براساس پاسخهایی که به سؤالات هفتم، هشتم و نهم داده شد، قسمتهایی از تحلیل استاد محترم، جناب آقای دکتر شاکری در مقاله زیر:
https://atna.atu.ac.ir/fa/news/304791/
که مورد استناد برخی دوستان قرارگرفته است تا بگویند رشد نقدینگی در کوتاهمدت باعث افزایش قیمت ارز و همچنین باعث تورم نیست، کاملا ناصحیح و نیازمند اصلاح اساسی است.
خلاصهی نقد این است:
بازار دلار تنها یکی از بازارهایی است که نقدینگی رشد یافته به آن وارد میشود و لذا طبیعی است با اینکه افزایش قیمت دلار کاملا متأثر از افزایش نقدینگی کل در اقتصاد است، اما نرخ افزایش آن متفاوت باشد از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد!
اشتباه آشکار: بررسی همبستگی آماری بین رشد نقدینگی در کل اقتصاد و صرفا یک بازار
به همین ترتیب این امکان وجود دارد که نرخ تورم در اقتصاد (متوسط افزایش قیمت در همه بازارها) خیلی بزرگتر باشد از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد، درعین اینکه همهی این تورم ایجاد شده ناشی از همان نرخ پایینتر رشد نقدینگی باشد.
لذا اگر در کوتاه مدت و یا حتی در بلندمدت رابطه آماری قوی بین تورم و رشد نقدینگی ندیدیم، قضاوت نکنیم که تورم ناشی از رشد نقدینگی نبوده است!
دادهها را ساده ننگریم
@drbakhshi_eghtesadekalaan
هدایت شده از محمدجواد توکلی- یادداشتهای اقتصادی
✅ کمبود نقدینگی مشکل واحدهای راکد
❇️ نتیجه طرح پایش واحدهای صنعتی غیرفعال کل کشور نشان میدهد ۵۰ درصد از واحدهای غیرفعال مشکل کمبود نقدینگی، ۱۵ درصد مشکل نبود تقاضا و بازار، ۴ درصد مشکل کمبود مواد اولیه، ۴ درصد اختلاف شرکا، ۲ درصد مشکلات زیرساختی، یک درصد مشکلات قضائی، یک درصد تأمین ماشین آلات و ۲۲ درصد سایر مشکلات دارند.
mehrnews.com/xZTXb
✳️ مشکل کمبود نقدینگی این واحدها از یک طرف محصول شوک افزایش قیمت ارز و تورم ناشی از فشار هزینه است و از طرف دیگر نتیجه عدم هدایت نقدینگی خلق شده به سمت تولید است.
✅ حل این مشکل نیازمند اقدام دوجانبه برای تثبیت نرخ ارز و مدیریت خلق پول و نقدینگی است، پیش شرط اقدام دوم، استفاده از مالیاتهای تنظیمی برای حذف جذابیت فعالیتهای سفتهبازانه است.
✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
اقتصاد کلان، دکتر بخشی
✅ کمبود نقدینگی مشکل واحدهای راکد ❇️ نتیجه طرح پایش واحدهای صنعتی غیرفعال کل کشور نشان میدهد ۵۰ د
حواسمان باشد که کمبود نقدینگی در دسترس واحدهای تولیدی نباید به معنای ناکافی بودن نقدینگی در کشور تعبیر شود.
بلکه دلیل اصلی کمبود نقدینگی در دسترس تولید، انباشت بسیار نامناسب آن در طبقهای خاص است.
۷۰ درصد از نقدینگی دراختیار ۸ دهم درصد از سپرده هاست.
ظرف آبی که کج شده است و همه آبها در پایین ظرف قرار دارد.
باید ظرف آب را صاف کرد نه اینکه از بیرون هی آب بریزیم. هرچه بریزیم، پایین ظرف جمع میشود.
اتفاقا این توزیع بسیارنامناشب نقدینگی باعث بیکاری است.
سطح نقدینگی اصلا مهم نیست که چقدر باشد.
دنبال بهینه شدن نسبت نقدینگی به تولید نباشید عزیزان
نسبت مهم نیست!
بلکه این نرخ رشد نقدینگی است که بسیار مهم است.
با یک واحد یک تومانی میتوان کل مبادلات را به سهولت پشتیبانی کرد.
مسأله سطح نیست!
مسأله نرخ است!
@drbakhshi_eghtesadekalaan
⭕️ با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!/ سیاست ارزی هر سه دولت اخیر یکسان بوده است!
👤 حسین صمصامی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی:
🔹آثار حذف ارز دولتی کاملا مشهود است و هر کس حتی بدون هیچ دانش اقتصاد میبیند که با حذف آن، قیمتها ناگهانی افزایش یافتند.
🔹بحث رانت ناشی از ارز 4200 تومانی، یک اشتباه و یک دروغ بزرگ بود چرا که اگر ارز ترجیحی به هدف اصابت نمیکرد، چرا با حذف آن، به یکباره مثلا قیمت شکر 3 برابر شد؟
🔹ارز 4200 تومانی در برخی کالاها مثل روغن، صد در صد به هدف میزد.
🔹سیاستهای ارزی دولت از سال 1390 تاکنون تغییر نکرده چه اینکه سه دولت هم تغییر کردهاند.
🔹سیاست همواره این بوده که قیمت ارز در بازار آزاد افزایش مییابد و دولت هم به تناسب، از آن تبعیت میکند و به بازار هم نشان میدهد که تاثیرپذیر است.
🔹نوسانات شدید قیمت ارز به معنای کنترل بازار نیست، بلکه باید ثبات شکل بگیرد.
🔹وقتی شوک ارتباط با عربستان موجب کاهش قیمت موقت میشود، نشاندهنده اوج ضعف اقتصاد ماست نه کنترل بازار
🔹نرخ ارز، برانترین ابزار دشمنان در جنگ اقتصادی با ماست.
🔹ارز 28500 تومانی همان دلار 4200 تومانی بود که بعد از رفتن در بازار ثانویه به این نرخ درآمد ولی هیچ مبنا و معادلهی خاصی برای تعیین آن وجود نداشت.
🔹سیاستهای اقتصادی رئیس جدید بانک مرکزی ثباتی نداشت و در عین حال با هم تناقض هم داشت.
🔹با سیاستهای ارزی اتخاذ شده، به بازارهای غیر رسمی ضریب داده شد وگرنه هر گونه معامله ارزی که طرف آن، بانک مرکزی و صرافیهای رسمی نباشند، قاچاق است.
🔹با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!
🔹هنوز این تورم محقق نشده ولی نشانههای شروع آن در حال اتفاق افتادن است.
🔹عامل اصلی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران، تورم است و عامل تورم هم افزایش نرخ ارز است.
🔹 سازمان برنامه و بودجه سال گذشته با این تحلیل که افزایش حقوق کارمندان موجب تورم میشود، نرخ 10 درصد را تعیین کرد ولی تورم 47 درصد شد.
🔹واقعیت این است که قدرت خرید کمتری برای مردم ایجاد شد ولی باز هم تورم افزایش یافت که نشان میدهد تحلیل دولت اشتباه بود.
🔹یک نرخ ارز باید در کشور وجود داشته باشد که با محاسبه، به قیمت زیر 20 هزار تومان رسیدهام؛ بازارهای موازی و مبادلهای و ... هم باید حذف شوند.
🔹قاچاقچیان ارز، ارزهای خانگی، صادرکنندگان غیر نفتی و حتی بانک مرکزی، عرضهکنندگان ارز در بازار آزاد هستند و بیشترین حجم تقاضا هم در این بازار، قاچاقچیان هستند و البته عوامل دیگری به نام فرار سرمایه، اخلالگران ارزی، مسافران و صادرکنندگان غیر نفتی هم وجود دارند.
🔹 آیا چنین بازاری صلاحیت تعیین قیمت برای ارز مورد نیاز به منظور وارد کردن موارد اولیه و کالاهای اساسی را دارد؟
🔹نیازمند برخورد شدید امنیتی با بازار قاچاق ارز هستیم. قانونگذار باید یا قانون وضع نکند یا اگر وضع میکند برای اجرای آن هم ضمانت تعیین کند.
🔹قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سال 1401 مصوب شده، چرا هنوز در سبزه میدان دلار میفروشند و دولت هم از نرخ آن تبعیت میکند؟
🔹برخی صرافیها شغلشان موجب اخلال در نظام اقتصادی کشور شده است، اینها باید تعطیل شوند!
🔹به نظرم تداوم سیاست ارز ترجیحی، موجب افزایش اندک قیمت کالاهای اساسی میشد ولی کارشناسانی که اطراف دولت هستند توصیه اشتباه کردند و دولت هم مسیر اشتباه را در حذف ارز 4200 تومانی طی کرد!
🔹از مردم بپرسید وضعیت معیشتشان هنگام اختصاص ارز 4200 تومانی بهتر بود یا الان؟
🔹کارشناسان دولتی میگویند رانت را حذف کردیم، این چه حذف رانتی است که معیشت مردم بدتر شده است؟/ جهان آرا
@Rasad_tahlil
اقتصاد کلان، دکتر بخشی
⭕️ با سیاستهای بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!/
-------‐------
-‐-------‐‐---
نقدهایی بر سخنان استاد ارجمند جناب آقای دکتر حسین صمصامی عزیز
ایشان فرمودهاند:
<<عامل اصلی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران تورم است و عامل تورم هم افزایش نرخ ارز است.>>
نقد:
اگر اینطور است پس رشد نقدینگی چرا مهم است؟
اصلا رشد نقدینگی مهم هست؟
اثر رشد نقدینگی پس چیست، وقتی باعث تورم نباشه؟
نرخ ارز یک متغیر سطح است
تورم یک متغیر نرخ است.
استفاده از اصطلاح نرخ بهعنوان پیشوند برای کلمه ارز، اشتباه مصطلح است.
گران شدن قیمت دلار تورم ایجاد نمیکند. تورم مستلزم رشد نقدینگی است.
تورم روی قیمت که عنصری پولی است همان تورم روی نقدینگی است (رشد) که آنهم عنصری پولی است.
تورم قیمت یعنی افزایش قیمت
رشد نقدینگی یعنی تورم و افزایش نقدینگی
فرض کنید فقط یک اسکناس هزار تومانی و یک نان وجود دارد که قاعدتا قیمتش هزار تومان خواهدبود.
وقتی پول ۱۰ درصد رشد کند و به یکهزار و صد تومان برسد علی الاصول قیمت نیز ۱۰ درصد رشد میکند و به یکهزار و صد تومان خواهد رسید.
تورم همان رشد نقدینگی است.
ایشان میفرمایند:
<<دلیل تورم، افزایش نرخ ارز است>>
نقد:
وقتی قیمت بالاتری ازسوی عرضهکنندگان دلار به خریداران پیشنهاد میشود برای اینکه قیمت پیشنهادی جدید تشکیل شود، یعنی برای اینکه بازار در قیمت جدید تشکیل شود، باید نقدینگی بیشتری به برای خرید در این قیمت گسیل شود؛ باید نقدینگی رشد کند و غیر از این محال عقل است که قیمت دلار بالا برود. اگر نقدینگی در بازار دلار رشد نکند، قیمت پیشنهادی اساسا شکل نمیگیرد و قیمت قبلی کماکان برقرار باقی خواهد ماند.
تورم از جنس نرخ است
پس، افزایش قیمت دلار نیازمند رشد نقدینگی است نه برعکس
این بزرگوار همچنین فرمودهاند: نرخ ارز، بران ترین ابزار دشمنان در جنگ اقتصادی علیه ماست>>
اما باید عرض کرد این ابزار را خود ما دراختیار آنها قرار داده ایم.
چطور؟
مادام که نرخ رشد نقدینگی ریال بیش از نرخ رشد نقدینگی دلار باشد، دلار میشود ابزاری برای ضربه به اقتصاد ملی
مسأله نرخ است، نه سطح
@drbakhshi_eghtesadekalaan
بسمالله الرحمن الرحیم
خلق پول ازهیچ موجب اکل مال مردم به باطل است.
روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان درحال خلق شدن است که ۷۰ درصد آن سهم تنها ۸ دهم درصد از سپردههاست!
ندیدن این رقم عجیب روزانه خلق پول از هیچ و مقصر ندانستنش در تورم میان مدت، کوتاهمدت و حتی روزانه، مقصر ندانستنش در بیکاری و فساد، حقا که نوبر است!
آنهایی که وام میگیرند قدرت خرید بقیهای که نمیتوانند وام بگیرند را تصاحب میکنند. بانک به همه، آنهم در یک لحظه وام نمیدهد.
سالهاست؛ شاید نزدیک به یک قرن، پول خلق میشود. اوایل شاید هرچند ماه یک بار آنهم بسیار اندک پولی خلق میشد، بعد ماهانه، هفتگی و روزانه و امروزه تقریبا پیوسته، پول ازهیچ درحال خلق شدن است؛ به نفع عدهای و به زیان عدهای کثیر!
چرا این موضوع را آنچنان که شایسته توجه و دیده شدن است، نمیبینیم؟
تصور این همه جابهجایی قدرت خرید در طول سالها و این گستره از اکل مال به باطل، بسیار تکاندهنده است، اما چرا تکان نمیخوریم؟
بانک، نهتنها وامها را ازهیچ خلق میکند، بلکه بهرهای که از وام گیرندگان میگيرد را نیز خودش خلق میکند. بهرهای هم که به سپردهها پرداخت میکند را نیز، خودش باید خلق کند!
آخر کجای این کار، قابل توجیه است؟
با کدام منطق؟ با کدام فقه و کدام دانش ریاضی و آمار میتوان این ظلم پیوسته را ندید؟
درطول این سالها، برخی تلاش کردند وجهی و توجیهاتی شرعی برای این اقدام دست و پا کنند؛ اما، آیا موفق شدهاند؟
برخی کارشناسان در اقتصاد ایران معتقدند خلق پول از باد هوا گسترش دهنده تولید است و باید اعتبار ازهیچ خلق شود و آنرا به تولید هدایت کرد!
برخی میگویند ارجاع دادن مسأله تورم به خلق روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان پول از باد هوا، آدرس غلط است!!
عجیب زمانهای شده است!
چرا ردپای این شیطان را نمیبینیم؟
نکند خودمان از همین وامهای خلق شده از هیچ که بار آن برگرده محرومان است استفاده میکنیم؟
چه زندگیهایی که از همپاشید
چه زندگیهایی که تشکیل نشد
و چه انگشترها که به دست آن دختران دم بخت نرفت
چه انسانهایی که میتوانستند به دنیا بیایند اما نیامدند!
چه پدرهایی که شرمنده شدند...
چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
دادها از این بیداد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ
وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا
إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
زمانه بر سر جنگ است یاعلی، مددی
@drbakhshi_eghtesadekalaan
هدایت شده از شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری
خلق پول از هیچ، موجب اکل مال مردم به باطل است.
در کشور، روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان درحال خلق شدن است که ۷۰ درصد آن سهم تنها ۸ دهم درصد از سپردههاست!
ندیدن این رقم عجیب روزانه خلق پول از هیچ و مقصر ندانستنش در تورم میان مدت، کوتاهمدت و حتی روزانه، مقصر ندانستنش در بیکاری و فساد، حقا که نوبر است!
@drbakhshi_eghtesadekalaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهادات مذکور ناترازی را تشدید میکند و میتواند ورشکستگی ایجاد کند.
توضیح:
نقدینگی مستظهر به بدهی است و بدهی عبارت از اصل وامها بانضمام بهرهی آنهاست. وقتی بانک مرکزی با عملیات بازار باز، ریال را از دست مردم بیرون بکشه، هرچند نقدینگی موجود کاهش خواهد یافت، اما بدهی، سرجایش باقی است. این مسأله، بانکها را با ناترازی مواجه میکند و باعث میشود فرایند تسویه وامها که نیازمند وجود سطحی از نقدینگی است، دچار اختلال شود که نتیجهاش ناتوانی وام گیرندگان در تسویه وامها خواهد بود. این فرایند متناسب با بزرگی ابعاد انتشار اوراق به ترازنامه بانکها کشیده خواهد شد و داراییهای مسموم بانکها را افزایش خواهد داد.
👈 دیگر پیشنهاد ایشان نیز موجد ناترازی است: انتشار اوراق سرمایهگذاری توسط شرکتهای بزرگ و فروش این اوراق توسط بانکها، باعث تولید بدهی بدون ایجاد نقدینگی مستظهر به آن بدهی خواهد شد که این نیز تشدید کننده ناترازی و احتمال ورشکستگی است.
👌 هنر آن است که نقدینگی و بدهی را همزمان کاهش دهیم.
انتشار اوراق، یک روی سکه را محو میکند، اما روی دیگر سکه همچنان به قوت خود باقیست و حتی متورم میشود.
ناترازی در نظام بانکی و ناترازی مالی دولت و ناترازی در بخش خصوصی باهم درارتباط هستند. باید هرسه باهم کاهش یابند بدون آنکه بر اقشار ضعیف و متوسط باری تحمیل شود!
اما بهنظر میرسد پیشنهادات ارائه شده در این کلیپ، فاقد چنین کارایی است.
⁉️ برای اصلاح وضع موجود باید از اقتصاد متعارف فاصله بگيريم.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
👈 معمولأ برخی دوستان محترم از اینجانب درخصوص درآمد فعالیت در بازار بورس اوراق بهادار سؤال میکنند که آیا وارد بازار سهام بشویم یا نه؟
تأثیر بورس بازی در بازار سهام بر اقتصاد کشور چیست؟
👈 در ادامه قصد دارم در این خصوص مطالبی را درقالب چند یادداشت با شما به اشتراک بگذارم.
@drbakhshi_eghtesadekalaan
درآمد بورس بازی
یادداشت اول
✔️ مقدمه
بهطور کلی همه انواع داراییهای واقعی نظیر گندم، طلا، انواع دام و طیور و اتومبیل، حتی خمیر تازه نان و ... حداکثر میتوانند دو بازده داشته باشند:
- افزایش مقدار فیزیکی دارایی
- افزایش قیمت دارایی
البته ممکن است یک دارایی، هم مقدارش و هم قیمت هر واحد آن، ثابت بماند یا کاهش یابد و یا حداقل یکی از این دو را تجربه کند. یعنی بازدهی میتواند مثبت، صفر و یا منفی باشد.
برای مثال چنانچه یک مرغ زنده یک کیلویی را هماکنون به قیمت ۱۰۰ هزار تومان بخریم و آنرا پرورش دهیم؛ بعد از یکسال ممکن است به وزن ۱.۵ کیلو برسد. اگر قیمت بازاری هر کیلو مرغ نیز به ۱۲۰ هزار تومان رسیده باشد، بنابراین ارزش بازاری مرغی که سال گذشته خریداری شده، هماكنون ۱۸۰ هزار تومان است:
۱۰۰(۱.۵)(۱.۲)=۱۸۰
در اقتصاد کلان به افزایش نیم کیلویی وزن مرغ، اصطلاحا نرخ بهره واقعی و به ۲۰ درصد افزایش قیمت، نرخ تورم گفته میشود. اگر در رابطه بالا رقم ۱۸۰ هزار تومان سمت راست را بر رقم ۱۰۰ هزار تومان سمت چپ تقسیم کنیم، حاصل ۱.۸ بهدست خواهدآمد که در اقتصاد کلان به نرخ بهره اسمی ناخالص مشهور است. ناخالص از این حیث است که عدد ۱ با ۸ دهم جمع شده است که اگر عدد یک را کسر کنیم، هشت دهم باقیمانده همان نرخ بهره اسمی (خالص) است:
(۱.۵)(۱.۲)=۱.۸
معمولاً نرخ بهره واقعی را با علامت r، تورم را با علامت π و نرخ بهره اسمی با علامت i نمایش داده میشود:
(1+r)(1+π)=1+i
یا:
(1+r)(1+π)=1+r+π+rπ
از آنجاییکه معمولا نرخ بهره واقعی و تورم در اقتصادهای پیشرفته اعداد کوچکی هستند، ضرب این رو نرخ مقدار خیلی کوچکتری را نتیجه میدهد؛ از اینرو از رابطه حذف میشود:
i≈r+π
یعنی بهره اسمی برابر با مجموع بهره واقعی و تورم است.
ممکن است یک دارایی مانند طلا یا منزل مسکونی از این دو نوع بازده، فقط تورم را تجربه کند. اما مثلاً یک خمیر تازه برای نان و یا حتی مادهای همچون رادیواکتیو درطول زمان وزنش کاهش میيابد یعنی اصطلاحاً بهره واقعیاش منفی است.
(البته توضیحی را در پرانتز عرض کنم. در این یادداشتها منظور ما از بهره واقعی صرفاً تغییرات مقدار فیزیکی محصول است، هرچند در اقتصاد کلان تعریف نرخ بهره واقعی ازجنبه ی ریشههای آن وسیعتر از تغییرات فیزیکی محصول است و تعیینکنندههای ذهنی را نیز شامل میشود؛ اما در این یادداشتها به آن موضوع وارد نمیشویم)
👇ادامه دارد ....
@drbakhshi_eghtesadekalaan
درآمد بورس بازی
یادداشت دوم
علیرغم اینکه هر دارایی حداکثر دو بازده میتواند داشته باشد (یعنی افزایش مقدار و افزایش قیمت)، اما داریی ای وجود دارد که میتواند بازدهی سومی را نیز عاید کند! آن دارایی، برگه سهام عرضهشده در بازار بورس است.
فرض کنید شما بهجای اینکه ۱۰۰ هزار تومان بدهید و مرغ زنده یک کیلویی بخرید، ۱۰۰۰ برگه سهام جدیداً منتشر شده یک شرکت مرغداری را به قیمت ۱۰۰ هزار تومان خریداری کنید. فرض کنید ۱۰۰۰ سهمی که خریدهاید، معادل و نماینده یک مرغ یک کیلویی در مرغداری شرکت مذکور باشد. همچنین فرض کنید هماکنون ارزش بازاری شرکت مذکور ۱۰ میلیارد تومان باشد که معادل با ارزش بازاری داراییهای فیزیکی درون شرکت (شامل مرغ ها، ساختمان مرغداری و ...) است. کلیهی برگههای سهام را مردم خریداری کردهاند. بنابراین اکنون، ارزش بازاری سهامداران ۱۰ میلیارد تومان است.
قاعدتاً به فرض ثبات سایر شرایط، پس از گذشت یک سال، به وزن هر مرغ یک کیلویی درون این مرغداری، نیم کیلو اضافه خواهدشد.
فرض کنید در این مدت بهدليل تبلیغات و بازارگرمی سهامداران فعلی، ممکن است خبرهای مثبتی از این شرکت در بازار انتشار یابد. برای مثال تبلیغ شود که مدیریت این شرکت در زمینه پرورش مرغ متخصص هستند و میتوانند سودآوری بالایی ایجاد کنند. انتشار اخباری از این دست باعث بازارگرمی خواهد شد و تقاضا برای خرید سهام این شرکت که اکنون در اختیار سهامداران است را افزایش خواهد داد و درنتیجه قیمت بازاری سهام افزایش خواهد یافت.
متناسب با شدت رشد تقاضا برای سهام مذکور، قیمت بالا خواهد رفت. فرض کنید بعد از یکسال قیمت هر سهم این شرکت به ۳۰۰ تومان افزایش یابد. درحالیکه رشد واقعی مرغ های درون این شرکت ۵۰ درصد و رشد قیمت هرکیلو مرغ در بازار مرغ، همان ۲۰ درصد است.
وقتی قیمت هربرگه سهام ۳۰۰ تومان باشد، ارزش بازاری این شرکت ۳۰ میلیارد تومان خواهد بود؛ درحالیکه ارزش بازاری داراییهای این شرکت، منفک از ارزش اسمی سهام، ۱۸ میلیارد تومان است. اختلاف بین ۳۰ میلیارد و ۱۸ میلیارد تومان، همان حبابی است که آنرا در اینجا تحت عنوان سومین جزء از بازده که مربوط به برگه سهام است، میشناسیم. سهامداران فکر میکنند مالک ۳۰
میلیارد تومان دارایی هستند حال آنکه ۱۸ میلیارد تومان بیشتر ندارند.
وقتی یکی از سهامداران این شرکت ۱۰۰۰ برگه سهام خود را به قیمت ۳۰۰ هزار تومان میفروشد، درواقع چیزی که قیمت واقعیاش ۱۸۰ هزار تومان است را ۱۲۰ هزار تومان گرانتر فروخته است. زیرا ۱۰۰۰ برگه سهام مذکور هماکنون معادل یک مرغ ۱.۵ کیلیویی درون شرکت است که هرکیلوی آنرا ۱۲۰ هزار تومان میخرند.
👇ادامه دارد ...
@drbakhshi_eghtesadekalaan