هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
دستگیری روحالله خمینی و بروز تظاهرات
طیب حاجرضایی با کلاه مخملی در کنار ابوالقاسم کاشانی
ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مأمور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ خانه خمینی، به درون خانه ریختند و او را[۱۸] دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران[۱۸] و سپس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند.[۹]
بعد از انتقال خمینی به تهران، خبر دستگیری او ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر به سرعت پیچید و واکنشهایی را بهدنبال داشت. مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین و پیشوا به خیابانها ریختند و شعارهایی نظیر «یا مرگ یا خمینی» سردادند. این قیامها توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد.[۹] تظاهرات تا دو روز بعد از ۱۵ خرداد نیز ادامه یافت و ۳۲ نفر در این تظاهرات کشته شدند.[۲۷][۲۸] در تهران از ساعت ۹ صبح خبر بازداشت خمینی پخش شد. دانشجویان با شعار "خمینی را آزاد کنید" به خیابانها ریختند. نخستین کانون اغتشاش در تهران میدان بارفروشان بود و گروهی به سرکردگی قمهکش معروف تهران طیب حاج رضایی به راه افتاده بودند. طیب از افراد شرور و چاقوکش و متهم به قتل نفس بود و پنج سال هم در زندان به سر برده بود. طیب صاحب چند شیرهکش خانه در تهران بود. در روز ۱۵۵ خرداد، طیب عامل مؤثر اغتشاشها، آتش زدن کلوبها و بانکها و تاراج مغازهها بود.[۲۹] به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی در شماره ۱۴ خرداد ۱۳۶۲ تظاهرکنندگان را بین ۵۰۰ تا ۵۰۰۰ در نقاط مختلف شهر تخمین زدهاند تنها در یک جا از ۸۰۰۰ نفر در میدان ژاله یاد میشود؛[نیازمند منبع] علیرغم این که هرآنکس ک میدان ژاله را دیده باشد متوجه میشود این میدان گنجایش همچین جمعیتی را ندارد. مرکز اصلی تظاهرات از یک طرف جلوی بازار و میدان ارگ بود. حرکت برنامهریزی شده بود و حمله به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتریها برای دستیابی به سلاح گرم بود.[نیازمند منبع] تعدادی اتومبیل و سایر وسایل نقلیه پلیس و ماشینهای آتشنشانی به آتش کشیدهشد. به ویژه در میدان ارگ تعدادی از نیروهای انتظامی و تظاهر کنندگان کشته شدند. این حملهها به تسلیحات ارتش و کلانتریها و اداره انتشارات و رادیو با وجود مقاومت مأموران چند بار تکرار شد. تظاهرات دیگر در نقاط گوناگون شهر چون میدان شوش، چهارراه شاه، میدان قزوین و سی متری به راه افتاد. حمله به روزنامههای اطلاعات، کارخانه پپسی کولا، بانکها، کاخ دادگستری، آتش زدن مکانهای عمومی و کتابخانهها، آتش زدن خانههای مردم، آتش زدن باشگاه جعفری، حمله و آتش زدن مرکز فرهنگی ایران و آمریکا، خراب کردن کیوسکهای تلفن، تخریب وسایل حمل و نقل عمومی، مضروب کردن زنان بیحجاب همه برای رسیدن به منظور اصلی یعنی پراکندهساختن نیروهای انتظامی و بهم ریختن نظم کشور بوده است. شعارها "مرگ بر این دیکتاتور خونآشام " و "یا مرگ یا خمینی" بود برخلاف ادعاهای مکرر که حرکت را حرکتی خود جوش معرفی میکنند، این حرکت خیلی بیشتر به یک حرکت برنامهریزی شده با حملههای پیاپی به اداره انتشارات و رادیو و مرکز تسلیحات ارتش و کلانتریها برای دسترسی به اسلحه گرم بود.[۳۰]
نشریه ایرانشهر متعلق به کمیسیون ملی یونسکو در ایران در شماره ۲۲ خود در ۱۳۴۳ در مورد حادثه ۱۵۵ خرداد مینویسد:
هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
از ۱۱ تا ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مناسبت ایام عزاداری ماه محرم تظاهراتی در مشهد و قم و شیراز و تبریز و تهران روی داد که البته جنبه سیاسی داشت. به دنبال این تظاهرات، بعضی از علما و روحانیان قم و مشهد و شیراز و تبریز به تهران تبعید و بازداشت شدند. این اغتشاشات که با قتل پاسبانی در مشهد آغاز گردیده بود سرانجام به تهران سرایت و رفته رفته شدت گرفت بهطوریکه در پانزدهم خرداد در تهران به آتش زدن بعضی از موسسات و اتومبیلها و قتل و جرح و کشتار جمعی از مردم بیگناه منجر گردید و عدهای که به عنوان عزاداری پیراهن سیاه برتن داشتند، دست به تظاهرات دامنهداری زده و شروع به دادن شعارهایی بر ضد دولت کردند. چون کار فتنه بالا گرفت، دولت با قوه قهریه، نایره عصیان را فرونشاند و در شهرهای تهران و شیراز بهطور موقت حکومت نظامی اعلام کرد. از روز ۱۶ خرداد قوای دولتی مسلط بر اوضاع شدند و افراد دستگیرشده به دادگاههای نظامی تحویل گردیدند که دوتن از آنان نیز محکوم به اعدام گشتند. بنا به آمار رسمی دولتی، نتیجه این حوادث هشتاد و شش تن کشته و یکصد و نود و سه تن مجروح بوده است. طبق اظهارنظر سازمانهای انتظامی کشور، این تظاهرات به تحریک عدهای از مخالفین دولت برای جلوگیری از اصلاحات و اخلال در راه پیشرفت مملکت بوده است.[۳۱]
اسدالله علم پیشبینی کرد که اینبار مسئله بغرنج خواهد بود بنابراین به تدارک گسترده برای مواجهه با آن دست زد و در گفتگویی با شاه در مورد تظاهرات آینده میگوید «... باید بزنیم» و در برابر پرسش شاه که چگونه باید زد پاسخ میدهد «... یعنی با گلوله بزنیم اگر موفق شدیم که چه بهتر، وگرنه مرا مسئول معرفی کنید»
اسدالله علم با شدت عمل و با سرکوب معترضان در روزهای ۱۵ و ۱۶ خرداد و اعلام حکومت نظامی و بازداشت جمعی از میدانداران و وعظ کنندگان و بازاریان به این بلوا پایان داد. شماری از شورشگران و نیروهای نظامی کشته و مجروح شدند. نهضت آزادی در ۱۹ خرداد اعلامیهای به مردم مسلمان ایران نوشت و در آن شمار مقتولان و مجروحان در شهرهای مختلف را بیش از ده هزار نفر قلمداد کرد و افزوده بود «شما مردم مسلمان ایران میدانید که قیام مراجع عالیقدر و روحانیون بزرگوار علیه مظالم دستگاه حاکمه و دیکتاتوری است و به هیچ وجه این مبارزهٔ مقدس با موضوعات ظاهری اصلاحات ارتباط ندارد».[۳۲] با اینحال محمد باهری وزیر دادگستری وقت، شمار کشته شدگان را طبق بررسیهای وزارت دادگستری و گزارش پزشکی قانونی نود نفر اعلام کرده است.[۳۳]
هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
سید الشهدا:
فطرتی است که مشایخ عظام و حکمای بزرگ اسلام، خصوصا استاد و شیخ ما در معارف الهیه، جناب عارف کامل، آقای آقا میرزا محمد علی شاه آبادی[1]، روحی له الفداء، به آن کثیری از معارف الهیه را ثابت می فرمایند[2] که آنها به مقصد ما مربوط نیست.
در هر حال وقتی که انسان فرضا به مقاصد خود برسد، آیا استفاده او چند وقت است؟ آیا قوای جوانی تا چند وقت برقرار است؟ وقتی بهار عمر رو به خزان گذاشت، نشاط از دل و قوّه از اعضا می رود: ذائقه از کار می افتد، طعمها درست ادراک نمی شود، چشم و گوش و قوه لمس و قوای دیگر بیکاره می شوند- لذات بکلی ناقص یا نابود می شود. امراض مختلفه هجوم می آورد: جهاز هضم و جذب و دفع و جهاز تنفس کار خود را نمی تواند انجام دهد، جز آه سرد و دل پر درد و حسرت و ندامت چیزی برای انسان باقی نمی ماند. پس مدت استفاده انسان از این قوای جسمانی، از بعد از تمیز و فهم خوب و بد تا زمان افتادن قوا از کار یا ناقص شدن آنها، بیش از سی چهل سال برای مردم قوی البنیه و صحیح و سالم نیست، آن هم در صورتی که به امراض و گرفتاریهای دیگر که همه روزه می بینیم و غافل هستیم بر نخورد.
من عجالتا برای جناب عالی فرض می کنم در عالم خیال- که مایه ندارد!- صد و پنجاه سال عمر و فراهم بودن تمام بساط شهوت و غضب و شیطنت، و فرض می کنم که هیچ ناملایمی هم برای شما پیش آمد نکند، و هیچ چیز بر خلاف مقصد شما نشود، آیا بعد از این مدت کم، که مثل باد می گذرد، عاقبت شما چیست؟ آیا از این لذات چه ذخیره ای کردید برای زندگی همیشگی خود، برای روز بیچارگی و روز فقر و تنهایی خود، برای برزخ و قیامت خود، برای ملاقات ملائکه خدا و اولیاء خدا و انبیاء او؟ جز یک اعمال قبیحه منکره که صورت آنها را در برزخ و قیامت به شما تحویل می دهند، که صورت آنها را جز خداوند تبارک و تعالی کس دیگر نمی داند چیست.
تمام آتش دوزخ و عذاب قبر و قیامت و غیر آنها را که شنیدی و قیاس کردی به آتش دنیا و عذاب دنیا، اشتباه فهمیدی، بد قیاس کردی. آتش این عالم یک امر عرضی سردی است. عذاب این عالم خیلی سهل و آسان است، إدراک تو در این عالم ناقص و کوتاه است. همه آتش های این عالم را جمع کنند روح انسان را نمی تواند بسوزاند، آنجا آتشش علاوه بر اینکه جسم را می سوزاند روح را
می سوزاند، قلب را ذوب می کند، فؤاد را محترق می نماید. تمام این ها را که شنیدی و آنچه تا کنون از هر که شنیدی جهنم اعمال تو است که در آنجا حاضر می بینی که خدای تعالی می فرماید: وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً.[3] یعنی «یافتند آنچه کرده بودند حاضر.» اینجا مال یتیم خوردی لذت بردی، خدا می داند آن صورتی که در آن عالم از آن در جهنم می بینی و آن ذلتی که در آنجا نصیب تو است چیست؟ اینجا بد گفتی به مردم، قلب مردم را سوزانیدی، این سوزش قلب عباد خدا را خدا می داند چه عذابی دارد در آن دنیا، وقتی که دیدی می فهمی چه عذابی خودت برای خودت تهیه کردی. وقتی غیبت کردی، صورت ملکوتی او برای تو تهیه شد، به تو ردّ می شود، با او محشوری و خواهی عذاب آن را چشید. این ها جهنم اعمال که جهنم سهل و آسان و سرد و گوارا و مال کسانی است که اهل معصیت هستند، ولی برای اشخاصی که ملکه فاسده و رذیله باطله پیدا کردند. از قبیل ملکه طمع، حرص، جحود، جدال، شره، حب مال و جاه و دنیا و سایر ملکات پست، جهنمی است که نمی شود تصور کرد، صورتهایی است که در قلب من و تو خطور نمی کند که از باطن خود نفس ظهور می کند که اهل آن جهنم از عذاب آنها گریزان و به وحشت هستند. در بعضی از روایات موثقه است که در جهنم یک وادی است از برای متکبرها که او را «سقر» می گویند، شکایت کرد به خدای تعالی از شدت گرمی و حرارت و خواست از خدای تعالی که اذن دهد او را نفس بکشد، پس از اذن نفسی کشید که جهنم محترق گردید[4].
گاهی این ملکات اسباب می شود که انسان را مخلد در جهنم می کند، زیرا که ایمان را از انسان می گیرند، مثل حسد که در روایات صحیحه ماست که ایمان را حسد می خورد، همان طور که آتش هیزم را می خورد[5]. و مثل حبّ دنیا و شرف و مال که در روایات صحیحه است که دو گرگ اگر در گله بی شبان رها شود، یکی از آنها در اوّل گله و یکی در آخرش، زودتر آنها را هلاک نمی کنند از حب شرف و حب دنیا که دین مؤمن را از او می گیرد.[6] خدا نکند عاقبت معاصی منتهی بشود به ملکات و اخلاق ظلمانی زشت، و آنها منتهی شود به رفتن ایمان و مردن انسان با حال کفر، که جهنم کافر و جهنم عقاید باطله از آن دو جهنم بمراتب سخت تر و سوزانتر و ظلمانیتر است.
ای عزیز، در علوم عالیه ثابت شده است [7] که مراتب اشتداد غیر متناهی است هر چه تو تصور کنی و تمام عقول تصور کنند شدت عذاب را، از آن شدیدتر
هدایت شده از بیداری ملت
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴☠ بازنشر /شعار ریاست جمهوری بعضیها در دوره قبل ریاست جمهوری:
نه کلید🗝 نه چکش🔨
شهبازی قشنگ جواب داد
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از مالک
🔹 چرا مثل شهید رئیسی بگوئیم «#امام خامنه اى»؟
🔻 ده سال یک رسانهی غربی پیدا نمیشد که بگوید «#امام_خمینی»! همه میگفتند «#آیتالله_خمینی».
سال 59 از یکی از اساتید #یهودی_آلمان پرسیدم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب #«ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار #استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی #"رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم "آیتالله"، اما #"امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!».
با این صراحت این را به من گفت.
یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی». رسانههای غربی حتی نپذیرفتند که یک آگهی بدهند به نام " امام خمینی"! حتی در ازای گرفتن 60،000 مارک قبول نکردند که یک آگهی چاپ کنند !
شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی ، #شهید_بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفتند شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی #شهید_بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامتمحوری، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
امام خمینی رحلت کردند.
❌آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به #ولایت_فقیه دو جمله گفتند یک : «#ما_نمیخواهیم_بعد_از_رحلت_امام_خمینی_به_جانشین_ایشان_"امام"_بگوییم» ! این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ شهید بهشتی قربانی شد برای احیای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده،
امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم ؟
به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام!
انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم!
جملهی دومشان این بود : «#خبرگان_مرجع_تعیین_نکرده_است».
یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «#امام» گذاشت «#رهبر»،
«#امّت» شد «#ملّت».
یعنی عملاً سیستم #ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم ... وقتی «#امّت» شد «#ملّت»،
عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «#شهروند» و « #هموطن».
اما کلمهی سوم یعنی «#عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمهی «#توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «#عدالت» را خدا و پیغمبر (صل الله علیه وآله وسلم) و علی مرتضی (علیه السلام) تعریف میکنند، اما «#توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم.
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «#مستکبرین» و «#مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «#مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «#قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «#مستکبرین» باید با آنها «#مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «#قدرتهای جهانی» باید با آنها «#تعامل» کنی.
«#مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛
یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تحریف شد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند.
✅ تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است...
✅ شما هر لعنی که به هر ملعونی بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنه ای» . همان که شهید رئیسی با صراحت می گفت
هدایت شده از Master ahmadpour
🔺مروری بر ۱۷ برنامه و اقدام رهبر انقلاب در ۱۲روز اخیر
ـــــــــــــــــــ
هدایت شده از Master ahmadpour
🔴در واکنش به کاندیداتوری علی لاریجانی
انتشار تصویر از انتخابات دوره قبل ریاست جمهوری
#روحانیجانی