❤️🍃 باید تمامِ دغدغه ها را تا کرد و روی طاقچه ی بیخیالی گذاشت. باید غصه ها را مچاله کرد و از پنجره پرت کرد بیرون. این طوریه که زندگی رو بردی وگرنه باختی. 💠 @e_adab 💠

‌ خواب در چشم و نفس بر دل محزون بار است از که دورم‌ که به خود ساختنم دشوار است عرق شرم تو، از چشم جهان‌، شست نگاه گرتو خجلت نکشی‌، آینه‌ها بسیار است گوشهٔ چشم تو محرومی‌ کس نپسندد گر تغافل مژه خواباند نگه بیدار است نرود حقّ وفای ادب از گردن ما موج را بستن‌ گوهر گرهِ زنّار است در مقامی که جنون نشئهٔ عزت دارد پای بی‌آبله یکسر، سرِ بی‌دستار است آبرو تا به‌ کجا، خاک مذلت نشود حرص در سعی طلب‌، آنچه ندارد، عار است زر و سیمی‌ که‌ کنی جمع و به درویش دهی طبع‌ گر ننگ فضولی نکشد ایثار است خواجه تا چند نبندد به تغافل در گوش شور هنگامهٔ محتاج دماغ افشار است تا کی‌ اندوه‌ِ کج و راست ز دنیا بردن مهرهٔ عرصهٔ شطرنج به صد رفتار است غافلان‌، چند هوا تا ز جنون باید بود کسوتِ سرکشیِ شمع‌، گریبان‌وار است بیدل آخر به سر خویش قدم باید زد جادهٔ منزل تحقیق خط پرگار است #بیدل_دهلوی 💠 @e_adab 💠

نور خواهی مستعد نور شو دور خواهی خویش‌بین و دور شو #مولانا 💠 @e_adab 💠

♥️🍃 زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد، و قلبها ارزشمندتر از آن هستند که بشکنند یادمان باشد، مهربانی هزینه ای ندارد... 💠 @e_adab 💠

صد نکته دراندازد صد دام و دغل سازد صد نرد عجب بازد تا خوش بخورد ما را رو سایه سروش شو پیش و پس او می‌دو گر چه چو درخت نو از بن بکند ما را 💠 @e_adab 💠

می‌آید و می‌آید آن کس که همی‌باید وز آمدنش شاید گر دل بجهد ما را شمس الحق تبریزی در برج حمل آمد تا بر شجر فطرت خوش خوش بپزد ما را 💠 @e_adab 💠

هزار ماشاالله به این حافظه و عشق به ادبیات فارسی! اینجاست که باید گفت: گر چه در خِیل تو بسیار بِه از ما باشد ما تو را در همه عالَم نشناسیمْ نظیر 💠 @e_adab 💠

گر هزاران دام باشد در قدم چون تو با مایی نباشد هیچ غم … ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @e_adab 💠

عارفی را گفتند محبت را از که آموختی؟ گفت از درخت شکوفه. پرسیدند چگونه؟ گفت هر موقع به او لگدی زدم به جای تلافی بر سرم شکوفه ریخت🌸 💠 @e_adab 💠

تو چرا جمله نبات و شکری؟ تو چرا دلبر و شیرین نظری؟ تو به یک خنده چرا راه زنی؟ تو به یک غمزه چرا عقل بری؟ 💠 @e_adab 💠

از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده 💠 @e_adab 💠