختن توی یه خونه ... فردا، ما می رفتیم جنازه تکه تکه شده جمع می کردیم ...
توی مشهد ... همون اوایل ... ریختن توی یکی از بیمارستان * ... بخش کودکان ... دکتر و پرستار و بچه های کوچیک مریض رو کشتن ... نوزاد تازه به دنیا اومده رو توی دستگاه کشتن ... با ضرب ... سرم رو از توی سر بچه کشیده بودن... پوست سرش با سرم کنده شده بود ...
هر چند ، ماجرای مشهد رو فقط عکس هاش رو دیدم ... اما به خدا این خاطرات ... تلخ ترین خاطرات عمر منه ... سخت تر از دیدن شهادت و تکه تکه شدن دوست ها و همرزم ها ... و می دونی سخت تر از همه چیه؟ ... اینکه پسرت توی صورتت نگاه کنه و بگه ... مگه شماها چی کار کردید؟ ... می خواستید نرید ... کی بهتون گفته بود برید؟ ...
یکی از رفیق هام ... نفوذی رفته بود ... لو رفت ... جنازه ای به ما دادن که نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم ...
ما برای خدا رفتیم ... به خاطر خدا ... به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم ... طلبی هم از احدی نداریم ... اما به همون خدا قسم ... مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش کرد؟ ... به همون خدا قسم ... اگه یه لحظه ... فقط یه لحظه ... وسط همین آرامش ... مجال پیدا کنن ... کاری می کنن بدتر از گذشته ...
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
★گوییا خوابیدهای
اما کجا⁉️
↶ #عند_رَبّ ↷
🔹که از هر #بیداری
🔸بیدارتری👌
🔹نگاه کن ما را
🔸که به #ظاهر بیداریم😔
🔹کمکمان کن
🔸که بیدار شویم از خواب #غفلت
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
🌙 | @dosteshahideman