🔷خداشناسی شهودی🔹
➖باتوجه به اینکه خدا جسم نیست، شهود خدا که عارفان مدعی هستند چگونه ممکن است؟
☑️پاسخ: طبق تعالیم اسلامی دو نکته مسلم است:
1️⃣نخست اینکه رؤیت خداوند ممکن و محقق است.
2️⃣دوم اینکه این رؤیت با چشم سر نیست. این هردو در بیانات معصومین به صراحت آمده است.
⬅️برای نمونه کافی است به بیان زیر از مولی امیرالمؤمنین (ع) توجه کنیم.
➖ ذعلب از حضرت پرسید چگونه خدای ناپیدا و نادیده را عبادت میکنید؟
در پاسخ فرمودند:
«ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیْفَ رَاَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ.»
📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۴۵.
من پروردگاری را که نبینم، نمیپرستم. پرسید چگونه او را دیدی؟ فرمود: دیدههای ظاهر نمی توانند او را ببینند، اما دیدههای دل از راه حقایق ایمان او را مشاهده میکنند.
✍ برای رویت حسی دو شرط بیش از هرچیز دیگری ضروری است؛
1️⃣قدرت بینایی شخص و 2️⃣حضور امر مرئی در حیطۀ دیدِ بیننده.
▫️شخص نابینا چیزی نمی بیند. اگر شخص بینا باشد، اما مرئی دور باشد یا بین بیننده و شیئ مانعی باشد باز شخص قادر به دیدن نخواهد بود.▫️
⏪افزون بر این در رؤیت حسی وجود نور نیز لازم است. ما در تاریکی قادر به دیدن نیستیم.
☑️ برای شهود قلبی خداوند نیز تحقق این دو شرط لازم است: توان انسان بر شهود و حضور خدا.
▪️شرط دوم همیشه فراهم است. خدا در همه چیز و همه جا (آفاق و انفس) حضور دارد. او همیشه با ما است. «وهو معکم اینما کنتم». آنچه مهم و برعهدۀ سالک است فراهم نمودن شرط نخست است.
▪️ امکان شهود برای همۀ انسان ها به نحو بالقوه وجود دارد. سلوک عرفانی برای فعلیت بخشیدن به این امکان است. البته در اینجا نیز آنچه بر عهده سالک است زمینه سازی و آمادگی برای دریافت فیض الهی است.
⬅️ ازاین جهت است که در عرفان نظری از حضور فراگیر الهی سخن گفته می شود و در عرفان عملی از اعمالی همچون مراقبه و تهذیب نفس سخن می گویند.
➖مانع و حاجبی نیز جز خودبینی و انانیت بین انسان و خدا وجود ندارد.
☑️ "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز." اگر این پرده کنار رود رؤیت حاصل است.
▪️«بینی و بینک انی ینازعنی/فارفع بلطفک انیی من البین.» معلوم می شود خودی که در "انی" است غیر از خودی است که در "بینی"است.
آن خودی که حجاب است "انیّت" یا خودِ پنداری است که غیر از خودِ حقیقی به معنای هویت شخص است.
↩️به تعبیر برخی دو مرتبه از خود و من مطرح است: من سافل و من عالی، یا به تعبیر جولیان نورویچی عارف انگلیسی در قرن چهاردهم، جان سفلی و عِلوی.
◽️درک حضور و ملاقات و وصال با معشوق برای جان عِلوی است، چنانکه حافظ از جان علوی سخن می گوید که تمنای وصال آن یگانه را دارد.
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
➖اما نور که وجودش در رؤیت حسی شرط است، در رؤیت قلبی همیشه حاضر هست. حقایق عِلوی از جنس نورند و خداوند نور الانوار و نور مطلق است، لذا چشم بینا برای دیدنش کافی است و به نور دیگری نیاز نیست. او اصلا برای دیده شدن جهان را آفریده است: «فخلقت الخلق لکی اعرف.»
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را!
📝محمدفناییاشکوری
#خداشناسی
#عرفانی
#شهود
http://eitaa.com/dreshkevari ◼️
🔷خداشناسی شهودی🔹
➖باتوجه به اینکه خدا جسم نیست، شهود خدا که عارفان مدعی هستند چگونه ممکن است؟
☑️پاسخ: طبق تعالیم اسلامی دو نکته مسلم است:
1️⃣نخست اینکه رؤیت خداوند ممکن و محقق است.
2️⃣دوم اینکه این رؤیت با چشم سر نیست. این هردو در بیانات معصومین به صراحت آمده است.
⬅️برای نمونه کافی است به بیان زیر از مولی امیرالمؤمنین (ع) توجه کنیم.
➖ ذعلب از حضرت پرسید چگونه خدای ناپیدا و نادیده را عبادت میکنید؟
در پاسخ فرمودند:
«ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ. فَقالَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ! کَیْفَ رَاَیْتَهُ؟ قالَ: وَیْلَکَ یا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ وَلکِنْ رَأتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْیمانِ.»
📚 اصول کافی، ج ۱، ص ۲۴۵.
من پروردگاری را که نبینم، نمیپرستم. پرسید چگونه او را دیدی؟ فرمود: دیدههای ظاهر نمی توانند او را ببینند، اما دیدههای دل از راه حقایق ایمان او را مشاهده میکنند.
✍ برای رویت حسی دو شرط بیش از هرچیز دیگری ضروری است؛
1️⃣قدرت بینایی شخص و 2️⃣حضور امر مرئی در حیطۀ دیدِ بیننده.
▫️شخص نابینا چیزی نمی بیند. اگر شخص بینا باشد، اما مرئی دور باشد یا بین بیننده و شیئ مانعی باشد باز شخص قادر به دیدن نخواهد بود.▫️
⏪افزون بر این در رؤیت حسی وجود نور نیز لازم است. ما در تاریکی قادر به دیدن نیستیم.
☑️ برای شهود قلبی خداوند نیز تحقق این دو شرط لازم است: توان انسان بر شهود و حضور خدا.
▪️شرط دوم همیشه فراهم است. خدا در همه چیز و همه جا (آفاق و انفس) حضور دارد. او همیشه با ما است. «وهو معکم اینما کنتم». آنچه مهم و برعهدۀ سالک است فراهم نمودن شرط نخست است.
▪️ امکان شهود برای همۀ انسان ها به نحو بالقوه وجود دارد. سلوک عرفانی برای فعلیت بخشیدن به این امکان است. البته در اینجا نیز آنچه بر عهده سالک است زمینه سازی و آمادگی برای دریافت فیض الهی است.
⬅️ ازاین جهت است که در عرفان نظری از حضور فراگیر الهی سخن گفته می شود و در عرفان عملی از اعمالی همچون مراقبه و تهذیب نفس سخن می گویند.
➖مانع و حاجبی نیز جز خودبینی و انانیت بین انسان و خدا وجود ندارد.
☑️ "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز." اگر این پرده کنار رود رؤیت حاصل است.
▪️«بینی و بینک انی ینازعنی/فارفع بلطفک انیی من البین.» معلوم می شود خودی که در "انی" است غیر از خودی است که در "بینی"است.
آن خودی که حجاب است "انیّت" یا خودِ پنداری است که غیر از خودِ حقیقی به معنای هویت شخص است.
↩️به تعبیر برخی دو مرتبه از خود و من مطرح است: من سافل و من عالی، یا به تعبیر جولیان نورویچی عارف انگلیسی در قرن چهاردهم، جان سفلی و جان عِلوی.
◽️درک حضور و ملاقات و وصال با معشوق برای جان عِلوی است، چنانکه حافظ از جان علوی سخن می گوید که تمنای وصال آن یگانه را دارد.
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
➖اما نور که وجودش در رؤیت حسی شرط است، در رؤیت قلبی همیشه حاضر هست. حقایق عِلوی از جنس نورند و خداوند نور الانوار و نور مطلق است، لذا چشم بینا برای دیدنش کافی است و به نور دیگری نیاز نیست. او اصلا برای دیده شدن جهان را آفریده است: «فخلقت الخلق لکی اعرف.»
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را!
📝محمدفناییاشکوری
#خداشناسی
#عرفانی
#شهود
http://eitaa.com/dreshkevari ◼️