#قطرات_بارانی_۱۳
🌾 با سلام و احترام و عرض صبح بخیر به تمام أعضاء محترم گروه.
🌷 با مراجعه به دعای 33 صحیفه سجادیه ببینم من چگونه باید « استخاره » کنم؟
و برای آن از خداوند چه چیزهایی را باید بخواهم؟
🌿 پاسخ:
1ـ با « باور » اینکه فقط خداوند « عالم » به همه چیز است، از او می خواهم « با وساطت خاتم أنبیاء صلوات الله علیه و خاندان ایشان » به « خیر » برایم « حُکم » کند: أَسْتَخِیرُک بِعِلْمِک، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِی بِالْخِیرَةِ
(پس من دنبال « تفاّل و فالگیری » و « شانس و بخت آزمایی » نیستم.)
2ـ از خداوند میخواهم « شناخت آن حکم خیر » را به « مــــا »،« الـــهام » کند: أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِیارِ
(پس در بیرون و در قرآن یا تسبیح دنبال جواب نیستم.)(بلکه برای دریافت الهام قلبی، تلاش می کنم « لیاقت و قابلیت و طهارت و ظرفیت و صلاحیتِ » خودم و اطرافیانم را افزایش می دهم.)
🌷🌷سئوال: با اینکه « من » استخاره می کنم چرا الهام را باید برای « ما » بخواهم؟
🌿🌿پاسخ: زیرا « من » از جهانیان و از مخلوقات و آفرینش، « جدا » نیستم و « أمر الهی »،« جامع » است. پس تا « شرائط عمومی و زمینه محیطی » فراهم نشود، « تحقق آن خیر » برای « من » فراهم نمی شود.
(مثلا دعای آخرین حجت الهی، برای ظهور خودشان، مشروط است به اینکه « 313 نفر » برای « نیابت » أمر ایشان در سراسر جهان به « قلّه صداقت و معرفت و اطاعت و تبعیت » و « سایر حامیان ایشان » به « آمادگی لازم » رسیده باشند و « نفرتِ جهانی از ظلم و جور » هم به حد نصابش برسد تا « اجابت دعا برای ظهور » تحقق پیدا کند.)
3ـ با « استخاره »، من دنبال « تحمیلِ تقاضای خودم به خداوند نیستم » بلکه « رضایت الهی » برایم مهم است لذا هر « حکمی » بفرماید من « تسلیم » اویم: وَ اجْعَلْ ذَلِک ذَرِیعَةً إِلَی الرِّضــــَا بِمَا قَضَیتَ لَنَا وَ التَّسْلِــــیمِ لِمَا حَکمْتَ
4ـ پس به هیچیک از صفات خداوند و « عالمانه و حکیمانه بودن حُکم او » نباید « شک » داشته باشیم: فَأَزِحْ عَنَّا رَیبَ الِارْتِیابِ،
5ـ باید « از هر نوع توقع و منّت گذاشتن » بپرهیزیم و از « خودخواهی، خلاص شویم » تا لایق « یقین مخلصین » شویم: وَ أَیدْنَا بِیقِینِ الْمُخْلِصِینَ.
6ـ باید تلاش کنیم « خیر » بودن « هر حُکم و أمر الهی » (در بیان قرآن یا بیان سفیرانش یا ابتلائاتش) را « بفهمیم »: وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمَّا تَخَیرْتَ،(بفهمیم که: الخیر فی ما وقع)
7ـ آنقدر « حکیمانه » بودن « أمر و نهی » تو را بفهمیم که از آنچه رضایت تو در آنست، « کراهت » نداشته باشیم: وَ نَکرَهَ مَوْضِعَ رِضَاک،(مثل اینکه: ازدواج از گرفتن مدرک پوچ دانشگاه مهمتر است، یا اینکه: جهاد زن فقط همسرداری است، یا اینکه: بچه برای پدر است و مادر بیشترین نقش را در رشد و هدایت فرزند دارد اما مسئول بچه نیست.)
8ـ دنبال کاری باشیم « خوش فرجام » (نه مثل برجام) تا خلاف « عافیت » نباشد: وَ نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِی أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیةِ،
9ـ برای « دوست داشتن قلبی » از « هر أمر و نهی الهی » تلاش کنیم: حَبِّبْ إِلَینَا مَا نَکرَهُ مِنْ قَضَائِک،
10ـ آنقدر برای إصلاح « نگاه و تحلیلمان » بکوشیم تا احکام الهی را « سخت » نبینیم: وَ سَهِّلْ عَلَینَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکمِک،
11ـ بهترین « خیری » که باید از خداوند بخواهیم اینست که « ضرورت و شیرینی فرمانبرداری و هماهنگی با مشیتش » را به ما الهام کند: وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِیادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَینَا مِنْ مَشِیتِک،
12ـ آنقدر « إقتضائات » را درست تشخیص دهیم که در « زمان شناسی »، نظر ما با نظر خدا، یکی شود: حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ،
13ـ آنقدر « خیرشناس » شویم که « ارزیابی » ما با « قضاوت خدا » یکی شود: وَ لَا نَکرَهَ مَا أَحْبَبْتَ وَ لَا نَتَخَیرَ مَا کرِهْتَ،
14ـ آنقدر « نظر امروز مردم » برایمان بی أهمیت باشد که « خیر » را فقط در « زیبایی عاقبت و کرامت آخرتی هر کاری » بدانیم: وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِی أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَکرَمُ مَصِیراً،
خلاصه اینکه « استخاره » به معنی « اجازه گرفتن » نیست.