بیرحمترین حالت یک شهر همین است
باران و خیابان و من و جای تو خالی...
🖇💌
#جلال_جاوند
💠 @e_adab 💠
داستان
ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟ !
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟ !
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ
ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ...
ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ ...
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،
درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري رو مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد.
حضرت پرسيد علت چيست؟
ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتي اسيب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده اي طناب بزرگ به طرف ما رها کرد. و با ان قسمتهاي اسيب ديده کشتي را بستيم.
نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم.
حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود:
خداوند براي تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مي نامي.
اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند براي حال تو بيش از ديگران آگاه هست...
خالق من بهشتي دارد،«نزديک زيبا و بزرگ»...
و دوزخي دارد به گمانم «کوچک و بعيد»
و در پي دليلي ست که ببخشد ما را،،،
گاهي به بهانه دعايي در حق ديگري...
شايد امروز آن روز بي دليل باشد،،،
💠 @e_adab 💠
🍁
راه رفتن همیشه خوب است.
همیشه خوب بوده است.
همیشه به درد می خورد.
وقتی که فقیری و کرایه ی تاکسی گران تمام می شود.
وقتی که ثروتمندی و چربی های های بدنت با راه رفتن آب می شود.
اگر بخواهی فکر کنی می توانی راه بروی.
اگر هم بخواهی از فکر خالی بشوی باز هم باید راه بروی.
برای احساس کردن در شلوغی خیابان ها باید راه بروی
و برای از یاد بردن آزار و بی مهری مردم باز هم باید راه بروی.
وقتی جوانی. وقتی پیری.
وقتی هنوز بچه ای. هر توقف یعنی یک چیز خوشمزه.
برای توقف بعدی باید راه رفت.
💠 @e_adab 💠
#محض_دلبری🌱
من از ٺمامِ جانُ ،جهاٰنُ ،عشق
ڪنجے میانِ ⌝بازو؎ جاناٰنم♡⌞
آرزوسٺ ◡‿◡ «♥️🌼»
♥️🕊💠 @e_adab 💠
از یه جایی به بعد میفهمی بیخیالی بهترین راهه کنار اومدن با زندگیه....
از یه جایی به بعد میفهمی هر چقدرم خوب باشی، ازت یه آدم بده میسازن تا راحت تورو فراموش کنن...
از یه جایی به بعد میفهمی برای هرکسی به اندازه شعورش دلت شور بزنه، از یه جایی به بعد قفلی میزنی به از یه جایی به قبل، دیگه ابراز علاقه کسی برات مهم نیست دیگه خیلی چیزارو تو زندگیت گم میکنی مثل خندههای از تهه دل...(:
از یه جایی به بعد میفهمی هیشکی بیشتر از خودت به فکرت نیست!
پس مواظب جایی که الان هستی باش، اولش به آخرش فکر کن تا مجبور نشی آخرش به اولش فکر کنی...
💠 @e_adab 💠
✅حکایت خیلی هاست
✍فردی هنگام راه رفتن پایش به سکهای خورد . تاریک بود ، فکر کرد طلاست . کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند . دید ۲ ریالی است بعد دید کاغذی که آتش زده هزار تومانی بوده.
گفت : چی را برای چی آتش زدم .
و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای چیزهای بیارزش آتش میزنیم ، و خودمان هم خبر نداریم .
آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ها و مقایسه کردن های خود میکنیم ، و سلامتی امروزمان را با استرسها و نگرانی های بیمورد به خطر میاندازیم .
💠 @e_adab 💠
بِه خودِت اِفتِخار کَن؛
+بِه خاطرِ تَمامِ سَختی هایی کِه تو زِندِگی تَحَمُل کَردی،
دَرد هایی کِه هیچکَس نَفَهمید ولی تو خودِت رو آروم کَردی،
بِه خاطِر کارهآیی کِه فِکر میکَردی نِمیتونی وَلی اَنجامِش دادی؛
بِه خودت اِفتِخار کُن کِه حَتی وَقتی شِکَست خوردی نااُمید نَشُدی و باز اِدامِه دادی🙂♥️!
💠 @e_adab 💠
#محض_دلبری 🌱
⌈بهم زنڪً زد...😍
صداے قشنڪًشو شنٻدمッ
فرڪانس صِداش ڪہ مٻرفٺ ٺو ڪًوشام ⤿
انڪًار خون مےدواُٻد ٺو رڪًام🩸
چٻہ اٻن دلتنڪًے لعنٺے ؟!
ڪہ برطرف شدنش
بهٺرٻن حس دُنیاسٺ🥹♥️⌋
_براے جاناٰنم✍🏼
♥️🕊
💠 @e_adab 💠