eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
944 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهبر من، آقاے من... بهار ۸٠ سالگیتان مبارڪ ۲۴ تیر ماه تاریخ شناسنامه اے تولد امام خامنه ای (حفظه الله) استــ و تاریخ دقیق تولد ایشان، ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ هستــ . به بهانه سالروز تولد حضرتــ آقا: هر چند همه دوستــ دارند شما را "آقا" صدا کنند ولے ... به جمع دانشجویان که می رسی، قامتــ "استاد" برازنده شماست در میان نظامیان ڪه می آیے، هیبتــ "فرماندهی" تان دل دوستان را شاد و دل دشمنانتان را می لرزاند روز پدر که می آید می شوید مهربانترین "بابا" ی دنیا روز جانباز که می شود، همه دستــ "جانباز" شما را به هم نشان می دهند ... ۹ دی که می رسد قصه "علی" می شوید در جمل راستی اصلا مهم نیستــ تاریخ تولدتان ۲۹ فروردین استــ یا ۲۴ تیر؛ همه اینها بهانه استــ آقاجان! بهانه ایستــ ڪه ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده استــ، خدا را برای این نعمتــ شکر می گوییم... اللهم_احفظ قائدناالامام_خامنه_اے @dosteshahideman
#جانم_حسن🌸 زهرا حرم نداشت، تو هم بی‌حرم شدی از کودکی همیشه هوادارِ مادری... دوشنبه های امام حسنی❤️ @dosteshahiseman
ختم صلوات امروز برای سلامتی حضرت آقا لطفا تعداد را به ایدی زیر ارسال کنید🌹 @shahidhojat
اعلام تعداد صلوات ها برای سلامتی حضرت آقا🕊 تاکنون👈 💞۱۰۸۰۰شاخه گل صلوات💞 شما هم در این ختم صلوات شریک شوید🌹 تعداد را به ایدی زیر بفرستید🌹 @shahidhojat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولـــــــــــ😍ـدت مبــــــ😘ــارک آقا جان❤️ 🌹باقی مانده عمر بنده بی لیاقتی مثل ما اضافه شود برعمر شریف و بابرکت شما🌹 🕊| @dosteshahideman
با چادر سیاهم وقتی در خیابان ها، میان این عروسکهای رنگی راه می روم... طعنه ها، چادرم را نشانه می گیرند... اما چادرمن محکم ترازاین حرفهاست که با این طعنه ها، خراش بردارد... چادر من... ازیاد نبرده چفیه هایی راکه برای چادری ماندنم خونی شده اند... @dosteshahideman
🗾عکس سمت راست متعلق به شاگرد امام خمینی(ره) که تک نفره با تکیه برخدا ۱۰میلیون انسان را درنیجریه شیعه کرده✌️ 🗾عکس سمت چپ متعلق به نوه های امام خمینی که ۸۰میلیون نفر را از انقلاب زده می کنند... ♻️ شخصیت امام خمینی برای بعضی از نوه ها قابل درک نیست... امام فرمود انقلابمان را صادر میکنیم اما نوه ها تلاش درکم رنگ کردن انقلاب میکنند🔸 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ شب که می شود....🌙 تو ؛ همواره آرمیده ای ، در بساط .... و.... من ؛ همواره آویزانم ، به ریسمان .... 🌙 | @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🔥🔥🔥🔥 📕 #فرار_از_جهنم ✍ #قسمت_هفدهم به من اعتماد کن ❣ سرم رو به جواب نه، تکان دادم ... . من چیزی
🔥🔥🔥🔥 📕 مسابقه بزرگ🏆 روز عید فطر بود ... مرخصی گرفتم ... دلم می خواست ببینم چه خبره ... . یکی از بچه ها توی آشپزخانه مسجد، داشت قرآن تمرین می کرد ... مسابقه حفظ بود ... تمام حواسم به کار خودم بود که یکی از آیات رو غلط خوند ... ناخودآگاه، تصحیحش کردم و آیه درست رو براش خوندم ... با تعجب گفت: استنلی تو قرآن حفظی؟ ... منم جا خوردم ... هنوز توی حال و هوای خودم بودم و قبلا هرگز هیچ کدوم از اون کلمات عربی رو تکرار نکرده بودم ... اون کار، کاملا ناخودآگاه بود ... سعید با خنده گفت: اینقدر که این قرآن گوش می کنه عجیب هم نیست ... توی راه قرآن گوش می کنه ... موقع کار، قرآن گوش می کنه ... قبلا که موقع خواب هم قرآن، گوش می کرد ... هر چند الان که دیگه توی مسجد نمی خوابه، دیگه نمی دونم ... حس خوبی داشت ... برای اولین بار توی کل عمرم یه نفر داشت ازم تعریف می کرد ... . روز عید، بعد از اقامه نماز، جشن شروع شد ... . سعید مدام بهم می گفت: تو هم شرکت کن. مطمئن باش اول نشی، دوم یا سوم شدنت حتمیه ... اما من اصلا جسارتش رو نداشتم ... جلوی اون همه مسلمان... کلماتی که اصلا نمی دونستم چی هستن ... من عربی بلد نبودم و زبان من و تلفظ کلماتش فاصله زیادی داشت ... . مجری از پشت میکروفن، اسامی شرکت کننده ها رو می خوند که یهو ... سعید از عقب مسجد بلند گفت ... یه شرکت کننده دیگه هم هست ... و دستش رو گذاشت پشتم و من رو هل داد جلو ... . خواست لهش کنم ... مجری با خنده گفت ... بیا جلو استنلی ... چند جزء از قرآن رو حفظی؟ ... . . جزء؟ ... جزء دیگه چیه؟ ... مات و مبهوت مونده بودم ... با چشم های گرد شده و عصبانی به سعید نگاه می کردم ... . سرش رو آورد جلو و گفت: یعنی چقدر از قرآن رو حفظی؟... چند بخش رو حفظی؟ چند تا سوره؟ . . سوره چیه؟ مگه قرآن، بخش بخشه؟ ... . سری تکان دادم و به مجری گفتم: نمی دونم صبر کنید ... و با عجله رفتم پیش همسر حنیف ... اون قرآن ضبط شده، چقدر از قرآن بود؟ ... خنده اش گرفت ... همه اش رو حفظ کردی؟ ... آره ... پس بگو من حافظ 30 جزء از قرآنم ... . . سری تکان دادم ... برگشتم نزدیک جایگاه و گفتم: من 30 جزء حفظم ... . مجری با شنیدن این جمله، با وجد خاصی گفت: ماشاء الله یه حافظ کل توی مسابقه داریم ... . . مسابقه شروع شد ... نوبت به من رسید ... رفتم روی سن، توی جایگاه نشستم ... ضربان قلبم زیاد شده بود ... .  داور مسابقه شروع کرد به پرسیدن ... چند کلمه عربی رو می گفت و من ادامه می دادم ... کلمات عربی با لهجه غلیظ انگلیسی ... همه در حالی که می خندیدند با صدای بلند ماشاء الله می گفتند ... . . آخرین بخش رو که خوندم، داور گفت: احسنت ... لطف می کنی معنی این آیه رو بگی ...؟ ادامه دارد.... ‌🍀| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ اگر به دامنِ وصلِ تو💫 #دست ما نرسد کشیده‌ایم در آغوش💞 آرزوی #تو_را ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۵ تیر ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 16 July 2019 قمری: الثلاثاء، 13 ذو القعدة 1440 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📚 رویدادهای این روز: 🔹روز بهزیستی و تامین اجتماعی 📆 روزشمار: ▪️16 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️23 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️25 روز تا روز عرفه ▪️26 روز تا عید سعید قربان ▪️31 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ✅ با ما همراه شوید... 🍀| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ امیرالمؤمنین علیه السلام 🔷هر که به عافیت زیر دستش خشنود باشد، از بالا دست خود سلامت روزیش شود. میزان الحکمه، ج 7،ص 476 🍀| @dosteshahideman ✨💫✨💫✨💫✨💫
⚘﷽⚘ خاطراتت را کنار یکدیگر می چینم💕 تا که شاید... با تکمیل پازل...زندگی خود را بیابم. 🕊| @dosteshahideman
⚘﷽⚘ 🖇فرازےازوصیتنـــــامہ اما سخنی با مردم همیشه در صحنه و شهیــــدپــرور دارم و آن این است که مانند مردم کوفه حسین زمانتان را تنها نگذارید... 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
⚘﷽⚘ 💌 "همسر عزیز و مادر مهربانم از شما خواهش می کنم که در مراسم تشییع من بلند گریه نکنید☝️ و این را هم به بقیه زن های فامیل بگویید. از حضرت زینب(س) الگو بگیرید. البته این درخواست بسیار بزرگی است ولی شما را به جان (ع) این درخواست مرا انجام دهید.💔 اگر روزی به دیدار حضرت آقا رفتید به ایشان بفرمایید از نور دو چشمانم بیشتر دوستشان دارم."♥️ 🌷حیدر ابراهیم خانی🌷 🌹| @dosteshahideman
📝 آخرین سطر #وصیت_نامۂ #شهیـد_مدافع_حـرم : « خواهرم عفت خود را زهـرایی ڪن 🌸 برادرم غیرتت را علــوی☝️ ...» شهید حجت اصغری شربیانی🌹 🍀| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🖇نقش ابراهیم هادی در شفا گرفتن یک پسر ۹ ساله . ماجرای ما از پانزده سال قبل آغاز شد. زمانی که باردار بودم. ماه‌های آخر بارداری حال و شر ایط من بد شد. ماه هشتم بارداری بودم که دکتر گفت: بچه در شکم شما مرده،شوکه شدم،خیلی گریه کردم. سراغ چند پزشک دیگر و .. گفتند: یک درصد احتمال دارد بچه زنده باشد. در همین شرایط نیز باید سریع سزارین کنیم و بچه را درآوریم. آن شب متوسل به امام رضا (ع) شدم. گفتم: فرزندم را از شما می‌خواهم. اگر پسر و زنده بود نامش را رضا می‌گذارم. عمل جراحی انجام شد. ناباورانه فرزندم سالم به دنیا آمد. ولی وزن او نهصد گرم بود. با نذر و نیاز این بچه بزرگ شد، اما با مشکلات. دیر زبان باز کرد.سه سالگی راه افتاد. پسرم مراحل رشد را طی کرد.اما ضعف جسمی همواره با او بود. تا پایان دوره راهنمایی این وضع ادامه داشت. برای ورود به دبیرستان به دلیل دور بودن، همسرم مخالفت کرد و گفت: فرزند ما مشکل داره و نمی‌تونه این مسیر طولانی رو بره. سال تحصیلی شروع شد و رضای ما خانه‌نشین شد. خیلی برایش ناراحت بودم. خودش هم خیلی اذیت می‌شد. نمی‌دانستم چه کنم. آن ایام به کلاس‌های جامعه القرآن کهنوج می‌رفتم. مسئول آنجا یک روز برای ما در مورد شهدا صحبت کرد و کتاب یک شهید را به ما داد و گفت: حتما این کتاب را بخوانید. برای دهه فجر مسابقه کتابخوانی داریم. نام کتاب سلام بر ابراهیم بود. آن شب کتاب را شروع کردم، با خاطرات این شهید خیلی گریه کردم. آخر شب بود که کتابم را بستم و زیر بالش گذاشتم، همین‌طور با این شهید درددل کردم تا خوابم برد... به محض اینکه خوابم برد احساس کردم درب اتاق باز شد. شهید ابراهیم هادی وارد شد، درحالیکه یک کاسه در دست داشت. من با تعجب نگاه می‌کردم. شهید جلو آمد و کاسه را در مقابل من گرفت. داخل کاسه چند برگه بود. مثل حالت قرعه‌کشی. یکی از این برگه‌ها را برداشتم. روی آن نوشته بود: «دخیلش کن» با تعجب گفتم: دخیلش کنم. به کی؟ به کجا؟ ابراهیم هادی گفت: به همان کسی که فرزند نهصد گرمی شما را به اینجا رساند،به امام رضا (ع). از خواب پریدم. با خودم گفتم: چطور پسرم را دخیل کنم. چطور رضا را به مشهد ببرم. اصلا شرایط مالی خانواده ما خوب نبود. گفتم: خدایا با کدام پول پسرم را مشهد ببرم. اما با خودم گفتم: خدا وسیله‌ساز است. حتما خودش کمک می‌کند. صبح فردا به جامعه القرآن آمدم. خوابم را برای مسئول موسسه تعریف کردم. گفت: انشاالله خیر است. حتما برو مشهد. 🖇ادامه.....👇 گفتم: آخه شرایط مالی نداریم. از طرفی چند بار تا حالا این بچه را بردم مشهد اما تغییری نکرده. روز بعد خبر دادند که از طرف سازمان تبلیغات،‌ چند نفر از اعضای هیئت را به مشهد می‌برند. ما هم اسم نوشتیم. چند روز بعد،‌به طرز عجیبی نام ما هم در قرعه‌کشی برای مشهد انتخاب شد! مسئول موسسه گفت: اگر خدا بخواهد شرایط سفر جور می‌شود. این بار که مشهد رفتی به امام رضا بگو من را ابراهیم هادی فرستاده. هفته بعد ناباورانه در حرم امام رئوف بودم. همراه با پسرم رضا که مشکل حرکتی داشت. رو به حرم آقا گفتم:من رضا را خدمت شما آوردم. من حواله شده از طرف هستم. هرطور صلاح می‌دانید ... به لطف خدا و عنایان امام رضا علیه السلام بعد از سفر مشهد ، حال پسرم خوب شد. ۲ 🕊| @dosteshahideman 🌷🕊 🕊🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 🕊🌷🕊🌷🕊
اعلام تعداد صلوات ها برای سلامتی حضرت آقا🕊 تاکنون👈 💞۱۳۱۰۰شاخه گل صلوات💞 شما هم در این ختم صلوات شریک شوید🌹 تعداد را به ایدی زیر بفرستید🌹 @shahidhojat
1_55655037.mp3
6.36M
احساسی 🍃حال و هوایی داره 🍃اخ چه صفایی داره این گمنامی🌷 🎤 👌فوق زیبا 🌸| @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به چه مشغول كنم ديده و دل  را كه مدام! دل  تو  را  می طلبد ، ديده  تو را می جويد... حرفی برای گفتن ندارم دیگه😔😔😔 @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_76422253.mp3
1.45M
🎧مداحی شهدایی 🔸وقتی دلم پر میزنه 🔹باز رو میخواد 🎤مداح: 🕊| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
🔥🔥🔥🔥 📕 #فرار_از_جهنم ✍ #قسمت_هجدهم مسابقه بزرگ🏆 روز عید فطر بود ... مرخصی گرفتم ... دلم می خواست
🔥🔥🔥🔥 📕 معنی بلدنیستم😢 معنی؟ ... من معنی قرآن رو بلد نیستم ... با تعجب پرسید ... یعنی نمی دونی این آیه ای که از حفظ خوندی چه معنایی داشت؟ ... تعجبم بیشتر شد ... آیه چیه؟ ... با شنیدن این سوالم جمع بهم ریخت ... اصلا نمی دونستم هر مسلمانی این چیزها رو می دونه ... از توی نگاه شون فهمیدم به دروغم پی بردن... خیلی حالم گرفته شده بود ... به خودم گفتم تمام شد استنلی ... دیگه نمیزارن پات رو اینجا بزاری ... از جایگاه بلند شدم ... هنوز به وسط سن نرسیده بودم که روحانی مسجد، بلندگو رو از داور گرفت ... استنلی، می دونی یه نابغه ای که توی این مدت تونستی قرآن رو بدون اینکه بفهمی حفظ کنی؟ ... . بعد رو کرد به جمع و با لبخند گفت: می خندید؟ .... شماها همه با حروف و لغت های عربی آشنایی دارید ... حالا بیاید تصور کنید که می خواید یه کتاب 600 صفحه ای چینی رو فقط با شنیدنش حفظ کنید ... چند نفرتون می تونید؟ ... . همه ساکت شده بودن و فقط نگاه می کردند ... یهو سعید از اون طرف سالن داد زد: من توی حفظ کردن کتاب های دانشگاهم هم مشکل دارم ... حالا میشه این ترم چینی نخونیم؟ ... و همه بلند خندیدن ... حاج آقا، نیم رخ چرخید سمت من ... نمی خواید یه کف حسابی براش بزنید؟ ... . و تمام سالن برام دست می زدند ... به زحمت جلوی بغضم رو گرفته بودم ... همه رفتن ... بچه ها داشتن وسایل رو جمع و مسجد رو مرتب می کردن ... . یه گوشه ایستاده بودم ... حاج آقا که تنها شد، آستین بالا زد تا به بقیه کمک کنه ... رفتم جلو ... سرم رو پایین انداختم و گفتم: من مسلمان نیستم ... همون طور که سرش پایین بود و داشت آشغال ها رو توی پلاستیک می ریخت گفت: می دونم ... شوکه شدم ... با تعجب دو قدم دنبالش رفتم ... برگشت سمتم ... همون اوایل که دیدم اصلا حواست به نجس و پاکی نیست فهمیدم ... بعد هم با خنده گفت: اون دفعه از دست تو مجبور شدم کل فرش های مسجد رو بشورم ... آخه پسر من، آدم با کفش از دستشویی میاد روی فرش؟ ... مگه ندیده بودی بچه ها دم در کفش هاشون رو در می آوردن ... خدا رحم کرد دیدم و الا جای نجس نمیشه نماز خوند ... سرم رو بیشتر پایین انداختم. خیلی خجالت کشیده بودم ... اون روز ده تا فرش بزرگ رو تنهایی شست ... هر چی همه پرسیدن؛ چرا؟ ... جواب نداد ... . من سرایدار بودم و باید می شستم اما از نجس و پاکی چیزی نمی دونستم ... از دید من، فقط یه شستن عادی بود ... برای اینکه من جلو نرم و من رو لو نده ... به هیچ کس دیگه ای هم اجازه نداد کمکش کنه ... ولی من فقط به خاطر دوباره شستن اون فرش های تمییز، توی دلم سرزنشش کردم ... خیلی خجالت کشیدم ... در واقع، برای اولین بار توی عمرم خجالت کشیدم ... همین طور که غرق فکر بودم، حاج آقا یهو گفت: راستی حیف تو نیست؟ ... اینقدر خوب قرآن رو حفظی اما نمی دونی معنیش چیه ... تا حالا بهش فکر نکردی که بری ترجمه اش رو بخونی ببینی خدا چی گفته؟ ... برام مهم نیست یه خدای مرده، چی گفته ... ترجیح میدم فکر کنم خدایی وجود نداره تا اینکه خدایی رو بپرستم که مسبب نکبت و بدبختی های زندگی منه . ادامه دارد.... 🍀| @dosteshahideman