یه مورچه افسردگی می گیره، ازش می پرسن چته؟ میگه؛ 7 سال عاشق یکی شدم آخر فهمیدم چایی خشکه !!!» حکایت عشقهای فضای مجازیه😁

کمپین های مختلفی راه افتاده زندگی مینیمال زندگی پایدار خرید صفر پسماند خرید و.... همه تلاش می‌کنند تا سبد خرید ما قدری سبک تر ومنطقی تر بشه.. قبل از فشار دادن دکمه پرداخت به نیاز واقعی گمشده امون در فضای مجازی کمی بیشتر فکر کنیم.. خریدهای نمایشی که تو کمدهای ما موج میزنه و سرانه مصرف لباس رو در ده سال گذشته دو برابر کرده و به کام فروشندگان راه میره.. خرید هایی برای مارک پوشی و به روز بودن.. هویت گمشده ای که هر روز داره دور تر میشه.. خرید درمانی هایی که در پی احساس افسردگی راه می افته و این جمله مسخره که زن ها رو ببرید خرید تا حالشون خوب بشه.. به این کلیپ نگاه کنید و جای خودتون رو در دنیای اقتصاد توجه پیدا کنید. 🆔 @drfatemeheidari

ویژه کلاس اولی ها بعضی از مادرا حواس شون نیست و با پیامهای منفی به دانش‌آموز اضطراب وارد می‌کنند. « به عنوان مثال به او می گویند؛ "مواظب باش وسایلت را گم نکنی"، "مراقب باش در پله های مدرسه نیفتی"، "معلمت را اذیت نکنی"، "با دست کثیف خوراکی نخوری"، "تو کلاس حواست پرت نشود". این در حالی است که هدف از مدرسه رفتن، یادگیری و لذت بردن از مدرسه و هر آنچه به مدرسه مربوط می شود، است. هرگز کودک را از مدرسه، تکلیف و معلم نترسانید و نکات و توصیه ها را به شکل منفی تذکر ندهید. بهتراست از مدت ها قبل از ورود به مدرسه و حتی در ایام مدرسه به او آموزش دهید چگونه از خودش مراقبت کند، از وسایلش محافظت کرده و با هم کلاسی ها ارتباط بهتری برقرار کند. تمام جملات و تذکرات را به شکل مثبت ارائه دهید تا در ذهن او خوب و مثبت شکل بگیرد. مثلا بگویید، "هر زمان تشنه ات شد از خانم معلم اجازه بگیرو آب بخور"، "زنگ پایانی کلاس زده شد دقت کن همه وسایلت را در کیفت گذاشته باشی"، "خانم معلم مهربان است، تو را دوست دارد و می خواهد مطالب بسیار خوبی به تو بیاموزد. 🆔 @drfatemeheidari

⚠️ توی خیابون کشف حجاب دیدیم. چه کنیم؟! #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #علی_زکریایی #بیناشو @drfatemeheidari

﷽ روایت اول:دلتنگی واژه ها یادداشت یک قلم می‌خواهد و یک بهانه، که ما آن را سوژه می نامیم. و من از دیروز پر از سوژه-بهانه هایی هستم که ذهنم را مشغول کرده است. سوژه-بهانه اولم به نام حاج قاسم است. احلی من العسل ترین نام دنیا. از سال ۹۸تا همین لحظه..وصال ثانیه های مبهم شوقم را مرور می کردم.. به حاج قاسم که برسم.. حتما اول از همه به او خواهم گفت معنی خستگی چشمهایش را فهمیدم.. حتما به او خواهم گفت که چقدر امید گمشده لحظه های جهاد تبیین ما شده.. حتما به او حاج قاسم خواهم گفت که.... حتما شوق ندیدنش را گله خواهم کرد. اینکه واژه هایم هنوز مثل ایران❤️ دلتنگی اش را بهانه می‌گیرند و چقدر جایش خالی است. در مرور کلمات و دنبال هم آهنگی جملات، کوله روایت پیشرفت را برداشتم ،واژه های سر بلند کرده را ،در آن جا دادم. اشک،شتابان و دو اسبه خود را میان دلدادگی واژه ها در بهت مجری سیاه پوش تلویزیون جا داد. چقدر واژه واژه گفتم..خوب این دلتنگی واژه هاست. و حالا کنار مزار حاج قاسم نشسته ام و دارم واژه هایم را به بند می کشم و اشک نمی‌گذارد به بند کشیدنم را تماشا کنم . اما یادداشت اولِ احلی من العسل ،غیر از بهانه و قلم،سید حسن نصرالله می خواهد. آه از غمی که تازه شود با غمی دگر فاطمه حیدری ۸مهر روایت پیشرفت گلزار شهدای کرمان @drfatemeheidari

الان چایی میچسبه...😁

💢 چگونه خشم را کنترل کنیم؟ 🔻 توضیحات دکتر فاطمه حیدری 📻 زمان پخش: دوشنبه‌ها ساعت ۱۶ موج Fm ردیف 96 ارسال سوالات به برنامه پرسمان تربیتی در پیام رسان بله و ایتا با آیدی @P30000553 میتونید یه صوت یا متن از مشکلات تون با نوجوان یا کودکتون رو برای برنامه بفرستین و بعد پاسختون رو در برنامه دریافت کنید. #تربیت_فرزندان #پرسمان_تربیتی #رادیو_معارف 🆔 @drfatemeheidari

توفیقی شد همراه گروه راهیان پیشرفت سری به کرمان زدم. یادداشت های نگاشته شده در این سفر در باب پیشرفت کشورم ایران تقدیم نگاه مهربان شما @drfatemeheidari

﷽ روایت اول:دلتنگی واژه ها یادداشت یک قلم می‌خواهد و یک بهانه، که ما آن را سوژه می نامیم. و من از دیروز پر از سوژه-بهانه هایی هستم که ذهنم را مشغول کرده است. سوژه-بهانه اولم به نام حاج قاسم است. احلی من العسل ترین نام دنیا. از سال ۹۸تا همین لحظه..وصال ثانیه های مبهم شوقم را مرور می کردم.. به حاج قاسم که برسم.. حتما اول از همه به او خواهم گفت معنی خستگی چشمهایش را فهمیدم.. حتما به او خواهم گفت که چقدر امید گمشده لحظه های جهاد تبیین ما شده.. حتما به او حاج قاسم خواهم گفت که.... حتما شوق ندیدنش را گله خواهم کرد. اینکه واژه هایم هنوز مثل ایران❤️ دلتنگی اش را بهانه می‌گیرند و چقدر جایش خالی است. در مرور کلمات و دنبال هم آهنگی جملات، کوله روایت پیشرفت را برداشتم ،واژه های سر بلند کرده را ،در آن جا دادم. اشک،شتابان و دو اسبه خود را میان دلدادگی واژه ها در بهت مجری سیاه پوش تلویزیون جا داد. چقدر واژه واژه گفتم..خوب این دلتنگی واژه هاست. و حالا کنار مزار حاج قاسم نشسته ام و دارم واژه هایم را به بند می کشم و اشک نمی‌گذارد به بند کشیدنم را تماشا کنم . اما یادداشت اولِ احلی من العسل ،غیر از بهانه و قلم،سید حسن نصرالله می خواهد. آه از غمی که تازه شود با غمی دگر ✍فاطمه حیدری ۸مهر روایت پیشرفت گلزار شهدای کرمان ساعت۶:۳۰صبح 🆔 @drfatemeheidari

﷽ روایت دوم:خرمشهر ثانی «در سوم خرداد سال 1361 همزمان با فتح خرمشهر، اولین شمش مس در کارخانه ذوب مس سرچشمه تولید شد. خبر کوتاه بود و گویا. پنجره ای می گشاییم به سوی خرداد ۶۱ کارگران، تکنیسین‌ها و مهندسین مجتمع با شنیدن خبر آزاد سازی خرمشهر ، همگی بی‌اختیار اشک شوق می ریزند. راهپیمایی عظیمی در داخل مجتمع راه افتاد.شعارهای «درود بر خمینی» و «مرگ بر آمریکا» از سوی کارکنان مس سرچشمه با اشک ما می توانیم ،امام را خطاب قرار داده بود. آمریکا‌یی‌ها در زمان ترک مجتمع بر روی دیوارهای شهرک مس که در کوهستان سرچشمه قرار دارد، نوشتند: «تا ما برنگردیم این مجتمع راه نخواهد افتاد». سیستم‌های وابستگی آمریکایی به خوبی پیاده شده بود.اگر قطعه‌ای در مجتمع از کار می‌افتاد، برای گرفتن آن به انبار مراجعه می‌شد، هیچگونه مشخصۀ فنی از قطعه به درخواست کننده ارائه نمی­‌شد تا در صورت عدم وجود قطعه در انبار بتوان نسبت به ساخت آن اقدام نمود، بلکه فقط نام شرکت آمریکایی یا غربی سازندۀ آن قطعه ارائه می‌شد تا در صورت عدم وجود قطعه در انبار به طور اتوماتیک سفارش خرید آن قطعه از شرکت‌های آمریکایی و غربی صادر شود. و این پایان کار نبود بلکه در صورت عدم ارسال قطعه توسط آن شرکت (برای مثال به دلیل تحریم) کارخانه تعطیل می‌شد. ✍فاطمه حیدری مقابل فرودگاه بین المللی آقای هاشمی رفسنجانی ۸مهر روایت پیشرفت ساعت۹:۴۷ 🆔 @drfatemeheidari