eitaa logo
دکترمسعودبازودار(استاد دانشگاه،نویسنده،پژوهشگر)
599 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
748 ویدیو
21 فایل
کاردانی:دینی و عربی،کارشناسی الهیات و معارف اسلامی،کارشناسی ارشد فقه وحقوق اسلامی،دکتری:الهیات گرایش فقه ومبانی حقوق
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ حذیفة‌بن‌یَمان؛ رازدار نبی اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) 🔹 حذیفة‌بن‌یَمان‌بن‌جابر عَبسی از یاران برجسته پیامبر خدا(ص) بود. رجالیان و شرح حال‌نگاران، او را با ویژگی‌هایی چون نجیب‌زاده، صحابی بزرگ پیامبر خدا(ص)، رازدار پیامبر(ص) و داناترین مردم به منافقان ستوده‌اند. 🔹 پیامبر خدا(ص) نام‌های منافقان را چون رازی به حذیفه سپرد و سفارش کرد که در هنگامه بروز فتنه‌ها، آن‌ها را فاش ننماید. آن راز بماند تا روزگاری که «پرده‌ها کنار می‌روند و رازها هویدا می‌شوند.» 🔹 حذیفه از معدود کسانی است که باورهای خود را دگرگون نکرد و پس از وفات پیامبر خدا(ص)، دگرگونی «حق خلافت» و «خلافت حق» را برنتابیدند و با استوار گامیِ تمام در کنار علی(ع) ایستادند. 🔹 حذیفه از معدود کسانی است که همراه با علی(ع) بر پیکر مطهر فاطمه(س) نماز خواند. 🔹 پس از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین(ع)، با این‎که مریض بود، مردم کوفه را فراخواند و آنان را با این جملات به یاری حضرت توصیه کرد؛ 🔹 «ای مردم! مردم با علی(ع) بیعت کرده‌اند. پس به شما سفارش می‌کنم که پرهیزگار باشید و علی(ع) را یاری دهید و به او کمک کنید که به خدا سوگند، او از آغاز تا انجام، بر حق است و او پس از پیامبرتان، بهترین فرد در میان گذشتگان و بازماندگان تا روز قیامت است.» 🔹 سپس دست راستش را بر دست چپش نهاد و گفت «خدایا! شاهد باش که من با علی(ع) بیعت کردم». همچنین گفت «سپاس خدای را که مرا تا به امروز نگه داشت.» 🔹 به دو پسرش صفوان و سعد گفت «مرا ببرید و با علی(ع) باشید که به‌زودی جنگ‌های زیادی خواهد داشت و در آن‎ها، مردمی بسیار هلاک خواهند شد. پس بکوشید که در رکاب او به شهادت برسید که به خدا سوگند، او بر حق است و مخالفانش بر باطل‌اند.» 🔹 حذیفه هفت روز پس از این ماجرا درگذشت. 🔻 منابع: الاستیعاب، ج1، ص334 تاریخ الإسلام ذَهَبی، ج3، ص494 الخصال شیخ‌صدوق، ج2، ص361 سِیَر أعلام النُبَلاء، ج2، ص361 و ص364 عیون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص126 مُرُوج الذَهَب، ج2، صص383-384
🤔 ❔شنيده ام كه دختر را نميشه اعدام كرد و طبق فقه اسلامى قبل از اعدام دختر را به يه مرد در ميارن و بعد از ازاله اونو اعدام ميكنن خواستم بدونم تا چه حد اين مطلب صحت داره و اگر واقعيت داره چطور ممكنه كه در اون دختر رضايت نداره درست باشه تصور كنيد كسى كه مسلمان نيست با دونستن اين قانون چه طور ميتونه اسلام رو قبول كنه❕❕ 💠💠 👌قتل نفس از دید اسلام از جمله بزرگ و کبیره است که سبب خشم پرودگار می شود . 🔷 می فرماید ؛ « هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد ، چنان است که همه انسانها را کشته است » 🔶 32 ❕و ؛ « هرکس مومنی را به قتل برساند ، مجازات او دوزخ است جاودانه در آن می ماند ، و خدا بر او می کند و او را از رحمتش دور می کند ، و عذاب برای او آماده کرده است » 🔶 93 ❕حال اگر دختری باکره مرتکب قتل نفس شود ، خانواده می توانند او را اعدام کنند ، و در صورت اعدام ، قاتل با حالت بودن ، اعدام می شود . 🔶این که باید دختر باکره قاتل از حالت باکره بودن در بیاید و عقد بشود و ...تهمت و دروغ آشکار است که به هیچ عنوان در اسلام و فقه شیعی چنین وجود ندارد . ❕در روایات ما بیان شده است که اگر زن باشد ، خانواده مقتول می توانند بدون هیچ شرطی او را قصاص کنند و ازاله بکارت و عقد اجباری هیچ مدخلیتی در این ندارد . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « زمانی که یک زن مردی را بکشد ( بدون هیچ شرطی) می شود » 📚 ج7 ص298 👌 و در مورد زنی که مردی را به کشته بود فرمود ؛ « اگر خانواده مقتول را بخواهند آن زن ( بدون هیچ شرطی ) می شود » 📚 ج4 ص114 ❕این گونه شایعات برای تخریب اسلام و شیعه ساخته و پرداخته می شود ، در حالی که و بودن آن ها برای کسانی که اندک آشنایی با احکام اسلام داشته باشند ، واضح و آشکار است .
🤔 ❔آیا اسلام می گوید نباید بر روی که یک زن قبل از ما بر روی آن نشسته ، ما بنشینیم ❕یعنی اگر سوار تاکسی زنی باشد و پیاده شود ، ما نباید جای او بنشینیم ❗️آیا چنین حکمی معقول است ❕ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب کافی از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ « زمانی که زنی جایی نشسته باشد و از آنجا برخیزد ، تو به جای او در آن مکان منشین مگر زمانی که آن مکان ( از گرمای آن زن ) شده باشد » 📚الکافی ج5 ص564 👌این مضمون در دو کتاب الفقیه و مکارم الاخلاق هم نقل شده است. 📚 الفقیه ج3 ص555 📚مکارم الاخلاق ص212 ❕سند روایت کافی به دلیل وجود نوفلی و سکونی در آن زیاد قابل نیست ، لذا علامه در ذیل روایت مذکور می گوید ؛ « این حدیث بنابر مشهور ضعیف است » 📚مراه العقول ج20 ص420 👌دو کتاب دیگر نیز روایت مذکور را بدون سند و مرسلا نقل کرده اند ، بنابراین این روایت سندا و غیر قابل اعتماد است . ❕ اگر روایت را صحیح هم فرض کنیم باز هم مشکل خاصی ایجاد نمی کند ، زیرا این حکم تنها یک توصیه اخلاقی جهت در امان بودن از وسواس و تحرکات شیطانی است که ممکن است برای برخی ایجاد شود .
«لیلة الرغائب» سنّت یا بدعت؟! با سلام خدمت عزیزان عضو کانال چند سالی است به مدد تبلیغات صدا و سیما، اعمال «لیلة الرغائب» و به‌جاآوردن آن میان مردم، به‌ويژه نسل جوان خیلی رایج شده؛ امّا ظاهراً این اعمال، سندیّت درستی ندارد که در این متن، مختصراً به آن می‌پردازیم. ابتدا بخشی از صحبت‌های آیت‌الله مددی در درس خارج اصول در تاریخ 20/7/1390 را نقل می‌کنیم: «همین صلات لیلة الرغائب كه باز هم سید بن طاووس اين را نقل كرده؛ به عین اين سند و متن -كه اصلاً متن و سند هم مال آنها{يعني اهل تسنّن} است- در کتاب موضوعات ابن جوزی{سنّی} آمده!!... اسمش را هم گذاشته‌اند شب آرزوها!! لیلة الرغائب! يك حديثي است كه آثار جعل از سر تا پای آن واضح است! خوب اين چه درجه و قوت احتمالي براي آدم مي‌آورد؟!... چون اهل سنّت كه شما مي‌دانيد به چه وضعي نماز تراويح را مي‌خوانند در ماه رمضان! بعد از نماز تراویح، در طي سال، شب جمعه اول ماه رجب در مساجد جمع می‌شوند و اين نماز لیلة الرغائب را می‌خوانند؛ يعني لیلة الرغائب از ليالي مشهوره اهل سنّت بعد از تراويح است!! تراويح، درجه اوّل! به خاطر همين حديث جعلي و ليلة الرغائب، درجه دوم!!...» لينك دانلود سخنان آیت‌الله مددي: http://uplod.ir/zfy5t6iz93hx/Madadi-900720.mp3.htm http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=4424f9b3a423c2b2a4e45e0814d9da1d ----- براي توضیح بیشتر می‌توان گفت: بحث لیلة الرغائب و اعمال آن شدیداً در میان عوام اهل سنّت رواج داشته و دارد؛ امّا علمای اهل سنّت از همان ابتدا، با آن مخالفت شدیدی داشتند. برای نمونه می‌توان از ابن جوزی و نووي و دیگر بزرگان حدیث اهل‌سنّت نام برد که سند این روایت را بسیار ضعیف دانسته و عمل لیلة الرغائب را بدعتی ‌بزرگ شمرده‌اند. ابن جوزی می‌نویسد: «هذا حدیث موضوع علی رسول الله صلی الله علیه و سلّم، ... و سمعت شیخنا عبد الوهاب الحافظ یقول: رجاله مجهولون، و قد فتشت علیهم جمیع الکتب فما وجدتهم!» قال النووي‏: «و هاتان الصلاتان بدعتان مذمومتان منكرتان قبيحتان‏،‏ و لا تغتر بذكرهما في كتاب قوت القلوب ـ لأبي طالب المكي ـ والإحياء ـ للإمام الغزالي ـ ‏،‏ وليس لأحد أن يستدل على شرعيتهما بما روي عنه عليه الصلاة والسلام أنه قال ‏:‏ ‏{‏ الصلاة خير موضوع ‏}‏ فإن ذلك يختص بصلاة لا تخالف الشرع بوجه من الوجوه ‏، ولا يغتر ببعض مَنِ اشْتَبَهَ عليه حكمهما من الأئمة فصنف ورقات في استحبابهما فإنه غالط في ذلك... و قال أبو الفرج بن الجوزي‏:‏ صلاة الرغائب موضوعة على رسول الله وكذب عليه.» المجموع (4/ 61). امّا مايه تعجّب است که با اینکه علمای شیعه، رشد را در مخالفت اهل سنت می‌دانند و حتی احادیث صحیح آنها را هم(در صورتی که در منابع شیعه مؤیدی برای آن نیابند) رد می‌کنند، با چه ملاک و معیاری این روایت (که فقط در منابع اهل‌سنت، آن هم با سندی غیرقابل‌اعتنا موجود است) را نقل و ترویج نموده‌اند؟! پاسخی که به نظر مي‌رسد، این است: ۱- سید بن طاووس بر مبنای قاعده «تسامح در ادلّۀ سنن» و بدون توجه به ضعف سند، آن را نقل کرده. ۲- علمای بعد از سید بن طاووس هم، بر اساس همان مبنا و با توجه به ارادتی که به سیّد و قداست او داشته‌اند، این روایت را نقل کرده‌اند. البته به جز مرحوم سید بن طاووس(ره)، مرحوم شیخ حرّ عاملي(ره) در وسائل و علامه مجلسی(ره) در بحار نیز، این روایت را نقل كرده‌اند: شیخ حر عاملی در وسایل الشیعه این نماز را به عنوان نماز رغائب در شب اول جمعه ماه رجب، با سلسله سندی که علامه حلي به بنی‌زهره اجازه داده است، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند و در پایان می‌گوید: سید بن طاووس این حدیث را مرسلاً از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است. علامه مجلسی این روایت را با سلسله سند اجازه‌نامه علامه حلي به بنی‌زهره از انس از رسول خدا(ص) آورده و نام تک‌تک راویان را با شرح رجالی برخی از آنها در ج 104، ص 123 نقل می‌کند که عبارت‌اند از: 1. علامه (حسن بن یوسف مطهر معروف به علامه حلی): از علمای بزرگ شیعه و مورد اعتماد است؛ 2. الحسن بن الدربی: عالم جلیل‌القدر بود؛ 3. مسعود بن محمد بن ابی الفضل رازی: علامه مجلسی در ج 95 بحار هنگام نقل حدیث می‌نویسد: مسعود بن محمد و ابی الفضل رازی، ولی در توضیحی که در ج 104، ص 123 می‌نویسد: مسعود بن محمد بن ابی الفضل، یعنی این دو یک نفرند؛ نه دو نفر! و بعد می‌نویسد وی فقیهی صالح بود؛ 4. علی بن عبد الجلیل بیاضی رازی: وی متکلم، باتقوا و اهل مناظره بود؛ 5. شرف‌الدین المنتجب بن الحسن بن علی الحسنی: وی فقیهی صالح بود؛ 6. سدیدالدین ابو الحسن علی بن الحسن: با توجه به فراوان‌بودن راویان با نام علی بن حسن، نمی توان به طور قطع وی را مشخص کرد و گفت ثقه هست یا نیست؛ 7. عبد الرحمن بن احمد النیسابوری: شیخ اصحاب ری، حافظ، واعظ و فقیه بود؛ 8. ابو عبدالله الحسین بن علی: علا
مه مجلسی می‌نویسد مشخص نیست وی چه کسی است؛ اما هر کس باشد، انسان صالحی بوده است؛ 9. مسموسم (یا سموسم و یا سمرسم): علامه مجلسی می‌نویسد در کتاب‌های رجالی و غیره، مشخص نیست وی ثقه است یا نه؛ 10. ابی الفتح نورخان عبد الواحد اصفهانی یا ابو الفتح بن رجاء: در کتاب‌های رجالی، مطلبی دال بر ثقه‌بودن وی یافت نشد؛ 11. عبد الواحد بن راشد الشیرازی یا عبد العزیز بن راشد بندار: در کتاب‌های رجالی، مطلبی دال بر ثقه‌بودن وی یافت نشد؛ 12. علی بن جهضم، ابو الحسن الحمدانی یا همدانی: نام وی در کتاب‌های رجالی شیعه یافت نشد و در کتاب‌های رجالی اهل سنت نیز فقط به نام وي اشاره شده و هیچ کلمه‌ای بر مدح یا ذمش وجود ندارد و در کتاب‌های روایی نیز، بیش از چهار روایت از وی نقل نشده است که یکی همین نماز لیلة الرغائب است که جعلی دانسته شده و در معجم المؤلفین آمده که وی صوفی بود؛ 13. علی بن محمد بن سعید البصری: نام وی در کتاب‌های رجالی شیعه یافت نشد و غیر از حدیث لیلةالرغائب، روایتی از این فرد در کتاب‌های معتبر یافت نشد؛ 14. پدرش: نام وی در کتاب‌های رجالی شیعه یافت نشد و در کتاب‌های اهل سنت نیز توثیق یا رد نشده است و از وی بیش از سه چهار روایت در کتاب‌های اهل سنت و شیعه نقل نشده است؛ 15. خلف بن عبد الله یا خلف بن عبید الله الصنعانی: ابن حجر می‌گوید: وی حدیث لیلة الرغائب را نقل کرده است که ابن جوزی، این روایت را جعلی و ابوموسی چنین روایتی را غریب دانسته است؛ غیر از این روایت، حدیثی از وی در کتاب‌های شیعه و سنی یافت نشد و از سوی دیگر، در کتاب‌های رجالی نامی از وی نیست تا روشن شود ثقه بوده یا نه؛ 16. حمید طوسی: وی را حمید الطویل و حمید بن تیرویه نیز می‌نامند؛ برخی گفته‌اند وی ثقه است؛ چنانچه یحیی بن معین گفته وی ثقه است؛ و برخی دیگر می‌گویند وی تدلیس می‌کرد! 17. انس بن مالک: وی خادم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم بود كه البتّه از بيعت و ياري و شهادت‌دادن به نفع حضرت علي(ع) سر باز زد و امام علي(ع) او را نفرين كرد كه به برص و كوري دچار شد. ----- نتیجه‌گيري: با توجه به بررسی سندی این روایت، می‌توان نتیجه گرفت که چنین حدیثي معتبر و مستند نيست و به دلایل زير نمی‌توان مستحب‌بودن اعمال لیلة الرغائب را ثابت کرد: 1. توثیق نشدن افراد ذیل در این روایت: سدید الدین ابو الحسن علی بن الحسن؛ مسموسم (یا سموسم و یا سمرسم)؛ ابی الفتح نورخان عبد الواحد اصفهانی؛ عبد الواحد بن راشد الشیرازی؛ علی بن جهضم؛ علی بن محمد بن سعید البصری؛ پدرش؛ خلف بن عبد الله. 2. شبیه این روایت با سلسله سندی دیگر، در کتاب‌های اهل سنت آمده است که با راویان آخر اين حدیث مورد بررسی، مشترک هستند(علی بن جهضم؛ علی بن محمد بن سعید البصری؛ پدرش؛ خلف بن عبد الله) و کتاب‌های رجالی اهل سنت، به اتفاق آن را جعلی و ساختگی دانسته‌اند؛ 3. روایت سید بن طاووس مرسل و در نتيجه، ضعيف است؛ 4. روایت شیخ حرّ عاملی با همان سندی است که در روایت مجلسی آمده كه اعتبارش ثابت نشد؛ 5. غیر از این سه روایت، یعنی روایت وسائل الشیعه و بحار الانوار و روایت اهل سنت و روایت سید بن طاووس که در واقع، همه یک روایت هستند و آن را حمید طویل از انس بن مالک نقل کرده است، روایت دیگري در اثبات مستحب‌بودن نماز و دیگر اعمال لیلة الرغائب وجود ندارد. 6. جالب است كه خود علامه مجلسی(ره) در کتاب زادالمعاد خویش که شبیه مفاتیح است می‌نویسد: «و ذكر لكل من هذه الصلوات ثواب كثير لم نذكره بناء على عدم الاعتماد على السند ... و لهذا لم نورد في هذه الرسالة صلاة ليلة الرغائب‏ المشهورة مع أنّها منقولة عن طرق العامّة!» (زادالمعاد، ص 42) یعنی به همین دليل(عدم اعتماد به سند) ما نماز لیلة الرغائب مشهور را در این رساله نیاوردیم، علاوه بر اينكه از راه عامّه(اهل تسنّن) هم نقل شده‌است! ----- در پایان بايد گفت: قاعده «تسامح در ادلّه سنن» مورد پذیرش همه فقهاء نیست و به دلیل اشکالات سندی موجود، به‌جاآوردن این اعمال، به قصدِ ورود و مستحب‌بودن، اشکال دارد؛ امّا به‌جاآوردن به قصد رجاء، ظاهراً مانعی ندارد. اما از آنجا كه عموم مردم، قصد ورود و قصد رجاء را متوجّه نمي‌شوند و پس از فراگيرشدن تبليغات رسانه‌اي، اين اعمال را به گمان مستحب‌بودن انجام مي‌دهند، بايد تا آنجا كه مي‌شود مردم را آگاه كرد تا مبادا بدعتي چون ليلة الرغائب وارد دين شود و سال‌ها بعد، رنگ سنّت به خود بگيرد! زيرا بدعت، هر چيز عجيب و غريبي نيست که با اصول منافات داشته باشد؛ بلكه بدعت یعنی داخل‌کردن چیزی در دین، که جزء دین نیست(إدخال ما لیس في الدین، في الدین!) پس حتي نماز و روزه خاصی که در دین نيست، اگر وارد دین شود، بدعت است!!
📝 «یاعلی! تو افضلی یا انبیاء؟!» 🔸صعصعة بن صوحان، از دوستان و ارادتمندان حضرت علی (ع) از ایشان پرسید: یا امیرالمومنین! آیا شما افضل هستید یا حضرت آدم؟ 🔹حضرت، چشم های مبارک خویش را گشوده و فرمودند: انسان خوب نیست از خودش تعریف کند، اما برای اینکه نعمت های الهی را در حق خودم اظهار کنم و نوعی شکرگزاری کرده باشم، جواب تو را می گویم: خداوند متعال، آدم را داخل بهشت کرد و تمام نعمت های بهشت به غیر از خوردن گندم را بر او مباح و حلال نمود. با وجود منع الهی، آدم از آن گندم خورد ولی برای من گندم مباح بود اما از آن استفاده نکردم. 🔸عرض کرد: شما افضل هستید یا حضرت نوح (ع)؟ 🔹امام فرمودند: زمانی که قوم نوح، او را اذیت و آزار رساندند، قومش را نفرین کرد و گفت: رب لاتذر علی الارض من الکافرین دیاراً [پروردگارا هیچ یک از کافران را بر روی زمین، باقی مگذار] ولی من با این همه مصیبت و آزار، در عمر خود نفرین نکردم. 🔸صعصعة پرسید: آیا شما افضلید یا ابراهیم خلیل؟ 🔹حضرت فرمودند: ابراهیم به خدا عرضه داشت «رب ارنی کیف تحی الموتی» [خداوندا، به من نشان بده که چگونه این مردگان پوسیده را زنده خواهی کرد؟] خطاب رسید: مگر به قدرت ما ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: چرا؛ ولی می خواهم قلبم مطمئن شود. اما ایمان من در مرتبه ای است که «لوکشف العظاء ما ازددت یقیناً» [اگر تمام پرده های بین خالق و مخلوق برداشته شود، یقین و اطمینان من به حدی است که کم و زیاد نمی شود] 🔸 باز پرسید: یا علی! تو افضلی یا موسی(ع)؟ 🔹امام فرمود: زمانی که خداوند موسی را با معجزه ید بیضا و عصا به سوی فرعون فرستاد و فرمان داد: برو به سوی فرعون؛ از خداوند تقاضا کرد که برادرش هارون را با او همراه کند؛ «ولهم علی ذنب فاخاف ان یقتلون» [پروردگارا! آنان به اعتقاد خودشان، مرا گناهکار می دانند. می ترسم مرا بکشند]. اما وقتی پیامبر اسلام (ص) مرا مامور کرد تا سوره برائت را به سوی فرعونیان مکه ببرم و در موسم حج بخوانم، با وجودی که بسیاری از پهلوانان، پدران و برادران آنها را در جنگ کشته بودم ذره ای به دلم خوف نیامد و کسی را برای کمک و یاری نخواستم. 🔸 صعصعة عرض کرد: یا علی: تو افضل هستی یا عیسی بن مریم (ع)؟ 🔹امام فرمود: آنگاه که مادر عیسی (ع) خواست بچه اش را به دنیا بیاورد و زمان وضع حملش رسید از طرف خداوند فرمان رسید: مریم! از بیت المقدس بیرون رو، که اینجا جای زایمان نیست. اینجا عبادتگاه است و او به زیر یک نخل خشک پناه برد. اما وقتی مادر من در مسجدالحرام، آثار وضع حمل را دید و خواست از آنجا خارج شود ندا رسید: داخل خانه ما بیا؛ و دیوار کعبه شکافت و مادرم مرا در خانه خدا به دنیا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بودم. 🔸صعصعه عرض کرد یا علی تو افضل هستی یا حضرت محمد مصطفی (ص)؟ 🔹فرمود : من بنده ای از بندگان حضرت هستم. هرچه ارادت به مولا داری صلوات بفرست اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
✅يزيد بن قعنب مى‌گويد : 📋《كُنْتُ جَالِساً مَعَ اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ فَرِيقٍ مِنْ عَبْدِ اَلْعُزَّى بِإِزَاءِ بَيْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ كَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا اَلطَّلْقُ》 ♦️من همراه عباس بن عبد المطل(ع) و گروهى از عبد العزى رو به روى كعبه نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد، مادر اميرالمومنين(ع) كه نُه ماه آبستن على(ع) بود، درد زايمان گرفت و رو به آسمان كرد و گفت : 📋《رَبِّ إِنِّي مُؤْمِنَةٌ بِكَ وَ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِكَ مِنْ رُسُلٍ وَ كُتُبٍ وَ إِنِّي مُصَدِّقَةٌ بِكَلاَمِ جَدِّي إِبْرَاهِيمَ اَلْخَلِيلِ(ع) وَ أَنَّهُ بَنَى اَلْبَيْتَ اَلْعَتِيقَ فَبِحَقِّ اَلَّذِي بَنَى هَذَا اَلْبَيْتَ وَ بِحَقِّ اَلْمَوْلُودِ اَلَّذِي فِي بَطْنِي لَمَّا يَسَّرْتَ عَلَيَّ وِلاَدَتِي》 ♦️خدايا! من به تو ايمان دارم و نيز به آنچه از جانب تو فرستاده شده است؛ به پيامبران و كتب آسمانى ايمان دارم. و به سخن نياى خودم ابراهيم خليل(ع) باور دارم؛ او بود كه اين خانه عتيق را ساخت. خدايا!به حق آن كسى كه كعبه را ساخته و به حق مولودى كه در درون من است، تولدش را آسان كن! ابن قعنب می گوید : 📋《فَرَأَيْنَا اَلْبَيْتَ وَ قَدِ اِنْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ اِلْتَزَقَ اَلْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ اَلْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِحْ فَعَلِمْنَا أَنَّ ذَلِكَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ》 ♦️ما ناگهان ديدم كه كعبه از پشت شكاف برداشت و فاطمه بنت اسد به داخل رفت و از چشم ما پنهان شد و ديوار كعبه به‌ هم پيوست. آنگاه كه قصد باز كردن قفل كعبه را داشتيم، نتوانستيم و آن روز دانستيم كه اين كار خداوند است. 📋《ثُمَّ خَرَجَتْ بَعْدَ اَلرَّابِعِ وَ بِيَدِهَا أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) ثُمَّ قَالَتْ : إِنِّي فُضِّلْتُ عَلَى مَنْ تَقَدَّمَنِي مِنَ اَلنِّسَاءِ لِأَنَّ آسِيَةَ بِنْتَ مُزَاحِمٍ عَبَدَتِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً فِي مَوْضِعٍ لاَ يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ اَللَّهُ فِيهِ إِلاَّ اِضْطِرَاراً وَ أَنَّ مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ هَزَّتِ اَلنَّخْلَةَ اَلْيَابِسَةَ بِيَدِهَا حَتَّى أَكَلَتْ مِنْهَا رُطَباً جَنِيًّا وَ أَنِّي دَخَلْتُ بَيْتَ اَللَّهِ اَلْحَرَامَ فَأَكَلْتُ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّةِ وَ أَوْرَاقِهَا فَلَمَّا أَرَدْتُ أَنْ أَخْرُجَ هَتَفَ بِي هَاتِفٌ : يَا فَاطِمَةُ! سَمِّيهِ عَلِيّاً! فَهُوَ عَلِيٌّ وَ اَللَّهُ اَلْعَلِيُّ اَلْأَعْلَى يَقُولُ : إِنِّي شَقَقْتُ اِسْمَهُ مِنِ اِسْمِي وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي وَ وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ عِلْمِي وَ هُوَ اَلَّذِي يَكْسِرُ اَلْأَصْنَامَ فِي بَيْتِي وَ هُوَ اَلَّذِي يُؤَذِّنُ فَوْقَ ظَهْرِ بَيْتِي وَ يُقَدِّسُنِي وَ يُمَجِّدُنِي فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُ وَ أَطَاعَهُ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاهُ》 ♦️تا اينكه فاطمه بنت اسد از كعبه خارج شد. در حاليكه اميرمومنان(ع) را در آغوش داشت. آنگاه چنين گفت : من بر تمام زنان گذشته برترى دارم! چون آسيه دختر مزاحم خدا را پنهان پرستش مى‌كرد در دورانى كه خداپرستى پسنديده نبود و مريم دختر عمران نخل خشكيده را تكان داد تا از آن خرماى تازه فروريزد و خوراك خويش سازد. اما من در خانه خدا كه مورد احترام است، داخل شدم و از ميوه بهشت و باروبرگ آن خوردم وقتى مى‌خواستم از كعبه بيرون بيايم، هاتفى از عالم غيب ندا در داد كه نام كودكت را على بگذار كه او بلندمرتبه است و پروردگار اعلى مى‌فرمايد : من نام او را از نام خويش برگرفتم و به اخلاق خود او را آراستم و سخت‌ترين علم را به او ياد دادم و على(ع) همان كسى است كه بتان را در خانه‌ام درهم خواهد شكست و اذان خواهد گفت و مرا تقديس و حمد خواهد كرد. خوشا به حال آن‌ كه على(ع) را دوست داشته باشد و فرمان او ببرد، و بَدا به حال آنكه على(ع) را دشمن داشته باشد و او را نافرمانى كند.(۱) در نقلی دیگر، ابن شهر آشوب آورده است : 📋《أَنَّهُ اِنْفَتَحَ اَلْبَيْتُ مِنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِيهِ ثُمَّ عَادَتِ اَلْفَتْحَةُ وَ اِلْتَصَقَتْ وَ بَقِيَتْ فِيهِ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ فَأَكَلَتْ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّةِ》 ♦️درب خانه کعبه از درون گشوده شد و فاطمه بنت اسد داخل خانه شد، سپس شکافها به حالت قبل خود برگشتند و به هم متصل شدند. فاطمه(س) درون خانه به مدت سه روز باقی ماند و در این مدت از میوه های بهشتی ارتزاق می کرد. 📋《فَلَمَّا خَرَجَتْ قَالَ عَلِيٌّ(ع) : اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَتِ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ! ثُمَّ تَنَحْنَحَ وَ قَالَ : بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ، قَدْ أَفْلَحَ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْآيَاتِ!》 ♦️هنگام
ی که فاطمه از درون خانه خارج شد، امام علی(ع) [به اذن الهی زبان گشود و] فرمود : درود و رحمت و برکات الهی بر تو ای پدر! سپس شروع کرد به خواندن آیاتی از سوره مومنون!(۲) به نقل از مرحوم شیخ حرّ عاملی آمده است که در این هنگام حضرت رسول اکرم(ص) امام علی(ع) را به آغوش گرفت و امام علی(ع) وقتی پیامبر(ص) را دید، عرضه داشت : 📋《اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص) وَ ضَحِكَ فِي وَجْهِهِ》 ♦️سلام بر تو ای فرستاده خدا! سپس در حالی که به صورت مبارک پیامبر اکرم(ص) خیره شده بود، لبخند زد.(۳) در این هنگام، حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《قَدْ أَفْلَحُوا بِكَ أَنْتَ وَ اَللَّهِ أَمِيرُهُمْ تَمِيرُهُمْ مِنْ عِلْمِكَ فَيَمْتَارُونَ وَ أَنْتَ وَ اَللَّهِ دَلِيلُهُمُ وَ بِكَ وَ اَللَّهِ يَهْتَدُونَ وَ وَضَعَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) لِسَانَهُ فِي فِيهِ فَانْفَجَرَتْ اِثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً! قَالَ : فَسُمِّيَ ذَلِكَ اَلْيَوْمُ يَوْمَ اَلتَّرْوِيَةِ فَلَمَّا كَانَ مِنْ غَدِهِ وَ بَصُرَ عَلِيٌّ(ع) بِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ ضَحِكَ فِي وَجْهِهِ وَ جَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْهِ فَأَخَذَهُ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَرَفَهُ فَسُمِّيَ ذَلِكَ اَلْيَوْمُ عَرَفَةَ》 ♦️پس از تلاوت این آیات جان بخش، حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : آری، علی جان! ایمان آوردگان راستین به برکت تو رستگار خواهند شد. آن‌گاه افزود : علی جان! به خدای سوگند که تو امیر و سالار ایمان آوردگانی و آنان به وسیله تو به سعادت نایل آمده و تو از دانش خویش به آنان خواهی آموخت و آنان بهره خواهند برد. به خدا سوگند که تو راهبر و راهنمای راستین آنان هستی و آنان در پرتو نور هدایت تو راه خواهند یافت. سپس رسول خدا(ص) زبان مبارک خود را در کام امام علی(ع) قرار داد که از برکت این امر، دوازده چشمه جوشید. راوی می گوید : آن روز به نام روز تراویه نامیده شد و وقتی چشمان علی(ع) به صورت مبارک رسول اکرم(ص) افتاد، تبسمی کرد و شروع کرد به اشاره کردن به حضرت(ص)! حضرت رسول اکرم(ص) علی(ع) را به آغوش گرفت. فاطمه بنت اسد می گوید : علی(ع) رسول اکرم(ص) را شناخت و آن روز به روز عرفه نامگذاری شد. 📋《فَلَمَّا كَانَ اَلْيَوْمُ اَلثَّالِثُ أَذَّنَ أَبُوطَالِبٍ فِي اَلنَّاسِ أَذَانَاً جَامِعاً وَ قَالَ : هَلُمُّوا إِلَى وَلِيمَةِ اِبْنِي عَلِيٍّ(ع) وَ نَحَرَ ثَلاَثَمِائَةٍ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ أَلْفَ رَأْسٍ مِنَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ اِتَّخَذُوا وَلِيمَةً وَ قَالَ : هَلُمُّوا وَ طُوفُوا بِالْبَيْتِ سَبْعاً وَ اُدْخُلُوا وَ سَلِّمُوا عَلَى عَلِيٍّ(ع) وَلَدِي فَفَعَلَ اَلنَّاسُ مِنْ ذَلِكَ وَ جَرَتْ بِهِ اَلسُّنَّةُ وَ وَضَعَتْهُ أُمُّهُ بَيْنَ يَدَيِ اَلنَّبِيِّ(ص) فَفَتَحَ فَاهُ بِلِسَانِهِ وَ حَنَّكَهُ وَ أَذَّنَ فِي أُذُنِهِ اَلْيُمْنَى وَ أَقَامَ فِي أُذُنِهِ اَلْيُسْرَى فَعَرَفَ اَلشَّهَادَتَيْنِ وَ وُلِدَ عَلَى اَلْفِطْرَةِ》 ♦️هنگامی که روز سوم فرا رسید، ابوطالب از مردم مکه دعوت به عمل آورد و آنان را فرا خواند و گفت : بیایید و در میهمانی فرزندم علی(ع) شرکت کنید و سیصد شتر نحر کرد و هزار گاو و گوسفند ذبح نمود و گفت : هفت‌بار دور خانه‌ی خدا بگردید و داخل خانه خدا شده و به فرزندم سلام کنید. مردم هم، چنین کردند و این امر یک سنّت شد. سپس رسول اکرم(ص) با زبان مبارک دهان علی(ع) را گشود، و زبان خویش در کام او گذاشت، و در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه فرمود.(۴) به دنیا آمدن امیرمؤمنان، علی(ع) در درون خانه خدا فضیلتی است که محدّثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده اند و در میان دانشمندان شیعه و اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند. علامه امینی این ماجرا را از ۱۶ منبع اهل سنت و ۵۰ منبع شیعه نقل نموده و از ۴۱ شاعر از قرن دوم قمری تا قرن حاضر نام می‌برد.(۵) 👤شیخ مفید (متوفی۴۱۳ ق) می نویسد : 📋《وُلِدَ بِمَكَّةَ فِي بَيْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ اَلثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ رَجَبٍ سَنَةَ ثَلاَثِينَ مِنْ عَامِ اَلْفِيلِ، وَ لَمْ يُولَدْ قَبْلَهُ وَ لاَ بَعْدَهُ مَوْلُودٌ فِي بَيْتِ اَللَّهِ تَعَالَى سِوَاهُ إِكْرَاماً مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى》 ♦️حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سی سال از عام‌الفیل در خانه خدا درشهر مکه به دنیا آمد. نه پیش از وی و نه بعد از آن، کسی در خانه خدا تولد نیافت. این امر بزرگ داشتی از سوی خداوند تعالی برای امام علی(ع) است.(۶) 👤ابن شهر آشوب (متوفای ۵۸۸ ق) می نویسد : 📋《لَيسَ المَولُودُ فِي سَيِّدِ الأَيَّامِ يَومَ الجُمعَةِ فِي الشَّهرِ الحَرَامِ فِي البَيتِ الحَرَامِ سِوَى أَمِيرِ المُؤمِنِينَ(ع)》 ♦️به جز امام علی(ع) کسی نسيت که در برترين روزها يعني روز جمعه و در ماه حرام [رجب] در
خانه خدا، تولد يافته باشد.(۷) 👤مسعودی (متوفای ۳۴۶ ق) درباره زادگاه امام نوشته است : 📋《كَانَ مَولِدُهِ فِي الكَعبَةِ》 ♦️زادگاهش در کعبه بود.(۸) 👤حاکم نیشابوری (متوفای ۴۰۵ ق) می نویسد : 📋《فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فِی جَوْفِ الْکَعْبَةِ》 ♦️اینکه فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) را در درون کعبه به دنیا آورده است، به تواتر رسیده است.(۹) 👤ابن صباغ مالکی (متوفای ۸۵۵ ق) می نویسد : 📋《وُلِدَ بِمکَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَیْتِ الْحَرامِ فِی یَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّه ِرَجَبِ سَنَةِ ثَلاثینَ مِنْ عامِ الْفیلِ وَلَمْ یُولَدْ فِی الْبَیْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَ هِیَ فَضیلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالَی بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَ اِظْهارا لِکَرامَتِهِ》 ♦️امام علی(ع) در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد. قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی(ع) را به آن اختصاص داده است، برای تجلیل او و بالا بردن مرتبه او و آشکار نمودن کرامت و بزرگواری او!(۱۰) 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۲ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۷۴ ۳)إثبات الهداة شیخ حرّ عاملی، ج۳، ص۴۶۰ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۷۴ ۵)الغدیر علامه امینی، ج۶، ص۲۱ ۶)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۵ ۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۰۰ ۸)مروج الذهب مسعودی، ج۲، ص۳۴۸ ۹)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۵۵۰ ۱۰)الفصول المهمة ابن صباغ، ص۳۰
✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋《إِذَا بَعُدَتْ بِأَحَدِكُمُ اَلشُّقَّةُ وَ نَأَتْ بِهِ اَلدَّارُ فَلْيَعْلُ عَلَى مَنْزِلِهِ وَ لْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ لْيُومِ بِالسَّلاَمِ إِلَى قُبُورِنَا فَإِنَّ ذَلِكَ يَصِلُ وَ تُسَلِّمُ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) مِنْ بَعِيدٍ كَمَا تُسَلِّمُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرِيبٍ غَيْرَ أَنَّكَ لاَ تَقُولُ أَتَيْتُكَ بَلْ تَقُولُ مَوْضِعَهُ :》 ♦️زمانی كه دوری راه و مشکلی بر شما عارض شد (و نتوانستید به سوی حرم ما مشرف شوید) به قسمت مرتفع و بالای منزل برويد و دو ركعت نماز گزارده و با سلام به قبر ما اشاره كنيد. حتماً سلام شما به ما مي رسد و همان گونه كه از راه نزديك به ائمه(عليهم السلام) سلام می كنيد، همان گونه از راه دور به آنها سلام كنيد.(زیارت از دور ثواب زیارت از نزدیک برای شما دارد.) بدون اینکه بگوييد به سوی شما آمدم برای زيارت، بلكه در همان محلی كه هستيد بگوييد : 📋《قَصَدْتُكَ بِقَلْبِي زَائِراً إِذْ عَجَزْتُ عَنْ حُضُورِ مَشْهَدِكَ وَ وَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِسَلاَمِي لِعِلْمِي بِأَنَّهُ يَبْلُغُكَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ!》 ♦️من با قلبم قصد زيارت شما را كردم، زيرا اكنون ناتوان از زيارت شما از نزديك هستم، و سلامم را تقديم حضورتان مي كنم؛ زيرا مطمئنم كه سلامم به شما خواهد رسيد. حال از شما می خواهم كه در نزد خدا از من شفاعت كنيد. 📋《ثُمَّ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ》 ♦️سپس به هر چه که می خواهی و دوست می داری دعا می کنی!(۱) 📚منبع : ۱)کتاب المزار شیخ مفید، ص۲۱۵
امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 《إِذَا بَعُدَتْ بِأَحَدِكُمُ اَلشُّقَّةُ وَ نَأَتْ بِهِ اَلدَّارُ فَلْيَعْلُ عَلَى مَنْزِلِهِ وَ لْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ لْيُومِ بِالسَّلاَمِ إِلَى قُبُورِنَا فَإِنَّ ذَلِكَ يَصِلُ وَ تُسَلِّمُ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) مِنْ بَعِيدٍ كَمَا تُسَلِّمُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرِيبٍ غَيْرَ أَنَّكَ لاَ تَقُولُ أَتَيْتُكَ بَلْ تَقُولُ مَوْضِعَهُ :》 ♦️زمانی كه دوری راه و مشکلی بر شما عارض شد (و نتوانستید به سوی حرم ما مشرف شوید) به قسمت مرتفع و بالای منزل برويد و دو ركعت نماز گزارده و با سلام به قبر ما اشاره كنيد. حتماً سلام شما به ما مي رسد و همان گونه كه از راه نزديك به ائمه(عليهم السلام) سلام می كنيد، همان گونه از راه دور به آنها سلام كنيد.(زیارت از دور ثواب زیارت از نزدیک برای شما دارد.) بدون اینکه بگوييد به سوی شما آمدم برای زيارت، بلكه در همان محلی كه هستيد بگوييد : 《قَصَدْتُكَ بِقَلْبِي زَائِراً إِذْ عَجَزْتُ عَنْ حُضُورِ مَشْهَدِكَ وَ وَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِسَلاَمِي لِعِلْمِي بِأَنَّهُ يَبْلُغُكَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ!》 ♦️من با قلبم قصد زيارت شما را كردم، زيرا اكنون ناتوان از زيارت شما از نزديك هستم، و سلامم را تقديم حضورتان مي كنم؛ زيرا مطمئنم كه سلامم به شما خواهد رسيد. حال از شما می خواهم كه در نزد خدا از من شفاعت كنيد. 《ثُمَّ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ》 ♦️سپس به هر چه که می خواهی و دوست می داری دعا می کنی!(۱) منبع : ۱)کتاب المزار شیخ مفید، ص۲۱۵
امام موسى بن جعفر(ع) نقل شده است که فرمودند : 《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي》 خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخيّر ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.(۱) مرحوم علامه مجلسى در شرح این روایت می نویسد : غضب خدا بر شيعه يا براى اين بود كه ايشان تقيه را از دست دادند و امامت آن حضرت(ع) را فاش كردند. پس خليفه وقت هارون الرشيد چاره‏ ای نداشت، جز اينكه يا شيعيان را تعقيب كند و بكشد و يا آن حضرت(ع) را زندانى و مسموم كند، و حضرتش سلامت شيعه را به قيمت جان خود خريد. يا آنكه علت غضب خدا اين بود كه شيعيان از آن حضرت(ع) اطاعت و پیروی خالصانه نكردند در نتیجه خداى تعالى آن حضرت را مخير ساخت كه يا بر علیه هارون قیام کند و جماعتى از شيعیان کشته شوند و يا گوشه‏ گيرى كند و تن به زندان و شهادت دهد.(۲) منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج‏۱، ص۲۶۰ ۲)مراة العقول مجلسی، ج۳، ص۱۲۷
طبق تصریح علمای بزرگ و نقل های معتبر ، امام کاظم علیه السلام در روز بیست و پنج رجب سال 183 هجری به شهادت رسیدند ؛ عيون اخبار الرضا عليه السّلام، ج 1، ص 104 و اثبات الهداة، ج 6، ص 22 و بحار الأنوار، ج 48، ص 228، ح 30 _ مسار الشيعة، ص 36 _ مصباح المتهجد، ص 566. چون خلافت به هارون الرّشيد رسيد ، امام کاظم علیه السلام را به بغداد آورد و مدّتى محبوس داشت و در سال چهار دهم خلافت خويش آن حضرت را به زهر شهيد كرد. عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 106 _ بحار الأنوار، ج 48، ص 210 _ عمدة الطالب، ص 196. روز بیست و پنج ماه رجب که روز شهادت امام کاظم علیه السلام است ، شده است با روز اول نوروز و فروردین . بی شک پاسداشت و احترام امام کاظم علیه السلام و خود داری از حرمت شکنی آن امام همام در روز اول نوروز امری حتمی و لازم برای تلقی می شود . قران کریم به روشنی دستور به وجوب و لزوم محبت اهل بیت پیامبر گرامی می دهد و می فرماید ؛ « بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن بیتم » ( شوری 23) در وجوب و لزوم محبت اهل بیت روایات فراوانی نیز در کتب اهل سنت وشیعه نقل شده است . سنن ترمذی ج2 ص308 _ مستدرک علی الصحیحین ج3 ص149 و ۰۰۰ _ بحار الانوار ج23 ص228 باب13 بی شک این محبت لازم می کند که در روز شهادت آنان از حرمت شکنی پرهیز کنیم و همانند خود اهل بیت در آن ایام محزون باشیم چنان که علیه السلام فرمود ؛ « خداوند از میان زمینیان شیعیان ما را برگزیده است که ما را یاری می کنند و در شادی ما شاد و در مصیبت ما ، مصیبت زده و هستند » الخصال ج2 ص635 همینطور تکریم و تعظیم اهل بیت علیهم السلام ای لازم بر همگان است . پیامبر گرامی فرمود: «برای خداوند حرمات سه گانه ای است که هر کس آنها را احترام و تکریم کند خداوند امر دین و دنیای او را محفوظ می دارد و آن سه چیز عبارت است از احترام و تکریم قرآن و احترام و تکریم پیامبر و احترام و اهل بیت» خصال ج1 ص146 بی شک لزوم احترام و تکریم آن بزرگواران اقتضای آن را دارد که در روز شهادتشان کاری که نشان از بی احترامی و حرمت نسبت به ساحت آنها باشد از ما سر نزند . امام صادق علیه السلام فرمود: «بی احترامی و حرمت شکنی نسبت به سه چیز مستلزم شرک به خداوند می باشد .بی احترامی به کعبه و به قرآن و به » بحار الانوار ج24 ص186 و فرمود: «برای خداوند حرمات پنج گانه ای هستند که هیچ کس حق حرمت شکنی نسبت به آنها را ندارد و آنان حرمات پنج گانه عبارت است از حرمت پیامبر و حرمت پیامبر و حرمت کتاب خدا و حرمت کعبه و حرمت مومن» روضه الکافی ص107 پیامبر گرامی فرمود: «هر کس مراعات حرمات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت اسلام و حرمت پیامبر اسلام و حرمت و اهل بیت» الخصال ج1 ص71 امام صادق علیه السلام فرمود: «هرچند می توانید در حفظ ما بکوشید» بحار الانوار ج27 ص203 ان شاء الله با توجه به این روایات ، کاری نکنیم که خدایی ناکرده در شب و روز اول نوروز که همزمان با شب و روز شهادت امام کاظم است از چشم اهل بیت علیهم السلام بیفتیم ، بلکه به عکس ، نوروز خود را با توسل به امام کاظم علیه السلام ، کاظمی کنیم و از خداوند بخواهیم که به آبروی امام کاظم علیه السلام ، بلای کرونا را از سر ملت ما دفع کند و بیماران این ویروس را لباس عافیت بپوشاند ، بی شک توسل به امام کاظم علیه السلام راهگشا است چنان که شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ‏ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است‏» منتهی الامال ج 3 ص 1463 محمد بن طلحه از علمای اهل سنت در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى‏ خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى‏ ديدند. كرامت‏هاى او حيرت ‏انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». مطالب السوول ص 83
درباره روز نوروز روایات متعددی در مجامع روایی ما نقل شده است. ۱.شیخ صدوق می نویسد: «خدمت حضرت امير هديه اى آوردند، حضرت فرمود اين چه هديه اين است؟ پاسخ دادند: «يا أمير المؤمنين اليوم النيروز» اين هديه روز نوروز است، حضرت هديه را پذيرفت و فرمود «اصنعوا لنا كل يوم نيروزا». شما هر روز را براى ما قرار دهيد. (هر روزتان نوروز باد). الفقيه، ج ۳ ص ۳۰۰ ۲.وسائل الشیعه ج۱۷ ص۲۸۸شيخ طوسى در مصباح از امام صادق نقل می کند كه حضرت به معلى بن خنيس فرمودند: «روز نوروز غسل كن و پاكيزه ترين لباست را بپوش و خود را خوشبو نما و اين روز را روزه بگير و بعد از نماز ظهر و عصر چهار ركعت نماز (با آداب خاصى) بجاى آور و دعا كن خداوند گناه سال تو را مى آمرزد» مصباح المتهجد ص۷۹۰ وسائل الشيعه ج ۸ ص ۱۷۲ ۳.ابن فهد حلى در مهذب خود نقل می کند كه امام صادق به معلى بن خنيس فرمود: « روز نوروز روزی است که خداوند در آن روز از ارواح بندگانش پیمان گرفت که او را به یگانگی بپرستند و برای او شریکی قرار ندهند و به پیامبران و امامان ایمان آورند .این روز روزی است که طوفان نوح فرو نشست و کشتی آن حضرت بر کوه جودی قرار گرفت .نوروز روزی است که رسول خدا بت های کافران را در مکه نشست و پیش از آن نیز حضرت ابراهیم نیز در این روز بت های کافران را شکست . روز نوروز همان روزى است كه پيامبر اكرم در غدير خم، از مردم نسبت به امير مؤمنان عهد و پيمان گرفت. و در اين روز با ولايت على تجديد پيمان نماييد، خوشا به حال كسى كه در ولايت على ثابت قدم بماند و واى به حال كسى كه پيمان شكنى كند. ما در روز نوروز انتظار فرج داريم، زيرا آن روز از روزهاى ويژه ما اهل بيت است كه شما آن را ضايع كرديد ولى فارسها آن را حفظ كردند.» المهذب ص ۱۹۴ وسائل الشيعه ج ۸، ص ۱۷۳ بحار الانوار ج۵۶ ص۹۱ بر اساس همین روایات، فقهای بزرگ شیعه فتوا به استحباب روز نوروز داده اند و می آورند که دلیل قابل توجهی که روایات مذکور در مورد عید نوروز را رد کند در دست نیست. جواهر الکلام ج۵ ص۴۱ ما اگر در مورد عظمت روز نوروز روایتی هم نداشتیم باز هم گفتنی بود؛ مراسمی که در نوروز بین مردم معمول است و به شکل سنت ملی در میان ایرانیان و کشورهای دیگر در آمده ، قسمت قابل ملاحظه ای از آن در شمار اموری است که اسلام به کلی بر آن تاکید نهاده است مانند نظافت ، خانه تکانی ، کمک بر ارحام ، و بستگان و افراد نیازمند و آبرومند برای تهیه لباس و وسائل اولیه زندگی و دید و بازدید و صله رحم و ملاقات دوستان و رفع کدورت ها و بیرون ریختن غم و اندوه از دل ها و آماده برای فعالیت های مختلف ثمر بخش در سال نو و مانند اینها ؛ این امور و مانند آن جنبه های مثبت مراسم نوروزی است بنابراین عید نوروز و مراسم آن هم به خاطر روایات و هم به خاطر آثار که دارد نباید حذف شود ولی باید بعضی از مراسم منفی و ناپسند آن را کنار گذاشت . مفاتیح نوین ، ایت الله مکارم شیرازی ص۹۰۶ البته روایتی است که مورد برخی برای رد عید نوروز از منظر اهل بیت علیهم السلام قرار می گیرد . مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب خود می آورد: « حکایت شده است كه منصور از امام کاظم علیه السلام تقاضا كرد كه در روز نوروز در خانه بنشیند، تا مردم براى تبریك گویى پیش ایشان روند و هدایایى را كه برایش مى برند نیز بپذیرد. امام فرمود : من در اخبار جدم پیامبر خدا كردم، اما براى این روز خبرى پیدا نكردم. نوروز سنت ایرانیان است و اسلام آن را منسوخ كرده است. پناه به خدا از این كه چیزى را زنده كنیم كه اسلام از بین برده است. منصور گفت ما این كار را فقط براى خاطر نظامیان مى كنیم. بنا بر این، تو را به خداى بزرگ سوگند مى دهم كه كنى و حضرت پذیرفت و جلوس كرد» مناقب ج۴ ص۳۱۸ اما این روایت از حیث سند است زیرا هیچ گونه سندی برای آن ارائه نشده و تنها با تعبیر « حکی» « حکایت شده است» نقل شده است . از ضعف سندی هم که بگذریم است که این روایت از باب تقیه برای حفظ جان ایرانیانی که در دربار منصور خدمت می کردند صادر شده باشد چنان که شیخ جواهری این را نقل می کند. جواهر الکلام ج۵ ص۴۲