بچه هااا رفته بودم کتابخونه ببینید چی دیدمممم

درس داشتم به خاطر همین فونکه رو امانت نگرفتم بعد کتابدارمون این شکلی بود که اینو ببین یاد بگیر اژدها هم کتاب میخونه تو نه

چقدر بدم میاد کج میفرستههه

من که تو کانالم روزم رو میگم ولی بزار اینجا هم بگم اول از همه که مدرسه بودم قرار گذاشتیم یه هفته فحش ندیم هرکی فحش بده ازش پول یه چیپس میگیریم بعد من تو دوروز ۵ تا فحش دادم آخه اسکل و شت چیه فحش حساب میکنین… بعدش رفتم کتابخونه ولی چون امتحان داشتم هیچ رمانی نگرفتم و چون تو کتابخونه پر از رمان بودم نتونستم درس بخونم مامانم هم رفته کربلا باید آبجیم که کلاس دومه رو نگه دارم بعد خودم کلی کار دارم تازهههه مادر جونم اومده خونمون که کمک کنه ولی خب من عذاب وجدان میگیرم اون کار کنه من بشینم درس بخونم و از اونجایی که کار هم نمیکنم الان نه درس میخونم نه کار میکنم خلاصش اینه که قراره امتحان ادبیات فردا رو بیفتم اینو برای ناشناس ایستگاه ۳۴ فرستادم گفتم بزار اینجا هم بفرستم

ولی مادرجونم همین الان رفت …

اتاق مطالعه های قبل از تو سوتفاهم بود @OfficialPersianTwitter

از بچه‌م خواستم وقتی می‌خوام شکلات بخورم بهم یادآوری کنه که برام مضره و کمتر بخورم. الان که مدرسه‌س دو تا شکلات‌ باز کردم بخورم با این پیام‌ها روبرو شدم. موز @OfficialPersianTwitter

من بچه میخوااامممم