بسمالله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام خدمت کلیه اعضای محترم این کانال
به امید خداوند متعال
در اینجا، از زاویه اقتصاد کلان، اقتصاد پولی و اقتصاد رشد، مطالبی البته به زبان ساده در قالب یادداشتها، مقالات، فیلمهای کوتاه و ... در سه زمینه زیر انتشار خواهد یافت:
۱- تحلیل وضعیت موجود اقتصاد ایران و اقتصاد جهانی
۲- تحلیل وضعیت ایدهآل
۳- تحلیل چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت ایدهآل
این تحلیلها هم از بعد تجربی و هم از بعد نظریه اقتصادی خواهند بود.
تحلیلهای رایج اقتصادی چه آنهایی که ازسوی کارشناسان محترم اقتصادی کشور ارائه میشوند و چه نظریات اقتصاددانان غربی درچارچوب اقتصاد اسلامی و تأکید خاص بر حرمت ربا مورد نقد و ارزیابی قرار خواهند گرفت.
البته این اشتیاق وجود دارد که درخصوص هرکدام از مباحث ارائه شده، چنانچه نقد و یا نظر تکمیلی هست، به این حقیر انتقال داده شود.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
بسم آلله الرحمن الرحیم
درخصوص گفتگویی که آقای دکتر جبرائیلی مورخ ۲ فروردین ۱۴۰۲ در برنامه جدال با آقای علیزاده داشتتد، نقدهایی جدی وارد است.
برای روشنگری افکار عموم دوستانی که تحلیل ایشان را شنیدهاند، این نقدها را در قالب چند یادداشت ارائه میکنم.
اولین نقد را با ارائه یکمثال بسیار ساده تشریح میکنم تا بهتر قابل درک باشد.
قسمت اول:
آقای جبرائیلی در این برنامه فرمودهاند که:
""اگرمیان افرایش عرضه کالا در اقتصاد و افزایش نقدینگی تناسبی وجود داشته باشد، این نقدینگی نتنها تورم زا نیست بلکه برای اقتصاد لازم است.""
نقد:
میزی را تصور کنید که سمت راست آن ۱۰ نفر نشسته و هر کدام ۱ هزار تومانی دارند.
سمت چپ میز نیز ۱۰ نفر نشسته و هرکدام یک عدد نان دارند.
۱۰ نفری که سمت راست نشستهاند قصد خرید نان دارند.
بنابراین قیمت هر عدد نان ۱ هزار تومان خواهد بود و هرکدام قادر به خرید یک عدد نان هستند.
حال بانک ۱ هزار تومان ازهیچ خلق میکند و آنرا به شخصی وام میدهد. این شخص نیز قصد خرید نان دارد لذا مینشیند کنار آن ۱۰ نفری که سمت راست میز،
نشستهاند.
الان قیمت هر عدد نان ۱۱۰۰ تومان است و بنابراین قدرت خرید هر نفر اینبار نه یک عدد نان، بلکه حدودا ۹/. یک قرص نان است.
سؤال: آیا آن ده نفری که هرکدام با ۱ هزارتومان خود، قصد خرید نان داشتند، رضایت دارند که بانک به نفر یازدهم ۱ هزارتومان وام داد؟
پاسخ: خیر
زیرا الان یک دهم از قدرت خرید هرکدامشان به نفر یازدهم منتقل شد، بدون اینکه اذن این کار را بدهند. این حکمش در فقه چیست؟
نامش اکل مال به باطل نیست؟
انتقال جبری قدرت خرید از عدهای به عدهای دیگر
این مربوط به حالتی است که رشد نقدینگی بیش از رشد تولید باشد.
در ایران در طول نیم قرن گذشته درحالیکه در سمت چپ میز، تولید ۲/۲ برابر شده، اما نقدینگی ۱۱۷ هزار برابر شده است. خودتان با این ارقام ملاحظه کنید انتقال جبری و مبتنی بر اکل باطل مال، ثروت و قدرت خرید چگونه و تا چه حد بوده است!!!
اما اگر نرخ رشد نقدینگی با نرخ رشد تولید برابر باشد و آقای جبرائیلی این را ضروری و لازم ارزیابی کرده، آیا بازهم میتوان این استنتاج را کرد؟
فرض کنید همان میز با همان شرایط اولیه برقرار است.
بانک قصد دارد ۱ هزارتومان وام به نفر یازدهم بدهد و او را سمت راست میز بنشاند اما قاعدهای دارد:
چنانچه به نانهای سمت چپ میز یک عدد نان اضافه شود، ۱ هزار تومان خلق میکنیم و به نفر یازدهم وام میدهیم.
فرض کنید این اتفاق افتاد و نان دیگری تولید شد و نشست کنار ۱۰ نان قبلی
حال بانک ۱ هزار تومان خلق میکند و به نفر یازدهم میدهد تا او نیز نان بخرد.
الان یازده هزار تومان و ۱۱ عدد نان در دو طرف میز وجود دارد. قیمت همان ۱ هزار تومان قبلی برای هر عدد نان برقرار خواهد ماند. ظاهرا قیمتها رشد نکرده و بنابراین اجحافی هم اتفاق نیافتاده است.
اما اینگونه نیست و قیمت اتفاقا رشد کرده و اجحاف و اکل مال به باطل رخ داده است.
میپرسید چگونه؟
همان سوال قبلی را اینجا از ۱۰ نفری که هر کدام ۱ هزار تومان پول داشتند و قصد خرید نان داشتند میپرسیم: آیا راضی بودید بانک ۱ هزار تومان به نفر یازدهم وام بدهد و او را کنار شما بنشاند تا او نیز نان بخرد؟
پاسخ: خیر!
زیرا اگر او نبود ما الان میتوانستیم با هر هزار تومان خود، ۱/۱ نان بخریم (یک و یک دهم)
درواقع خلق پول، نگذاشت قیمتها کاهش یابد (تورم مخفی)
اتفاقا اینکه این ۱۰ عدد نان به ۱۱ عدد افزایش یافته حاصل مشارکت جمعی خود ما ۲۰ نفر بود: برخی آب آن را تهیه کردند، برخی گندم، برخی ....
بماند که اساسأ وقتی بانک از هیچ پولی خلق میکند درواقع بدهی ایجاد کرده است و اتفاقا این بدهی از پول خلق شده بیشتر است. بانک ۱ هزار تومان وام داد اما بیش از ۱ هزار تومان پس خواهد گرفت که خودش نیز بتواند با بهره آن وام، نان بخرد.
شاید بد نباشد مقایسه کنیم این عمل را با عمل سرقت:
فرض کنید بانک به جای آنکه ۱ هزار تومان پول خلق کند، به متقاضی تسهیلات بگوید تو ازطرف من وکالت داری امشب از دیوار صاحبان نان بالا بری و از هر قرص نان، یک دهم پاره کنی.
این یعنی سرقت، که اکل مال به باطل است.
اما آیا اعطای وام یا همان تسهیلات، از سرقت بدتر نیست؟
در سرقت، پولی خلق نشده است، و با سرقت، ماجرا تمام میشود. اما در پرداخت تسهیلات که باعث میشود وام گیرنده بخشی از قدرت خرید بقیه را به اجبار به سمت خودش بکشاند، بانک نیز بعدا خودش پس از تسویه وام و بهره آن، خواهد توانست نان بخرد و او نیز بخشی از مال بقیه را به سمت خودش بکشاند.
به نظر شما کدام بدتر است؟
ادامه دارد...
رسول بخشی دستجردی
۴ فروردین
@drbakhshi_eghtesadekalaan
قسمت دوم:
موضوع برابر بودن نرخ رشد نقدینگی با نرخ رشد تولید، همان قاعدهمند بودن رباخواری است، قاعدهمند بودن اکل مال به باطل است.
ربا را دو جور میتوان خورد:
با قاعده
بی قاعده
مانند سرقت که دو نوع است:
سرقت عالمانه
سرقت جاهلانه
سرقت عالمانه، دقیق است و هر کسی متوجه آن نمیشود برخلاف سرقت جاهلانه که سارق سریعا لو میرود.
فرض کنید کسی در زیرزمین خانهاش دستگاه چاپ پول دارد و از شب تا صبح میتواند پول چاپ کند و روز که شد آنرا در بازار خرج کند. اما او قاعدهای دارد که رعایت آن قاعده او را از دستگیر شدن مصون میکند:
نرخ چاپ پول برابر باشد با نرخ رشد کالاهای فروشگاهها
یعنی بیرویه پول چاپ نمیکند. دائما بررسی میکند چقدر کالای جدید وارد بازار شده است، متناسب با آن، پول چاپ میکند. رعایت این قاعده، تورم مشهود ایجاد نمیکند و کسی هم به این سادگیها متوجه کمبود نمیشود.
(در پرانتز عرض کنم: حتی ایشون ممکن است مثلا خیرخواهی هم بکند و این پول را بین عدهای توزیع کند که آنها نیز بتوانند کالا بخرند به شرط آنکه بتوانند آنرا به انضمام بهره پس بدهند. یا اینکه یک گام جلوتر برود و بگوید من این پول را به کارآفرینانی میدهم که بتوانند اساسا تولید را زیاد کنند. این دیگر باب ماجرایی جدید در خلق پول و اکل مال به باطل را باز میکند که درجای دیگری باید بحث شود و ارتباطی به نقد اینبخش از سخنان آقای جبرائیلی ندارد)
در دانش اقتصاد متعارف سرمایهداری، اقتصاددانان متعددی هستند که از برابر بودن نرخ رشد نقدینگی با نرخ رشد تولید حمایت میکنند. اینها امروزه در دو مکتب فکری مشهور نیوکلاسیک و پولگرا فعالیت میکنند. اما شاخ همه اینها شخص آقای میلتون فریدمن است که یک نوبلیست و یهودی زاده است. ایشون قاعدهی بسیار مشهوری دارد که همه اقتصادی ها آنرا با نام قاعده کا پرسنت
(K Percent Rule)
میشناسند.
براساس این قاعده باید نرخ رشد نقدینگی با نرخ رشد تولید برابر باشد تا تورم نداشته باشیم.
ایشون همان میلتون فریدمنی است که خود آقای جبرائیلی عزیز ازش تنفر دارند و یادم هست چند وقت پیش در جایی گفته بود: این فریدمن نئولیبرال است که اقتصاد شیلی را نابود کرد؛ و یا: این فریدمن است که میگوید تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است، درحالی که اینطور نیست و تورم ما در رشد نقدینگی ریشه ندارد بلکه در دلار ریشه دارد.
فریدمن پدر نئولیبرالیسم دراقتصاد است.
حال سؤال بنده از آقای جبرائیلی این است:
چرا شما که از فریدمن فرار میکنید و نقدش میکنید باز به فریدمن پناه میبرید؟
هارب من الیه؟
از بخشی از دامن سرمایهداری به بخش دیگر آن فرار میکنیم؟
ما باید بسیار مواظب باشیم در عرصه تحلیلهای اقتصادی که مخلوط با ربا است، عجین با سرنوشت ملت است، عجین با سرنوشت مملکت اسلامی است... چه میگوییم!
هر حرفی را نباید بزنیم قبل از آنکه خوب آنرا مزه کرده باشیم.
به برادر عزیزمان آقای جبرائیلی که الحق دغدغه انقلاب و مردم را دارند، متواضعانه توصیه دارم با تعمق بیشتر در حوزه پول و اقتصاد کلان تحلیل کنند زیرا ایشون صاحب رسانه هستند و معمولا صدای ایشان هم توسط بخشی از مردم انقلابی و هم توسط مسئولان شنیده میشود.
نفوذ اندیشه لیبرالیسم در اقتصاد ریشه دار تر از آن چیزی است که ممکن است تصور شود
انشاالله ایشان این نقد را به دل نگیرند و باب افتراق باز نشود و بهجای آن بابی از گفتگو مفتوح شود.
البته نقدهای دیگری نیز
هم به این اسلاید و هم به دیگر توضیحات ایشان وارد است که درجای خود قابل ارائه خواهد بود.
ارادتمند همه دوستان
رسول بخشی دستجردی
۴ فروردین
@drbakhshi_eghtesadekalaan
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا نسبت نقدینگی به تولید در ایران پایین است؟
نقد بخش دیگری از گفتگوی آقای دکتر جبرائیلی با آقای علیزاده در برنامه جدال مورخ 2 فروردین 1402
قسمت اول:
از سال گذشته تا الان، در فضای مجازی حداقل سه بار، برخی دوستان محترم به آمار نسبت نقدینگی به تولید که درایران درمقایسه با کشورهای صنعتی پایین¬تر است، استناد کرده¬اند و نتیجه گرفته¬اند که چون این نسبت در ایران درمقایسه با کشورهای غربی پائینتر است، لذا مشکل اقتصاد ایران، کمبود نقدینگی است و تورم ریشه در رشد نقدینگی که ندارد هیچ، اساسا خود کمبود نقدینگی دلیل تورم است!
همان پارسال وظیفه دانستم و پاسخی به دوستان عزیز و محترم خودم ارائه کردم که ای دوستان گرامی، تفسیر این نسبت، کاملاً برعکس است.
اما مجدداً چند روز پیش آقای دکتر جبرائیلی برای بار دوم (اگر اشتباه نکرده باشم) در گفتگویی که با آقای علیزاده در برنامه جدال داشتند، با استناد برهمین نسبت، تورم را به رشد نقدینگی مرتبط ندانستند. بنابراین لازم دیدم برای اینکه این تحلیلها موجب انحراف در افکار عموم مخاطبین این مباحث نشود، مجدد تحلیل صحیح این نسبت را ارائه کنم.
آقای دکتر جبرائیلی در گفتگوی جدال بیان کردند درحالیکه نسبت نقدینگی به تولید در کشورهایی نظیر ژاپن، کانادا، انگلیس، کره جنوبی، سوئیس، چین و مالزی بالای 100 درصد است، یعنی بیش از تولید ناخالص داخلی شان، نقدینگی دارند، اما در ایران این نسبت فقط 74 درصد است؛ و این نشان میدهد که نقدینگی نسبت به تولید در ایران ناکافی و پایین است و لذا نمیتوانیم بگوییم تورم ما ناشی از ازدیاد نقدینگی است.
نقد: به آقای دکتر جبرائیلی و دوستان همفکر ایشان باید عرض کرد تفسیر این نسبت دقیقاً برعکس آن چیزی است که شما فرمودهاید.
یعنی هرگاه نرخ تورم در یک بازه بلندمدت بالا باشد، نسبت نقدینگی به تولید ناخالص داخلی اتفاقاً پایینتر خواهد بود؛ و اگر تورم ناچیز باشد، این نسبت بالاتر خواهد بود. درواقع اگر میخواهید این نسبت را برسانید به رقم مربوط به کشورهای صنعتی فاقد تورم بالا، باید در کاهش نرخ رشد نقدینگی اهتمام نمود.
در ارقام تورم بالا، تولیدناخالص داخلی به قیمتهای اسمی با اختلاف زیادی از تولید ناخالص داخلی به قیمتهای واقعی بالاتر است.
حال وقتی نقدینگی را بر تولید اسمی تقسیم کنیم، رقم به دست آمده خیلی کوچک میشود نسبت به حالتی که نقدینگی را بر تولید واقعی تقسیم کنیم.
مثلا برای ایران در سال ۱۴۰۰، نسبت نقدینگی به تولید اسمی حدود ۷ دهم به دست میآید (تقریبا همان عددی که آقای دکتر جبرائیلی بیان کردند)؛ اما تقسیم نقدینگی بر تولید واقعی حدود ۳.۲ خواهد شد (یعنی حدود ۴.۵ برابر بزرگتر!)، که حتی از کشورهای صنعتی نیز بزرگتر است.
اما برای کشورهای صنعتی فاقد تورم بالا، ازآنجایی که تورم بسیار ناچیز است (به دلیل پایین بودن رشد نقدینگی)، اختلاف بسیارناچیزی نیزبین تولید اسمی و واقعی است و لذا تقسیم نقدینگی بر تولید چه اسمی چه واقعی، رقم نسبتاً یکسانی را نتیجه میدهد.
ادامه در پست بعدی 👇
@drbakhshi_eghtesadekalaan
چرا نسبت نقدینگی به تولید در ایران پایین است؟
نقد بخش دیگری از گفتگوی آقای دکتر جبرائیلی با آقای علیزاده در برنامه جدال مورخ 2 فروردین 1402
قسمت دوم:
لذا بهنظر میرسد در این آمارهایی که دوستان ارائه کردهاند، تولید ناخالص داخلی آمده در مخرج کسر، تولید اسمی است که اگر تولید واقعی را با آن جایگزین کنیم، نسبت مربوط به ایران در رأس جدول قرار خواهد گرفت.
اما نسبت مربوط به کشورهای غربی چه حاصل از تقسیم نقدینگی بر تولید اسمی و چه حاصل از تقسیم نقدینگی بر تولید واقعی، چندان تغییرقابل توجهی نخواهد کرد.
لذا نتیجه این است: هرچه نرخ رشد نقدینگی و تورم بالاترباشد، نسبت مذکور پایینتر است.
خود آقای جبرائیلی ناخواسته این مطلب را در همان برنامه جدال ضمن توضیح دواسلاید، تأیید کردهاند. در توضیح این دو اسلاید ایشون نسبت نقدینگی به تولید را با تورم مقایسه میکنند و میگويند: هرگاه نسبت نقدینگی به تولید پایین بوده، تورم بالا بوده است! یا بیان کردند که ارتباط بین رشد نسبت نقدینگی به تولید و نرخ تورم، منفی است.
خوب این همان چیزی است که ما دراینجا متذکر شدیم و جا دارد از ایشان و کارشناسان محترمی که این ارقام را برای ایشان از بانک مرکزی تهیه کردهاند تشکر کنیم که نشان میدهد تورم و نسبت مذکور برخلاف هم حرکت میکنند.
جملهای که آقای جبرائیلی عزیز در انتهای توضیح اسلاید ارتباط منفی بین رشد نسبت نقدینگی به تولید و نرخ تورم بیان کردند این بود:
«حداقل دربست نپذیریم که علت تورم، نقدینگی است»
حال که هم مبتنی بر تحلیل نظری و هم مبتنی بر آمارهای تجربی ارائه شده توسط خود آقای دکتر جبرائیلی، متوجه شدیم تفسیر این نسبت کاملاً برعکس است، با احترام از خود ایشان سؤال میپرسیم: براساس همین آمار خود شما، آیا مجاز هستیم دربست بپذیریم که علت تورم، نقدینگی است؟
باز لازم میدانم از برادر عزیزمان آقای دکتر جبرائیلی بخواهم با دقت بیشتر و مبتنی بر مبانی نظری، شاخصها و نسبتهای آماری را تحلیل کنند چون بههرحال ممکن است مخاطبین را به اشتباه بکشانند کما اینکه آقای علیزاده را نیز به اشتباه انداختند و دائم مباحثی که بر آن مسلط نبودند را تأیید میکردند.
البته در گفتگوی بین آقای دکتر جبرائیلی و آقای علیزاده مطالب دیگری نیز بیان شد که لازم است به آنها نیز به تفصیل پرداخته شود.
اینجانب عرض میکنم تورم ما در رشد نقدینگی ریشه دارد و البته استدلال اینجانب مبتنی بر ردیهها بر سخنان آقای دکتر جبرائیلی و همفکران محترم ایشان نیست. اینجانب در این یادداشت صرفاً ناصحیح بودن استدلال ایشان مبنی براینکه نقدینگی عامل تورم نیست را نشان دادم. این موضوع که تورم چرا در رشد نقدینگی ریشه دارد، بحث مستقلی را میطلبد.
حال که ازسوی مقام معظم رهبری، مهار تورم و رشد تولید بهعنوان شعار سال معرفی شده، لازم است با همت و دقت بیشتر در این حوزه تلاش کنیم .
رسول بخشی دستجردی
دانشگاه اصفهان
۵ فروردین ۱۴۰۲
@drbakhshi_eghtesadekalaan
☝️☝️☝️یک برداشت آزاد از ویراست آقای دکتر جبرائیلی درمورد دلیل افزایش قیمت ارز
دلیل افزایش قیمت کالاها: افزایش قیمت دلار و دلیل افزایش قیمت دلار: گران فروشی مالکان دلار (صادرکنندگان) به دلیل سودجویی!
یعنی ما در ایران با مشتی صادرکننده فرصت طلب و سودجو طرف هستیم که دارایی خود که همان دلار است را به هرقیمتی بخواهند میفروشند.
بقیه تولیدکنندگان داخلی نیز فرصت طلب هستند و منتظرند موقعیتی پیش بیاید قیمتها را بالا بکشند که این موقعیت را صادرکنندگان سودجو برایشان فراهم میکنند. به محض اینکه صادرکنندگان سودجو دلارهایشان را گران میکنند، اینها نیز قیمتها را بالا میکشند.
یعنی اقتصاد ایران و معیشت مردمانش در چنبره یک مشت صادرکننده و تولید کننده سودجو و رانتی گرفتار شده؟
نتیجه: وقتی از دیدن تاثیر رشد بسیار بالای نقدینگی طفره میرویم، وقتی نمیخواهیم بپذیریم این روزانه ۶ هزار میلیارد تومان نقدینگی که درحال اضافه شدن است و ۷۰ درصدش روانهی هشت دهم درصد از سپرده هاست و این رقم بزرگ حتی به اندازه یک ارزن هم روی افزایش قیمت دلار و تورم اثر ندارد، وقتی نمیخواهیم واقعیت را ببینیم، به این روز میافتیم که ناخواسته صادرکننده را سودجو و گرانفروش و تولیدکننده را فرصت طلب معرفی کنیم (آدام اسمیت).
مگر نه این است که رهبر معظم انقلاب تولید را جهاد معرفی کردند؟
مگر امسال سال رشد تولید نیست؟
آیا برای رشد تولید میتوانیم به عدهای سودجو و فرصت طلب دلخوش کنیم؟
البته این برادر عزیز ما به این دلیل از دیدن تأثیر رشد نقدینگی سرباز میزنند چون تصور میکنند برای کاهش آن، لاجرم باید قیمت خدمات دولتی ازجمله آب و برق و گاز و بنزین را افزایش داد و این البته باعث وارد آمدن فشار به آحاد ضعیف جامعه است و سفره مردم را کوچک و رفاهشان را کاهش میدهد.
به همین دلیل مخالف کنترل رشد نقدینگی هستند.
البته نگرانی این اخوی ارجمند، ارزشمند است.
اما محض اطلاع این عزیز و دوستان محترم همفکر ایشان باید عرض شود که
اولا:برای کاهش نرخ رشد نقدینگی نیازی به فشار بر اقشار ضعیف نیست. راهکار کاهش نرخ رشد نقدینگی، ریاضت اقتصادی که مدافعان آزادسازی قیمتها مدافعش هستند، نیست. بلکه راهکارش عمل به اقتصاد مقاومتی است که البته نقطه مقابل تفکر غلط آزادسازی قیمتهاست.
ثانیا: تورم با گرانفروشی متفاوت است. تورم متغیری از جنس نرخ (Rate) است و گرانفروشی متغیری از جنس سطح (Level) است.
برای تورم باید دنبال متغیری از جنس نرخ بگردیم 😉
@drbakhshi_eghtesadekalaan
آقای دکتر عزیز، عضو محترم هیأت علمی، مرد شریف، سرباز انقلاب و اقتصاد اسلامی (که البته اینجانب از برخی مباحث شما در نقد سرمایهداری استفاده کردهام)، برادرانه و متواضعانه، بهعنوان کوچک شما، جنابعالی را سفارش میکنم از حمایت بی استدلال از خلق پول از هیچ، که مبتنی بر تفکرات اقتصاددانان غربی چه لیبرال و چه نئولیبرال، موتور رشد پولسالاری و سرمایه محوری است و البته موجب اکل گسترده مال مردم به باطل شده و به طرق ناروا اغنیا را غنیتر و جامعه انسانی را شکاف زده تر نموده است، دست بردارید.
ذهن سیاستگذار را از تمرکز بر کاهش خلق پول منحرف نکنیم.
من اول خودم را و سپس دوستانم را میترسانم از عاقبت گمراه کردن و از عاقبت حمایت از پایههای ربا
آیا مقابله کردن با خلق گسترده پول از باد هوا، این ام المصائب که موجبات تضعیف نظام اسلامی را فراهم کرده، سفر به ناکجا آباد است؟
@drbakhshi_eghtesadekalaan
سلام و عرض احترام خدمت مخاطبین محترم
آقای دکتر جبرائیلی فعال محترم رسانه ای مدتی است در فضای مجازی، مباحثی را مطرح کردهاند که بهطور خلاصه اهم آنها را اشاره میکنم:
یک: نقدینگی عامل تورم نیست و اتفاقا کمبود نقدینگی داریم.
دو: دلیل تورم، قیمتگذاری دلاری صنایع بزرگ برای فروش محصولاتشان به داخل کشور است. وقتی دلار بالا میره، قاعدتا این صنایع نیز قیمت محصولاتشان را به ریال افزایش میدهند و این افزایش قیمت تسری مییابد به همه بخشهای دیگر در اقتصاد.
سه: دلیل افزایش قیمت دلار، سودجویی و گران فروشی دلار توسط همین صادرکنندگان انحصاری بزرگ است.
در ادامه و مبتنی بر این تحلیل، این کارشناس محترم پیشنهاد میدهد:
وقتی دولت با قاطعیت با اینها برخورد کند؛
اول، اجازه ندهد قیمتگذاری دلاری کنند،
دوم، مجبورشان کند با پیمان سپاری ارزی ۱۰۰ درصدی، دلارشان را در قیمت ۱۵ هزارتومان به سامانه نیما ارائه کنند؛
همچنین:
واردات غیرضروری را مانع شود؛
با سفته بازان ارز برخورد کند؛
و واردکنندگان نیز بتوانند در همین سامانه، دلار ۱۵ هزارتومانی تهیه کنند؛
آنگاه موضوع تورم حل خواهد شد.
این خلاصهای از نظر آقای دکتر جبرائیلی است.
به هرحال با روشنگری های آقای جبرائیلی و همفکران ایشان، هر دلسوزی که متوجه میشود صنایع بزرگ به قیمت دلار، محصولاتشان را به مردم میفروشند، ناراحت میشود. بنده هم مثل بقیه ناراحتم و مشتاقم مسأله تورم حل شود.
با اینحال باید با دقت اینمباحث را بررسی کرد تا معلوم شود چقدر تحلیل آقای جبرائیلی و همفکران ایشان از این واقعیات، میتواند درست باشد. بهویژه توجه به مباحث ایشون ضرورت دارد زیرا اینبحث در فضای مجازی انتشار وسیعی یافته و این احتمال وجود دارد که سخن و پیشنهاد ایشان توسط دولت شنیده شود و قاعدتا اجرای پیشنهاد ایشان تبعات مهمی در اقتصاد ایران و زندگی مردم ما خواهد داشت. آیا حقیقتا در پس توجه به این پیشنهادات، تورم مهار خواهد شد؟ تولید ملی و رفاه ایرانیان افزایش خواهد یافت یا وضع بدتر خواهد شد؟
لذا اینجانب معتقدم باید روی این مباحث تأمل کرد.
مایلم تأمل و توجه خودم را به همه مخاطبین ایشان نیز منتقل کنم. ازاینرو، همین فضای رسانهای را مناسب میدانم تا به طرح مسأله بپردازم.
بحث را با طرح یک سؤال مقدماتی آغاز میکنم و مایلم پاسخ ایشان را بدانم:
چرا قیمت طلا درجهان درحال افزایش است؟
چرا هر اونس طلا که زمانی ۳۵ دلار بود اما اکنون بیش از ۱۹۰۰ دلار شده است؟
البته از دوستان و علاقمندان به این بحث خواهشمندم آقای دکتر جبرائیلی و همفکران ایشان را تشویق کنند تا به این سؤال پاسخ دهند.
انشاالله بتوانیم بحث مفیدی برای عموم مخاطبان در فضای مجازی به زبان ساده ارائه کنیم و اگر اشکال عمدهای در تحلیل وجود دارد، قبل از اینکه دیر شود، آن اشکال تبیین و برایش راه حل ارائه شود. درنهایت با یکهمفکری به یکجمعبندی مفیدی برسیم.
ارادتمند
رسول بخشی دستجردی
دانشگاه اصفهان
۹ فروردین ۱۴۰۲
@drbakhshi_eghtesadekalaan
جناب آقای دکتر
برادر گرامی
استاد ارجمند و سرباز اقتصاد اسلامی
همکار شریف
سلام و احترام
امروز یادداشتی را از شما در فضای مجازی دیدم که با خواندنش غصه خوردم.
چطور سخن گفتن از خلق روزانه حداقل ۶ هزار میلیارد تومان ازهیچ و از باد هوا که طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ۷۰ درصدش در اختیار ۸ دهم درصد از سپردههاست را میفرمایید انحرافی است؟ آقای دکتر، این، یعنی ۳۰ درصد بقیه نقدینگی دراختیار بقیه ۹۹ و ۲ دهم درصد از سپردههاست!
چگونه است که تداول حجم عظیم از نقدینگی که دراختیار عدهای قلیل است و سبب توزیع بسیار ناعادلانه ثروت و امکانات شده و مانع اشتغال تودههای مردم است را میدان بازی اقتصاد اسلامی نمیدانید؟
حتما استحضار دارید که مکانیزم خلق پول ازهیچ مبتنی است بر خلق بدهی از هیچ و باز مستحضر هستید که خلق بدهی البته بیش از خلق پول است و این شکاف پیوسته رو به تزاید است.
وقتی خلق بدهی بیشتر باشد از خلق پول و این شکاف رو به تزاید باشد، آیا نتیجهاش جز ورشکستگی نظام اقتصادی است؟
چگونه انتظار دارید که توزیع اولیه ثروتهای خدادای و انفال بین آحاد مردم اتفاق بیافتد درحالیکه ۹۹ و ۲ دهم درصد از سپردهها، فقط ۳۰ درصد نقدینگی را آنهم با شیب تند دراختیار داشته باشند؟ چگونه؟
فرمودهاید باید مالکیت را بین تودههای مردم گسترش دهیم که سخن درستی است. آیا مادام که موتور خلق رانت روشن است و این رانت بزرگ فقط بین معدود کسانی که توان بازپرداخت بدهی اش را دارند توزیع میشود، و بقیه تماشاچی هستند، میتوان مالکیت را گسترش داد یابرعکس، مردم دائم درحال خلق ید از مالکیت خود به نفع طبقه پولسالار هستند؟
اگر فردی در زیرزمین خانهاش هرشب اسکناس جعل کند و هر روز آنرا به نفع خودش و تعداد معدود رفقایش در شهر خرج کند و دائم حجم نقدینگی را بیافزاید، و پیوسته مالکیت خود و طبقهای خاص را بر داراییهای فیزیکی گسترش دهد و البته مسئولین شهر این موضوع را بدانند ولی بگویند زمین بازی ما اینجا نیست و بهجای این موضوع، بايد به فکر تزریق عدالت در بنیانهای اقتصادی باشیم، به فکر گسترش بنیانهای خردمقیاس باشیم و انحصار را از آب و زمین و انرژی و ... برداریم و قس علی هذا، شما استاد عزیز که این را بشنوید، بغض نمیکنید؟ عصبانی نمیشوید؟
اگر سخن از جعل روزانه ۶ هزارمیلیارد تومان پول و خلق بدهی ازهیچ به نفع عدهای قلیل که چهار دست و پا افتادهاند روی ثمره کار و تلاش تودههای مردم (و به قول صحیح جنابعالی ولی نعمتان انقلاب اسلامی)، زمین بازی اقتصاد اسلامی نیست، پس زمین بازی اقتصاد اسلامی کجاست؟
اگر اینها انحرافی است، پس صراط کجاست؟
اگر خلق این پول ازبادهوا، توزیع امکانات و ثروت اعم از املاک و طلا و ... را به نفع ثروتمندان صاحب این رانت بههم نمیزند، اگر این حجم عظیم از اکل مال به باطل، رنجیر به پای تولید نبسته، اگر زمينه ساز سقوط ارزش ریال درمقابل دیگر ارزها نشده، اگر بهره بانکی بسیار بالاتر از صفر تولید را خفه نکرده و مهمتر، باعث بیکار ماندن اینهمه جوان مسلمان، و باعث جدایی خانوادهها نشده، اگر پول میدان بازی نیست، پس میدان بازی کجاست؟
برادر عزیز، رشد نقدینگی نه فقط موجب تورم است (بگذریم که برخی دوستان با آزار دادهها قصد دارند خلافش را نشان دهند)، بلکه زمینه ساز بیکاری و توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات است.
خدا نکند زیرپرچم کینز و شومپیتر سینه بزنیم که وا اسفا....
ساده نوشتم تا افکارعموم هموطنانی که اقتصاد نخواندهاند نیز قضاوت کنند.
نوشتن این متن بسیار برمن دشوار بود و با اندوه و بغض این یادداشت را تمام میکنم. نمیخواستم دوست محترم و عزیز و مستعد خودم را ناراحت کرده باشم، اما مجبور شدم.
بزرگترين منبع تولید رانت و شکاف و مانع برپایی عدالت و باعث اکل مال به باطل را مسأله اصلی و میدان بازی اقتصاد اسلامی ندانستن، خطاست.
والسلام علی من اتبع الهدی
و ارادتمند همه آنهایی که ضد ربا هستند
رسول بخشی دستجردی
دانشگاه اصفهان
۱۰ فرودین ۱۴۰۲
@drbakhshi_eghtesadekalaan
قطعا آقای دکتر جبرائیلی و آقای دکتر مقصودی و همراهان و همفکران محترم ایشان که دوستان بنده نیز هستند، در این عرصه، سربازان جبهه اقتصاد اسلامی و از رویش های جمهوری اسلامی اند که با همه توان، تلاش و مجاهدت میکنند و شجاعانه درحال نقد نظریه متعارف سرمایهداری اند. شایسته نیست این عزیزان خدوم را مقابل نیزه بدانیم.
نیزه ما و نیزه این دوستان عزیزم، رو به سوی دشمن است انشاالله و دشمن ما نظریه متعارف پولسالاری و سرمایه سالاری است که مبتنی شده بر اصالت پول و بهره
که له شدن فقرا را طبیعت اقتصاد تلقی میکند و برایش نظریه پردازی میکند.
اینجانب قبل از نقدم، حین نقدم و پس از نقدم، دست این عزیزان را میبوسم.
همینطور عزیزان مدافع پولطلا که مورد نقد اینجانب واقع شدهاند و البته فریادشان بر سر خلق پول اعتباری بلند است نیز در همین جبهه هستند و از برکات همین نظام مقدس اند.
همه این عزیزان، خود را مقابل ربا میدانند و هرگز دنبال تبعیت و زمینهسازی برای نظریه پولسالاری نیستند.
این تضارب آراء را مبارک بدانيم و مفتخر باشیم که انشاالله در جبهه خدا علیه ربا هستیم.
ان تنصرالله ینصرکم
من کان للَّه کان اللَّه له
رسول بخشی دستجردی
دانشگاه اصفهان
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
@drbakhshi_eghtesadekalaan
بسمالله الرحمن الرحیم
درخصوص مباحثی که این روزها در رسانهها و فضای مجازی در قالب دلارزدایی طرح شده است، و البته پیرو درخواست برخی از هموطنان جهت ارائه تحلیل کارشناسی حول این موضوع، مطالبی را بهصورت سرخط و فعلا" بدون استدلال عرض میکنم:
۱- تورم در اقتصاد ایران تنها یک دلیل دارد:
رشد نقدینگی؛
۲- دلیل افزایش قیمت دلار، صرفا" و مطلقا" رشد نقدینگی است.
چه در بلندمدت و چه در کوتاه مدت و چه در بسیار کوتاه مدت، همچون ماههای پایانی سال ۱۴۰۱ که دلار در عرض چند ماه تقریبا دو برابر شد؛ درحالیکه درهمین مدت، نقدینگی حدودا" ۱۰ درصد رشد کرده بود، (و لذا علی الظاهر بهنظر میرسد ارتباطی بین افرایش قیمت دلار و رشد نقدینگی وجود ندارد)، باز دلیل اصلی و یکتا برای رشد قیمت دلار، رشد نقدینگی بوده است.
یعنی یک تناظر دقیق یکایی بین رشد قیمت دلار و رشد نقدینگی وجود داشته و دارد.
۳- هر اظهارنظری مبنی بر اینکه در اقتصاد ایران تورم، ناشی از عوامل دیگری نیز هست، با قاطعیت رد میشود.
۴- بهطور خاص، افزایش قیمت دلار مطلقا" باعث تورم نمیشود.
بعضیها آدرس غلط به مردم و مسئولان ندهند.
درسال رشد تولید و مهار تورم، در قالب مفاهیمی چون دلار زدایی و شکستن آقایی دلار که البته مفاهیمی درست و بهجا هستند، متأسفانه تولیدکنندگان و صادرکنندگان ما، سودجو و مقصر در ایجاد تورم و افزایش قیمت دلار معرفی شدهاند. برخی رسانهها افکار عمومی را حساس کردهاند روی موضوعی که مطلقا" دلیل تورم نیست.
ناخوشایند است که نوک پیکان حمله را به تولیدکنندگان جهادگر و صادرکنندگانی که با مشقت در شرایط تحریم، دلار وارد میکنند، نشانه رویم و آنها را عامل رشد قیمت دلار و تورم معرفی کنیم، درحالیکه شیطان نقدینگی آزادانه درحال جولان است.
هرچند پدیده قیمتگذاری محصولات داخلی مبتنی بر دلار ناراحت کننده است، هرچند صادرکننده باید ملزم باشد دلارش را در سامانه نیما عرضه کند، اما نباید گرانفروشی را با تورم یکی دانست. اولی متغیر سطح و دومی متغیر نرخ است.
برخی از کارشناسان محترم ما در فضای رسانه و فضای مجازی با ساده انگاری و پرش از تحلیلهای پیچیده پولی، حتی تلاش میکنند توجه را از این علتالعلل و تنها عامل تورم دور کنند!
چه شده است؟ و چه اتفاقی درحال وقوع است؟
نتیجه فشار به بخش تولید در شرایط تحریم در کنار عدم توجه به رشد نقدینگی که تنها عامل رشد قیمت دلار و تورم است، و مؤثر ندانستن آن در ایجاد این نابسمانی قیمتها، چه خواهد بود؟
نگرانی البته اینجاست که پیشنهادات سیاستی این کارشناسان محترم توسط مجموعه دولت شنیده و اجرا شود.
درصورت اجرای این قبیل پیشنهادات و برداشتن تمرکز سیاستگذار از رشد نقدینگی، در آینده نزدیک باید شاهد تضعیف صادرات و واردت در اقتصاد ایران باشیم که نتیجه آن بالتبع رکود همراه با تورم در بخش داخلی اقتصاد است.
این ناشی از آن است که پیشنهاد دهندگان این سیاست اساسا" نقدینگی را در تورم موًثر نمیدانند و حتی برخی از این دوستان معتقدند کمبود نقدینگی، تورم ایجاد کرده است!
بهنظر میرسد درحالیکه جنگ تمام عیار اقتصادی به معنای واقعی آن، درحال وقوع است، تحلیلهای ناقص و بعضا" ناصحیح تعدادی از تحلیلگران، که البته در دلسوزی برخی از ایشان تردیدی نداریم، بعضی مسئولان اقتصادی کشور را از درک صحیحتر علل وقایع اخیر و اتخاذ تصمیم بهجا، دور نگه دارد.
بسیار متأسفم اگر برخی دوستان خود را با خواندن این یادداشت، ناراحت کردم.
انشاالله در روزهای آینده دلایل علمی برای این اظهارنظر را منتشر خواهم نمود.
ارادتمند همه دوستان ضد ربا
رسول بخشی دستجردی
دانشگاه اصفهان
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
@drbakhshi_eghtesadekalaan
اقتصاد کلان، دکتر بخشی
سلام و عرض احترام خدمت مخاطبین محترم آقای دکتر جبرائیلی فعال محترم رسانه ای مدتی است در فضای مجازی
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز گذشت ولی دوستان محترم به سؤالی که طرح شد پاسخ ندادند. سؤال این بود: چرا قیمت جهانی طلا درحال افزایش است؟
پاسخ به این سؤال را در کنار طرح ۹ سؤال دیگر در ادامه و درقالب چند یادداشت به مرور ارائه خواهم کرد.
هدف از طرح این ۱۰ سؤال و پاسخ به آنها این است که به زبانی بسیار ساده و مرحله به مرحله استدلال نمائیم افزایش مستمر در قیمت دلار چه در بلندمدت و چه در کوتاه مدت ناشی از رشد نقدینگی است. همچنین دلیل افزایش قیمت کالاها و خدمات نیز رشد نقدینگی است و افزایش قیمت دلار باعث تورم نمیشود. هرچند افرایش قیمت دلار را نامبارک و دارای اثرات سوء میدانم.
اگر پاسخهای اینجانب به سؤالاتی که در ادامه طرح خواهم کرد، پاسخهایی منطقی و صحیح باشند، ضروری است مورد توجه قرارگیرند که مبادا تمرکز سیاستگذاری از کاهش این نرخ برداشته شود و اشتباهاً جای دیگری هدف گرفته شود که طبعاً اثرات سوء برجای خواهد گذاشت.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
1⃣ سؤال اول:
چرا قیمت جهانی طلا درحال افزایش است؟
✔️ پاسخ:
دلیل افزایش قیمت جهانی طلا، انتشار دلار با نرخی بالاتر نسبت به نرخ استخراج طلا در جهان است.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
2⃣ سؤال دوم:
قیمت طلا در کشورهای مختلف چگونه تعیین میشود؟
✔️ پاسخ:
قیمت طلا در هر کشوری از ضرب قیمت جهانی طلا به دلار در برابری دلار به پول ملی آن کشور بهدست میآید. برای مثال اگر اونس جهانی ۱۹۶۰ دلار باشد و هر دلار نیز ۴۵ هزارتومان، دراین صورت قیمت هر اونس طلا در ایران ۸۸ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان خواهد بود. یعنی قیمت طلا در ایران تابع دو عامل است:
- قیمت جهانی طلا
- برابری ریال (یا تومان) به دلار
در ایران در طول ۴۴ سال گذشته درحالیکه قیمت دلار حدوداً ۶ هزار برابر شده اما قیمت طلا حدوداً ۶۰ هزار برابر شده است. یعنی قیمت طلا ۱۰ برابر بیش از قیمت دلار رشد کرده است. دلیل این اختلاف آن است که طلا در بازارهای جهانی در طول ۴۴ سال گذشته دقیقا ۱۰ برابر درمقابل دلار افزایش قیمت پیدا کرده است! اما سؤال اینجاست که چرا قیمت طلا در ایران، ۶۰ هزار برابر شده درحالیکه قیمت جهانیاش برحسب دلار ۱۰ برابر شده است؟ پاسخ روشن است:
نرخ رشد نقدینگی ریال بیش از نرخ رشد نقدینگی دلار (یا دقيق تر نرخ رشد حجم دلار وارد شده به داخل کشور) بوده است. در واقع طلا هم به دلار سیلی زده و هم به ریال؛ اما سیلی طلا به ریال آبدارتر بوده است. وقتی نرخ رشد نقدینگی ریال درمقابل نرخ ورود طلا به بازار ایران (چه از خارج و چه استخراج شده از معادن داخل کشور) بیشتر باشد، طلا گران میشود. در طول ۴۴ سال گذشته نقدینگی دلار حدوداً ۱۴ برابر شده اما نقدینگی ریال دراین فاصله بیش از ۲۳ هزاربرابر شده است.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
3⃣ سؤال سوم:
برای آنکه قیمت طلا در ایران متناسب با قیمت جهانیاش رشد کند، چه باید کرد؟
✔️ پاسخ:
باید نرخ رشد نقدینگی ریال متناسب باشد با نرخ رشد نقدینگی دلار یا دقيق تر، با نرخ ورود دلار به داخل ایران متناسب و هماهنگ باشد. به نوعی، ریال به دلار میخکوب شود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
4⃣ سؤال چهارم:
آیا میخکوب کردن ریال به دلار، تورم را ازبین میبرد؟
✔️ پاسخ:
مشروط بر آنکه نرخ رشد نقدینگی دلار (نرخ ورود دلار به اقتصاد ملی) با نرخ رشد تولید ملی برابر باشد، تورم ازبین میرود. برای مثال چنانچه نرخ رشد تولید ۲ درصد درسال، اما نرخ ورود دلار به داخل کشور ۳ درصد و بنابراین ریال میخکوب شده به دلار نیز ۳ درصد درسال رشد کند، تورم معادل یک درصد خواهد بود. یعنی با اینکه قیمت دلار ثابت است، تورم داریم. ولی اگر این سه نرخ باهم برابر باشند، تورم (افزایش مستمر سطح عمومی قیمتها) ایجاد نخواهد شد.
اما یک مسأله باقی میماند. ازآنجایی که دلار به طلا میخکوب نیست و بهدلیل رشد بالاتر دلار نسبت به طلا، قیمت جهانی طلا درحال افزایش است، بنابراین در همه کشورهای جهان قیمت طلا درحال افزایش است، حتی اگر همه ارزهای جهانی به دلار میخکوب باشند و نرخ رشد تولید آنها با نرخ خلق ارز جهانی برابر باشد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
5⃣ سؤال پنجم:
در این شرایط که قیمت طلا در جهان و به پولهای ملی همه کشورها درحال افزایش است، آیا قیمت بقیه کالاها نیز افزایش خواهد یافت (تورم مصرف کننده)؟
✔️ پاسخ:
اگر ریال میخکوب شود به دلار، دراین صورت قیمت دلار ثابت باقی خواهد ماند. اما چون قیمت طلا درحال افزایش است، خرید و نگهداری آن درمقایسه با اشتغال به دیگر فعالیتهای اقتصادی، سودآورتر خواهد بود؛ لذا تقاضا برای آن ازطریق کاهش تقاضا برای دیگر فعالیتها و درنتیجه رکود اقتصادی، افزایش خواهدیافت. لاجرم دولت باید بر خرید و فروش طلا توسط مردم مالیاتی نسبتاً متناسب با افزایش قیمت جهانی آن وضع کند تا مانع از هجوم برای خرید آن شود.
البته میخکوب شدن ریال به دلار توصیه نمیشود زیرا ریال رقیب دلار است و هر موقع که تحریم تشدید شود، ورود دلار به داخل کشور افت خواهد کرد و لاجرم باید بلافاصله نرخ رشد ریال را نیز کاهش دهیم تا برابری دلار و ریال حذف شود. اما افت ناگهانی خلق ریال رکود ایجاد میکند.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
6⃣ سؤال ششم:
اگر نرخ رشد نقدینگی برابر باشد با نرخ رشد تولید، واقعاً تورم نخواهیم داشت؟
✔️ پاسخ:
در ادبیات رایج اقتصاد کلان، تصویر ناقصی از تورم ارائه شده است. وقتی نقدینگی رشد میکند، اساساً و درست به همان اندازه، قیمتها رشد میکند چه تولید رشد کند چه رشد نکند؛ اما مبتنی بر تعریف پذیرفته شده از تورم، بخشی از رشد قیمت دیده نمیشود؛ یعنی در محاسبه تورم، صرفاً بخشی از تورمی که رخ داده، لحاظ میشود. درواقع تورم دو جزء دارد:
- جزء مشهود
- جزء نامشهود
فرض کنید ۱۰ عدد نان و ۱۰ هزار تومان پول وجود دارد و قرار است این ۱۰ هزار تومان صرف خرید این ۱۰ عدد نان شود. بنابراین، قیمت هر عدد نان ۱۰۰۰ تومان خواهدبود. اگر تعداد نانها به ۲۰ عدد افزایش یابد و همزمان حجم پول نیز به ۲۰ هزار تومان برسد، دراینصورت، قیمت هر عدد نان همان ۱۰۰۰ تومان باقی خواهد ماند و ظاهراً تورم ایجاد نشده است. حال فرض کنید در برابر افزایش تعداد نانها از ۱۰ به ۲۰، حجم پول ثابت باقی میماند، دراین صورت قیمت نان به ۵۰۰ تومان کاهش مییافت. اما افزایش حجم پول یا نقدینگی، مانع از کاهش قیمتها گردید. یعنی وقتی حجم پول افزایش یابد، تأثیر کاهنده رشد تولید بر سطح قیمت ازبین میرود. این همان جزء نامشهود تورم است که با رشد پول اتفاق افتاده و قدرت خرید هر ۱۰۰۰ تومان قبلی را کاهش داده است.
یعنی با رشد ۱۰۰ درصدی نقدینگی، تورم نیز ۱۰۰ درصد است. تورم نامشهود در محاسبات متعارف وارد نمیشود، درحالیکه وجود دارد.
وقتی حجم پول متناسب با تولید رشد میکند، هرچند تورم مشهود نیست اما اثرش بر توزیع قدرت خرید قطعی است. این مورد را در یادداشتهای قبلی توضیح دادهایم.
نکتهای را هم تأکید کنیم که افزایش قیمت ناشی از کاهش حجم تولید را نمیتوان به افزایش حجم پول نسبت داد، زیرا اساساً حجم اسمی پول تغییر نکرده است.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
7⃣ سؤال هفتم:
تورم را چگونه محاسبه کنیم؟
✔️ پاسخ:
برای محاسبهی تورم، بهتر است از نرخ رشد نقدینگی استفاده شود. البته منظور ما از نقدینگی آن بخشی از حجم پول است که به دور گردش وارد میشود. براساس روشهای فعلی اندازهگیری تورم، باید گفت نرخی که برای تورم اعلام میشود، تخمینی است درحالیکه محاسبه تغییر حجم پول (یا نقدینگی)، دقیق است. درمقابل افزایشی که در نقدینگی ایجاد میشود، قیمت هر کالایی واکنش متفاوتی نسبت به کالای دیگر ازخود نشان میدهد. وقتی حجم پول ۱۰ درصد رشد میکند، قیمت یک کالا ممکن است ۲۰ درصد، دیگری ۵ درصد، و ... رشد کند؛ هر کدام از کالاها با نرخ متفاوتی رشد میکنند. حتی ممکن است برخی کالاها اصلاً رشد قیمت نداشته باشند. نرخ تورمی که اعلام میشود، هرگز قابل رویت نیست. وقتی گفته میشود نرخ تورم ۱۵ درصد است، شاید نتوانیم هیچ کالایی را بیابیم که دقیقاً ۱۵ درصد افزایش قیمت داشته است. درحالیکه رشد حجم پول قابل رویت (عینی) و دقیق است.
ذکر یک مثال میتواند به فهم بهتر کمک کند. فرض کنید نقدینگی موجود در اقتصاد ۱۰ هزار تومان است و اقتصاد شامل چهار کالای گندم، میوه، کفش و لباس است. توزیع نقدینگی بین این چهار بازار نیز برابر است. یعنی هر بازار ۲۵ درصد از نقدینگی مذکور را به خود اختصاص داده است. حال وقتی نقدینگی ۱۰ درصد رشد میکند، چنانچه نقدینگی رشد یافته بهطور برابر در این بازارها انتشار پیدا کند، سطح قیمت در همه این چهار بازار یکسان رشد خواهد کرد و بنابراین نرخ تورم ۱۰ درصد و دقیقاً معادل نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد خواهد بود.
اما اگر سهم هر بازار از نقدینگی رشد یافته، متفاوت باشد، افزایش قیمت در هر بازار متفاوت از بازار دیگر خواهد بود. مثلاً فرض کنید بازار میوه ۴۰۰ تومان از این نقدینگی رشد یافته را جذب کند و ۶۰۰ تومان باقیمانده، بین سه بازار دیگر مساوی توزیع شود. دراین حالت نرخ تورم در کل این اقتصاد (درصد افزایش متوسط قیمتها) چقدر خواهد بود؟
نرخ تورم در بازار میوه ۱۶ درصد خواهد بود. حال آنکه نرخ تورم در هر کدام از سه بازار دیگر، ۸ درصد خواهد بود. متوسط این چهار نرخ، همان ۱۰ درصد قبلی خواهد است؛ اما هیچ کدام از این چهار کالا، قیمتشان ۱۰ درصد افزایش نیافته است.
در نظریه متعارف، متوسط افزایش قیمتها را بهصورت وزنی بهعنوان تورم درنظر میگیرند که عددی کاملاً تخمینی و غیرقابل رویت است.
درهمین مثال قبل، اگر به افزایش قیمتها وزن بدهیم، نرخ تورم تغییر خواهد کرد. فرض کنید بخواهیم به افزایش قیمت کفش با وزن ۵۰ درصد در محاسبه تورم کل، وزن بدهیم. دراینصورت نرخ تورم در کل اقتصاد نه ۱۰ درصد بلکه ۸.۷۵ درصد خواهد بود که کمتر از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد است.
دقت کنید قیمت کفش واقعاً ۱۰ درصد رشد کرده اما به دلایلی نخواسته ایم این افزایش در قیمت را ببینیم!
پاسخ به این سؤال ادامه دارد...
@drbakhshi_eghtesadekalaan
👈👈 ادامه پاسخ به سؤال هفتم:
همگن بودن حجم نقدینگی:
حجم نقدینگی، یا حجم پول، همگن است اما کالاهایی که درمقابل حجم نقدینگی یا پول ردیف شدهاند، مطلقاً همگن نیستند. نتنها گندم با پارچه دو کالای کاملاً متفاوت هستند، حتی گندم با جو نیز متفاوت است، حتی دانه های گندم باهم متفاوت و غیرهمگن و کاملاً غیرمتشابه هستند، اما پول اینگونه نیست و کاملاً همگن است. قدرت خرید ۲ عدد اسکناس هزار تومانی در یک لحظه از زمان کاملاً برابر است.
این استدلال به زبان بسیار ساده و خیلی دقیق روشن میکند که نباید مبتنی بر مشاهدات تجربی و آماری و ارتباطات رگرسیونی قضاوت کنیم که آیا تورم به رشد نقدینگی ارتباط دارد یا خیر! و هرجا که این ارتباط قوی نبود و یا اصلا وجود نداشت نتیجه بگیریم که رشد نقدینگی موجب تورم نیست. مطالعات تجربی مبتنی هستند بر تعریفی که امروزه از تورم پذیرفته شده است، اما این تعریف همه ابعاد تورم را درنظر نمیگیرد. تخمین میزان تورم بهطور اساسی وابسته است به تعریفی که از تورم پذیرفتهایم. آیا در محاسبه تورم کالاها را وزن دهی کنیم یا نه؟ وزن هر کدام چقدر باشد و ... تمامی فرمولهای محاسبه تورم، تورم را تخمین میزنند، اما محاسبه نمیکنند. وقتی روشهای مختلف تخمین تورم توسط محققان متعدد پیشنهاد شده و میشود، به طریق اولی نیز میتوان مبتنی بر ادبیاتی که در بالا ارائه شد، اظهارکرد که اتفاقاً بهترین روش و البته روش دقیق برای محاسبه تورم، همان محاسبه رشد حجم پول است. یعنی از رشد حجم پول و یا نقدینگی بهعنوان متغیر جایگزین نرخ تورم استفاده کنیم.
خیلی مواقع ذهنیت ما درمورد تورم ناشی از بینشی است که طراحان این مباحث بهصورت هدفمند، خواستهاند در ذهن ما ایجاد شود. وقتی تورم را فقط به قسمت مشهود آن نسبت دهیم، این یعنی ناخودآگاه، پس ذهن ما جای میگیرد که رشد پول متناسب با رشد تولید بدون اشکال و مفید است، چون تورمش صفر است. درحالیکه میدانیم رشد پول چه هماهنگ با رشد تولید و چه ناهماهنگ، تورم ایجاد میکند و همچنین مستلزم تولید بدهی است و مهمتر
از آن، مکانیزم انتشار این پول رشد یافته یا ازطریق سودهای بانکی است و یا ازطریق اعطای وام که هر دو تخصیص بسیار ناعادلانه دارد و موجب تضییع حق و توزیع ناعادلانه ثروت میشود.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
👈👈 ادامه پاسخ به سوال هفتم:
نکتهی بعدی که باید به آن تأکید کرد این است که در بازهی زمانی مورد بررسی که نقدینگی رشد میکند اما تورم متناسب با آن اتفاق نمیافتد، غیر از مواردی که در بالا به آنها اشاره کردیم، ناشی از این است که بخشی از نقدینگی رشد یافته اساساً وارد هیچ بازاری نشده و معطل در بیرون از جریان گردش پول باقی مانده است. از این رو تورم را نباید نسبت به کل نقدینگی رشد یافته مورد سنجش قرار داد، بلکه باید نسبت به آن بخش که در جریان گردش وارد شده است، سنجید تا بتوانیم رابطه دقیق و تناظر یک به یک بین تورم و رشد نقدینگی (نقدینگی وارد شده به جریان گردش) را مشاهده کنیم.
نکتهی دیگری نیز هست که باید به آن هم توجه کرد. در مثالهایی که در بالا طرح کردیم، برای تعیین میزان افزایش قیمت، مقدار پول را با مقادیر فیزیکی تولید (تعداد نان و کفش و ...) مقایسه کردیم. حال آنکه بهدلیل وجود تفاوت در واحدهای اندازهگیری کالاهای مختلف و لذا عدم امکان جمع زدن بین تولید آنها، لاجرم باید ارزش پولی تولید و نه مقدار فیزیکی تولید را مورد استفاده قرار داد. این یعنی در هر دو کفه ی ترازو، پول حضور دارد: در یک طرف مقدار نقدینگی که متغیری پولی است و در طرف دیگر، ارزش پولی تولید که آنهم از جنس پول است. حتی وقتی تولید واقعی را ملاک نظر قرار میدهیم. مقادیر تولید را در قیمتهای سال پایه باید ضرب کنیم.
لذا ماحصل کلام تا اینجا این است وقتی در یک بازه زمانی مشاهده میشود نرخ رشد نقدینگی کم ارتباط یا بیارتباط یا حتی دارای رابطه منفی با نرخ تورم است، دلیل آن هر کدام از موارد زیر یا مجموع موارد زیر است:
- فقط تورم مشهود ملاک سنجش قرار گرفته است.
- در محاسبه جزء مشهود، به برخی کالاها وزن داده شده است.
- بخشی از نقدینگی رشد یافته در بازه مورد نظر به جریان گردش وارد نشده است.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
سلام و عرض احترام
خدمت همراهان گرامی
از ۱۰ سوالی که قول داده بودم طرح کنم و به آنها پاسخ بگویم، هنوز سه سؤال باقی مانده است. این سه سؤال را همراه با پاسخ، انشاءالله ارائه خواهم کرد.
از این سه سؤال، دو سؤال (هشتم و نهم) نسبتأ مهمتر هستند و پاسخهایی کلیدی دارند. شما دوستان را دعوت میکنم این پاسخها را مطالعه و مورد ارزیابی و نقد قرار دهید.
بهنظر میرسد پاسخهایی که به این سؤالات داده شده خواهد توانست معمای نقدینگی و تورم را، که بعضا در برخی کتب و مقالات طرح شده و این روزها در اقتصاد ایران نیز محل نزاع است، حل کند.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
8⃣ سؤال هشتم:
دلیل افزایش قیمت دلار، بهویژه در کوتاه مدت چیست؟
برخی معتقدند که افزایش قیمت دلار در ایران بهویژه در این چندماه اخیر ناشی از هیجانهای سفته بازانه بوده و به رشد نقدینگی ارتباط چندانی ندارد. کانالهای تلگرامی با بازارگرمی و لفاظی، قیمت دلار را بدون اینکه اساساً بازاری برای آن شکل گرفته باشه، تعیین میکنند. یعنی لحظهای، دلار را بالا میبرند. اینجا نقدینگی اساساً در تعیین قیمت دلار نقشی ندارد. برای مثال اگر دلار الان ۳۰ هزارتومان است و هرساعت با ایجاد هیجان بهطور میانگین۵۰ تومان روی قیمت میکشند؛ در مدت نزدیک به یکماه ممکن است قیمت را دو برابر کنند. اما قطعاً در این بازهی یکماهه نقدینگی به این شدت افزایش پیدا نکرده است. حداکثر در این یک ماه نقدینگی شاید ۲ الی ۳ درصد رشد کرده باشد.
این اختلاف بین ۱۰۰ درصد افزایش قیمت دلار و ۳ درصد رشد نقدینگی در اقتصاد آیا دلالت بر این ندارد که دلیل افزایش قیمت دلار، رشد نقدینگی نیست؟
آیا نباید در این دیدگاه که رشد نقدینگی باعث افزایش قیمت دلار میشود تشکیک کرد؟
✔️ پاسخ:
خیر!
قطعاً ردپای افزایش نقدینگی در افزایش قیمت دلار وجود دارد.
همچنین؛ افزایش قیمت بقیه کالاها هم تابعی از افزایش نقدینگی و نه قیمت دلار است.
توضیح در ادامه 👇
@drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه اول از پاسخ به سؤال هشتم:
در ابتدا، نکتهای را باید یادآور شد. مادام که بازار شکل نگرفته باشد، یعنی خریدار و فروشنده قصد خرید و فروش نداشته باشند، پول و کالایی رد و بدل نشده باشد، نمیتوان گفت قیمت، تعیین شده است. هر کانال تلگرامی یا هر جای دیگری، قیمت را هر مقداری هم که اعلام کنند، اما براساس آن قیمت، معاملهای واقع نشود و درواقع بازار شکل نگیرد، قیمت اعلامی بیپایه و بیاساس است.
حتی ممکن است کانالهای تلگرامی کاملاً جعلی عمل کنند و هیچ خرید و فروشی در واقعیت بین اعضای این کانالها اتفاق نیافتد که اهمیتی البته ندارد. آنچه مهم است این است که در یک بازار واقعی، مثلاً جایی نظیر سبزه میدان تهران، به این لفاظی ها و بازارگرمی های تلگرامی نگاه کنند و انتظارات خودشان را براساس این کانالها تنظیم کنند و حداقل یک معامله در آخرین نرخ اعلامی از سوی این کانالها اتفاق بیافتد و ریال با دلار معامله شود. همین کافی است که بگوییم در نرخ اعلامی، بازار شکل گرفته است.
ادامه دارد 👇
@drbakhshi_eghtesadekalaan