درسهایی از کشورداری کانادا
هر چه تعداد تصمیمسازان بیشتر و مشارکت ایشان در فرآیند تصمیمسازی پررنگتر باشد، تصمیم نهایی تصمیمگیران (حتی اشتباه) به اقبال عمومی مردم نزدیکتر و درصد و هزینه خطا برای خود تصمیمگیر و جامعه تصمیمساز کمتر خواهد بود.
سازمانهای مردمنهاد (سمنها) بهطور منطقهای، شهری، استانی و کشوری و بهشکل حضوری یا مجازی با اعضای خود در ارتباط هستند و دارای همه نوع گردهمایی و تبادل آرا در قالب جلسه، سمینار، نمایشگاه، جشن و غیره میباشند. هر کدام از این نهادها دارای اهداف و دغدغههای متفاوت و متنوعی هستند. این تشکلها گاهی به حدی از اعتبار عمومی و دولتی میرسند که در جلسات پارلمانی و دولتی از نمایندگان ایشان دعوت بهعمل میآید تا در مورد موضوع مرتبط با اهداف آن تشکل، ابراز عقیده نمایند و به نمایندگان پارلمان در تصمیمگیری اطلاعات و مشورت لازم را ارائه نماید.
برخلاف جامعه آمریکا که تمایل زیادی به ذوب خردهفرهنگهای ساکنین در یک ظرف ملت-فرهنگ واحد دارد، جامعه کانادا، هویت قبلی ساکنین قلمروی سرزمینی خود را به رسمیت شناخته و به تلاشهای صاحبان آن خردهفرهنگ در جهت حفظ، احترام میگذارد. گویی کاناداییها بر سر این قرارداد اجتماعی به توافق رسیدهاند که هویت فرهنگی کسی قرار نیست حذف شود.
داشتن نتوکراسی یا حکمرانی شبکهای. یعنی تعامل و همکاری غیرالزامی (داوطلبانه)، غیرمتمرکز (شبکهای و چندجانبه وغیرعمودی (غیر سلسلهمراتبی) و غیر بوروکراتیک (فراتر از رسمیت اداری) بازیگران مختلف در عرصه حکمرانی شامل نهادهای حکومتی (از سه قوه)، تشکلهای مدنی سهگانه (حرفهای، علمی و سیاسی)، شرکتها، رسانهها و شهروندان برای حل مسائل ملی یا ارائه خدمات عمومی.
مالیات رکن اصلی درآمد دولت کاناداست. بهطور معمول حدود ۵۰ درصد از درآمد دولت کانادا از مالیات بر درآمد شهروندان کانادایی بهدست میآید. مضاف بر آن حدود ۱۵ درصد دیگر از مالیات بر ارزش افزوده محصولات و خدمات از مصرفکنندگان و ۱۵ درصد دیگر از مالیات شرکتها. باقی بخشهای درآمد دولت هم بهطور مستقیم و غیرمستقیم ماهیت کسورات درآمد یا دارایی دارند. در کانادا با وسعت و منابع فراوان طبیعی، نزدیک به ۹۰ درصد از درآمد دولت در گرو درآمد شهروندان، خرجکردن شهروندان و مالکیت شهروندان بر "چیزی"هست. هر جنبه از زندگی افراد اگر اندک ارتباطی به محاسبه مالیات داشته باشد هرگز خصوصی نخواهد بود.
کشورداری مبتنی بر واقعیت. یعنی استفاده گسترده از دادهها توسط کشورها در تعریف و دستیابی به آینده مشترکشان و دولت مبتنی بر واقعیت داده یعنی دولتی که در آن، برای تمام تصمیمات حیاتی، اطلاعات بهدردبخور در زمان و مکان مورد نیاز دو دسترس است.
بدون اطمینانخاطر نسبی و پیشبینیپذیری حدودی، هیچ سرمایهگذاری و در نتیجه رشد سرمایه و سودآوری رخ نمیدهد. در کانادا همه جوانب زندگی اعم از تصمیمات کلان یا موارد جزیی روزمره، همگی دارای سطح قابل قبولی از پیشبینیپذیری و ثبات نسبی هستند. هرچه آینده پیشبینیپذیرتر باشد و عوامل متغیر کمتر باشند، نه تنها توان و انگیزه ما برای برنامهریزی بیشتر خواهد بود، بلکه آرامش روانی و رضایت از زندگی بیشتری خواهیم داشت. در جهانی که سرشار از عدم قطعیتهاست، هنر حکومتها و دولتها آن است که قطعیت تولید کنند، آرامش بیافرینند و پیشبینیپذیری را تقویت کنند. با استانداردها، روالها، ثباترویهها و از سوی دیگر جلوگیری از تصمیمات خلقالساعه و هیجانی، میتوان پیشبینیپذیری را به اقتصاد و جامعه هدیه داد و آنگاه انتظار داشت که جامعه برای آینده دانه بکارد، سرمایهگذاری کند و انباشت سرمایه رخ دهد.
حذف فساد هم مشکلات اقتصادی را حل نمیکند!
عموما اینطور تصور میشود که علت وجود مشکلات اقتصادی، به خاطر مسئولین و دولتمردان فاسد است. اگر دولت فاسد نباشد مشکلات اقتصادی تماما برطرف میشود. اما این تصور درستی نیست. برای تفهیم بهتر بد نیست تاریخ اندونزی و تانزانیا را مرور کنیم.
“اندونزی در زمان یک رئیسجمهور فاسد رشد کرد و تانزانیا در زمان رئیسجمهوری درستکار از هم پاشید.” در سال ۱۹۶۸، اندونزی دارای یک دولت فاسد و پر از مشکلات اقتصادی بود. در آن سال، پرزیدنت سوهارتو با یک کودتا کنترل کشور را به دست گرفت و هزاران نفر از مخالفان را کشت و دولت را با آدمهای منصوب خودش پر کرد.
سیاستهای سوهارتو در اندونزی، به همان اندازه که وحشیانه بود، از نظر اقتصادی کاملا عاقلانه بود. او مرزهای اندونزی را به روی تجارت بین المللی و کشتیرانی باز کرد، سرمایهگذاری خارجی را جذب کرد، فقر را کاهش داد و به سرعت بودجه کشور را متعادل کرد.
در تانزانیا از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵، ژولیوس نایرره رئیس جمهور این کشور بود. نایرره برخلاف بسیاری از حاکمان فاسد آفریقایی معلمی درستکار بود ولی متاسفانه تصمیمات ضعیف او به عنوان رئیسجمهور منجر به رکود اقتصادی شد. نایرره سعی کرد در تانزانیایی خودکفا ایجاد کند و بر همین اساس مرزهای کشور را به روی تجارت آزاد و سرمایهگذاران خارجی بست. نایرره در تانزانیا، کشاورزی را دولتی کرد که این کار منجر به فساد گسترده در زمینه توزیع کالاهای کشاورزی شد. این تصمیم منجر به یک قحطی سراسری شد و نایرره در نهایت مجبور شد از نظرات خود در مورد کشاورزی دولتی دست بکشد.
سرنوشت تانزانیا و اندونزی نشان میدهد که حتی فساد حاکمان سیاسی رونق و فروپاشی یک اقتصادی یک کشور را تعیین نمیکند. موضوع مهم کارآمدی و سیاستهای اقتصادی کلان حاکمان است نه اخلاق آنها!
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
رنج با ما چیکار میکنه؟
رنج ما را دو تکه میکند. وقتی کسیکه رنج میکشد، میگوید: «خوبم... خوبم...» به این دلیل نیست که حالش خوب است. برای این است که خودِ درونش به خودِ بیرونش فرمان داده که واژهی «خوبم» را به زبان بیاورد. او حتا گاهیاوقات اشتباهی میگوید: «خوبیم.» دیگران فکر میکنند که خودش و اطرافیانش را میگوید، ولی اینطور نیست.
او دو تکهی خودش را میگوید: خودِ آسیبدیده و خودِ نمایندهاش. نمایندهای که برای مصرف عمومی مناسب است! رنج، یک انسان را دو تکه میکند تا کسی را داشته باشد که برایش دردودل کند، کسیکه در دلِ تاریکی کنار او بنشیند، حتی وقتی دیگران ؛همگی تنهایش بگذارند.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
وجود مسئولان غیربومی منافع چه کسانی را پوشش می دهد؟
مدیر بومی یا غیربومی؟
مردم شهرستان دارالمؤمنین کاشان نسبت به بومی و غیربومی بودن مسئولین شهرشان اعتقادات مختلفی دارند که هرکدام قابل بحث است.عده ای عقیده دارند مسئولین شهرستان باید از نیروهای بومی باشند ولی عده ای هم تنها اعتقاد به کارائی نیروهای غیربومی دارند.
معتقدان به استفاده از نیروهای بومی به حس وطن پرستی و تعصب آن نیرو تمرکز می کنند و می گویند فرد بومی نسبت به پیشرفت شهر خود آشنائی کافی دارد و تلاش مضاعفی بکار میگیرد و دلسوزی بیشتری دارد،اما خود این بومی بودن در بعضی از مواقع باعث ایجاد مشکل رابطه در تصمیمات وی می شود و ناگهان می بینیم که رابطه جای ضابطه را گرفته است.
اما طرفداران نیروهای غیربومی دست به همین رابطه مندی نیروی بومی گذاشته اند و ورود نیروئی با افکار جدید را بهانه می کنند.اما خود افراد غیربومی نیز با چند مشکل مواجه هستند که یکی از آنها عدم آشنائی کافی با ظرفیت های مختلف شهرستان است و البته در کنار آن مشکل سکونت دائمی در محل است که خود داستانی جداگانه دارد.
از طرفی مدیریت کردن شهرستانی همچون کاشان ، از جایگاه ویژه ای برخوردار است بطوری که به نظر میرسد بایستی همواره نسبت به شرایط مختلف توجه ویژه ای داشته باشد، کاشان ظرفیت هایی صنعتی، کشاورزی، فرهنگی و... مختلفی دارد که وجود فرد غیربومی و یا افرادی که آشنایی با این ظرفیت های نداشته باشد قطعا مسیر پیشرفت را کند کرده یا راه را برای پسرفت بازتر خواهد کرد.
انتخاب یک مدیر بومی در صورت کارآمد بودن، به دلیل شناخت بیشترش با مشکلات و درد آن جامعه، یک انتخاب ایده آل محسوب میشود که قطعا در فرد غیربومی پبدا نمیشود.
اما شما همشهری گرامی،در این برهه از زمان که زمزمه های تغییر در برخی از پست های حساس شهر به گوش می رسد به کدام نوع از مسئولین اعتقاد دارید. بومی یا غیربومی؟ و آیا غیربومی بودن مسئولین با منافع چه کسانی همراه است؟
آیا در کاشان، یک نفر که توانایی مدیریت شهر را داشته باشد وجود نداشت؟
آیا نماینده منتخب امکان رایزنی برای انتخاب مدیر بومی را نداشت؟
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
آیا کیفیت زندگی با درآمد بیشتر رابطه ی مستقیم دارد؟
همه علاقه مندیم زندگی بهتر ومناسب تری داشته باشیم. برای بالا بردن سطح زندگی قبل از هر چیزی، به درآمد بیشتر فکر میکنیم. اما آیا کیفیت زندگی ارتباطی با درآمد دارد؟
در اقتصاد کلان، شاخصی وجود داره به نام شاخص توسعه انسانی که سه مولفه داره:
درآمد
امید به زندگی
تحصیلات
یعنی اگر کشوری درآمدش افزایش پیدا کنه، اما سطح سلامت و تحصیلات مردم همان افزایش را نداشته باشد، این کشور رشد اقتصادی داشته، اما توسعهیافته نشده است. برای مثال اگر برای افزایش تولید ناخالص ملی، بهداشت، محیطزیست و حقوق شهروندی در نظر گرفته نشود، کشور توسعه پیدا نمیکنه.
این سه مؤلفه، در زندگی فردی هم دارای اهمیت است. بعبارتی برای ارتقای سطح زندگی، در کنار افزایش و رشد درآمد، الزام داریم که به فکر سلامتی و دانش خودمون هم باشیم.
حال اگر با بالا بردن ساعت کاری قصد داشته باشیم درآمد رو بیشتر کنیم، که در مقابل آن کمتر کتاب بخونیم، کمتر ورزش کنیم، کمتر با خانواده باشیم، کمتر تئاتر ببینیم وکمتر استراحت کنیم ، از منظر اقتصادی سطح زندگی ما ارتقا پیدا نکرده.
قطعا زندگی بهتر به پول بیشتر نیاز دارد اما بحث بر سر است که نباید سلامتی خود را به امید افزایش درآمد دچار چالش های مختلف کنیم همچون کم خوابی و...
حال باید چه کرد؟
یک کارمند ساده، با سختتر و بیشتر کارکردن، میتونه چند درصد درآمد خودش رو بیشتر کنه. اما برای چند برابر کردن درآمد خودش، لازمه که مهارتهای جدید کسب کنه. مطالعات نشون داده که تاثیر مهارتهای نرم در افزایش درآمد، از هر عاملی بیشتره.
مهارتهای نرم، مثل درستنویسی، شیوه ارائه مطلب، طرز برخورد، ایجاد رد پای دیجیتال قدرتمند و داشتن شبکه حرفهای، میتونه به ما کمک کنه که با کار کمتر، درآمد بیشتر کسب کنیم و در عین حال برای بهبود سلامت و دانش و معرفت، وقت بیشتری داشته باشیم.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
"نگاه مکعبی" چیست؟
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه. ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی درنگاه مکعبی سعی میکــــنیم از چند زاویه ی دیـگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.نگاه مکعبی میگه:
"اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگم، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شادش میکنه یا ناراحت؟ "
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم اول میگم: قطع رابطه یا برخورد باهاش.
نگاه مکعبی میگه:
"عجله نکن! شاید فلان مشکل رو داشته که با تو بد برخورد کرده. شاید حواسش نبوده. شاید فشار کارش زیاده و بهم ریخته.."
نگاه مکعبی نیاز به " مکث قبل از عمل" داره. سخته، ولی نهایتا کارهامون پخته تر میشه، احتمال اشتباه میاد پایین و موفق تر میشیم، کمتر کسی ازمون دلخور و ناراحت میشه و به ندرت سوتفاهم پیش میاد.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
میل به توسعه آری؛ خرد توسعه نه!
وقتی به توسعه بین کشور خود و سایر ملل نگاهی می اندازیم تماما حسرت میخوریم که چرا ما نه؟ و چطور شده که اکنون اینقدر فاصله بین ایران ما و کشورهای توسعه یافته زیاد است.
مسیر تکاملی ما در طول تاریخ و جایگاه ما در عرض جغرافیایی جهان ما را اکنون به این نقطه رسانده است که میل به توسعه داریم اما خرد توسعه نه، علاقه به اخلاقیات داریم اما خلق توسعه نه، ظرفیت اجتماعی داریم اما گفتگو نداریم و در ادامه اجماع نداریم.
بیایید قبول کنیم که خلقیات ضدتوسعه ای کم نداریم(در یادداشت های بعدی مفصل تشریح خواهد شد)، نهاد اقتصادمان غیر فراگیر ومعیوب است بطوری که حتی دسترسی به آن برای هر کسی آسان نیست.
به همین دلیل است که فضای برای نخبگان مصلح تنگ است و برای نخبگان مفسد فراوان. فرایند نهادی ما تنها مسیر را برای رانت خواران و پاچه خواران، رشوه پردازان، ساخت و پاخت گران پاداش می دهد و از طرفی صالحان و منتقدان را تنبیه می کند. پس از منظر بدبینانه، اقتصادمان به دلیل غیرفراگیر بودن توان ثروت آفرینی ندارد و سیاستمان به دلیل محدود بودن امکان گره گشایی ندارد و اخلاقیاتمان دیگر آماده ی افق گشایی نیست.
ما با جهان غرب که باید دیگر شرق را نیز به آن اضافه کنیم روبرو هستیم و هر روز بیشتر حسرت عدم توسعه یافتگی را بچشیم.
جالب است که تلاش می کنیم تمام مظاهر و علایم توسعه را از برج میلاد تا آخرین مدل آیفون را به دست آوریم اما چون عقل توسعه نداریم به توسعه نمیرسیم.
دانشگاه داریم ولی مدرک تولید می کنیم. دبستان(ادبستان) داریم ولی از تولید ادب غافلیم. وزارت و شبکه بهداشت داریم ولی تولید بهداشت که نه، فروش درمان داریم. ایران خودرو و سایپا داریم ولی ایرانیان، خودرو های خارجی را ترجیح می دهند. میلیارد هزینه پژوهشی می کنیم و مقالات علمی پژوهشی میدهیم و سرآمد جهانیان می شویم و اساتید هم پله های رتبه بندی را بالا طی می کنند و نهایتا استاد تمام می رسند، اما مسائل واقعی مردم کوچه و بازار حل نمی شود.
درد دیگرمان و بزرگتر جامعه عدم گفتگو است که ظرفیت اجماع را نیز گرفته است و ملت را خسته از همه چی تحویل میدهد بطوری که جامعه ۸۵ میلیونی رؤیای مشترک جمعی که ایجاد حرکت کند ندارد، پس بطور کلی جامعه ای داریم بی هدف، بی آرزو، خسته.
همه ی این موارد نشانده ی این است که عقل یا خرد توسعه نداریم.
عقل(خرد) توسعه به معنای این است که مناسبات بین پدیده ها، نظام ها، سازمان ها، کارکردها را تنظیم کرده و روح ببخشیم.
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
از اون خاطره هایی هست که چن جور میشه برداشت کرد !!
برخی حق رو میدن به اون سی تا همکلاسی که " باهم " ، موضوعی رو جلو بردن !!
اما یه برداشت دیگه ای هم هست : میگه اون سه تا طبق برنامه و تکلیف شون عمل کردن و باید تشویق بشن .
نگاه سومی رو هم میشه گفت : چون " همه " باهم تفاهم داشتن ؛ اون سه نفر واقعا خلف وعده کردن !!
میخوام بگم که ده تا برداشت هم میشه کرد !بستگی به سن و سال و تیپ شخصیتی ما داره .
نظر شما چیست؟
#نگاه_سیاه_یا_سفید
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
معلم از شاگردهای خود پرسید: بهنظر شما چرا وقتی یک چوب توی آب میافتد همان بالا میماند و فرو نمیرود؟
و شاگردها مثل همیشه دستی بلند کرده و پاسخی گفتند، ولی دلنشینتر از همه، همان پاسخی بود که خود معلم داد و گفت:
تمام دار و ندار چوب از آب است. اگر رشدی داشته و پرورشی یافته و اگر تا این جا رسیده و قد کشیده است از لطف آب بوده و اگر آب نبود چوب هم نبود، به همین خاطر آب خجالت کشیده و حیا میکند که دست پروردهی خود را به زیر کشیده و زمینگیر کند.
آب را چوب فرو مینبرد حکمت چیست؟ شرمش آید ز فرو بردن پروردهی خویش
و چه شبیه است داستان ما و خدا به همین داستان چوب و آب!
ما هم هر چه داریم از خداست و او رب و پروردگار ماست و ما پرورشیافتهی الطاف و عنایت و مهربانیهای او هستیم. البته نه ما بلکه همهچیز پرورشیافتهی دستان پر مهر اوست. از این رو در نماز میخوانیم: ربالعالمین (او پروردگار هستی است) و در جای دیگر میخوانیم: هو رب کل شی (او پروردگار همه چیز است) یعنی او همه چیز و همه کس را تربیت میکند و برای تربیت خود، هیچ شرط و شروطی لازم نمیداند و در حقیقت میگوید:
هر کس خود را به ما بسپارد ما او را تربیت میکنیم و همین چه امیدی در آدمی میدمد!
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
برای خدا هیچ چیز دشوار نیست. او کسی است که در رحم مادر از ما که یک لخته خون بودیم، انسان ساخت، چون خود را به دستان پرمهر او دادیم و یادت باشد که خدا همان خداست و نشان داده که هیچ، چه میسازد. پس این ماییم که باید تصمیم بگیریم.
و حافظ چه زیبا از زبان او میگوید:
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
هر کس خود را به خدا داد و رو به خدا کرد
رشد و نمو یافت و تربیت شد و هیچ زیان نکرد، همانطور که این زمین و این خاک با رو آوردن به خورشید و با پیوند یافتن و ارتباط برقرارکردن با آن زیان نکرد.
بیا بگو چه زیان کردن خاک از این پیوند!
خاک با روی آوردن به خورشید، تیرگیهایش رفت و سراپا نور و روشنایی یافت و سردی هایش به حرارت و گرما بدل شد و زردی ها و خشکیهایش به سبزی و طراوت.
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
با توجه به مواردی که در خصوص وجوب حجاب و برخورد با بی حجابی در فضای گفتمانی مطرح می شود براساس نوشته ها و گفته های تفکرات مختلف طرفدار حجاب و منش متفاوت در برخورد با بی حجابی ارائه می گردد که جالب توجه است.
نکته ابتدایی و با اهمیت اینکه از دیدگاه دو طرف ماجرا وجوب حجاب از دیدگاه اسلام مسلم است و عدم رعایت آن دارای حرمت است.اما در دیدگاه افراد و صاحبنظران، مسئله ی مهم این است که به این موضوع چگونه باید نگاه شود.
گروه اول: مبنای تفکیک گناه فردی و اجتماعی و وظیفه حکومت در برخورد قطعی با گناه اجتماعی
این گروه بر این باورند که بطور کلی گناهان به دو دسته فردی و اجتماعی تقسیم می شود و گناهان فردی که مربوط به ارتباط فرد با خدا است نیاز به برخورد حکومت نمی باشد و تنها گناه اجتماعی به واسطه وجود حکومت اسلامی و نظام اسلامی نیازمند برخورد هست. به عبارتی این گروه معتقدند اساس تشکیل حکومت اسلامی یا همان نظام مبتنی بر اسلام انجام واجبات و ترک محرمات و اجرا نمودن آن توسط نظام حکمرانی می باشد. همچنین این گروه جهت اعمال مجازات برای مثال به آیه دو سوره نور در خصوص مجازات گناه زنا اشاره می کنند:
الزانیه والزانى فاجلدوا کل واحد منهما مإه جلده و لا تإخذکم بهما رإفه فى دین الله ان کنتم مومنون بالله والیوم الاخر ولیشهد عذابهما طائفه من المومنین.
که در آن خداوند می فرماید:
باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنید.
پس از نگاه این گروه وظیفه حکومت اسلامی اصلاح و در ادامه برخورد با جامعه در خصوص گناهان اجتماعی (که خود تقسیم بندی کرده اند) و از آنجا که عدم رعایت حجاب در جامعه گناه اجتماعی می باشد پس می بایست این موضوع را در قالب قانون تدوین و درنهایت براساس درجه بندی و ترتیب نوع برخورد مشخص شده اجرا می شود.
گروه دوم: حکومت حق برخورد دارد, اما وظیفه نه
در دیدگاه این افراد رعایت حجاب مسلم و قطعی است و عدم رعایت آن دارای حرمت می باشد اما مسئله و علت مخالفت و ... با گروه اول اساسا مبنای برخورد می باشد.
این گروه بر این باورند که دسته بندی گناهان بر مبنای فردی و اجتماعی بطور کلی در متون اسلامی وجود ندارد و وظیفه حکومت اجرای واجبات و ترک محرمات فارغ از این دسته بندی می باشد و مبنای برخورد و حدو تعزیر نیز آیه تعزیر معرفی می کند و اشاره می کنند در این موضوع تفکیک فردی و اجتماعی مطرح نشده است فلذا وظیفه ی حکومت اجرای قوانین می باشد.
نقطه اصلی اختلافی این می باشدکه گروه دوم براین باورند حکومت وظیفه ندارد که با گناه برخورد کند بلکه حق دارد برخورد کند. بعبارتی چون مبنا تکلیف نیست و حق می باشد و چون حق این را دارد می تواند بر اساس مصلحت سنجی و براساس شرایطی که تشخیص میدهد برای نوع برخورد, مدلی را برای خود ترسیم نماید که حتی نوع حد و تعزیر را کاهش یا افزایش دهد(یا کلا از حق خود نیز بگذرد) که مثال هایی از تغییر قوانین جزا نیز در این خصوص ارائه می کنند که جالب هست.
پس این گروه رعایت حجاب را واجب فرض کرده و از طرفی نیز معتقدند وظیفه حکومت نیست بلکه حکومت حق دارد و می توانند از حق نیز بگذرد یا اینکه آن را دچار تغییر نماید.
در متن فوق تنها دو دیدگاه موافق وجوب حجاب و اختلاف در مبنای مقابله با بدحجابی مطرح شده و اگر از خوانندگان نظرات دیگری را دارد قابل بیان می باشد.
✍️محمدحسین رمضانی زارع
@dr_mh_ramezani_zare
⭕️فهم ما از سرمایه
واژه «سرمایه» به صورت تاریخی بیشتر به «سرمایه اقتصادی» اشاره دارد. اما امروزه سرمایه معنایی فراتر از تامین مالی است. «سرمایه» (به معنای Capital و نه Invest) دارای ابعادی فراتر از سرمایه اقتصادی و مالی است.
سرمایه قابلیت انباشته شدن و انتقال (مانند فروش یا ارث) دارد و از طریق سرمایهگذاری میزان ارزش و بهرهمندی آن افزایش مییابد.
بر این اساس، همگی میدانیم که سرمایه تنها از نوع اقتصادی نیست. به عنوان مثال کسی که دانش دارد، میتواند از دانش خود برای تولید دانش جدید و افزایش دانش بهره گرفته، و دارایی خود را افزایش دهد. همچنین دانش او انباشته شده و قابلیت انتقال به دیگران هم دارد.
بر این اساس است میتوان سرمایه را در چهار شکل متفاوت شناخت:
1️⃣سرمایه اقتصادی
2️⃣سرمایه فرهنگی مانند دانش و تجربه که در قالب مواردی مانند حقوق مالکیت فکری مانند حق اختراع (پتنت) یا کپیرایت ارزشگذاری میشود.
3️⃣سرمایه اجتماعی که در قالب مواردی مانند اعتماد دیگران یا اعتبار یا ارتباطات یک شرکت، یا میزان تاثیرگذاری بروز مییابد.
4️⃣سرمایه نمادین که میزان شناختهشدن بودن یا شهرت است و در مواردی مانند برند یا لگو ارزشگذاری میشود.
مدلهای مختلف ارزشگذاری تلاش دارند تا سرمایههای مختلف را در قالب سرمایه اقتصادی ارزیابی و ارزشگذاری کنند، هرچند تنها بخشی از سرمایهها را ارزشگذاری میکنند.
تبدیل سرمایهها به همدیگر
ویژگی سرمایه آن است که میتواند از یک نوع به نوع دیگر تبدیل شود:
⏺پدر پولداری که فرزند نه چندان سختکوش خود را با دوپینگِ کلاسِ خصوصی به بهترین دانشگاهها میفرستد و شهریههای گران میپردازد، در حقیقت بخشی از سرمایه اقتصادی خود را به سرمایه فرهنگی فرزندش تبدیل میکند.
آن سلبریتی که با قراردادی، اجازه استفاده از چهره و نامش را در معرفی و تبلیغات یک کالای تجاری میدهد، سرمایه نمادین خود را تبدیل به سرمایه اقتصادی میکند.
شرکتی که با یک قرارداد لیسانس، دانش تولیدی خود را به شرکت دیگری انتقال میدهد، سرمایه فرهنگی خود را تبدیل به سرمایه اقتصادی کرده است.
تمامی انواع سرمایه میتوانند به نوعی دیگر از سرمایه تبدیل شوند. هرچند ممکن است برخی از فرآیندهای تبدیل سخت و زمانبر باشد و برخی دیگر به سادگی و در زمان کوتاه امکانپذیر باشد.
آنچه محاسبه نمیشود: نمونه جهانی PayPal
این روزها بسیار شنیده میشود که «بنیانگذاران تپسی با فروش سهام خود، در بهترین حالت میتوانند ۲ یا ۳ خانه در منطقه۱ خریداری کنند». اما این تنها بخشی از حقیقت است و تنها مربوط به سرمایه اقتصادی آنان است.
بهتر است به نمونههای جهانی نگاهی بیاندازیم:
ایلان ماسک و پیتر تیل دو بنیانگذار بسیار معروف PayPal بودند. آنان پس از واگذاری پیپل تبدیل به «فرشتگان کسبوکار» (Business Angel) شدند. بسیاری از استارتآپها در جهان با هم رقابت میکردند تا این دو را راضی کنند تا سهامدارشان شوند، با پرداختی اندک یا حتی بدون پرداخت پولی.
دلیل این امر موفقیت پیشین آنان و سایر انواع سرمایههایشان بود. این افراد به دلیل تجربه و دانش بالای مسیر رشد، شبکه ارتباطی خود و شهرت خود، سرمایههای دیگری کسب کرده بودند.
آنان به دلیل همین تجربه برخوردار از شبکه ارتباطات قوی بودند و مورد اعتماد بسیاری از صندوقهای جسورانه (VC) یا سرمایهگذاران و به عبارت دیگر «سرمایه اجتماعی» آنان نیز در واگذاری سهام PayPal نه تنها مبادله نشده بود، بلکه افزایش نیز پیدا کرده بود. در نهایت آنان با شهرتی که یافتند، «سرمایه نمادین» خود را نیز افزایش دادند.
نقشآفرینی پس از خروج
بنیانگذاران، با فروش سهام استارتآپ خود، تنها بخشی از سرمایه خود را («سرمایه اقتصادی») واگذار میکنند، و با همین واگذاری نیز هر ۳ سرمایهی دیگر خود را نیز افزایش میدهند!
به این ترتیب بنیانگذاران، پس از سالها تلاش، تنها به ۲ یا ۳ ملک نرسیدهاند، بلکه آنان به سرمایههای بزرگتری رسیدهاند که با سرمایهگذاری درست، میتواند انباشته شده و به سرمایه اقتصادی تبدیل شود.
نگاه تکبعدی به بازدهی سرمایه اقتصادی، نه تنها نادیدن همهی حقیقت است، بلکه ممکن است منجر به توصیهای نادرست شود.
همچنان موفقیت در اکوسیستم استارتآپی یکی از معدود راههای پیشرفت در ایران است؛ ایرانی که در آن موفقشدن، بدون سرمایه اولیه و بدون ارتباطات اجتماعی و خانوادگی و بدون داشتن شهرت و سرمایه نمادین، و به صورت اخلاقی و شرافتمدانه، سخت یا حتی تقریبا غیرممکن است.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
جامعه ایرانی و انباشت مسائل
🔸همه ی ایرانیان به دنبال پبشرفت هستند و پیشرفت همان توسعه است و از الزامات توسعه هم میتوان به حل مسایل جامعه اشاره کرد.
🟢جوامع با توجه به شرایطی که با آن مواجه بوده اند خصوصیت های مختلفی دارد، از جمله خصوصیت های جامعه ی ایران که میتوان به عنوان نمونه ای که باعث عدم توسعه و پیشرفت شده است به "عدم وجود مرجع و واحد مشخصی یا سرمایه اجتماعی برای خاتمه دادن به مسایل" نام برد و برای همین است که جامعه دارای مسایل مختلف حل نشده است.
🔸از آنجایی که هر مسئله اجتماعی دارای دو وجه ذهنی و واقعی است، برای موضوع خاص نیز باید واقعیتی باشد تا ذهن جامعه آن را به عنوان مساله بشناسد و تا زمانی که بصورت واقعی با آن مواجه نشود آن را برای خود مساله نمی داند.
🔻حال خلق، ایجاد و فهم مسئله برای جامعه از دو جنبه ذهنی و واقعی نشأت می گیرد، پس این مسله نیازمند حل در دو وجه ذهن و واقعیت می باشد و زمانی کامل حل شده است که بصورت واقعی حل شده باشد و ذهن های اقشار جامعه نیز، این حل مسئله را پذیرفته باشند.
🟢مشکل جامعه ی ایران نیز وجه ذهنی آن است و همواره ابعاد ذهنی از یک مساله "بدون حل" باقی می ماند یا اینکه "جامعه اطمینانی" ندارد که حل شده باشد و این موضوع باعث "انباشت مسایل" می شود.
نمونه ی این مسایل زیاد است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بحران آب، تورم، اسیدپاشی، انرژی هسته ای، محیط زیست، سقوط بالگرد و هواپیما، اشتغال، یارانه ها، کسری بودجه، مبارزه با فساد، پوشش و...
🔵با توجه به مسایل فوق، جامعه با تعداد سوالات متنوع و مختلفی که در اذهانش دارد که جوابی برای آنها داده نمی شود و سرمایه های اجتماعی و یا مراجع و شخصیت های اجتماعی نیز که امکان "اطمینان سازی حل مسئله" دارند نیز وجود ندارد و نبود این افراد و شخصیت ها باعث چند دستگی مردم و گسست جامعه در موضوعات مختلف می شود که در نهایت "راه توسعه و پیشرفت" را برای ملت ایران، ناهموار و سخت تر می کند.
☑️پس میتوان اشاره کرد جامعه ای که دارای مسایل حل نشده است، جامعه ای است که در آن مشکلات و موضوعات به نحوی رضایت بخش رسیدگی یا تعدیل نشده و مسئله حاضر و کنونی نیز باری است بر روی مسایل قبلی که حافظه ی جامعه آن را حل نشده در نظر می گیرد. در این موارد می گوییم مسائل جامعه ایرانی به نوعی "بدخیم" شده اند و اگر چنانچه در حل آنها کوتاهی شود و یا حل نشود دچار فرسایش تمدنی خواهیم شد.
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
فقدان اجماع سیاسی امکان عدم توسعه افزایش می دهد
✔️از جمله موارد زیربنایی که کشورهای توسعه یافته برای خود دارند اجماع سیاسی گروههای مختلف برای داشتن طرحها و برنامههای برای پیشبرد اهداف ملت خود و مردم خود عنوان کرد. آنها برای پیشرفت کشور خود طرح مشخصی دارند و همه گروههای سیاسی آنها این طرحها را قبول دارند.
🔻مسائلی که در جامعه شکل میگیرد، مشخصاً توسط همه گروههای سیاسی یا احزاب طرحی داده میشود که به نوعی طرح آنها را مورد قبول واقع میشود، پس میتوانیم اشاره کنیم که یکی از راههای توسعه داشتن اجماع سیاسی است و البته این اجماع سیاسی است که میتواند منجر به پیدا کردن راه حل مناسب برای مسائل و مشکلات مختلف جامعه ایران شود و برای توسعه نیازمند اجماع سیاسی هستیم.
جامعه ایران با مسائل مختلفی مواجه شده است که بعضی از آنها به عنوان مسائل بدخیم اشاره کردیم و بعضی اگر آنها را حل نکنیم به مرور زمان آنها نیز را به مسائل بدخیم قبلی خود اضافه می کنیم.
🔻این مسائل در جامعه ایرانی نیازمند تصمیماتی است که باید تصمیم گیران زیر بار هزینه آنها بروند. زمانی که میگوییم تصمیم گیران(مسئولان نظام) افرادی که در سیاستهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، زیستی و...و هرگونه ی دیگر سیاست گذاری که در این نظام اسلامی اتفاق می افتد و در افشار جامعه موثر است.
🟢اینگونه برداشت میشود که اغلب دولت ها تصمیماتی میگیرند که مطمئن باشند رقیبان سیاسی آنها از هزینههای اجتماعی سیاسی و اقتصادی و سایر هزینههای مربوطه برای پیشی گرفتن از رقیب در انتخابات های آتی ضربه نخواهد زد.
🔵به عنوان مثال میتوان به سیاست یارانهها را که در ابتدا برخی دولتها جهت اینکه امکان بودجه آن را نداشتند و یا امکان عصبانیت برخی از مردم وجود داشت را به مرحله اجرایی نمیآوردند و یا برخی فقط به جهت حمایت از توده هایی از جامعه با آوردن آن بدون سیاستهای منسجم و کامل موجب مشکلات اقتصادی مختلف شدند و این موضوع به این مفهوم است که با توجه به عدم وجود اجماع سیاسی هرگونه تصمیم بگیریم بصورت اتوماتیک دچار مشکل میشویم و از طرفی دولتها هیچ گونه اقدامی در خصوص تصمیماتی که با سرنوشت میلیونها انسان سر و کار دارد عمل نخواهند کرد، اگر ببینند که در آینده نزدیک رقیبان آنها از آنها استفاده خواهند کرد.
🔸متصور شوید دولت قصد داشته باشد نظام توزیع یارانهها را به صورت کامل هدفمند کند و یا بگوییم به صورت واقعی هدفمند کند و قطعاً این امر مستلزم قطع یارانه شاید دهها میلیون نفر از ایرانیان باشد آیا دولت به نحو احسن و به طور واقعی نجام خواهد داد و زیر بار هزینههای اجتماعی آن خواهد رفت.
🔻بدون شک زمانی این کار را خواهد کرد که رقیب سیاسی آن همین مسئله را به عنوان چوبی برای حمله به دولت تبدیل نکرده و از طرفی مردم نیز مطمئن باشند با تغییر دولت سیاست مذکور ادامه خواهد داشت.
🔸میتوانیم عنوان کنیم که حل مسائل جامعه ایران مستلزم اجماع گروههای مختلف سیاسی رقیب بر سر سیاست درست و صحیح میباشد که با دگرگونی دولتها دستخوش تغییر نشود.
🔵متاسفانه رقابت سیاسی و در کنار آن فقدان اجتماعی فقدان اجماع سیاسی رقابت گروههای سیاسی را از تفکر سیاستمدارانه و متفکرانه دور داشته و تنها و تنها و تنها هدف گروهها را دست یافتن به قدرت قلمداد میکند، بدون هیچ گونه نقشه راه یا برنامهای که برای حل مسائل گذشته حال و آینده خود داشته باشند.
🟢هیچ کدام از ما نمیدانیم که سیاست مد نظر گروههای مختلف اصولگرا و اصلاح طلب و یا سایر گروههای دیگر برای حل مسائلی مثل بحران های مختلف: فرسایش خاک، صندوقهای بازنشستگی، تورم، رکود، بیکاری و مسائل اجتماعی مختلو هزاران هزار مسئله ی دیگر مختلف چیست و چه ابتکار عملی برای خود در نظر دارند.
🔸این گروههای سیاسی به خوبی از واژههای کلی و البته زیبا استفاده میکنند به عبارتی فضای سیاست داخلی ایران از این واژهها بسیار پر است و هدف آن تنها بیرون کردن رقیب سیاسی است و این واژهها به چه شکلی یا به چه نحوی قرار است بحرانهای مختلف مثل صندوق بازنشستگی، معوقات بانکی یا آسیبهای اجتماعی و سیاسی را برطرف کند.
🔻به طور مثال به اصلاح طلبان بگویید برای مشکلات نظام بانکی چه برنامهای دارید یا به اصولگرایان بگویید برای حل مشکل تورم چه برنامهای دارید.
بعید به نظر می رسد که گروههای سیاسی اصلاً به این مسائل فکر کنند و میتوان گفت اصلاً جامعه سیاسی ما به این بلوغ نرسیده که بتواند طرحی مشخصی را برای مشکلات ایران داشته باشد.
✔️وجود فقدان اجماع سیاسی در جامعه باعث میشود که راهکار مشخص و منطقی که بتواند مسائل را حل کند وجود نداشته باشد و در شناخت ضعفها دچار مشکل شویم و برای نشان دادن وضعیت ایران و حل آن دچار مشکل شویم و وارد حاشیههای بی موردی شویم.
✍️محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی فساد میبینید، فقط تماشاگر نباشید!
تبلیغ خلاقانه در سالن سینما برای تشویق مردم به گزارش دادن فسادهایی که شاهد آن هستند.
تبلیغی متفاوت، جذاب و تاثیرگذار که به دلیل شیوه و موقعیت اجرا، تا مدتها در ذهن مخاطبان خواهد ماند.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
نگاه نسبیتی و نابخردیهای ما
🟢 ما فاقد سنجهای درونی برای ارزشگذاری هستیم تا به ما بگویند چیزها چقدر میارزند. در عوض، ما بر مزیت نسبی یک چیز به چیز دیگری تمرکز میکنیم و بر حسب آن، ارزش را تخمین میزنیم. بیشتر مردم نمیدانند چه میخواهند مگر آن را در زمینهای ببینند. مثلاً ما نمیدانیم چه سیستم بلندگویی میخواهیم تا اینکه مجموعه بلندگوهایی را ببینیم که صدای بهتری از قبلی دارد. ما نمیدانیم که با زندگیمان میخواهیم چه کنیم تا اینکه دوست یا آشنایی را ببینیم که دارد کاری را میکند که ما فکر میکنیم خودمان هم باید دست به آن کار بزنیم.
🔸مثال اول
مشاوره یک رستوران در نیویورک میدانست که غذای اصلی گران قیمت در منو، درآمد رستوران را بالا میبرد، حتی اگر کسی آن را نخرد. چرا؟! چون حتی اگر کسی بهطور کلی گرانترین غذای منو را سفارش ندهد، دومین غذای گران را انتخاب خواهد کرد. بدین ترتیب با ارائه غذای گران، رستوران میتواند مشتریان را به سفارش دومین غذای گران سوق دهد که با زیرکی میتواند به گونهای عرضه شود که سود بیشتری داشته باشد.
🔸مثال دوم
وقتی ماشین یک میلیارد و دویست و پنجاه میلیون تومانی میخریم، در پرداختن به صد و پنجاه میلیون بیشتر، بابت صندلیهای چرمی آن، درنگ نمیکنیم ولی به سختی همین مقدار را برای مبل چرمی در خانه میپردازیم! با وجود اینکه میدانیم وقت بیشتری را در خانه میگذرانیم تا در ماشین.
🔸مثال سوم
وقتی نخستین مرتبه با کالایی جدید روبرو میشویم، نخستین قیمتی را که به چشم میبینیم میپذیریم و از آن پس آن قیمت بر تمایل ما برای پول دادن بابت آن محصول، اثر دراز مدت میگذارد. بهعبارت دیگر وقتی محصولی تازه را با قیمتی خاص میخریم، روی آن قیمت اصطلاحا لنگر میزنیم.
برچسب قیمتها به خودی خود الزاماً لنگر به شمار نمیروند. آنها هنگامی لنگر میشوند که به سبک-سنگین کردن برای خریدن محصول یا خدمات در آن مبلغ خاص بپردازیم. از آن پس حاضریم که گستردهای از قیمتها را بپذیریم ولی همواره به آن لنگر ابتدایی برمیگردیم. بدین ترتیب نخستین لنگر نه تنها بر تصمیمگیری بر خرید فعلی بلکه بر بسیاری از چیزهای بعدی نیز تأثیر میگذارد. لنگرآویزی بر هر نوع خریدی تأثیر میگذارد. مثلاً کسانی که به شهری جدید میروند، معمولاً به قیمتهایی که در شهر قبلی برای منزل میپرداختند، لنگر آویختهاند.
✔️بنابراین ما باید به نخستین تصمیمی که تبدیل به جریانی درازمدت از تصمیمات میشود (درباره پوشاک، خوراک و ...) توجهی ویژه مبذول نماییم چون اولین تصمیم میتواند اثر دیرپایی در تصمیمات آتی داشته باشد.
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
از مسیر های توسعه
جاده های متنوعی به توسعه منتهی می شود که یکی از آنها آزادی است، آزادی مسیری است به سمت توسعه (رفاه اقتصادی، عدالت اجتماعی، ارتقای کرامت انسانی، امنیت ملی و نظم اجتماعی و حفظ محیط زيست پایدار) و البته خوشبختی و خوشحالی یک ملت و امت از توازن و تعادل قدرت بین جامعه و حکومت حاصل میشود.
🔹رابطه دولت و جامعه در چهار شکل مختلف میباشد.
۱)دولت ضعیف و جامعه ضعیف
۲)دولت قوی و جامع ضعیف
۳)دولت ضعیف و جامعه قوی
۴)دولت قوی و جامعه قوی
مشخص می باشد که سه شکل ابتدایی قطعا به فرح و شادی نمی رسد و فقط در شکل آخر که دولت قوی و جامعه قوی وجود دارد، که ملتی به سعادت و خوشبختی می رسد.
وقتی جامعه به اندازه کافی قوی باشد که توان کنترل دولت به شکلی داشته باشد تا مانع از ورود دولت به حریم خصوصی جامعه شده و آزادیهای قانونی و طبیعی شهروندان مطابق قانون مصوب را سلب نکند و قانون برای فقیر و غنی و قوی و ضعیف یکسان اجرا شود، بطوریکه بالاترین مقام نیز در دادگاه با ضعیفترین فرد در جامعه به صورت یکسان و همانند مورد محاکمه قرار گیرند.
همچنین دولت هم به اندازه کافی کارامد باشد که بتواند خدمات و کالاهای عمومی مانند امینت، نظم ،عدالت و ... را برای همه شهروندان تامین نماید.
حال با بررسی مؤلفههای قدرت در جامعه و سیستم(دولت) آیا میتوان گفت جامعه قوی است؟ یا دولت قوی است؟ یا اینکه با آن فاصله داریم؟
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
توسعه از بالا یا پایین
در مباحث توسعه گاها عنوان میشود که این توسعه از بالا باید اتفاق بیافتد یا از پایین. بحث بر سر این موضوع در نظر اندیشمندان مختلف متفاوت بوده که بعدا به آن میپردازیم. علی ایحال آن چیز که مشخص و با اهمیت می باشد توسعه علاوه بر بعد اجتماعی دارای بعد فردی نیز می باشد و یکی از نشانه های فردی آن مسئولیت پذیری هر فرد در قبال خود, جامعه, کشور و... می باشد. نکته ی جالبی که دیروز برای ملت ایران مشاهده شد را که به نظرم قابل بحث می باشد به شرح زیر عنوان می کنم که امیدوارم که به تک تک این اتفاقات بیشتر و دقیق تر نگاه و تامل داشته باشیم.
👇👇👇👇👇👇👇👇
در اولین جلسه مجلس شورای اسلامی ۲۴ نماینده در انتخاب هیات رئیسه شرکت نکردند. بعبارتی اگر ۲۹٠ نماینده را برای ۸۵ میلیون ایرانی در داخل کشور فرض کنیم, پس بعبارتی بیش از هفت میلیون ایرانی در جلسه دیروز حضور داشتند ولی انگار هیچ تاثیری نداشتند.
✍محمدحسین رمضانی زارع
#انتخاب_اصلح
#توسعه
#ایران
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
انتظارتان از نامزدهای انتخابات چیست؟
سوپرمن: یعنی انتظار داشته باشیم بیاید و به سرعت تکلیف تورم، تحریم، رشد اقتصادی، آسیبهای اجتماعی، فقر، آب و فرونشست زمین و ... را معین کند.
سامورایی: یعنی انتظار داشته باشیم شمشیر دست بگیرد و ناقضان حقوق مردم، خشونتورزان و عناصری را که نمیپسندیم، تار و مار کند.
رابینهود: بعنی انتظار داشته باشیم از راه برسد و حق فقرا و محرومان را از گلوی مستکبران و مال مردمخورها بیرون بکشد و دل مستضعفان را شاد کند.
من میتوانم چند جور دیگر در همین مایهها ردیف کنم. جارچی، دزدگیر، افشاگر و ...؛ اما به گمانم هیچ کدام از اینها نقش رئیسجمهور نیست. ترجیح میدهم نامزد من در صورت رئیسجمهور شدن (و هر نامزد پیروزی) در نقشهای زیر ظاهر شود.
توافقساز: در این کشور، توافقی بین نهادهای حاکمیتی درباره شیوه اداره کشور، حتی در حیاتیترین مسائل، وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. رئیسجمهور رئیس مهمترین شوراهایی است که وظیفهشان توافق بر سر مسائل بنیادین است. او باید توافقساز بزرگ باشد، توافقهایی متضمن منافع مردم ایران.
آرامشبخش: ایران امروز درگیر التهابهای شدید اجتماعی بین گروههای سیاسی، گروههایی از مردم و حاکمیت، و تنشهایی بین ایران و جهان است. رئیسجمهور باید آرامشبخش باشد، التهابها را کاهش داده و التهاب را به همکاری، توافق و شور تبدیل کنید. شور سیاسی و التهاب سیاسی دو مقوله کاملاً متفاوت هستند.
تخصصگرا: ایران دهههاست از بیاحترامی به تخصص رنج برده است. از اینکه سر جای خودشان نیستند عذاب کشیده است. رئیسجمهور وظیفه دارد به تخصص احترام بگذارد، آنرا قدر نهد و بر صدر نشاند.
یکملت: ملت ایران به واسطه خطکشیهای بیحاصل و نابهجا، چندپاره شده است. رئیسجمهور باید در جایگاه التیامبخش روح یک ملت، آنها را به هم نزدیک کند، ایران را برای همه ایرانیان بداند و در عمل به آن وفادار باشد. او باید رئیسجمهور یکملت باشد.
کمحرف: مقامات بس که سخن گفتهاند و عمل نکردهاند، و بس که حرفهای زدهاند که از اساس نمیشده به آنها عمل کرد؛ بیاعتبار شدهاند. رئیسجمهور باید کمحرف باشد و تا اطمینان از واقعگرایانه بودن سخنش و عملی بودن وعدهاش نداشته باشد، سخن نگوید. به این طریق است که میشود اعتبار را به رئیسجمهور، سیاست و سخن بازگرداند.
راهسازِ راهدار: رئیسجمهور باید راهسازی کند، راهی که مردم در تعیین مسیر و مقصد آن مهمترین نقش را دارند؛ و درباره مسیر این راه بین همه نهادهای حاکمیت توافقسازی کند. او باید راهداری کند که راه ساختهشده با نظر و کمک مردم، خوب نگهداری شود و راهزنان راه بر مردم نبندند.
من دنبال قهرمان نمیگردم، و باور ندارم که ایران با دهها درد بنیادین، در میانه شدیدترین تحریمها، راهحلهای کوتاهمدت، سریع و کمهزینه دارد. هر رئیسجمهور احتمالی، فقط به شرطی که صدای عقلانیت باشد و دست از پوپولیسم بکشد و به نقشهایی که برشمردم پایبند باشد، میتواند دردی از دردهای ایران را درمان کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 غم انگیزترین نمودار اقتصاد ایران
سهم ایران از درآمد دنیا...
🔸 دو بار تلاش ایران برای رسیدن به قافله کشورهای توسعه یافته به بن بست خورده و ناکام مانده است.
✔️ آیا بار سومی اتفاق خواهد افتاد؟
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
باسلام
عبدالله الاکبر، عید سعید غدیر را محضرتان شادباش عرض می کنم.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
🔲⭕️رئیس جمهور جدید این ۳ کار را انجام ندهد.
۱) سخنرانی نکنید!
ما از رئیس جمهور هیچ انتظاری نداریم که سخنرانی کند. اصلا چه نیازی هست که شما در روز کارگر، کارمند، معلم، روز قوه قضائیه و صدها روز دیگر سخنرانی کنید. به سخنرانی هفته دولت و نوروز و گزارش دهی فصلی کفایت کنید. اصلا چه نیازی هست که شما در رخدادهای مختلف سخنرانی کنید. هر سخنرانی شما میلیاردها تومان برای ما آب می خورد. اصلا اصلا مبالغه نمی کنم: هزینه های انتظامی و امنیتی (چک و خنثی)، هزینه فرصت مدیرانی که جهت ادب باید از دستگاه های خود بیایند و منظم بنشینند و به حرف های نه چندان کلیدی شما گوش کنند. هزینه استهلاک جاده و ماشین های دولتی، هزینه تیم اداری تجهیز فضا و ....
ما از رئیس جمهور انتظار داریم پشت میزش بنشیند، تمرکز کند و چند تصمیم مهم بگیرد. همین! ما به سخنران نیاز نداریم! کشور ما نیازمند تصمیمات خردمندانه، جسورانه و حاصل اجماع است. شما باید تصمیم بگیرید. سخنرانی را به دیگران واگذار کنید.
۲) پروتکل های بی فایده تشریفاتی را ادامه ندهید!
مثلا همه فکر می کنند که رئیس جمهور وقتی می رود یک استانی، باید تیم استاندار، امام جمعه و نمایندگان مجلس باید به استقبال بیایند. یک دختر کوچک زیبا را هم هماهنگ می کنند که برای شما شعر بخواند. پیش خودتان حساب و کتاب کنید که همین تشریفات چقدر زمان و هزینه از جیب بیت المال خرج می کند. شجاع باشید و دستور بدهید تمام تشریفات استقبال را حذف کنند. مستقیم تشریف ببرید به جلسه تصمیم گیری و نه سخنرانی. ما مالیات و نفت نمی دهیم که برای شما تشریفات استقبال و بدرقه فراهم کنند.
۳) بیش فعال نباشید!
مملکت ما پر از مساله است. اما قرار نیست یک رئیس جمهور همه مسائل را حل کند. رئیس جمهور باید حداکثر ۵ مساله اصلی را از هزاران مساله انتخاب کند و آن را حل کند. اینکه شما راجع به همه چیز صحبت می کنید. راجع به همه چیز جلسه می گذارید. راجع به همه چیز اظهار نظر می کنید. راجع به همه چیز تصمیم می گیرید نشانه آن است که اولویت و ضداولویت (نااولویت) ندارید. مدیری که توانایی تشخیص اولویت ها را از مسایل فرعی تر و کم اهمیت ندارد، اولین شرط مدیریت و عقلانیت را نقض کرده است. می دانم که تحت فشار هستید که راجع به همه چیز واکنش نشان دهید ولی اگر در این مسیر بیفتید این راه انتها ندارد!
☑️⭕️تجویز راهبردی پایانی:
خلاصه می کنم؛ سخنرانی نکنید، تصمیم گیری کنید. کورکورانه پروتکل های باقی مانده از ادوار قبلی را تکرار نکنید. جسارت داشته باشید و پروتکل های بی فایده، تشریفاتی و هزینه زا را کنار بگذارید. شجاعت داشته باشید و مسائل فرعی را در پای مسائل اصلی قربانی کنید و تمرکز کنید روی اولویت های سرنوشت ساز و توسعه آفرین.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
🔹 سرمایهی اجتماعی دین و بنبستهای انتخاباتی
✅ دموکراسی و انتخابات، درست یا غلط، آخرین تجربهی بشر برای گذر از چندگانهها و ترجیح یک امر بر دیگری است و هیچ معنایی بیشتر از ترجیح نظر اکثریت ندارد. چیزی که از صندوقها بیرون میآید به حق، درست، و یا مقدس معنی نمیشود؛ زیرا انتخابات اساسا فرآیند تشخیص حق و باطل نیست به همین دلیل، خروجی صندوق تنها به معنای انتخاب اکثریت است و نه بیشتر. با این حال، در کشور ما گروهی دوست دارند انتخابات را جوری دیگر معنا کنند. به همین دلیل آن را با مضامین دینی و مقدس در میآمیزند. انتخاب خود را رنگ و لعابی دینی میزنند. آن را به امدادهای الهی ربط داده و نتیجه صفای باطن خود یا دیگری میدانند. اعلام میکنند خدا در یک مکاشفهی شخصی به دلشان انداخته است که به فرد خاصی رای بدهند. در همین انتخابات ریاست جمهوری پای دین و عالمان دینی و امور مقدس به میان کشیده شد. کسانی خود و اطرافین خود را اردوگاه امام حسین (ع) خواندند و رقیب و طرفدارانش را خیمهی یزید. رأی به خود را حق تفسیر کرد و رأی به رقیب را باطل؛ غافل از این که انتخابات یک کنش عرفی برای انتخاب یک امر عرفیست؛ یک رفتار اینجهانی برای ترجیح یک امر اینجهانی. رأیها را میتوان به درست و نادرست و یا کمتر درست، تقسیم کرد ولی به حق و باطل نه. اساسا انتخابات عرصهی گزینش حق و باطل نیست. عرصهی انتخاب خدا یا شیطان نیست. کسانی که با تمسک به مقدسات و به میان کشیدن خدا و پیامبر سعی میکنند برای رای خود وجاهتی درست کنند، آگاهانه و یا غیرآگاهانه، به سرمایهی اجتماعی دین، چوب حراج میزنند.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
ثبات ارزی عاملی برای تولید
برای ثبات اقتصادی نیازمند ثبات ارزی در کشور هستیم. این موضوع ثبات ارزی یکی از مسائل مهم در پیشبرد اقتصادی است. زیرساخت های ثبات ارزی باید توسط دولتها پایه ریزی شود. هر دولتی که تحقق رشد اقتصادی را می خواهد باید ثبات ارزی را دردستور کار قرار دهد.
در شرایط فعلی ارزش پول ملی کاهش داشته است. با برنامه ریزی و رونق و توسعه تولید می بایست ارزش پول ملی را تقویت کرد. با این اتفاق قدرت خرید افزایش پیدا می کند. مهمترین عاملی که در کاهش ارزش پول ملی موثر است، افزایش تورم محسوب میشود. حقیقت این است که تورم در کشور ما به شکلی افسار گسیخته رشد کرده است. افزایش نقدینگی، سیاستهای مالی انبساطی و کسری بودجه و عوامل مهم دیگری در تشدید تورم کشور
نقش دارند.
از سوی دیگر نوسانات ارزی همواره عامل ریسکهای اقتصادی بودهاند. به این خاطر تثبیت نرخ ارز و حرکت به سمت کاهش آن به نفع بازارهای مالی و تولید است. چراکه دارندگان سرمایه با اطمینان نسبت به نبود ریسک اقتصادی و ثبات در بازارهای مختلف در فعالیتهای مولد سرمایه گذاری میکنند.
این در حالی است که همزمان با افزایش تورم، یکی از مهمترین پیامدهای اقتصادی، رشد نقدینگی است. با افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی، بسیاری از مردم ترجیح میدهند کالاها یا ارز خارجی را جایگزین ریال کنند. بنابراین طبیعی است که بازار ارز، طلا، سکه، ملک و امثالهم داغ میشود. رشد اقتصادی محصول سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصاد است به این دلیل باید ثبات اقتصادی و ارزی تامین شود تا به مقصد مورد نظر یعنی تسریع رشد اقتصادی برسیم.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
رشد اقتصادی و انتخاب مردم
زمان مطالعه (۲ دقیقه)
در بحث و صحبت های دو نامزد باقی مانده در انتخابات از کلید واژه "رشد اقتصادی" زیاد استفاده می شود که موجب شد قدری آن را باز کنیم:
واژه رشد اقتصادی را بارها و بارها در اخبار و رسانهها شنیدهاید. به زبان ساده رشد اقتصادی به این مفهوم است که میزان تولیدات یک کشور نسبت به قبل افزایش یابد یا اصطلاحا رشد داشته باشد. برای مثال اگر اقتصاد کشوری در سال گذشته ۲ عدد کفش تولید میکرده و امسال تولید این محصول به ۳ عدد کفش ارتقا یافته است، این امر به معنای رشد اقتصادی این کشور به میزان ۵۰ درصد است. با افزایش تولیدات یک کشور نسبت به قبل یا رشد اقتصادی، بهتبع تعداد افراد مورد نیاز برای کار در سیستم اقتصادی نیز افزایش یافته و وضعیت اشتغال یک کشور بهبود مییابد. همچنین وقتی عرضه محصولات در پی افزایش میزان تولید آن، زیاد میشود قیمت محصولات نیز کاهش مییابد و قدرت خرید مردم افزایش مییابد. رشد اقتصادی موجب افزایش صادرات کشور به خارج از مرزها شده و زمینهساز ورود ارز به کشور میشود. با ورود ارز بیشتر، قدرت اقتصادی کشور در تامین منابع مورد نیز خود در زمینههای مختلف افزایش یافته و مسوولان و تصمیمسازان میتوانند به برنامهریزی برای توسعه زیرساختهای کشور، ساخت جادهها، راهآهن، مدارس، بیمارستانها، مراکز آموزشی، کارخانهها و... بهطور کلی توسعه کشور بپردازند. بنابراین رشد اقتصادی یک مساله بسیار مهم در اقتصاد کشورها است که زیربنای اصلی افزایش اشتغال، کاهش تورم و توسعه اقتصادی است.
در سیاستهای کلی ایران رشد ۸ درصدی اقتصاد در نظر گرفته شده اما آمارها نشان میدهد با اینکه در دهه۹۰ ، دو سال متوالی رشد اقتصادی مناسب و بالا داشته ایم, اما طی این مدت تقریبا صفر بود.
پنج عامل مهم برای رشد اقتصادی میتوان به:
۱) افزایش مشارکت نیروی کار
۲)یافتن منابع جدید(نفت و گاز و...)
۳)افزایش تخصص نیروی کار
۴)یافتن تکنولوژی جدید
۵)افزایش تجارت خارجی
سه عامل نخست مستقیما به داخل کشور مرتبط است که اتفاقا هر سه موجود می باشد از جمله نیرو متخصص کارگری و تحصیل کرده و جوان و از وجود منابع مختلف طبیعی که بخش قابل توجهی از درآمد کشور نیز با وجود تحریم ها از آن می باشد. در خصوص آیتم چهار( حداقل نیم نگاهی باید به آن سوی مرز ها داشته باشیم) و آیتم پنج تنها راهکار ارتباط با کشور های مختلف و کسب درآمد از آنها باشد.
بیش از ۱۵ سال هست که مردم سایه تحریم را به شدت در سفره خود احساس می کنند و فقط در دو سال ۹۵ و ۹۶ به واسطه توافق برجام مقداری از تحریم از سر ایران برداشته شده در آن سال های نیز رشد اقتصادی به ۸% رسید و بلافاصله پس از لغو توافق برجام تحریم ها مجددا بر سر مردم ایران تا امروز سایه انداخته است.
پس نتیجه می گیریم اگر تحلیل های متعصب گونه سیاسی را کنار بگذاریم و منطق و البته عقل مالی اقتصادی ملاک قرار دهیم متوجه می شویم چاره ای جز ارتباط با کشور دیگر جهان برای رشد اقتصادی را نداریم و این ارتباط به دلیل تحریم های موجود و عدم قبول برخی توافق نامه ها, بسیار سخت و گاها ناممکن می باشد.
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
رشد اقتصادی، مستلزم ارتباط مسالمتآمیز با دنیا
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
لطفا فارغ از نگاه و جبهه گیری های سیاسی مطالعه کنیم.
در قانون برنامۀ هفتم توسعه که ابلاغ نشده، زیرا مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعلام نظر نکرده است. میزان رشد اقتصادی در نظر گرفته شده روی ۸ درصد است. در برنامۀ آقای رئیسی هم رشد ۷ درصدی را پیشبینی کردند، اما نامزد ریاست جمهوری جبهه ی انقلاب عنوان کرده که رشد بالای ۸ درصدی را تجربه خواهیم کرد.
برای دستیابی به رشد بالای اقتصادی و ۸ درصدی، ما به ملزوماتی نیاز داریم که مهمترین آن جذب سرمایهگذاری خارجی است. هیچ کشوری در دنیا بدون سرمایهگذاری خارجی به توسعه و پیشرفت دست پیدا نکرده است.
جذب سرمایهگذاری خارجی مستلزم ایجاد روابط و همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای توسعهیافته است. چون ارتباط با کشورهایی که درحالتوسعه هستند یا از نظر اقتصادی در جهان در سطح بینالمللی از اعتبار کمتری برخوردار هستند، کشور ما را صاحب سرمایهگذاری نمیکند؛ بلکه بیشتر سرمایههای ما هم به آن طرف سرازیر میشود. زیرا آنها وضع اقتصادی بدتری از نظر ما دارند. ما بیش از اینکه سرمایه را جذب کنیم، داریم سرمایه از دست میدهیم. هم سرمایۀ مادی و هم معنوی.
براساس داده های موجود، ماهانه یک میلیارد دلار سرمایۀ مادی را از دست میدهیم. چگونه در شرایط تنشزای کنونی منطقه که ما نیز بخش مهمی از آن هستیم، قادر خواهیم بود که زمینه را برای جذب سرمایۀ خارجی فراهم کنیم؟
تحریمها درحالحاضر تشدید شده و در مورد نفت اخیراً با ۵۰ شرکت حقیقی و حقوقی و تراکنشهای مالی مورد تحریم قرار گرفته و حلقۀ محاصرۀ فروش نفت ما کمتر شده و عضو سازمانها و کنوانسیونهای بینالمللی که بقیه کشورها عضو آن هستند، مثل «FATF» نیستیم و کلاً شرایط ما برای گسترش تجارت خارجی فراهم نیست. قطعاً سرمایۀ خارجی هم به ایران جذب نمیشود. زیرا سرمایۀ خارجی به جایی میرود که از حداقل ریسکهای متعارف برخوردار باشد و امنیت سرمایهها و مالکیتهای خصوصی آن حفظ شود.
از طرفی نیز ۸ میلیون ایرانی دو تابعیتی در خارج از کشور داریم که بسیاری از آنها ثروتمند هستند و البته علاقه برای بازگشت به وطن، از سرمایهگذاری در کشور خود احساس خطر میکنند؛ چگونه انتظار داریم خارجیها بیایند سرمایهگذاری کنند؟
همچنین برای رشد اقتصادی ۸ درصد، بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است و ما چگونه میتوانیم این حجم از سرمایهگذاری را در کشور جذب کنیم؟ ضمن اینکه نیاز به تکنولوژیهای جدید موضوع بسیار مهمی در افزایش تولید ناخالص داخلی است که ما فاقد آن هستیم. در مجموع ابزارهای رشد اقتصادی را در اختیار نداریم.
#توسعه
#پیشرفت
#ایران
#اقتصاد
#انتخابات
✍محمدحسین رمضانی زارع
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare