کلاس اولی مون و آبجی ش از مدرسه (مسجد)تشریف اومدن اونم بدون کاپشن👀هی باید حرص بخوریم😬

بریم داروی سرماخوردگی مون رو بخوریم😋

امروز ۸/۸ دوتا اتفاق مهم رو یادم میندازه بریم و برگردیم بگم☺️

اینم از لقمه ی فردای بچه ها

ما برگشتیم😇

گفتم امروز ۸/۸ دو اتفاق رو یادم میاره...یکی ش رو ایشون اشاره کردن...و البته برای پدر عزیزشون و اموات و شهدا صلواتی نثار کنیم🥀

یکی از اتفاقها که یادم نمیره ،رحلت شاعر و استاد بزرگوار در دانشگاه تهران،دکتر‌قیصر امین پور هست که اتفاقا سه شنبه هم بود که به رحمت خدا رفتند🥀امروزم سه شنبه س!

یادم نمیره صبحی که پای تخته کلاس توی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران،دیدیم این رو نوشتن وشوکه شدیم: غم نان و غم انسان دروغ است! شروع قصه و پایان دروغ است! نه قیصر جان !نمی میری تو هرگز! سه شنبه هشتم آبان دروغ است! و من هم رباعی با نام کتابهایشون نوشتم که در کتاب اولم در سوره مهر چاپ شده و در عکس بالا گذاشتم... ✥⃝┄┅═◈✧❁❀🎓❀❁✧◈═┅┄✥⃝ ☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani ˼

۱۷ اُمین سالگرد استاد قیصر امین پور،همون شاعر انقلابی و پای کار! که به شوق دیدنش به دانشگاهی اومدم که ایشون استادم باشن ولی یک ماه از قبولی من و ورودم به دانشگاه تهران گذشته بود و هنوز ندیده بودمشون که پر کشید 🌷یادم نمیره در مراسم تشییع و تدفین ایشون هم توفیق حضور داشتم

کجا کجا؟ به کدامین دیار میبری‌اَم؟ به سمت فاجعه ی روزگار میبریَم؟ صدایتان به درستی نمی رسد! آیا درست میشنوم؟تا مزار میبریَم؟ مگر شنیده کسی شاعری بمیرد؟...نه! چرا به زور غزل، زیرِ بار میبریَم؟ چه سخت باورمان میشود نبودنتان چه ناگهان به غمی بی‌شمار میبریم ز لحظه های غزل وار شعر کم شده است ز لحظه های غزل تا شعار میبریم ! قطار رفت و...تو رفتی و...من،چه‌ساده هنوز..! و تو چه سخت در این انتظار میبریم ✍#عارفه_دهقانی این غزل رو همون سال۸۶ نوشتم در سوگ این شاعر و استاد بزرگوارمون ✥⃝┄┅═◈✧❁❀🥀❀❁✧◈═┅┄✥⃝ ☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani ˼

بیت آخر غزل بالا، به یاد این شعرشون: قطار می‌رود تو می‌روی تمام ایستگاه می‌رود! و من چقدر ساده‌ام که سالهای سال در انتظارِ تو! کنار این قطارِ رفته،ایستاده‌ام ! و همچنان به نرده‌های ایستگاهِ رفته، تکیه داده‌ام!🚉 ✍ دکتر قیصر امین پور ✥⃝┄┅═◈✧❁❀🚞❀❁✧◈═┅┄✥⃝ ☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani ˼