📜امام رضا علیهالسلام فرمودند:
💥هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مىشود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مىشود.💥
#حدیث_روز
💞@dyosofezahra💞
💥عاقبت بخیری اجباری💥
🛑هر کس هر روز سوره یس بخواند و ثواب آن را به حضرت زهرا (س) هدیه کند .
🛑و همچنین دعای عهد و ثواب آن را به مادر امام زمان ارواحنا فداه هدیه کند
🛑سوره واقعه هم خوانده و ثوابش را به امیرالمؤمنین (؏) هدیه کند .
💎چه بخواهد و چه نخواهد عاقبت بخیر می شود نخواهد هم به زور می شود!
💚حضرت آیت الله بهجت(ره)💚
#کلام_بزرگان
💞@dyosofezahra💞
❓سوال: وقتی حفظم را انجام میدهم، هیچ اشکالی ندارم اما وقتی میخواهم برای مربی بخوانم ، اشکالات زیادی دارم، چرا؟ و چه کار کنم؟
🔻پاسخ:
حفظ جدید زمانی کامل میشود که حافظ بعد از حفظ صد در صدی ، در فواصل زمانی مختلفی تا موقع خواب آن را حداقل سه تا چهار بار کامل و بی غلط تکرار کند و به کسی تحویل دهد .
⏺️در واقع مربی باید پنجمین یا ششمین نفری باشد که این محفوظات را از شما میپرسد
و تا پیش از تحویل دادن به او، شما بارها برای کسی خوانده اید و اشکالات احتمالی شما رفع شده است.
⏺️بهتر است برای هم مباحثه خود ، یا برای فردی از افراد منزل ، یا برای خودتان بخوانید و صدای خود را ضبط کنید
اما یادتان باشد هم مباحثه از همه گزینه ها بهتر است .
اگر هم مباحثه ندارید، در گروه های مباحثه مجازی عضو شوید
✔️حفظ جدید بهتر است یک ساعت بعد از اتمام، و بعد از آن در فواصل سه ساعته مرتب مرور شود تا در ذهن تثبیت شود.
مرور حفظ جدید قبل از خواب و بعد از بیداری هم بسیار موثر است.
✅یادتان باشد بهتر است از زمانی که حفظ میکنید تا زمانی که به مربی تحویل می دهید حداقل باید بیست و چهار ساعت گذشته باشد
#نکات_حفظ
💞@dyosofezahra💞
✅در خدمت پدر و مادر باش
✍️جوانی به محضر رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی. جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم.
پیامبر (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. ( البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد )
📚بحارالأنوار
#اخلاق_اسلامی
💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 ابرفراز شاهکار بسیار محزون و سوزناک استاد عبدالباسط که اشکتون رو سرازیر میکنه💥
#تلاوت
💞@dyosofezahra💞
چیزی نمیگم فقط خودتون ببینید 😊
التماس دعا🌺
#چهارشنبه_امام_رضایی
💞@dyosofezahra💞
#قسمت_بیست_ویکم
تأثير کلام
📜 راوی: مهدي فريدوند
چندماه از پيروزي انقلاب گذشت. يکي از دوستان به من گفت: فردا باابراهيم
برويد ســازمان تربيت بدني، آقاي داودي با شما کار دارند!فردا صبح آدرس گرفتيم و رفتيم ســازمان. آقــاي داودي که معلم دوران دبيرستان ابراهيم بود خيلي ما را تحويل گرفت. بعد به همراه چند نفر ديگر وارد سالن شديم. ايشان براي ما صحبت کردوگفت: شماکه افرادي ورزشکار و انقلابي هستيد،بيائيد در سازمان و مسئوليت
قبول کنيد.
ايشان به من وابراهيم گفت: مسئوليت بازرسي سازمان را براي شما گذاشته ايم. ما هم پس از کمي صحبت قبول کرديم. از فردا کارما شروع شد. هرجا که به مشکل برميخورديم با آقاي داودي هماهنگ ميکرديم.
فراموش نميكنم، صبح يک روز ابراهيم وارددفتر بازرســي شــد و سؤال
کرد: چيکار ميکني؟
گفتم: هيچي، دارم حکم انفصال از خدمت ميزنم. پرسيد:براي کي!؟
ادامه دادم:گزارش رســيده رئيس يکي از فدراسيونها با قيافه خيلي زننده
به محل كار ميياد. برخوردهاي خيلي نامناسب با کارمندها خصوصًا خانمها
داره.حتي گفته اند مواضعي مخالف حرکت انقلاب داره. تازه همســرش هم
حجاب نداره!داشتم گزارش را مينوشتم. گفتم: حتمًا يك رونوشت براي شوراي انقلاب ميفرستيم. ابراهيم پرسيد: ميتونم گزارش رو ببينم؟
گفتم: بيا اين گزارش، اين هم حكم انفصال از خدمت!
گزارش را بادقت نگاه کرد. بعد پرسيد: خودت با اين آقا صحبت کردي؟
گفتم: نه، لازم نيست، همه ميدونند چه جورآدميه!
جواب داد: نشــد ديگه، مگه نشــنيدي: فقط انســان دروغگــو، هر چه که
ميشنود را تأييد ميکند!
گفتم: آخه بچه هاي همان فدراســيون خبر دادند... پريد تو حرفم و گفت:
آدرس منزل اين آقا رو داري؟ گفتم: بله هست.
ابراهيم ادامه داد: بيا امروز عصر بريم در خونه اش، ببينيم اين آقا كيه، حرفش
چيه! من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم: باشه.
عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتيم.
آدرس او بالاتــر از پــل ســيد خندان بــود. داخل کوچه ها دنبــال منزلش
ميگشــتيم. همان موقع آن آقا از راه رســيد. از روي عکســي که به گزارش
چسبيده بود او را شناختم.
اتومبيل بنز جلوي خانه اي ايستاد. خانمي که تقريبًا بيحجاب بود پياده شد
و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشين وارد شد.گفتم: ديدي آقا ابرام! ديدي اين بابا مشکل داره.
گفت: بايد صحبت كنيم. بعد قضاوت کن.
موتور را بردم جلوي خانه و گذاشتم روي جک. ابراهيم زنگ خانه را زد.
آقا که هنوز توي حياط بود آمد جلوي در. مردي درشــت هيکل بود. با ريش و سبيل تراشيده. با ديدن چهره ما دو نفر
در آن محله خيلي تعجب کرد! نگاهي به ما كرد و گفت: بفرمائيد؟!با خودم گفتم: اگر من جاي ابراهيم بودم حســابي حالش را ميگرفتم. اما ابراهيم با آرامش هميشــگي، در حالي که لبخند ميزد ســلام کرد و گفت:
ابراهيم هادي هستم و چند تا سؤال داشتم، براي همين مزاحم شما شدم.
آن آقا گفت: اسم شما خيلي آشناست! همين چند روزه شنيدم، فکرکنم تو
سازمان بود. بازرسي سازمان، درسته؟!
ابراهيم خنديد و گفت: بله.
بنده خدا خيلي دست پاچه شد. مرتب اصرار ميکرد بفرمائيد داخل. ابراهيم
گفت: خيلي ممنون، فقط چند دقيقه با شما کار داريم ومرخص ميشويم.
ابراهيم شــروع به صحبت کرد. حدود يک ساعت مشغول بود، اما گذشت
زمان را اصلاحس نميکرديم.
ابراهيــم از همه چيز برايش گفت. از هر موردي برايش مثال زد. ميگفت:
ببين دوست عزيز، همسر شما براي خود شماست، نه براي نمايش دادن جلوي
ديگران! ميداني چقدر از جوانان مردم با ديدن همسر بيحجاب شما به گناه
ميافتند!
يا اينکه، وقتي شما مسئول کارمندها در اداره هستي نبايد حرفهاي زشت
يا شوخيهاي نامربوط،آن هم با کارمند زن داشته باشيد!
شما قبلا توي رشته خودت قهرمان بودي، اما قهرمان واقعي کسي است که
جلوي کار غلط رو بگيره.
بعد هم از انقلاب گفت. از خون شــهدا، از امام، از دشمنان مملکت.آن آقا
هم اين حرفها را تأييد ميکرد.
ابراهيم در پايان صحبتها گفت: ببين عزيز من، اين حكم انفصال از خدمت
شماست.
آقاي رئيس يکدفعه جــا خورد. آب دهانش را فرو داد. بعد با تعجب به ما
نگاه کرد.ابراهيم لبخندي زد و نامه را پاره کرد! بعدگفت: دوست عزيز به حرفهاي من فکر کن! بعد خداحافظي کرديم. سوار موتور شديم و راه افتاديم.
#داستان
#سلام_بر_ابراهیم
💞@dyosofezahra💞
ادامه :
از سر خيابان که رد شديم نگاهي به عقب انداختم. آن آقا هنوز داخل خانه
نرفته و به ما نگاه ميکرد.
گفتم: آقا ابرام، خيلي قشنگ حرف زدي، روي من هم تأثير داشت.
خنديد و گفت: اي بابا ما چيکاره ايم. فقط خدا، همه اينها را خدا به زبانم
انداخت. انشاءالله كه تأثير داشته باشد.
بعد ادامه داد: مطمئن باش چيزي مثل برخورد خوب روي آدمها تأثير ندارد.
مگر نخوانده اي، خدا در قرآن به پيامبرش ميفرمايد:
اگر اخلاقت تندبود، همه از اطرافت ميرفتند. پس لااقل بايد اين
رفتار پيامبر را ياد بگيريم.
٭٭٭
يکي دو ماه بعد ، از همان فدراســيون گزارش جديد رسيد؛ جناب رئيس
بسيار تغيير کرد! اخلاق و رفتارش در اداره خيلي عوض شده. حتي خانم اين
آقا با حجاب به محل کار مراجعه ميکند!
ابراهيم را ديدم و گزارش را به دستش دادم. منتظرعکس العمل او بودم. بعد
از خواندن گزارش گفت: خدا را شکر، بعد هم بحث را عوض کرد.
اما من هيچ شــکي نداشتم که اخلاص ابراهيم تأثير خودش را گذاشته بود.
كلام خالصانه او آقاي رئيس فدراسيون را متحول کرد.
#داستان
#سلام_بر_ابراهیم
💞@dyosofezahra💞
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
چه زیباست که هر صبح
همراه با خورشید
به خدا سلام کنیم💚
نام خدا را
نجوا کنیم و آرام بگوییم
الهی به امید تو💚
💞@dyosofezahra💞
#سلام_امام_زمانم
🌻خیمه ات را در بیابان ها زدی، آقا چرا؟
🌻خانه ای مَحرم ندیدی، تا شوی مهمان او؟
وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم 💔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💞@dyosofezahra💞
✅ امام حسن عسکری علیهالسلام:
🍀خيرُ إخْوانِكَ مَن نَسي ذنبَكَ إليهِ؛
بهترين برادر تو آن كسى است كه گناه و خطاى تو را به خود، فراموش كند.
📚 بحار الأنوار،ج۷۸، ص۳۷۷
#حدیث_روز
💞@dyosofezahra💞