#ارسالی_شما
سلام خانم دکتر ممنون که بچه به بغل برامون کتاب خوندید ما خانوادگی گوش کردیم👌👌👌
😊😊😊
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
ممنون از همه پیام هاتون و شرمنده که کلی تپق داشت از دست این نی نی که یه لحظه اجازه تمرکز نمیده.
این متن از همون کتابیه که قراره خلاصه ای از بعضی فصل هاش بنویسم و در آخر یک مسابقه داشته باشیم
نام محمد داخل ایران زیباست و با مسما ولی خارج ار ایران یه اسم استراتژیک و مهمه.
یادمه وقتی پسرم به دنیا اومده بود و میخواستیم براش اسم انتخاب کنیم داشتم بین اسم امیر مهدی و محمد مهدی فکر میکردم که دکتر ارنست گفتن بچه هایی که خارج از ایران به دنیا میان و اسم محمد دارن سرشماری میشن و یکی از فاکتورهای آماری برای رشد اسلام در خارج از کشور به حساب میان.
یعنی هرچی تعداد محمد ها بیشتر باشه، نشونه گسترش بیشتر اسلامه و اینجوری بود که اسم پسرمون انتخاب شد.😍
ببینید چقدر انتخاب اسم مهم و اثرگذاره، اسم محمد از ۲۰۱۶ جز ده اسم اول انگلیس بوده!
محمد رو خب همه در آلمان میشناسن ولی براشون تلفظ محمد مهدی یکمی سخته.
در هر مهد کودکی که رفتیم از من پرسیدن میشه محمد صداش کنیم، و وقتی گفتم نه اسم پسر من محمد مهدی هست، همه بلا استثنا کامل صداش کردن اگر چه تلفظ هاشون صد در صد درست نبود👌
ولی تو ایران بعضی ها هرطور دلشون میخواد به سلیقه خودشون اسم رو تغییر میدن و مختصر میکنن و با مَهدی رو مِهدی صدا میکنن!!! ادم های غریبه حتی🤦♀
هنوز بعد پنج سال من باید بگم اسم پسر من محمد مَهدی هست و ...
راستش احساس میکنم اینم جز رعایت حریم شخصیه که آلمانی ها در این مورد بی نظیرند.
اینکه که به خودمون اجازه ندیم بدون پرسیدن اسم یک نفر رو مختصر کنیم یا تغییر بدیم.
کاش یاد بگیریم واقعا احترام به حقوق و حریم دیگران رو که الی ماشالله مصادیق مختلف داره
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
بچه ها هنوز عادت نکردن انگار
محمد مهدی صبح میپرسه، مامان چرا داریم شب میریم مهدکودک؟؟
ساعت هفت و نیم صبحه
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
دیروز بالاخره اومدن پرده ها رو نصب کردن.😍
از حدود ده روز پیش قرارش رو گذاشته بودیم و منم منتظر نشسته بودم تا ساعت ۱۵ چندتا آقای نصاب بیان برای پرده ها
ولی وقتی در رو باز کردم، هر دو گروه از دیدن هم تعجب کردیم اونم زیاد.😳
من از اینکه روبه روم دوتا دختر جوون ظریف و کوچولو میدیدم
اونا رو نمیدونم از چی، شاید از اینکه یه خانم محجبه میبینن.
مطمئن نیستم اما شاید انتظار دارن محجبه ها رو بیشتر تو کمپ یا شرایط سخت و ضعیف ببینن، نمیدونم اما واضحا جا خوردن از دیدن من.
تا آخرش هم طاقت نیاوردن و چندتا سوال پرسیدن چیزی که خیلی به ندرت در آلمانی ها میبینی.
اینکه از کدوم کشور اومدی و چند ساله آلمانی.
البته اولش میگن اجازه دارم بپرسم....
و تو اگر نخوای جواب بدی راحت میگی نه اینا مسائل شخصیه.
بعدشم گفتن شما چقدر خوب آلمانی حرف میزنی😍
من که حسابی ذوق کردم، هر سری هرکس این رو بهم میگه ذوق میکنم اما میدونین علتش خوب حرف زدن من نیست، علتش اینه که آلمانی ها دوست دارن بقیه مردم زبانشون رو یاد بگیرن.
برای همین هر خارجی که به زبان آلمانی حرف بزنه رو تشویق میکنن و تحویل میگیرن و برعکس اونی که چند ساله اومده و زبان نخونده رو محل نمیگذارن.
بگذریم ...
دیروز هزارباره احساس کردم من این مکتبی که به اسم حقوق زنان دراومده رو اصلا دوست ندارم، فمنیسم رو میگم.
این چه حمایت از زنی هست که زن ها رو مجبور میکنه کارهای مردونه بکنن.
وای دیروز وضع خونه ما خنده دار بود حقیقتا.
قاب پرده جا نمیخورد و این دختر ها هم زورشون نمیرسید بتن رو عمیق تر سوراخ کنن.
بعد کج جا خورد اومدن درش بیارن گیر کرد به ناخن یکیشون و کلی دردش گرفت.
نه که فکر کنید ناخن بلند و کاشته و لاک زده داشت نه، رد جدیت و بی رحمی زندگی رو اتفاقا خیلی خوب میشد تو دستای پوسته پوسته و ناخن های شکسته شون دید.
دلم سوخت وقتی دیدم مجبور هستن اون وسائل سنگین رو تنهایی بلند کنن و بیارن طبقه دوم.
نردبونهای سنگین چوبی و بقیه دستگاه ها...
دلم حقیقتا سوخت...
از من خیلی می پرسید چجوری تو سختی های آلمان دووم میاری؟ شاید یک دلیلش دیدن این صحنه هاست. با خودم فکر میکنم زندگی من خیلی هم سخت نیست به نسبت زن های آلمانی.
میتونم تصمیم بگیرم که برم سر کار یا نه.
و میدونم یه مردی هست که بار اصلی خونه رو به دوش میکشه.
همه مسئولیت خونه به دوشمه اما وقتی نرسم و نتونم، میتونم راحت بگم اقا امشب غذا نپختم و یه مردی هست که بیاد جور من رو بکشه
درسته کمتر میتونیم بریم رستوران، اما وقتی میریم نمیخواد دنگ خودم و نصف بچه ها رو حساب کنم...
لازم نیست صبح ساعت شش بچه شش ماهه ام رو ببرم مهد کودک و بدو بدو برم سرکار و خون به جگر بشم از دوری طفلم
وضع من، وضع ما زنان مسلمان از بعضی جهات از بقیه زنهای دنیا خیلی بهتره
ادامه دارد...
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
اینقدر تعجب کردم که سریع فیلم گرفتم...
چند مرحله دیگه هم وسیله آوردن البته
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
اون پنجره پارچه زده در نهایت این شکلی شد
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
اینم عکس خانم هایی که اومده بودن برای نصب پرده
یکیشون داره سقف رو دریل میکنه
اون یکه هم لوله جارو برقی رو گرفته زیرش.
اخر کار هم چه اینجا چه اتاق خواب رو کامل جارو کردن، تمیز تمیز، همه پلاستیک ها و کارتن های بسته بندی رو هم با خودشون به عنوان زباله بردن و یه خونه تمیز تحویل من دادن نه پر از نرم گچ و خاک و کارتن و پلاستیک
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
#ارسالی_شما
سلام
خوشبحال مردم آلمان که از برکات بیداری بین الطلوعین برخوردارند. 🌿
همه ی ایام سال همین طوره؟
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
نه ، همیشه
یه موقع هایی هم ده شب اذون مغربه یک و نیم شب اذون صبح میگن
و نگم از ماه رمضون در این ایام😢
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
دیروز در آلمان روز نیکلاس بود
نیکلاس یا همون بابانوئل
در تصور بچه های اینجا واقعا نیکلاس وجود داره یعنی معلم ها جوری قصه تعریف کردن که بچه ها عمیقا فکر میکنن قدیم هه یک بابانوئلی وجود داشته واقعا که بچه ها جایزه و شکلات میداده🤦♀
دیروز هم تو فروشگاه ها همه درحال خرید مواد اولیه کیک و شیرینی بودن و تو مهد و مدرسه هم به بچه ها شکلات نیکلاس داده بودن
ظهر که اومدن خونه گفتن مامان ما شکلاتمون رو نخوردیم چون نمیدونستیم حلاله یا نه.
من تا حالا از این شکلات های کریسمسی هیچ وقت براشون نخریده بودم، اما دیروز دیدم واقعا صبر زیادی کردن و دلم نمیخواست احساس کنن از دوست هاشون عقب تر هستن اونم وقتی خوراکی حلالش هست، یا بچه ای بخواد تو مدرسه بهشون پز خوردن شکلات بده.
مخصوصا محمد مهدی که تو مهدشون دو روز انواع کوکی های مختلف کره ای و شکلاتی با بچه ها پخته بودن و محمد مهدی گفت مامان من فقط بهش دست زدم و پختم ولی هیچی نخوردم اونم در حالیکه یه بوی کره و شکلاتی تو مهد پیجیده بود که ادم دلش ضعف میرفت.
دیگه دیروز براشون گشتم شکلات نیکلاس حلال پیدا کردم.😍
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم کیسه نیکلاس مهد کودک
کانال دکتر موتا
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع