خدایا از دنیا و آدمهایش خسته ایم ... نمیخری ما را؟! #بریده ... #کوله_راوی 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🌸| @dosteshahideman

⚘﷽⚘ #ام_ابیـها #حضرت‌مادر اینڪہ ما غرق اهل بیٺ شدیم از عنایـاٺ وافر زهـراسٺ طبق فتـواے قدسـے لولاڪ خلق عالم بہ خاطر زهـراسٺ @dosteshahideman❤️

#مسابقه این سه شخص بزرگوار که در تصویر هستند😍 کدوم شخصیت هایی هستند؟؟؟ @shahidhojat

⚘﷽⚘ قسمت پنجاه و پنج داستان دنباله دار سرزمین زیبای من: گرمای عشق رفتم توی صف نماز ایستادم ... همه بچه ها با تعجب بهم نگاه می کردن ... بی توجه به همه شون ... اولین نماز من شروع شد ... . . از لحظه ای که دستم رو به آسمان بلند کردم ... روی گوشم گذاشتم ... و الله اکبر گفتم ... دوباره اشک مثل سیلابی از چشمم فرو ریخت ... اولین رکوع من ... و اولین سجده های من ... . نماز به سلام رسید ...الله اکبر ... الله اکبر ... الله اکبر... با هر الله اکبر ... قلبم آرام می شد ... با هر الله اکبر ... وجودم سکوت عمیقی می کرد ... . . آرامش عجیبی بر قلبم حاکم شده بود ... چنان قدرتی رو احساس می کردم ... که هرگز، تجربه اش نکرده بودم ... بی اختیار رفتم سجده ... بی توجه به همه ... در سکوت و آرامش قلبم ... اشک می ریختم ... از درون احساس عزت و قدرت می کردم ... . . با صدای اقامه امام جماعت به خودم اومدم ... سر از سجده که برداشتم ... دست آشنایی به سمتم بلند شد ... قبول باشه ... تازه متوجه هادی شدم ... تمام مدت کنار من بود ... اونم چشم هاش مثل من سرخ شده بود... لبخند شیرینی تمام صورتم رو پر کرد ... دستم رو به سمتش بلند کردم و دستش رو گرفتم ... دستش رو بلند کرد ... بوسید و به پیشانیش زد... . . امام جماعت ... الله اکبر گفت ... و نماز عشاء شروع شد ... اون شب تا صبح خوابم نبرد ... حس گرمای عجیبی قلب و وجودم رو پر کرده بود ... آرامشی که هرگز تجربه نکرده بودم ... حس می کردم بین من و خدا ... یه پرده نازک انداختن ... فقط کافیه دستم رو بلند کنم و اون رو کنار بزنم ... حس آرامش، وجودم رو پر کرد ... تمام زخم های درونم آرام گرفته بود ... و رفتار و زندگیم رو تحت شعاع خودش قرار داد ... تازه مفهوم خیلی از حرف ها رو می فهمیدم ... حرف هایی که به همه شون پوزخند زده بودم ... خدا رو میشه با عقل ثابت کرد ... اما با عقل نمیشه درک کرد و شناخت ... در وادی معرفت، عقل ها سرگردانند ... تازه مفهوم عشق و محبت به خدا رو درک می کردم ... دیگه مسلمان ها و اشک هاشون برای خدا، پیامبر و اهل بیت برام عجیب نبود ... این حس محبت در وجود من هم شکل گرفته بود و داشت شدت پیدا می کرد ... من با عقل دنبال اسلام اومده بودم ... با عقل، برتری و نیاز مردم رو به تفکرات اسلام و قرآن، سنجیده بودم ... اما این عقل ... با وجود تمام شناخت دقیقی که بهم داده بود ... یک سال و نیم، بین من و حقیقت ایستاد ... و من فهمیدم ... فهمیدم که با عقل باید مسیر صحیح رو به مردم نشون داد... اما تبعیت و قرار گرفتن در این مسیر، کار عقل نیست ... چه بسیار افرادی که با عقل شون به شناخت حقیقت رسیدند ... ولی نفس و درون شون مانع از پذیرش حقیقت شد ... . . به رسم استاد و شاگردی ... دو زانو نشستم جلوی هادی و ازش خواستم استادم بشه ... هادی بدجور خجالت کشید ... - چی کار می کنی کوین؟ ... اینطوری نکن ... . - بهم یاد بده هادی ... مسلمان بودن و بنده بودن رو بهم یاد بده ... توهم مثل من تازه مسلمان بودی اما حتی اساتید تو رو تحسین می کنن ... استاد من باش ... 🍁| @dosteshahideman

✨•| بِسْــم‌ِرَب‌ِّاݪْحُسِیْن‌(؏) |•✨

هوایـــــے باز را از دست دادم بـــــهشتے ناز را از دست دادم " شـــهیدان دستهایم را بگیرید " ڪه من پـــ🕊ــرواز را از دست دادم #صبحتون‌شهدایی @dosteshahideman❤️

⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۱ آبان ۱۳۹۸ میلادی: Tuesday - 12 November 2019 قمری: الثلاثاء، 14 ربيع أول 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹هلاکت یزید بن معاویه لعنة الله علیه، 64ه-ق 🔹هلاکت موسی عباسی لعنة الله علیه، 170ه-ق 🍁| @dosteshahideman

⚘﷽⚘ 🌺 وَ قَالَ علی(ع) ؛ 💠چــون سختـے به نهایت رسد ، فـــرج و گشـایش خـواهد بود و چون حلقه ‏هاى بلا و رنج تنگ گردد، آسودگى فرا رسد. |ما که مردیم ، بیا ، پس تو کجایی آقا| 📚 #نهج‌البلاغه 🍁| @dosteshahideman

⚘﷽⚘ چقدر قشنگ گفت: #شهادت به خونی شدن که نیست به #خاکی شدنه ...! @dosteshahideman

⚘﷽⚘ ♡ دنیــا بوے بےڪسے میدهـــد #ایݩ‌صاحبنـا♥️🌿 @dosteshahideman

⚘﷽⚘ #تلنگرانہ✨ تا حالا شدھ موقعِ گناھ ڪردن یادِ امام زمان بیوفتے...؟: @dosteshahideman🍃

⚘﷽⚘ شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یکی است وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بی‌قراری می‌كردم. سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بی‌قراری نمی‌كردید، چون من هم شهید شوم، شما خیلی تنها می‌شوید. یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است. به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از شهادت برادرت نمی‌گذرد. در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمی‌شود ازدواج كرد. سید رسول گفت: مادرم، ازدواج من از سر دلخوشی نیست، می‌دانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه یادگاری از من برای شما باشد. وقتی فرزندم شش ماهه شد من به شهادت میرسم و دقیقا در شش ماهگی فرزندش به شهادت رسید.» سید رسول دوست داشت با دختری ازدواج كند كه با ایمان و از خانواده شهدا و سیده باشد. زیرا بر این باور بودكه خواهر شهید به خوبی انقلاب را درك كرده و می‌داند چه هدفی دارد. به روایت: مادربزرگوارشهید #شهید #سیدرسول_اشرف #سالروز_شهادت ولادت : ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد شهادت : ۱۳۶۴/۸/۲۰ جاده اهواز_خرمشهر ؛ اصابت ترکش 🍁| @dosteshahideman