⚘﷽⚘
بچهها
بگردید یه رفیقِ خدایی پیدا کنید؛
یه دوست پیدا کنید
که وسط میدون مینِ گناه،
دستمون رو بگیره..
| #حاج_حسین_یکتا |
#مگه_بهتر_از_رفیق_شهیدم_هست؟ :)🕊
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت پنجاه و سوم داستان دنباله دار سرزمین زیبای من دنیای بدون مرز . کم کم داشتم فراموش می ک
⚘﷽⚘
قسمت پنجاه و چهار داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: رسم بندگی
حال عجیبی داشتم ... حسی که قابل وصف نبود ... چیزی درون من شکسته شده بود ... از درون می سوختم ... روحم درد می کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین می اومد ... .
تمام سال های زندگیم از جلوی چشمم عبور می کرد ... تمام باورهام نسبت به دنیا و انسان هایی که توش زندگی می کردن فروریخته بود ... احساس سرگشتگی عجیبی داشتم ...تمام عمر از درون حس حقارت می کردم ... هر چه این حس و تنفرم از رنگ پوستم بیشتر می شد ... از دنیا و انسان هایی که توی اون زندگی می کردن ... بیشتر متنفر می شدم ... .
هر چه این حس حقارت بیشتر می شد ... بیشتر دلم می خواست به همه ثابت کنم ... من از همه شما بهتر و برترم ... اما به یک باره این حس در من شکست... برای اولین بار ... قلبم به روی خدا باز شد ...برای اولین بار ... حس می کردم منم یک انسانم ...برای اولین بار ... دیگه هیچ رنگی رو حس نمی کردم ... وجودم رنگ خدا گرفته بود ...
یه گوشه خلوت پیدا کردم ... ساعت ها ... بی اختیار گریه می کردم ... از عمق وجودم خدا رو حس کرده بودم ... .
شب ... بلند شدم و وضو گرفتم ... در حالی که کنترلی در برابر اشک هام نداشتم ... به رسم بندگی ... سرم رو پایین انداختم ... و رفتم توی صف نماز ایستادم ... بچه ها همه از دیدن من، جا خوردن ... اون نماز ... اولین نماز من بود ...
برای من، دیگه بندگی، بردگی نبود ... من با قلبم خدا رو پذیرفتم ... قلبی که عمری حس حقارت می کرد ... خدا به اون ارزش بخشیده بود ... اون رو بزرگ کرده بود ... اون رو برابرکرده بود ... و در یک صف قرار داده بود ...حالا دیگه از خم کردن سرم خجالت نمی کشیدم ...
بندگی و تعظیم کردن ... شرم آور نبود ... من بزرگ شده بودم ... همون طور که هادی در قلب من بزرگ شده بود ...
🍁| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
- به خوابم بیا
دݪ که نمیداند رفتهاے {💔 . . :)
#رفیقانہ♡
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
🌙 | @dosteshahideman
هدایت شده از مبین
🔰اقدامی نو در جهت تحقق اهداف بیانیه گام دوم و گفتمان سازی معارف ناب انقلاب اسلامی
💠قابل توجه فعالان فرهنگی اجتماعی جبهه انقلاب اسلامی، مجموعه ها و تشکلهای حوزوی-دانشگاهی، هیئات و ...
پشتیبانی آموزشی دوره های معرفتی اندیشه انقلاب اسلامی
برای اطلاع از جزئیات و ثبت درخواست به پورتال پژوهشکده باقرالعلوم مراجعه فرمایید:
🌐http://rbo.ir/
#مکتب_امام
#پژوهشکده_باقرالعلوم علیه السلام
#سازمان_تبلیغات_اسلامی
—---—
🇮🇷 کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره
🔗http://eitaa.com/joinchat/1921384452C9bef678243
.
هدایت شده از غریب طوس
تو شلوغيِ اربعين ديدم زني با عباي عربي روبروي حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربي با ارباب سخن ميگويد.
عربي را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت:
آبرويم را نبر، به سختي اذن زيارت از شوهرم گرفته ام... بچه هايم را گم كردهام ... اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا ميكشد...
گريه مي كرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
كم كم لحن صحبتش تند شد:
توخودت دختر داشتي...
جان سه ساله ات كاري بكن...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را.
كمي به من برخورد كه چرا اينطور دارد با امام حسين(ع) حرف میزند.
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند...
يُمّا يُمّا ميكردند...
زن متعجب شد...
با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند..!
بچه هايش را به او دادند، اما بي خيالِ از بچه هاي تازه پيداشده دوباره روبرويِ حرم ايستاد..
شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكني؟ خدا را شاكر باش!
زن با گريه ي عجيبي گفت:...........
.
ادامه در لینک زیر
👇
http://eitaa.com/joinchat/3838967809C6febed3127
⚘﷽⚘
#صبحاݩہ •|🌤|•
اول صبح بگوئید |حُسیـــــن| جان رخصٺـــــ
ٺـا که رزق از کَرم سفره ے اربابـــــ رسد
#صباحکم_حسینـے
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
@dosteshahideman
⚘﷽⚘
این نگاهِ 👁نافذ
یعنـــی دل💚 نبند ،
دنیا جای ماندن نیست 😭...
#شهیدمحمودرضابیضایی😍
@dosteshahideman🌾
⚘﷽⚘
😭شهیدی که گوشت بدنش رو خوردند!
🌹شهید احمدوکیلی در جریان عملیات آزادسازی شهر سنندج توسط حزب کومله به اسارت گرفته شد.
😳دشمنان برای اعتراف گرفتن، هردودستش را از بازو بریدند😭،بادستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند😭، بعد از آن پوست های نو که جانشین سوخته شد همان پوستهای تازه را کنده و با همان جرحات داخل دیگ آب نمک انداختند😭، اومرتب قرآن زمزمه میکرد😭.
سرانجام اورا داخل دیگ اب جوش انداختند 😭و همان جا به دیدار معشوق شتافت، 😭کومله ها جسدش را مثله نموده وجگرش رابه خوردهم سلولیهایش دادند😭و مقدارش را هم خودشان خوردند😭!
چه شهدایی رفتند تا ما الان در آسایش بمونیم.
ولی کسانی توی این مملکت مسئولند حاظرنیستندحتی نام کوچها بنام شان باشد.شهدا شرمنده ایم
شهید #احمد_وکیلی
🍁| @dosteshahideman