eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
939 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🍃 ... شهید محمودرضا بیضائی😍 : باخـداے خـود پیمان بسته ام تا آخـرین قطره خـونم،در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یڪ آن ، آرام و قرار نگیرم. 🍃| @dosteshahideman 🍃🍃 🍃🌹🍃 🍃🌹🌹🍃 🍃🌹🌹🌹🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🌹🍃 به اول وقت خیلی اهمیت میداد، یه تو ماشین گذاشته بود وقتایی که پشت فرمون بود و وقت میشد پهن میکردند و نمازشون رو میخوندند. 🌷شهید مدافع حرم مصطفی بختی🌷 🍃| @dosteshahideman 🍃🍃 🍃🌹🍃 🍃🌹🌹🍃 🍃🌹🌹🌹🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠امام‌خامنه‌اے: شهداے عزیز ما و ایثارگران ما، کسانی هستند که از همه‌ی خواسته‌های شخصی خود دل بریدند. این به زبان آسان است. فقط دل‌بریدن از پول و مال و سرمایه نیست. دل‌بریدن از عواطف است. شهید از مهر مادر، از سایه‌ی پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر، دل می‌بُرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند. ❤️| @dosteshahideman
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌷 🌷یک روز ظهر با داخل ساندویچی کوچکی رفتیم تا ناهار بخوریم. ساندویچ را سفارش دادیم و نشستیم.روبه روی مان دو با سر و وضع خیلی ساده نشسته بودند و از چهره شان معلوم بود آدم های هستند. 🌷متوجه شدم آقا مهدی رفته تو فکر💭، گفتم:مهدی تو فکری؟گفت:هیچی فکر کنم این دوتا خانم که رو به رومون نشسته اند،پول💰 ساندویچ ندارن.گفتم:از کجا فهمیدی؟ 🌷گفت:آخه ساندویچ شون رو نصف کردن و هرکدوم پول هاشون رو گذاشتند روی هم، 💥اما باز مثل این که پولشون کافی نیست. 🌷بعد دیدم اقا مهدی از جا بلند شد و رفت کنار صندوقدار🗃 ساندویچی و گفت: من ایام ،هرکی توی ساندویچی داره ساندویچ میخوره،مهمون منه😍 و پول ساندویچش رو من ! ✅اینجوری جوری به اونا کمک کرد که خجالت نکشن..... 🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک 🌷 🌹| @dosteshahideman 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌸🍃 گاهے بعضی نگاه ها... چشـــــــم دل را رو بسوی خـدا بازمےڪند! مخصوصاً اگر آن نگاه از قابِ چشم های آسمانے باشد ... 💔| @dosteshahideman
🍃🌹🍃 😍 بچه‌ها شهدا خوب تمرین کردن ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در آسید روح‌الله خمینی. ما تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در حضرت آقا. 🌹| @dosteshahideman 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊
هرشهیدی را که دوستش داری کوچه دلت را به نامش کن یقین بدان در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهایت نمےگذارد بگذاردر این وانفسای دنیا"فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد #دوست_شهیدت 🌷| @dosteshahideman
تا #شهیداست رفیق دل من💓💓 میل همراه شدن با دیگران نیست مرا❗️ #رفیق_شهیدم_صداموداری📞😔 #شهید_محمود_رضا_بیضایی ✨| @dosteshahideman
روزی که دلم مذهبـ بشود💚 خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔 آموختم از باید که سرم فداے بشود 🕊| @dosteshahideman
💠مکاشفه شهیدعبدالحسین برونسی با حضرت زهرا( س ) 🔰شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. 😞 سید کاظم حسینی میگه : من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد...😭 بهش گفتم: حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن !بچه های مردم دارن شهید میشن، ولی شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت. گفت : بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم ؟ گفتم: بله ؟ گفت: سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو. گفتم : بچه ها اصلا نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟ گفت : خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین. گفت : وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو، بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت : آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم 😳 گفت : بگو یا زهرا و شلیک کن. می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد. تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا، گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم 💪 چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد 😭 نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.😳 قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم 40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن. شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟ گفت سید کاظم دست از سرم بردار! گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم، گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی☝ گفتم باشه! گفت : تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟ گفتم بی بی جان موندم؛😔 اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟😭 گفت : آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ایشالا تانک منفجر میشه و شما ان شاء ا... پیروز میشی ✳ حالا ای برادر از فراخوان دشمن برای اعتراض نترسید؛ این مملکت صاحب دارد و شما مامور خدا هستید ؛ پشت سر فرزند زهرا حرکت کنید که فرمودند جوانان امروز در آینده نزیک عزت و فخر جمهوری اسلامی را در دنیا خواهند دید . شما مامور به ادای تکلیف هستید نتیجه را خداست 🌷 🌹| @dosteshahideman
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟 ❤️ ڪارے ڪن اے شــهید... بعضے وقت ها نمیدانم؛ درگرد و غبارگناه این دنیاچه ڪنم. مرا جدا ڪن از زمین دستم را بگیر... میخواهم در دنیاے تو آرام بگیرم... 🕊| @dosteshahideman 🕊🌹 🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹