#ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا
ساعتی تا اغاز کربلای ۴ مانده بود. ساعت ۹ شب. دیدم محمددر سنگری به نماز قامت بسته. گفتم این چه نمازیه!
گفت نافله شب!
گفتم این موقعه!
گفت شاید امشب نشد, نماز شب بخونم, می خوام قضا نشه!
دو ساعت بعد شهید شد!🌹
#ﺷﻬﻴﺪﺣﻀﺮﺕ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ
#شهید محمد اسلام نسب
#خاطره_شهدا
💞@dyosofezahra💞
نمیدانم از چه بگویم از قلب❤️ عاشقم یا از چشمان بارانی ام😭از نگاه منتظرم بگویم یا از دل تنگم
تنها میدانم که این روزها عجیب دلم برایت تنگ شده 😔 برای چشمانت ،نگاهت ،خنده هایت
ومن مدت هاست منتظرم تا تو بیایی و پاییز دلم را بهار کنی آقا ابراهیم هادی💞
#خاطره_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
💞@dyosofezahra💞
✨حاج قاسم قبل از شهادت به دیدار فرزند شهید خیزاب آمدند و گفتند محمد مهدی را به سوریه برای زیارت میبرم و قول میدهم عروسی تو شرکت کنم.
✨در زمانی که بخاطر مشکلی در تهران بودیم شهید سلیمانی متوجه موضوع شدند و به دیدار محمد مهدی خیزاب آمدند، هر ازگاهی حاج قاسم با محمد مهدی تماس میگرفت و جویای حال او می شد و محمد مهدی را با لقب(فرمانده)صدا میکردند و احوال پرسی میکردند
✨در زمانی که حاج قاسم به منزل ما آمدند اینقدر محمد مهدی را در بقل گرفتند و گقتند تو فرمانده ما هستی و فکر نکن من فرمانده هستم در حقیقت تو فرمانده ما هستی،شهید سلیمانی در خصوص ادامه راه شهدا بارها نکاتی را میگفتند که دوست دارم شما بهتر از پدرهای خود جا پای آنها بگذارید و بدرخشید.
🌹 ۱۱ شب تا سالگرد یک پرواز
#سردار_دلها❤️
#خاطره_شهدا
💞@dyosofezahra💞
🌿#کلام_شهید💌
اگرما #هواےنفس راڪنار نگذاریم ڪارهایےڪہ انجام میدهیم هیچ #فایدهاے نخواهدداشت، چرا؟
چون ڪارمان درجهت #رضای.خدا نیست
و ماخودمان را #گم میڪنیم...
#شهید_محمدابراهیم_همت♥️
#خاطره_شهدا
💞@dyosofezahra💞
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالگرد عملیات #کربلای_چهار است
یاد همه شهدا کربلا ۴ و ۵ بخصوص شهدای غواص که بدونه هیچ جان پناهی در داخل اب با موانع و ...در اون اتش تیربارهای دشمن رقص خون راه انداختن و جنگیدن و مردانه شهید شدن
روحشان شاد🌹🌹🌹
#غواصان_دست_بسته😔
# ۴ دی ۱۳۶۵
#خاطره_شهدا
💞@dyosofezahra💞
#سالروز_تولد⟮.▹🌸◃.⟯
🍃به مناسبت سالروز تولد #شهید_امیر_حاج_امینی
.
📆 تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۴۰ ، ساوه
.
📆 تاریخ شهادت: ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ ، شلمچه، کربلای۵
.
🥀مزار: بهشت زهرای تهران
#هدیهبهروحپاکش ۵صلوات📿
#خاطره_شهدا
#تولدت_مبارک❤️
💞@dyosofezahra💞
#خاطره🎞📒
#برای_حاج_قاسم♥️🌱
خاطرهحجتالاسلامعلیشیرازیازحاج قاسمسلیمانی
حاج قاسم با اینکه بیشتر از خیلی از نیروهای سپاه مأموریت میرفت، هیچوقت حق مأموریت نگرفت. بعد از شهادتش هم مسئول نیروی انسانی نیروی قدس گفت، حاج قاسم حقوق عادی خود را بدون اضافه کار و حق مأموریت میگرفت. خودش هم به من گفت من برخی مواقع در اداره زندگی میمانم. بهتازگی که بحث ازدواج پسرش بود، میگفت برای هزینه خرید ازدواج پسرم (انگشتر و...) مشکل دارم، بعد گفت فعلاً حل شد ولی هزینه مراسم را ندارم. مراسم هم قرار بود فروردین سال بعد باشد. هزینههای حاج قاسم بیشتر، هزینههای پذیرایی از مهمانهایش بود. او خیلی مهمان داشت؛ هم از ایران بهویژه خانواده شهدا از جمله شهدای کرمان و هم مهمانهای خارجی از مسئولان جبهه مقاومت که خانوادگی به ایران میآمدند و حاج قاسم حتماً آنها را به خانه میبرد.
#سردار_دلها❤️
#خاطره_شهدا
💞@dyosofezahra💞
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنرانی منتشرنشده از #حاج_قاسم_سلیمانی درباره شهید #احمد_کاظمی
🌷شهید حاج احمدکاظمی :
اگر میخواهید تاثیر گذار باشید، اگر میخواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم. 👌
#سالروزشهادتشهیداحمدکاظمی🌹
#خاطره_شهدا
🏴@dyosofezahra🏴
شفای بیمار با دعای توسل شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی🌹
🌸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظی بودند يكباره مردی سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت.
🌸بــا رنگی پريده و با صدائی لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نََفس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد.
🌸ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توی گود. خودش هم آمد وسط گود.
🌸آن شب ابراهيم در يك دور ورزش، دعای توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوز دل برای آن كودك دعا كرد.
آن مرد هم با بچه اش در گوشه ای نشسته بود و گريه ميكرد.
🌸دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد!
با تعجب پرسيدم: كجا ⁉️
🌸گفت: بنده خدائی كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده.
🌸بعد ادامه داد: الحمدالله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده برای همين ناهار دعوت كرده.
🌸برگشتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسی که چيزی نشنيده، آماده رفتن میشد.
🌸اما من شک نداشتم، دعای توسلی که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده است.
#خاطره_شهدا
🏴dyosofezahra🏴
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#شهید_ابراهیم_هادی
✴به روایت از همسر شهید احمدی روشن:👇👇👇
✅ بارها و بارها آقا مصطفی درباره سایت #نطنز گفته بود که اینجا را طوری می سازم که #مقام_معظم_رهبری دوست دارند👌👌👌، تمام هدف شهید احمدی روشن در سایت نطنز با توجه به تمام مشکلاتی که وجود داشت این بود که نتیجه اش را به نایب امام زمان(ع) برساند.👌👌👌
✅مصطفی احمدی روشن پایه گذاری #اولین غنی سازی منجر به تولید #اورانیوم به غنای 3/5 تا 5 درصد و تشکیل و راهبری تیم های مهار ویروس رایانه ای استاکس نت را در کارنامه اجرایی خود داشت.👌👌👌
✅سرانجام 21 دی ماه 1390، مصطفی احمدی روشن در حالیکه عازم محل کار خود بود، مورد هدف عملیات تروریستی دو موتورسوار قرار گرفت.😢😢😢
✅دو تروریست موتورسوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی به خودروی وی که یک دستگاه خودروی پژو 405 بود، او را به شهادت رساندند.😢💔
✅با انفجار این بمب #مهندس_احمدی_روشن بلافاصله به شهادت رسید💔 و رضا قشقایی فرد، راننده خودرو نیز به شدت مجروح شد و ساعتی بعد در بیمارستان رسالت تهران بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید.💔
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
🌸برای شادی روح بلند این
شهید والامقام با هم می خوانیم
فاتحه و صلوات..🌸
#خاطره_شهدا
🏴@dyosofezahra🏴
🌷شهیدحاج قاسم سلیمانی🌷
یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم. چندتا از کارهای قبلی با موفقیت لازم انجام نشده بود واز طرفی آخرین عملیاتمان هم لغو شده بود.
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم: چندتا عملیات انجام دادیم، اما هیچ کدام آنطور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد. گفت: برای چی؟ گفتم:، چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم. گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم. گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکهکلام همیشگیاش گفت: حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.
گفتم: یعنی چه از کجا میگویی؟ گفت: بالاخره خبر دارم. گفتم: خب از کجا خبر داری؟ گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم. پرسیدم: کی به تو گفت؟ جواب داد: حضرت زینب (س). دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟ با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی به گفت که شما دراین عملیات پیروزخواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم.
هر چه از او خواستم بیشتر توضیح بدهد. چیزی نگفت و به همین چند جمله اکتفا کرد. نیاز هم نبود توضیح بیشتری بدهد. اطمینان او برایم کافی بود.
همان طور که گفتم همیشه به حرفی که میزد. ایمان داشتم. وقتی که عملیات با موفقیت تمام به انجام رسید. یاد حرف آن روز حسین افتادم و به ایمان و قاطعیتی که در کلامش بود؛ و هرگز از این اطمینان به او پشیمان نشدم.
🌷 #شهیدمحمدحسین_یوسف_اللهی
#خاطره_شهدا
🏴@dyosofezahra🏴
از جبهه برميگشتم، وقتی رسيدم ميدان خراسان هيچ پولی همراهم نبود، به سمت خانه در حرکت بودم اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند، تازه اجاره خانه را چه كنم؟ به چه کسی رو بيندازم؟
خواستم بروم خانه برادرم، امااو هم وضع خوبی نداشت سر چهارراه عارف ايستاده بودم، با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند من اصلا نميدانم چه كنم!
در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد، خيلی خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد، چند دقيقه ای صحبت كرديم وقتی ميخواست برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولی مهم نيست دست کرد توی جيب و يک دسته اسکناس درآورد گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داری. گفت: اين قرض الحسنه است هر وقت حقوق گرفتی پس ميدی، بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت، آن پول خيلی برکت داشت خيلی از مشکلاتم را حل کرد، تا مدتی مشکلی از لحاظ مالی نداشتم، خيلی دعايش کردم آن روز خدا ابراهيم را رساند مثل هميشه حلال مشكلات شده بود.
🌷شهید #ابراهیم_هادی🌷
یاد شهدا باصلوات🌷
#خاطره_شهدا
🏴@dyosofezahra🏴