شعار، نه حرف است، نه عمل
"خواهش میکنم شعار ندهید؛ شعار نه حرف است، نه عمل است؛ حرف نیست، چون یک کلمه است؛ عمل نیست، چون یک صدایی است که از حنجرهی شما میآید...[هفته بعد دانشجویی آمد و گفت] می خواهم اعتراض کنم؛ گفتیم اعتراض کن. گفت:[شما گفتید] شعار نه حرف است، نه عمل؛ درحالیکه...هم حرف است و هم عمل. حرف است، برای خاطر اینکه یک کلمه است و مضمون مهمّی دارد... عمل است، برای خاطر این که برانگیزاننده است؛ شعارها، انسانها را در صحنه میآورند، اینها را بسیج می کنند، جهت می دهند؛ پس عمل است... برخلاف گفته استاد - بنده را می گفت - ... شعار هم حرف است، هم عمل. آن جوان دانشجویی که آن روز این حرف را زد، امروز یکی از مسئولین کشور است...[فکر کردم و دیدم] حق با این آقا است، راست می گوید؛ شعار هم حرف است، هم عمل است."(مقام معظم رهبری،20 تیر 1394)
زمانی که رهبری معظم، چنین می اندیشند،پس چرا برخی که نام انقلابی! بر خود گذاشته اند و برای مردم وکیل و وزیر، معرفی می کنند، به این و آن می گویند، پراتوری های انتخاباتی، اصول گرای اصلاح طلبم، دولت سایه اصول گرایی و ...به شما نیامده است؟ اگر بگویم کسی برخلاف رهبری، از اقتصاد بدون فرهنگ، سخن بگوید، صیاد است! چطور؟
بسم االله الرحمن الرحیم
نشست علمی – پژوهشی «مسیحیت صهیونیسم و آینده مقاومت اسلامی و انقلاب اسلامی» به همت انجمن علمی – پژوهشی تاریخ در چهارشنبه 23 /11/98 با سخنرانی جناب آقای دکتر مرتضی شیرودی برگزار گردید.
در این نشست ابتدا دکتر شیرودی به تبیین دو مقدمه الف- مسأله مسیحیت صهیونیسم ب- وجوه مشترک آن با انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی پرداخت و مسائلی از قبیل تاکید بروجود منجی، اعتقاد به برگزیدگی، عدالت گستری و رفاه جهانی را از اهم این وجوه دانست،همچنین به این نکته که شناختی اندکی نسبت به مسیحیت صهیونیسم و اطلاع از برنامه های آن در جامعه وجود دارد،اشاره کرد.در ادامه تفاوت یهود سیاسی وغیر سیاسی را در این دانست که یهود سیاسی به دنبال قدرت یابی و سیطره بر دیگران است امام آن یکی، تنها به هم زیستی مسالمت آمیز با دیگران عمل می کند. برنامه تئودور هرتزل روند سیاسی تر شدن یهود را سرعت بخشید و مسیحیت صهیونیستی را وارد عرصه قدرت طلبی کرد و نتیجه آن، تاسیس دولت اسرائیل در سال1948 است. مسیحیت صهیونیستی طبق عقید خود: بازگشت یهودیان به ارض موعود ،تاسیس دولت یهود ،تبلیغات جهانی برای جلب اعتقاد مردم ، جنگ ارماگدون عمل می کنند.انقلاب اسلامی با این تفکر، تعارض ذاتی دارد .هم زمانی این دو،معنادار است تا حدی که شاید اگر اسرائیل به وجود نمی آمد، نهضت امام به وجود نمی آمد و امام، احساس خطر نمی کرد.اسرائیل هم بنیادگرایی ایرانی و هم اسلام سیاسی امام را بزرگترین دشمن خود می داند.سردار سلیمانی جبهه مقاومت را در مصاف با دولتی ضربه ناپذیر کرد، که دشمن شماره یک انقلاب اسلامی است.
"سن¬تسو" نویسنده "کتاب هنر جنگ " می¬گوید که: "یکصد پیروزی در یکصد جنگ، توجیه کاردانی یک فرمانده نیست. منتهای هنرمندی یک فرمانده، واداشتن دشمن به اطاعت بدون خون¬ریزی است."
در کتاب پدر و پسر آمده است:
رضاخان، سربازی بود در اراک و در یک دیدار اتفاقی، عالم شهر به او گفت: روزی سلطان ایران می شوید. لطفا آن موقع به فکر مردم باش
روزگار گذشت تا این که رضاخان به پادشاهی رسید.عالم را با دشواری در شهر دیگری پیدا کرد تا لطفش را جبران کند. عالم، مرتب می گفت: مستغنی هستم.
رضاخان که معنای کلمه مستغنی را نمی فهمید.رفت و معنای آن پرسید. به او گفتند: مستغنی نیازمندی است که تنها نیازش را از خدا می خواهد.
آن عالم، آیت الله میرزا عبدالله اصفهانی از رهبران به نام مشروطه در ایران بود.
مرتضی شیرودی
شیب خطرناک؟! هشدار
با گرامی داشت حضور مردم در انتخابات یازدهم دوره مجلس اما چند نکته از دریچه دلسوزی به آینده انقلاب از دریچه گذشته:
1. بالاترین درصد شرکت کنندگان در انتخابات مجلس به دوره پنجم و به 71.10 درصد و کمترین آن مربوط به دوره هشتم و به میزان 51 درصد برمی گردد که میانگین درصد مشارکت در انتخابات 61.05 درصد را نشان می دهد اما درصد شرکت کنندگان در انتخابات مجلس یازدهم در شهرهای تنکابن،رامسر و عباس آباد 39.15 درصد است.
2. بالاترین درصد رای مردم به اصول گرایان در مجلس پنجم و مجلس دوم به ترتیب 71.10 و 64.64 صورت گرفته است اما میزان درصد شرکت کنندگان در مجلس یازدهم در شهرهای تنکابن،رامسر و عباس آباد به ترتیب 31.15 و 25.49 کمتر از دوره پنجم و دوره دوم مجلس است.
3. جناح راست و اصول گرایان، مجالس دوم،چهارم،پنجم،هفتم،هشتم،نهم و جناح چپ و اصلاح طلبان، مجالس سوم و ششم و اصول گرایان و اصلاح طلبان به طور مشترک، مجالس اول و دهم را در اختیار داشتند.انشاالله این بار که بار دیگر اصول گرایان اکثریت کرسی های مجلس را در اختیار گرفته اند، نگاهی به گذشته خود و نابسامانی های اقتصادی پس از آن و نگاه به آن در افق 1404 سند چشم انداز یا بیانیه گام دوم انقلاب، داشته باشند.
4. سه نکته پیشین نشان می دهد آنچه طی این سال ها، از دست رفته، اعتماد مردم است،امیدواریم در دوره جدید، چنان اعتماد مردم جلب شود که به بالای 70 درصد شرکت کنندگان در آغاز دوره مجلس دوازدهم برسد اما سابقه پارلمانی اصول گرایان و اصلاح طلبان، چنین چیزی را تایید نمی کند و چنین پتانسیلی نیز، در آنان به چشم نمی خورد مگر این که از راه که تاکنون رفته اند،برگردند و 60.85 درصدی که این بار در شهرهای تنکابن،رامسر و عباس رای ندادند را با خود، همراه کنند.
صندوق عدل
ناصرالدین شاه، نهادی به نام دیوان تظلمات عامه تاسیس کرد. این دیوان که عالی ترین مرجع دادرسی اداری بود، با حضور شاه به شکایت های احاد و افراد شهروندان ایرانی علیه مأموران دولت، رسیدگی می کرد.شاه، هر هفته در روزهای یکشنبه از صبح تا غروب به امر رسیدگی به تظلمات عامه اختصاص می داد. برای رسیدگی به دادخواهی کسانی که در خارج از پایتخت بودند و قدرت آمدن به دربار را نداشتند، ترتیبی داده بود که با نصب صندوق های عدل در شهرهای مختلف، عرایض عامه جمع آوری می شد و از طریق چاپارخانه ها به دست شاه می رسید.
به نماینده محترم تنکابن،رامسر و عباس آباد پیشنهاد می کنم برای این که بتواند به بخشی از شعارهای انتخاباتی خود عمل کند و نیز، چهار سال بعد، انتخاب خود را تثبیت کند، به نصب صندوق عدل در فرمت امروزی مانند ایجاد شبکه ارتباطی مجازی برای دسترسی آسان به تظلمات مردم عمل کند و خدا نکند که در تهران بنشیند و مردم مجبور شوند که به دنبالش بدوند.
مرتضی شیرودی / 6 اسفند 1398
❗️ما ویروس «پول» گرفتهایم نه کرونا!
متاسفانه دچار «کوری سفید» شدهایم
❓ اما داستان کوری سفید چیست؟ ساراماگو، نویسنده پرتغالی در کتابی با عنوان «کوری» با لحنی هولناک به رعایت نکردن حقوق دیگران اشاره میکند. داستانی که از یک چهارراه آغاز میشود و شهری را دچار یک کوری سفید میکند. کسانی که دچار کوری سفید شدند، تلاش میکنند خود را زنده نگه دارند؛ حتی اگر این زنده ماندن به مرگ دیگران ختم شود. همه میخواهند خود را نجات دهند و کسی به فکر دیگران نیست. تنها یک نفر در این شهر کورها بیناست که در واقع وجدان بیدار این جامعه است، ایدهآل درون هر انسان.
درد آور است که کشور درگیر کرونا است و برخی به فکر جیب خود هستند و میخواهند از درد مردم برای خود برج و بارو بسازند.
دردآور است که برخی وقتی میبینند مردم در به در به دنبال ماسک میگردند، به فکر ایجاد بازار سیاه ماسک میافتند. احتکار میکنند. یک ماسک ساده را به قیمت خون پدرشان میفروشند.
دردآور است که مایع ضدعفونی کننده که کمک میکند مردم دچار کرونا نشوند، نایاب میشود و یا برخی آن را به قیمت طلا میفروشند.
دردآور است که برخی در این کشور نان خود را در خون مردم میزنند و میخورند. دستها را به هم میمالند و ذوق میکنند که حساب بانکیشان پر از پول شده است. اصلا برای آنها مهم نیست که جامعه نگران یک بیماری مهلک است. بیماری که جان آدمها را میگیرد.
در شهر ووهان چین مردمی که در خانههایشان حبس شدهاند شب هنگام روی بالکن میآیند و یکدیگر را خطاب قرار میدهند: jiayou یعنی روغنش را زیاد کن. در زبان محلی آنها یعنی امید داشته باش، یعنی قوی باش یعنی نوعی دلگرمی دادن. متاسفانه در کشور ما برخی میگویند روغنش را زیاد کن اما برای اینکه نان خود را در روغن بزنند.
بله، ما هم دچار کوری سفید شدهایم. رفتاری که امروز در جامعه ایران شاهد آن هستیم کم از کوران کتاب ساراماگو ندارد.
در زمان جنگ هم بودند عدهای که از وضعیت قرمز آن روزها به آلاف و الوف رسیدند اما بسیاری از مردم هوای هم را داشتند. خیلیها دم به دم هم میدادند تا از پس از مشکلات زمان جنگ در آیند.
الان اما هم دلی و هم زبانی کم رنگتر شده است. بخشی از مردم در زمانه کرونا به دنبال انبار کردن ماسک و ضدعفونی هستند. همسر به شوهرش میگوید برو باز هم بخر مبادا که کم بیاید. بدون اینکه فکر کند شاید همسایهای که دیوار به دیوار او است با هزار مشکل زندگی میکند و توان خرید را ندارد.
وقتی به حرف است ما میشویم بهترین مردم عالم. میدانید که بهتر از ما در جهان وجود ندارد. به قول آن هوادار تراکتور ما بعد از منچستر در جهان اول هستیم اما وقتی پای عمل برسد متاسفانه به هم رحم نمیکنیم.
در این چند روز معلوم شد که در کرونا هم مردود شدیم. درست مثل آن روزها که پوشک یا نوار بهداشتی گران شده بود. مثل آن روزهایی که قیمت دلار سر به آسمان میسایید.
ویروس اصلی که ما را دچار خود کرده است«پول» است. درمان هم ندارد. وقتی خدا میشود پول، دیگر کاری نمیشود کرد. جامعه ما به وضعیت بحران رسیده است. اگر پول داشته باشی میتوان زندگی کنی و بحرانها را از پشت سر بگذاری و اگر نه، هرچقدر هم انسان خوبی باشی باز زندگیات میلنگد و نمیتوانی چرخ آن را بچرخانی.
بیرحم شدن و تنها به فکر خود بودن تبدیل به یک عادت شده است. ترک عادت هم که میدانید سخت است. احتیاج به تخت و طناب دارد. احتیاج به سالها فرهنگ سازی . حال جامعه ما خراب است اما نه آنقدر که نشود جلوی آن را گرفت فقط کافی است در خلوت خود با وجدانمان خلوت کنیم تا او میان و ما و ما قضاوت کند.
✅حال ما خوب میشود اگر انصاف دوباره سکه رایج کشور شود.
@RokkoRast🍂
بسيارجالب وخواندنى👇
♦یک یهودی مجوز مهاجرت از
روسیه به اسراییل را کسب کرد
هنگام خروج از روسیه در فرودگاه
مامور وسایل او را چک کرد یک
مجسمه دید از او پرسید : این چیه ؟
مرد گفت : شکل سوالت اشتباهه آقا ؟
بپرس این کیه ! این مجسمه لنین مرد بزرگ روسیه است که توی تمام کشور عدالت و دموکراسی برقرار کرد . من هم برای بزرگداشت این شخص مجسمه اش همیشه همراهمه ، مامور گمرک گفت : درسته آقا ، بفرمایید ...
در فرودگاه اسراییل مامور گمرک هنگام تفتیش مجسمه را دید و از یهودی پرسید : این چیه ؟ مرد گفت : بگو این کیه ؟
گفت این مجسمه مرد منفور و دیوانه ای است که من را مجبور کرد از روسیه برم بیرون ، مجسمه اش همیشه همرامه که تف و لعنتش کنم ...
مامور گمرک گفت : بله درسته آقا بفرمایید ...
چند روز بعد که یهودی توی
خونه اش همه فامیل را دعوت کرد ...
پسر برادرش مجسمه را روی
طاقچه دید وپرسید : این کیه ؟
مرد گفت پسرم سوالت اشتباهه
بپرس این چیه ؟
این ده کیلوگرم طلای ۲۴ عیاره که بدون
عوارض گمرکی از روسیه به اینجا آوردم !!!
سیاست یعنی اینکه یک حرف را به
مردم به صورتهای مختلف بیان کنی.
👌
سخن، بس است!
هنوزسیاست مداران به سخن پراکنی مشغول اند، آنان چون معلمان و خطبا، مرتب سخن می گویند اما در این گفته ها، سخن تازه ای نیست.برخی چون بر این باورند، بعد از اسلام، دیگر سخن تازه ای نمانده، زیرا، رسول الله،پیامبر، خاتم است و خود اسوه حسنه،بنابراین، آنچه سیاست مداران با آب و تاب می گویند، صدها بار پیش از آن، گفته شده اما چون سیاست مداران از گذشته خویش بی خبرند، تصور می کنند که سخن تازه و نیکویی گفته اند در حالی که کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد، یا سخن نیکو، می گوید، یا سکوت پیشه خود می کند.
این همه سخن گفتن، نشان از بی عملی است. به قول سعدی: به عمل کار برآید به سخندانی نیست. ملتی که کار دارد، سخن، کم می گوید.غیبت نمی کند، تهمت نمی زند زیرا: مجال یاوه گفتن، ندارد.این بیکاران اند که زیاد سخن می گویند و چون بیشتر سخن می گویند، بیشتر هم دروغ می گویند. آه، بدترین دردها، لاف زدن و گزافه گویی است .
هنوز سیاست مداران به این پختگی نرسیده اند که باید عمل کنند و کمتر سخن بگویند. در عمل،تازه ها بروز می کند و شکوفایی روی می دهد.عرصه سیاست، دیگر جایی برای سخن گفتن ندارد، بلکه میدانی است برای عمل و اگر عمل باشد سخن اندک می شود و سخن اندک، بر دل می نیشید، از این رو،امام باقر(ع) فرمودند: ایمان، اقرار است و عمل، و اسلام، اقراری است بدون عمل! نکند به فرموده امام علی (ع) در عمل کوتاهی کنیم آن وقت، اندوه به سراغ مان می آید.
مرتضی شیرودی/ 11 اسفند 1398