eitaa logo
تسبیح ۱ (کانال دکتر غفرانی)
2.1هزار دنبال‌کننده
520 عکس
30 ویدیو
618 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 موضوع: 👈 جلسه: ۱و۲ 👈 نوع فایل: 👈واژه:
۲۲ 🌿 با عرض سلام و احترام به تمام أعضاء محترم گروه، تا « رزمایش پر شکوه أربعین » چند روزی باقی نمانده است. 🌿از آنجا که فرموده اند: زیارت اربعین یکی از پنج نشانه مؤمن است، به تمام عزیزانی که إن شاء الله تعالی توفیق شرکت در آن رزمایش را پیدا می کنند و تمام عزیزانی که به هر دلیل فرصت نمی کنند و یا نباید در آنجا حضور فیزیکی داشته باشند ، پیشنهاد می کنم از هم اکنون به خواندن این زیارتنامه کوتاه و پر نکته که إنگار « نسخه شِفای امت اسلامی » است بپردازید و در ترجمه آن بیاندیشید. در پیوست « متن و ترجمه مختصر این زیارتنامه » تقدیم می شود: 🌷🌷سلام استاد منظورتون از اینکه نباید آنجا باشند یعنی چه کسانی؟مشخص تر میشه بفرمایید؟ 🌿🌿مردانی که حضورشان اینجا مهمتر و ضروری تر است، و دختران مجردی که خیلی بهتر است بدون « ولی » خود از این رزمایش خودداری کنند. و بانوانی که به هر دلیل همسرانشان قصد این سفر را ندارند و باید برای مراقبت از خانواده اینجا بمانند.
۲۳ 🌷 با سلام و احترام. صبح ما و شما با ذکر « یا ذالجلال و الإکرام » در این روز عزیز إن شاء الله بخیر باشد. با اینکه قرآن در سوره حمد (و چند سوره دیگر) تمام مردم جهان و تاریخ را به « سه گروه » (و در موارد اندکی به چهار گروه) تقسیم کرده اما سرانجام تمام مردم در « دو گروه و جبهه اصلی حق و باطل » قرار می گیرند و لایق « بهشت یا جهنم » می شوند. نکته مهمی که در « آیات زیادی » مورد تاکید قرار دارد اینست که « بیشتر مردم »: 1ـ لاَ يَشْكُرُونَ، 2ـ لاَ يَعْلَمُونَ، 3ـ لاَ يُؤْمِنُونَ. 4ـ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ، 5ـ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ، 6ـ لَفَاسِقُونَ.(و: لَمُسْرِفُونَ، يُسَارِعُونَ فِي الإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ، سَاء مَا يَعْمَلُونَ، يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ، مَا يَتَّبِعُ ... إِلاَّ ظَنًّا، لَا يَعْقِلُونَ.) هستند. بنابراین: 1ـ اینکه گفته می شود: « حق با اکثریت است »، درست نیست. 2ـ « کثرت جبهه باطل »،« نباید باعث ترس مؤمنین شود » زیرا « قدرت آنها پوشالی و ظاهری است » و « با هم بودنشان عاقلانه نیست. »: تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ . (حشر/14)، (ای كافران خودخواه) اگر (براي اثبات حقانيت اسلام) پيروزي (آن) را مي‌خواستيد، اينك اين فتح (مکه و اقتدار اسلام)، پس اگر حق‌ستيزی را كنار بگذاريد به نفع شماست اما اگر لجاجت بورزید با قهر ما مواجهيد و « تعداد زیاد » شما كارساز نيست زيرا خداوند حامی مومنان است: إِن تَسْتَفْتِحُواْ فَقَدْ جَاءكُمُ الْفَتْحُ وَ إِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَ إِن تَعُودُواْ نَعُدْ وَ لَن تُغْنِيَ عَنكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَ لَوْ كَثُـــــرَتْ وَ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ (أنفال/19) 3ـ مؤمنین اگر در جایی (مثل غزوه حُنین) « کثرت » پیدا کردند، نباید به آن « مغرور » شوند.(توبه/26) 4ـ « تمام مؤمنین » باید « تا سر حد امکان » برای « افزایش نفرات و تجهیزات خود بکوشند: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ (انفال/60) 5ـ پس تمام مردان و زنان مؤمن « موظف » هستند: 1ـ مراقب سلامتی و شادابی و توانمندی خود باشند. 2ـ به موقع ازدواج کنند، 3ـ با اعتماد به « رزاق » بودن خداوند، با فرزندانشان باعث مباهات پیامبر أکرم صلی الله علیه و آله شوند، 4ـ رشد و هدایت فرزندانشان را به غافلان و ناأهلان و دیگران نسپارند، 5ـ زمینه ی تشویق و ترغیب « مجردین » را فراهم آورند و آنها را حمایت کنند: وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ. 6ـ فرزندانشان را « سقط » نکنند، 7ـ از « تحقیر » فرزندان و « تحمیل خود » بر آنها و « متنفر کردن آنها از اسلام » بپرهیزند و موجبات « سیادت » و « عقلانیت و بلوغ » آنها را فراهم آورند. 6ـ مؤمنین باید « با مرور خصوصیات اکثریت منفور خدا »، خود را در پایان هر روز « محاسبه و ارزیابی » کنند تا « مبادا » به دامن اکثریت غافل و جاهل و کافر، ریزش و سقوط کنند. 7ـ طبق آیه « 17 سوره اعراف، « شیطان از چهار طرف به انسان یورش می آورد » تا « خداوند او را قدردان نیابد: ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَــــرَهُمْ شاكِــــرينَ (17) پس مؤمنین باید « تمام توانایی ها و تمام امکانات و تمام حوادث و تمام موانع و مشکلات » زندگی را « نعمت الهی » و « امانت الهی » و « آزمایش الهی » بدانند و « قدر » هر چیزی را عاقلانه بفهمند و مؤمنانه و صبورانه آنها را « فرصت رشد و عامل تعالی » خود قرار دهند. 🌿🌿 بعضی از خصوصيات « اکثریت مردم » و « جبهه باطل »: 1ـ شنوا و بينا و أهل تعقل و منطق نيستند: لاَيَسْمَعُ .. صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ. 2ـ اهل تفكر و شعور و خودشناسي نيستند: لاَّيَشْعُرُونَ ... لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنفُسِهِمْ. 3ـ سفیه هستند و به علم خودشان احترام نمی گذارند: إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَ لَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ. 4ـ حاکمیت قطعی دین در جهان و حسابرسی آخرت را باور ندارند: وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ. 5ـ سکولار هستند و نبوت و امامت و رهبری منصوب الهی را قبول ندارند: يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَ مَاهُم بِمُؤْمِنِينَ. 6ـ حرف و نظر مردم برایشان مهمتر از « نظارت الهی » است: يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ . 7ـ آزمون الهی را باور ندارند لذا فرصتهايشان را هدر مي‌دهند: وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ. 8ـ بسيار خيالباف و خائن به خود و تشنة تفاخر و تكبر و أهل تخلفند: يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا. 9ـ با آنكه از همه توقع
كمك دارند، به نيازمندان کمک نمي‌كنند: وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ. 10ـ قلبي بيمار، زباني دروغگو، دلي نابينا دارند و حريم‌شكني هستند: يُخَادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ مَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَ مَا يَشْعُرُونَ(9) فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ (10) ... قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ (14) اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (بقره/15) 11ـ با بد اخلاقی و عیبجویی از دیگران دنبال دنیاطلبی و غارت مردم هستند: وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ (1) الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَ عَدَّدَهُ (104/2) 12ـ أهل شرك، كفر، ظلم، بغي، فسق، جور، تعدي، فساد، فحشاء و منكرند. 13ـ از تذکر و رجوع به علم و عقل خودشان، گريزانند و حسابرسی آخرت را باور ندارند: فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ (49) كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ (50) فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ (51) بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً (52) كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ (53) 14ـ دلسوزي ديگران برايشان تلخ است و خيرخواهان را دوست ندارند: ... وَ لَكِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ 15ـ دوست دارند به خاطر كار خوبي كه انجام نداده‌اند تشويق شوند: وَّ يُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ يَفْعَلُواْ 16ـ به خاطر « غفلت قلبی »، با هر چیزی « بازی » می کنند: وَ هُمْ يَلْعَبُونَ (2) لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ 17ـ « مختار بودن » همسر و فرزندان و اطرافیانشان را قبول ندارند و در امور شخصی دیگران تجسس و خودشان را به دیگران « تحمیل » می کنند: وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً 18ـ با خودخواهی و خودپرستی و غرور و تکبر، دیگران را تحقیر می کنند: لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ.
پیاده شده نهج البلاغه جلسه یازدهم دوره اول
۲۴ 🌷اطلاعیـــــــــــــــه: ضمن عرض سلام و احترام به تمام أعضاء محترم گروه: 1ـ برای « حضــــور در فعالیتهای معرفتی و فرهنگی پشت جبهه رزمایش اربعین » و یا برای « ظهـــــور فعال و با نشاط و مفید در این رزمایش عظیم »، با استعانت از بارگاه الهی، تمام اعضاء گروه بکوشیم از امروز تا ده روز آینده، « زیارت اربعین » را در « ده بخش »، حفظ کنیم
تسبیح (کانال دکتر غفرانی): ۲۵ بخش اول: (پنج سلام) اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ ؟ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ ؟ بخش دوم: (تشهد اول) اَللّهُمَّ اِنّى: 1ـ اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَ اَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ خدایا من گواهى می‌دهم که آن حضرت ولىّ تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که پیروز شد که به بزرگداشت خودت، گرامی¬اش کردى بآ شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى بخش سوم: (ادامه تشهد اول) وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَ اَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ و قرارش دادى سروری از سروران و از رهبری از رهبران پیشرو و از آنان که از حق دفاع کردند و میراث‌ پیمبران را به او دادى و از اوصیایى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى باقی نگذاشت و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو داد بخش چهارم: (علت قیام امام) لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ (چرا ؟) تا برهاند بندگان تو را از (گردابِ) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ 1ـ غَرَّتْهُ الدُّنْیا 2ـ وَ باعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى 3ـ وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ 4ـ وَ تَغَطْــــرَسَ ، 5ـ وَ تَرَدّى فى هَواهُ ، 6ـ وَ اَسْخَطَکَ وَ اَسْخَطَ نَبِیَّکَ (همان مردم عهدشکنی) که همدست شدند علیه او ، همان¬ها که : دنیا فریبشان داد و سعادتشان را به ناچیزی فروختند و آخرتشان را با بهایى اندک عوض کردند و تکبر ورزیدند و در هوس غرق شدند و تو و پیامبرت را به خشم آوردند 7ـ وَ اَطــــاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ 1ـ الشِّقاقِ، 2ـ وَ النِّفاقِ، 3ـ وَ حَمَلَةَ الاْوْزارِ، 4ـ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ و (حمایت و) پیروى کردند از میان بندگانت آنهایی را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و بارهاى سنگین گناه به دوش داشتند و مستحق آتش بودند بخش پنجم: (پایان تشهد اول) فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبیحَ حَریمُهُ او (که چنان دید) صبورانه با آنها مبارزه کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخته شد و حریم مقدسش شکسته شد اَللّهُمَّ ؛ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً خدایا ؛ پس آنها را لعنت کن به لعنتى گریبانگیر و عذابشان کن به عذابى دردناک اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَوْصِیاَّءِ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء بخش ششم: (تشهد دوم و سوم) 2ـ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَ ابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً گواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتى و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى 3ـ وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ و شهادت مى¬دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده‌اى که به تو داد، و به هلاکت رساند آن را که دست از یاری¬ات برداشت و عذاب کند آنکه تو را کشت بخش هفتم: (تشهد چهارم و پنجم) 4ـ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ و شهادت می¬دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا، و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند آنکه تو را کشت و خدا لعنت کند آنکه به تو ظلم کرد و لعنت کند مردمى که اینها را شنیدند و بدان راضى بودند، بخش هشتم: (تشهد پنجم و ششم) اَللّهُمَّ اِنّى 5ـ اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ خدایا تو را شاهد مى‌گیرم که من دوستم با آنکه دوست اوست و دشمنم با آنکه دشمن اوست پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا. 6ـ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَ الاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْج
اسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ ال ْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاکیزه که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نکرد از لباس‌هاى چرکینش بخش نهم: (تشهد هفتم و هشتم و نهم) 7ـ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ ؟ و گواهى دهم که به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی 8ـ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ، و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته‌اى 9ـ وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَ الْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا و گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت و رشته‌هاى محکم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند بخش دهم: (تشهد دهم) 10ـ وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ اَمْرى لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است و کارم پیرو کار شما است و یاری ام برایتان آماده است تا زمانی که خدا در ظهورتان اجازه دهد فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ پس اگر با شما هستم (باید همیشه) با شما باشم نه با دشمنان شما درودهاى خدا بر شما و بر ارواح شما و پیکرهایتان و حاضرتان و غایبتان و آشکارتان و نهانتان * آمین اى خدای جهانیان.
۲۶ 🌷در پاسخ به این پرسش که: « جامعــترین و کوتـاه ترین تعریف » برای « امــام » (منصوب خدا) چیست؟ 🌿 امام (منصوب الهی)، فرد بسیار عزیزی است که « هیچ استعداد ناشکفته » ندارد. پس « مأموم »، باید فرد « عزت طلب و عاشق و مشتاقی » باشد که می کوشد « مجازترین و مفیدترین و زیباترین و بیشترین بروزات و ظهورات » را « در هر فرصتی » داشته باشد. یک جمله کوتاه است از « دعای کمیل » حتی اسرع الیک قی میادین السابقین .......
۲۷ 🌷 سلام علیکم استاد از پاسخ هاتون سپاسگزارم در این متن یک سوال برای من پیش آمد : اینکه فرمودید طلب علم واجب است پس هیچ زن و مردی نباید عمر خود را فدای کسب علم دیگری کند. رو میشه لطفا بیشتر باز کنین تشکر از وقتی که میگذارین: خیلی ممنوووونم استاد بزرگوار 🌸 من فرمایش شما رو درست متوجه شدم یا خیر؟ صحبت شما اولویت بندی و میزان اهمیتی هست که یه خانم به همسر داری و بعدش کار بیرون میده، ینی اگه یه خانم کار بیرون داشته باشه، اما از زن بودن خودش و از همسرداری خودش غافل نشه، کار کردن او بلامانع است؟ و خواهشی که از شما داشتم اینه که در صورت امکان لطف کنین و بعضی مطالب رو که میفرمایید، راهکار عملی و کاربردیش رو هم بفرمایید، من واقعاً ممنون میشم. مثلاً این هدایت نامحسوس رو که میفرمایید، توو عمل و رفتار ما دقیقا چطور باید باشه؟ استاد بزرگوار میخواستم بدونم راه ارزیابی و سنجش خود در مسیر زن بودن و ایفای نقش زنانگی چیست!؟ بعد از اینکه متوجه شدیم نگاهمان به خود و ونقشمان غلط بوده و حالاباید روی ایفای نقش اصلی خودمان در خانه و در راستای همسرداری درست تمرکز بکنیم، باتوجه به نواقصی که در عمل و مهارت داریم چطور میتوانیم بسنجیم که مسیر درستی را طی میکنیم!؟ 🌿 سلام به مقام والا و رسالت آسمانی زن. از آنجا که تمام افراد بشر دنبال « سود » اند و از زیان و خسران گریزانند خواهش می کنم ماشین حساب یا چرتکه ای را آماده کنید و « سود و زیان » نمونه های زیر را منصفانه محاسبه کنید: بانویی را در نظر آورید که منشی یک اداره یا فروشنده یک فروشگاه یا کارمند یا صندوقدار بانک یا مدیر یک مهد کودک یا معلم یک کلاس یا مدیر یک مدرسه یا رئیس یک دانشگاه یا شهردار و فرماندار و استاندار شده است. به نظر شما « سهم » او در پیشرفت علمی، فرهنگی، عاطفی، اعتقادی، اخلاقی و سیاسی جامعه و « سود » او چقدر است؟ حالا سود چنین بانوانی را مقایسه کنید با سودی که حضرت هاجر سلام الله علیها با اطاعت از شوهر در آن سرزمین « غیر ذی زرع » بُرد یا سود و سعادتی که « همسر زهیر » در کربلاء با دوختن شوهرش (که مزدور معاویه بود) به اردوگاه أهل البیت بُرد یا سود و سعادتی که « همسر مقام معظم رهبری » از لحظه لحظه زندگیش می برد یا سودو سعادتی که « همسر جناب سید حسن نصر الله » یا « همسر سردار سلیمانی » .... از تلاش و نشاط و زندگی خود می برند؟ آیا وسعت نفوذ و نقش مفید کدامشان بیشتر است؟ اصلا اینها قابل مقایسه با هم هستند؟ این سه بانوی اخیر ، نه تنها کشور و نه تنها منطقه بلکه جهان را « به طور نامحسوس » در مشت خود گرفته و نقشه سیاسی منطقه و دنیا را تغییر داده اند. انصافا « حضـــــور » این بانوان ظاهرا ساکت و بی نام و نشان (که شاید یک حساب بانکی هم ندارند)، از « ظهـــــور » هزاران هزار بانویی که هیچ حُرمت و ارزشی برای « زن » بودن خود قائل نیستند و « تشنة نگاه و توجه و احترام دیگرانند » و می کوشند رفتار پسرانه و مشاغل مردانه و ثروت دنیایی داشته باشند و با خودآرایی و اختلاط و تبرج و تحریک خود، خود را اسباب التذاذ رایگان هوسرانان معرفی می کنند ... آیا این دو در سود و سعادت برابرند؟ آیا اتاق کار یک منشی، یک فروشنده، یک صندوقدار، یک معلم، یک مدیر، یک شهردار، یک فرماندار، یک استاندار .... وسیعتر است یا کوچکترین « خانه » ای که بانویی بااراده و هنرمند و مؤمن در آن خانواده داری میکند؟ چرا به آنها می گویند: شهــــــردار ، استانـــــدار و به اینها می گویند: خانــــه دار = سرایدار ؟؟؟؟ چرا آنها را « شاغل » می نامند اما اینها را « خانه دار » و « غیر شاغل » ؟؟؟؟ چرا از حضرت آدم تا آخرین انسان ، « شرط قبولی » عبادات و قربانی ها و ... « رو » به یک « بیت و قبله » بودن است؟ آیا آن « بیت » خیلی بزرگتر از کاخ ها و قصرها و تالارها و اهرام مصر است؟