eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
943 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
: امر به معروف و نهی از منکر یک روز بااحمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت😓 . احمد گفت بریم نزدیک بهش تذکر بدم .گفتم نه ولش کن اون مطمینا درست نمیشه😒 .ویه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت میکشی . و داریم که امربه معروف جایی درسته که بدونی طرف تغییر می کنه .☝️ گفت از کجا میدونی سرش نمیکنه!؟ گفتم از قیافش معلومه . خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و بااحترام گفت: ابجی ببخشید عذرخواهی میکنم🌹.میشه روسریتونو سرتون کنید!؟ اون خانوم هم روسری رو سرش کردو گفت چشم .🌹 بهم گفت: دیدی؟ شماها میترسید امربه معروف کنید .اگر امربه معروف رو کنار نمیگذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود☝️ شهید مدافع حرم احمد اعطایی @dosteshahideman
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 در ڪـ‌انـ‌ال دوســـت شــ💔ــهـید مــن 🌹| @dosteshahideman
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍂 🍁 :زنـدگی با شـهـدا شوق طلبی داشت به ویژه از چندماه مانده به اما این چیزی نبود که یک شبه در او ایجاد شده باشد. علی رغم اینکه در و این همه توی سر تبلیغ از جبهه و جنگ گفتن و نوشتن از دفاع مقدس می زنند به عنوان می گویم که او هرچه داشت از فرهنگ مقدس داشت. شخصیت حاصل انس باهمین ها و ها و ها ها و ها از مقدس بود. آموز بود که با حاج پروین قدس در تبریز رفاقتی به هم زده بود.مرتب برای دیدن آرشیو عکس هایش سراغش می رفت. اولین ریشه های علاقه مندی به فرهنگ و جنگ را حاج بهزاد در او ایجاد کرده بود.کتابخانه ای که از او به جامانده،تقریبا تمام کتاب های منتشر شده در حوزه مقدس در چندسال گذشته را درخود گنجانده است.مثل همه ی بچه های به یاد و نام و تصاویر سرداران دفاع مقدس به ویژه تعلق خاطر داشت. این اواخر پیگیر محصولات جدید ادبیات دفاع مقدس بود.گاهی از من می پرسید فلان کتاب را خوانده ای؟و اگر میگفتم نه، نمی گفت بخوان،خودش می خرید و می داد. آواخر چندتا کتاب را توصیه کرد که بخوانم،از بین این کتاب ها، نقاش ها، یک، صاعقه و متقابل یادم مانده است،مجموعه شش جلدی<<سیری_در جنگ_ایران_و_عراق>> را که از کتابخانه خودش به من هدیه کرد،هنوز به یادگار دارم، یک بار هم رمانی که براساس زندگی نوشته بود،ازتهران برایم پست کرد که بخوانم. یادم هست باهم در مراسم رونمایی این کتاب شرکت کرده بودیم. سلیمانی هم در آن مراسم حضور داشت. به سردار و موسسه فرهنگی میثاق هم علاقمندبود و بدون استثنا ،هرسال با رفقایش در که سردار حضور می یافت، حاضر می شد. چند بار هم به من گفت که بیا . هربار گفتم می آیم ولی نمی رفتم! شـادے روح شـ‌هـیـد 🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷 🍂 🍁 :آرزوے نـبـرد در کـربـلا بعدازاینکه عراق را اشغال کرد مدام از آموزش جوانان برای جنگیدن با آمریکا میگفت آن موقع اگراشتباه نکنم خودش هنوزتوی دانشکده ودرحال آموزش بود. یک بار درباره ی نحوه ی عمل های کنارجاده ای توضیح دادآن اوایل درعراق ازاین بمب برای زدن تانک هاوخودروهای نظامی می شد. های زیادی هم ازلحظه بمب هاوازبین رفتن ادوات آمریکایی ها داشت که با هم تماشا کردیم اما هرچه اصرار کردم از هیچ کدام اجازه کپی نداد. صحنه های هدف قرارگرفتن خودروهای آمریکایی ونفراتشان درحین ترددخیلی تاثیر گذاروعجیب بود مدام روی تصاویر کلیک میکرد ونگه می داشت وبعد توضیح می داد. پرسیدم با این های دست ساز با آمریکا می جنگندگفت آن قدرتلفات ازآمریکایی ها گرفته اند که الان نظامیان آمریکایی کشیده شده اند داخل پادگان هایشان طرف آمریکایی از قاسم خواسته فتیله رابکشدپایین. یک بار اوایل بحران سوریه که او مدام به می رفت و می آمد گفت جنگ که در تمام بشود میرویم بجنگیم جنگیدن حال دیگری دارد. شـادے روح شـ‌هیـد 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۷۲ #نویسنده مریم.ر بازوی محمد بعد از یه مدت خوب شد منم د
۷۳ مریم.ر بعد از تموم شدن این شب خوب کنار خانواده شوهرم ؛ خداحافظی کردیم و اومدیم . فردا باید محمد میرفت سرکارچشمامو باز کردم ؛ محمد نبود ساعتو نگاه کردم ای وای ساعت۱۰صبح بود😳 چرا من اینقدر خوابیدم ؛ محمد رفته سرکار😢 یعنی صبحونه خورده یانه😔 میخوام بهش زنگ بزنم اما گفتم شاید کارداشته باشه ؛ بهش پیام دادم من امروز خواب موندم عزیزم ببخشید ؛ توصبحانه خوردی ؟ گوشیو گذاشتم روی اُپن آشپزخونه ؛ دلم صبحانه نمیخواست یه لقمه کوچیک خوردم یکم خونه رو جمع و جور کردم ؛ صدای پیام گوشیم اومد ؛ محمد بود نوشته بود ؛ سلام اشکال نداره عزیزم ؛ صبحونه خوردم نگران نباش ؛ باز دوباره این سرگیجه اومد!!!! دیگه داشتم نگران میشدم ظهر که محمد نمیاد خوبه برم دکتر برام آزمایش نوشت اونا راهم انجام دادم. بعد از اینکه برگشتم سریع دست به کاره شام شدم ؛ یه نگاه به آینه انداختم چقدر رنگم پریده😕 کِرمو برداشتم زدم یکمم رژگونه به گونه هام زدم ؛ محمد زنگ زد😍با اینکه کلید داره اما دلش میخواد من براش درو باز کنم☺️ _سلام عزیزم _سلام خانومم _محمد نمیدونم چرا صبح اینقد خوابم برد😕 _حالا چرا اینقدر ناراحتی؟اصلا از این به بعد خودم صبحونه میخورم نمیخواد بلندشی بارها بهت گفتم _اینجوری دوست ندارم☹️ _مریم جان دلم میخواد برم توی سپاه _بری که چی بشه؟ _میخوام پاسداربشم _خب به سلامتی کارمون دراومد😶 فردا... محمد رفت سرکار ؛ منم کارامو کردم و رفتم تا جواب آزمایشو بگیرم ؛ خدایا چیزیم نباشه😔 جواب آزمایشو گرفتم اصلا باورم نمیشه...😱 یعنی من...😰 برگشتم به خونه با لباسهام نشستم روی مبل هنوز نتونستم باورکنم ؛ساعت۳بعدازظهر محمد که اومد خونه بهش گفتم _محمد بعدازظهر بریم پیاده روی _باشه عشقم فقط بزار یکم استراحت کنم بعد . اجازه هست؟ _بله آقایی😊 نمیدونستم چیکارکنم . خدایا بگم یا نگم بعد از یکساعت محمد بیدارشد . باهم رفتیم پیاده روی _وای خسته شدم محمد یکم اینجا بشینیم _خسته شدی؟بشین عزیزم خدایا به امید تو _محمد میخوام یچیزی بهت بگم _گوشم با شماست _نمیدونم چجوری بگم _چیزی شده؟ _آره _راجب خانوادت؟ _نه _خب بگو دیگه خانوم😕 _محمد...من...من _مریم جان چی شده کشتی منو _داری بابا میشی😶 _چی😳 _محمد من حاملم _چی😳مریم جان من راست میگی؟ _اینم جواب آزمایش😊 _مریم...مریم من دارم بابا میشم😃 _بله😌 _خدااااااشکرت _عه محمد یواش😬 زشته _دلم میخواد داد بزنم . من و تو...بچه من و تو😍 خدایا شکرت خدایاشکرت _محمد جان یکم یواش تر احساساتتو بروز بده دارن نگامون میکنند زشته😐 _نمیتونم دیگه از کنترل خارج شدم😆 _منم خیلی هیجان زدم وووییی بچه من و تو😌 فقط محمد یکم زود نبود به نظرت؟آخه ما فقط ۵ ماهه ازدواج کردیم _مریم هیچی نگو من قدرت فکرکردن ندارم الان فقط دارم به بچمون فکرمیکنم😍 _باورم نمیشد اینقدر خوشحال میشی☺️ _معلومه که خوشحالم این بچه ثمره یه عشقه💞 ادامه دارد... 😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۷۳ #نویسنده مریم.ر بعد از تموم شدن این شب خوب کنار خانوا
۷۴ مریم.ر اومدیم به طرف ماشین ؛ یدفه دیدم محمد اومد و در ماشینو برام باز کرد _محمد☺️ _از این به بعد بیشتر باید مواظب خودت باشی _هرچی شما بگی _میگم مریم بریم به خانواده هامون خبر بدیم _خانوادهامون... _آره یکم رفتم توی فکر ؛ خانواده محمد که حتما خوشحال میشه اما خانواده من چی؟😔شاید اوناهم خوشحال بشن😊ودیگه قهروناراحتی را بزارن کنار ؛ یا شایدم خوشحال نشن😢 _محمد جان یکم زود نیست؟ _نه . چه فرقی داره _باش هرجور خودت صلاح میدونی وقتی رسیدیم خونه محمد دوباره اومد در ماشینو برام باز کرد☺️ _محمد عزیزم نمیخواد محمد زنگ پایینو زد و به مادرش گفت مادر داری نوه دار میشی😃 _چی؟😳 الهی شکر چه خبرخوبی _چی شده پسرم؟ _بابا داری نوه دار میشی😃 _جدی؟به سلامتی پدر و مادر محمد منو بغل کردن و بوسیدن _مریم جون تو چه مادر قشنگی میشی _ممنون مامان جون☺️ _عه پس من چی مادر😕 _شما هم یه پدر خیلی خوشتیپی پدر محمد گفت _بله درست مثل باباش چهارتاییمون خندیدیم و اومدیم بالا _مریم پله ها را آروم بیا بالا _چشم _مواظب باش _محمد جان اینقدر حساس نشو عزیزم _نمیشه چون تو مواظب خودت نیسی _ای بابا😐 وقتی که اومدیم خونه ؛ دلم میخواست همین الان به مادرم بگم که اونم داره نوه دار میشه اما خیلی میترسیدم😔 _مریم _جانم _بنظرت بچمون دختره یا پسر😍 _نمیدونم آخه حالا خیلی زوده ؛ تو چهارماهگی مشخص میشه😊 _دلم میخواد اگه دختره شکل تو بشه😍 _اگه پسرم شد شکل تو بشه😊 _تا چهارماه دیگه طاقت ندارم من که😬 _پسر دوست داری یا دختر؟🙂 _فرقی نداره ؛ اول از خدا میخوام سالم باشه _راستی یچیزی را از همین الان باید بگم _بفرمایید😊 _یدونه کم . یکی دیگم میخوام😒 _محمد😐 _همین که گفتم _حالا بزار این بیاد _نه من سرحرفم هستم یدونه بچه کمه _خب باشه ؛ هرچی آقامون بگه😕 _آهان حالا شد😍 _پس کاش خدا یه دختر و یه پسربهمون بده😌 البته اول سالم باشه _خیلیم عالی میشه😋 _عزیزم فردا باید بری سرکار _خوابم نمیاد خواب از سرم پرید . انگار توی رویاهستم ‌. اینکه تو کنارمی بچمون توی راهه اینا همش مثل رویا میمونه . ازدواج با تو بزرگترین آرزوی من از خدا بود _خیلی دوست دارم محمد _مابیشتر عزیـــ👑ــزتر از آنۍ ڪھ بھ دل بنشینۍ!😄 ٺُ بھ جانم❣ نشسٺھ‌اے ! بھ جاے همھ آرزوهایم... ادامه دارد 😍| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆 امروز ‌یکشنبه ☀️ ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ هجرے شمسے 🌙 ۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۰ هجرے قمرے 🎄 ۱۰ فوریه ۲۰۱۹ میلادے 📿 ذکر امروز ۱۰۰ مرتبه: 🎗«یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکْرام»🎗 🎗«ای صاحب جلال و بزرگواری»🎗 ☀️ روزتون منور به نگاه 🌤| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ بی‌شک بخیر می‌شود این صبح ، اگر مرا ؛ با یک پیام ساده ، به "یاد" آوری همین 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ سلامٌ علی آل یاسیــن دیده بہ راه است بیایی پشت نالہ ای آمد کہ کجایی ❤️| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ امام محمد باقر (ع) *من مردی را که در کار دنیایش تنبل باشد مبغوض میدارم و کسی که در کار دنیا تنبل باشد ، در کار آخرتش تنبل تر است* کافی، ج 5 ، ص 85 ، ح 4 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ به مادر گرامی و مهربانم سلام عرض کرده و از او می خواهم که مرا بخاطر خطاها و کوتاهی هایم در مورد او ببخشد و در شهادت من صبر پیشه ساخته و بداند که پسرش در راه امام حسین (ع) قدم برداشته و راه او را پیموده است و باید تو نیز مانند زینب (س) صبر پیشه کنی و مرا از دعای خیر خود فراموش نکرده و مرا ببخش. از پدر همسر و مادر همسر عزیزم حلالیت طلبیده و از آنها می خواهم که مرا به خاطر کوتاهی هایم ببخشند و مرا حلال کنند. از تمامی برادران و خواهران و دوستان و آشنایان و همکارانم می خواهم که اگر تقصیری یا کوتاهی از جانب من در مورد آنها سرزده مرا ببخشند و مرا حلال کنند و از ولایت فقیه دست برنداشته و تا پای جان از آن حمایت کنند. به همسر عزیزم می گویم که من در زندگی به کسی قرض ندارم و آنهایی هم که از آنها طلبکار هستم، اگر طلب شان را دادند که هیچ واگر ندادند آنها را می بخشم و حلال میکنم. احتیاطاً مقدار یک میلیون تومان برای من خمس بدهید و پانصدهزار تومان هم رد مَظالم. اگر مالی هم از من بر جای مانده آن را طبق قانون ارث و میراث تقسیم کنید. از همه، همسر و فرزندان و عزیزانم طلب عفو نموده و همه را به خداوند مننان می سپارم و به آنها جمله شهید بهشتی را می گویم که (سر نوشت مُقَلِدان خمینی چیزی جز شهادت نیست). از خداوند متعال می خواهم که در بدنم اثر از زخم های بدن امام حسین (ع) و اثری از پهلوی شکسته حضرت زهرا باشد. اگر جنازه ام برگشت که از خدا می خواهم که بر نگردد مرا هر کجا خواستید دفع کنید و از همگی التماس دعا دارم و شما را به خداوند بزرگ می سپارم. 💚 ❤️شهادت زیباست... 💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات... 🌹| @dosteshahideman 🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹
⚘﷽⚘ 📎 کلام شهید ما یک واقعیتی داریم که این است ما لشکر امام زمان (عج) هستیم، قدرت بی همتا و این قدرت برگرفته از قدرت خداوند و این افتخار جاودانه همیشه تاریخ خواهد بود چیزی از این بالاتر نیست. 🌷شهید_احمد_کاظمی🌷 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
⚘﷽⚘ 📎گرنگاهی به ما کند زهرا....😭 خواب (س) رو دیده بود. پیش از شهادتش خواب دیده بود اما هرگز خوابش را به ما نگفت و برای عمه‌اش توضیح داده بود که حضرت زهرا(س) را به خواب دیده است که ایشان می‌فرمایند مجید اگر به سوریه بیایی، تنها یک هفته مهمان ما خواهی بود. مجید از زمان اعزام تا شهادتش تنها هفت روز یعنی طول کشید....😭 🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ سهم ما در وسط معرکه‌ی عشـق چه بود؟ غم و دلتنگی و حسرت همه یکجا با هم 💔| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ ✍ یک خط وصیت : اگـر ڪسی . . . می‌خواهد مرا یـاد ڪند سه بار بگوید « یا زهرا (س) » 🍃| @dosteshahideman 🍃🍃 🍃🌷🍃 🍃🌷🌷🍃 🍃🌷🌷🌷🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🎥 همرزمان شهید مدافع حرم، محمودرضا بیضایی تعریف کردند برای شناسایی منطقه‌ای در حلب سوریه به پش
💠محمودرضا بیضایی 🌷میگفت هدف از جنگی که تو سوریه راه انداختن ، از بین بردن مقاومت شیعی مقابل صهیونیست هاست. تو غربتِ محض و سکوت کامل رسانه ای رفتن و ایستادن و نذاشتن اسرائیل یه روز نفسِ راحت بکشه . کار ناتمامشون رو با آزاد کردن قدس تموم خواهیم کرد و آماده شهادتیم ... 🆔 @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥تلنگر هرگاه که نمازت قضاشدونخواندی دراین فڪر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی بلکه! فکرکن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوندنخواست درمقابلش بایستی! نماز راسبک نشماریم😍🌨 | @dosteshahideman |
⁉️چه رفاقتی می تواند پایدار بماند؟ امام علی(علیه السلام): دوستی ثبات ندارد، محکم نیست و ﺯﻭد ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﻣﻴﺮﻭﺩ. 🔰 @shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد پسران گمنام #فاطمه_زهرا سلام الله که گمنامی را از مادر ، و شجاعت و شیر مردی را از مولا علی امیرالمومنین به ارث برده اند، #فاطمیون . #اللهم_عجل_لوليك_الفرج #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم #پشتیبان_ولایت_فقیه_باشیم 🌷 🌷 🌷 #شهید_محمد_حسینی #شهید_عبدالخالق_حسنی #شهید_محمد_رضایی #شهید_احمد_شجاعی #شهید_سید_رضا_حسینی #شهید_مصطفی_کریمی #شهید_نجیب_الله_نوری #شهید_حبیب_حیدری #شهید_امین_صداقت @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
عشق به فرزند❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 «وقتی تماس می‌گرفت، بعد از دوسه کلمه احوال‌پرسی، معمولا اولین حرفش دخترش بود. با آب و تاب تعریف می‌کرد که کوثر چقدر بزرگ شده و چه کار‌های جدیدی انجام می‌دهد. به دوستان خودش هم که زنگ می‌زد، اگر دختر داشتند، با آن‌ها درباره اینکه «دختر من بهتر است یا دختر تو» بحث می‌کرد. عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همه‌ی پدر‌ها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد می‌داد. یک‌بار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم. آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: کوثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره‌ ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاه‌های خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکس‌ها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپ‌تاپش را از کیفش بیرون آورد و عکس‌های کوثر را یکی‌یکی نشانم داد. درباره بعضی هایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضی هایشان هم می‌زد زیر خنده. شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، در منزل پدرخانمش جلسه‌ای بود، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آن‌جا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت. خیلی عارفانه رفت.» فضای جلسه، سنگین بود، برای همین ادامه ندادم. بعد از جلسه با چند نفر و آن برادر بزرگوار مسئول رفتیم محل کار محمودرضا. توی ماشین، قضیه عارفانه، رفتن محمودرضا را از ایشان پرسیدم. گفت: وقتی داشت می‌رفت، پیش من هم آمد و گفت: فلانی این دفعه از کوثر دل بریده‌ام و می‌روم. دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمی‌کرد و حالش متفاوت بود.»😔 راوی: احمدرضا بیضائی (برادر شهید) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @dosteshahideman
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 بسم رب الشهدا والصدیقین دوستان بزرگوار سلام وعرض وادب❄️ درنظر داریم به حول قوةالهي و استعانت از امام زمان (عج) کار فرهنگی برای زمینه سازی ظهور آقا امام زمان (عج) و پک های فرهنگی مثل کتاب شهدا و... تهیه شود🌷 به همڪاری شما دوستان گرامی داریم. دوستانی ڪ تمایل به ڪمڪ مالی دارندبه این شماره ڪارت ارسال ڪنند؛👇👇 6104 3378 8161 1766 بعد از پرداخت واریزی حتما اطلاع دهید.👌 @Moontazer313 ان شاءالله ذخیره آخرت و شفاعت شهدا شامل حالتان . یاعلی🌸🍃 @ra_sooll 🌹 🌿🍃 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁🌿🌿🍁🌿🌿🍁🌿🌿🍁🌿🌿🍁 ای ایران ای مرز پر گهر ای خاکت سرچشمه ی هنر دور از تو اندیشه ی بدان پاینده مانی و جاودان ای ی ی ی ی دشمن ار تو سنگ خار ایمن آهنم جااااااان من فدای خاک پاک میهنم مهرتو چون... شد پیشه ام دور از تو نیست... اندیشه ام در راه تو... کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما سنگ کوهت در و گوهر است خاک دشتت بهتر از زر است مهرت از دل کی برون کنم؟ برگو بی مهر تو چون کنم؟ ای ی ی ی دشمن ار تو سنگ خار ایمن آهنم جااااااان من فدای خاک پاک میهنم 💖💖💖 ای سرزمین مادری. تا آخرین نفس برایت می جنگم و آرزویم سربلندی و پایداری توست وطنم💖💖💖 🌻@dosteshahideman
یکےگفٺ: هنوزبااین گرانے هاپاے آرمانهاے انقلاب ورهبرٺ هسٺے؟! گفٺم: درمکتب حسین(؏)ممکن اسٺ زمانے آب هم برای نوشیدن نداشٺہ باشیم!!🌺🌺 🇮🇷🇮🇷 @dosteshahideman 🌹🌸
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 در ڪـ‌انـ‌ال دوســـت شــ💔ــهـید مــن 🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـ‌وشـ‌ـ‌هـ‌یـد_نـ‌مـ‌یـشـ‌وے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم
📚📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم🌷 💚 💚 🍂 یـکـم 🍁:فـیـلـم شـنـاس آمده بود داشتم توی لپ تاپم قسمتی ازسریال فرار از زندان رامی دیدم. آمد نشست وبی مقدمه میبینی چطور دارد آمریکا را تبلیغ میکند نمی دانستم رادیده است من بار سومی بود که داشتم این سریال را ازاول می دیدم اما هیچ وقت درباره اش این طور فکر نکرده بودم. همیشه این سریال را به خاطر اینکه زوایای تاریک داخلی آمریکا را به تصویر کشیده تحسین کرده بودم واین البته تبلیغی بود که خود شبکه سازنده این سریال درباره سریال کرده بود ازحرفی حرفی که ی سریال زد تعجب کردم. به نظرمن سریال تم آمریکایی داشت روی یکی دو سکانس سریال بحث کردیم ودیدم دارد شـادے روح شـ‌هـیـد 🌷🍃 @dosteshahideman 🍃🌷 🍂 دوم 🍁 :اسـرایـیل کـتـک خـورده بعد از درسال 2006(1384) مقاومت در این جنگ به یکی از موضوعات شدیدآ مورد علاقه تبدیل شده بود. من هنوز هم هرچه درباره این جنگ می دانم مربوط به معلوماتی است که از محمودرضا شنیده ام. ابتکارات فرماندهان الله و عملیات الله مثل نحوه شکار تانک های مرکاوای اسرایل یا علت هدف قراررفتن سربازان اسراییلی از پشت سر،نکته هایی بود که یادم هست از نظر نظامی آنها را تشریح می کرد.همه اینها را هم با حس افتخار و غرور خاصی توضیح می داد.طوری که انگار خودش هم توی جنگ بوده.همان روزها بود که سه حلقه سی دی به من داد و گفت اینها را ببین. مجموعه مستندی به نام بادهای شمالی بود.در این نظامی رژیم صهیونیستی درخصوص جنگ 33روزه اظهار نظر می کردند. بعدها نمادهایی از حزب الله و چندپوستراز به من داد.تا چند ماه بعداز خاتمه جنگ33روزه،تقریبا هربار که را می دیدم توی حرف هایش یک چیزی درباره این جنگ می گفت یا چیزهایی برای گفتن یا مطالعه کردن می داد. وقتی تماشای مجموعه ی بادهای شمالی را تمام کردم ازش پرسیدم به نظرت مهم ترین حرفی که صهیونیست ها در این مجموعه می زنند کدام است؟گفت آنجا که می گویند وقتی سیدحسن نصرالله در لبنان سخنرانی دارد همه در اسراییل می نشینند پای سخنرانی او چون می دانند او به هر آنچه که می گویید خواهد کرد.این از همه حرف هایشان مهم تر است. بعد از جنگ 33روزه پوستر سید حسن نصرالله را داخل وسایل شخصی اش چسبانده بود. در خانه ی خودش هم تصویر را همیشه در اتاقش داشت.او اسراییل را تحقیر می کرد.یک بار بهش گفتم صهیونیست ها مرتب دارند الله را می کنند.از کجا معلوم اسراییل دوباره به لبنان حمله نکند؟گفت اینها کشک است. الان مثل آدمی است که و افتاده گوشه رینگ ولی می گوید اگر بلند شوم پدرت را در می آورم! شـادے روح شهید 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷 🍃 🌷 🍃 🌷 🍃🌷 🌷 🍃 🌷 🌷