eitaa logo
هامون
43.9هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
750 ویدیو
43 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
ملا على كنى مجتهدى آزاده يكى از مراجع تقليد زمان ناصرالدين شاه كه مجتهدى بيدار و شجاع بود مرحوم ملا على كنى (رضوان الله عليه ) است . و يكى از قراردادهاى استعمارى دولت ناصرالدين شاه ، امتياز رويتر بود كه از ننگين ترين قراردادهاى آن زمان به شمار مى رفت . مخالفت جمعيتى از مسلمين تحت رهبرى ملا على كنى با اين قرارداد (و مخالفتهاى ديگران ) موجب شد كه شاه ، آن را لغو كرد و نخست وزير ناصرالدين شاه ، ميرزا حسين خان سپهسالار از صدارت بركنار شد، از نكات تاريخى اينكه : معروف است روزى كامران ميرز پسر ناصرالدين شاه كه وزير جنگ و حاكم تهران بود به ديدن حاج ملا على كنى رفت ، حاج ملا على بخاطر درد پا نمى توانست دوزانو بنشيند، از كامران ميرزا (كه نايب السلطنه نيز بود) عذر خواست و پايش را دراز كرد. كامران ميرزا، اين حركت ملا على را حمل بر بى اعتنائى او كرد، و در حالى كه باطنا ناراضى به نظر مى رسيد، پاسخ داد اصلا چيز مهمى نيست ، من هم درد پا دارم و بعد از اين گفتار دروغين ، پايش را دراز كرد. حاج ملا على كه متوجه جسارت كامران ميرزا شده بود، جواب داد: اگر مى بينيد من پايم را دراز كرده ام ، علتش اين است كه دستم را كوتاه كرده ام ، شما هم دستت را كوتاه كن (يعنى دست درازى به حريم اسلام و حقوق مردم نكن ) و پايت را دراز كن ، در اين صورت من چه حرفى دارم ؟!. به اين ترتيب ، مجتهد آزاده ملا على كنى ، در ضمن جواب ، حرف خود را زد و به وى فهماند كه آشتى ناپذيرى او با دستگاه ناصرالدين شاه به خاطر پامال كردن قوانين اسلام و حقوق مسلمين است . 📗 @e_adab
و عشق مثل همین گلدان‌های شمعدانی در ایوان حضور غریب معلقی دارد… 👤 #منوچهر_آتشی 📗 @e_adab
پاییز به دل می‌نشیند نه ‌برای رنگهای زیبایش نه برای میوه‌ها و بوی بارونش پاییز مهری دارد که در هیچ فصلی نیست سلام صبح بخیر🍁 📗 @e_adab
مهم نیست که چقدر تحصیل کرده‌ ای چقدر با استعدادی چقدر ثروتمندی... نحوه رفتارت با دیگران خود همه چیز را راجع به تو می‌گوید... 📗 @e_adab
زئوس جعبه ای به پاندورا به عنوان نخستین انسان داد و از او خواست هرگز درش را باز نکند اما پاندورا در ان را باز کرد و هرچه شر بود پا به زمین گذاشت پاندورا سریع در جعبه را بست و امید اخرین چیزی بود که در ان ماند. 📗 @e_adab
اسپارتاکوس ایرانی را بشناسید! در زمان عباسیان آغاز بپاخیزی بردگان سیاهپوست اهل زنگبار در منطقه بصره به رهبری یک ایرانی به نام علی ابن محمد ورزنینی معروف به صاحب‌الزنج صورت گرفت که به قیام زنگیان معروف شد! علی ورزنینی غلامان سیاهپوست را بر ضد مالکان آنها که عمذتا از عوامل خلیفه عباسی بودند تحریک کرده بود و گفته بود که رفتار اربابان با آنان مغایر با تعلیمات اسلامی است و بنابراین حق دارند بپاخیزند و زنجیرهای اسارت را پاره کنند. از این رو مورخان از علی ورزنینی بعنوان اسپارتاکوس پارسی یاد میکنند. اسپارتاکوس اروپایی ده قرن قبل از علی ورزنینی بردگان را بر ضد دولت روم متحد ساخت و با کمک آنان دست به مبارزه مسلحانه زده بود. قیام غلامان سیاه در بصره هنگامی صورت گرفته بود که خلیفه عباسی گرفتار بپاخیزی یعقوب لیث صفاری در ایران بود! 📗 @e_adab
عاشقی به در خانة یارش رفت و در زد. معشوق گفت: کیست¿ عاشق گفت: »من« هستم. معشوق گفت: برو, هنوز زمان ورود خامان و ناپُختگان عشق به این خانه نرسیده است. تو خام هستی. باید مدتی در آتش جدایی بسوزی تا پخته شوی, هنوز آمادگی عشق را نداری. عاشق بیچاره برگشت و یکسال در آتش دوری و جدایی سوخت, پس از یک سال دوباره به در خانة معشوق آمد و با ترس و ادب در زد. مراقب بود تا سخن بی ادبانه ای از دهانش بیرون نیاید. با کمال ادب ایستاد. معشوق گفت: کیست در می زند. عاشق گفت: ای دلبر دل رُبا, تو خودت هستی. تویی, تو. معشوق در باز کرد و گفت اکنون تو و من یکی شدیم به درون خانه بیا. حالا یک »من« بیشتر نیست. دو »من«در خانة عشق جا نمی شود. مانند سر نخ که اگر دو شاخه باشد در سوزن نمی رود. 📗 @e_adab
نه از تنهایی میترسم نه از تنها ماندن. ترسم از تنها بودن در كنار ديگری است. 👤ساره دستاران 📗 @e_adab
اولین باری که تو زندگیم چیزی رو جا گذاشتم هنوز یادمه. آخرای زمستون بود ولی هوا می گفت بهار شده، یه شال گردن مشکی داشتم که مادر بزرگم واسم بافته بود، اون روز وقتی رسیدم سر کلاس مثل همیشه گذاشتمش تو جا میزی. زنگ آخر که خورد فراموش کردم اصلا شال گردن دارم، تو کلاس جاش گذاشتم و وقتی فهمیدم که نزدیکای خونه بودم.. نمی دونم چرا ولی برنگشتم! گفتم این هوا که شال گردن نمی خواد، فردا میرم سراغش! فردای اون روز زمستون به خودش اومد و هوا عجیب سرد شد، تازه فهمیدم چی رو جا گذاشتم چون بهش احتیاج پیدا کرده بودم! تا رسیدم مدرسه رفتم سراغ جا میزیم، نبود! همه جا رو دنبالش گشتم خبری از شال گردنم نبود، مدام فکر می‌کردم که اگه همون موقع می رفتم سراغش شاید هنوز داشتمش.. چند روز بعد یه شال گردن خریدم که فقط شبیه شال گردنم بود ولی هیچوقت اون حس خوب رو بهش نداشتم... بعد از این همه سال خوب می دونم که ما آدم ها خیلی وقتا داشته هامون رو جا می ذاریم ، چون فکر می‌کنیم بهشون احتیاج نداریم. فکر می کنیم همیشه سر جاشون می مونن و هر وقت بریم سراغشون هستن. اما وقتی زندگیمون زمستون میشه و تو نبودشون سرما رو حس می‌کنیم تازه می فهمیم که گاهی برای دنبالشون گشتن خیلی دیره خیلی.. اما مهم ترین چیزی که تو زندگیم جا گذاشتم شال گردن نبود، خودم بودم! من الان فقط شبیه چیزی هستم که دوست دارم باشم! باید زودتر خودم رو پیدا کنم چون درست جایی هستم که به بودنم احتیاج دارم ... تو اوج سرما! ✍️ 📗 @e_adab
مادرم بهم گفت دو جا عارت نیاد بگی چشم. یکی به مادر، یکی به خدا... 🎥 مدینه 📗 @e_adab
عمل خالص شداد بن اوس گويد: به محضر رسول اكرم (ص ) رفتم ، ديدم چهره اش گرفته و ناراحت به نظر مى رسد، عرض كردم علت چيست كه ناراحت هستى ؟ فرمود: اخاف على امتى من الشرك : آنها خورشيد و ماه و بت و سنگ را نمى پرستند، ولى در اعمال خود ريا مى كنند، رياء كردن ، شرك است چنانچه در (آيه 110 كهف ) قرآن مى خوانيم : كلا فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحاو لايشرك بعبادة ربه احدا.: پس هر كس اميد لقاى پروردگارش را دارد، بايد عمل صالح انجام دهد، و كسى را در عبادت پروردگارش ، شريك نكند. و فرمود: در روز قيامت ، نامه هاى سربسته را مى آورند و در معرض ديد مردم قرار مى دهند، خداوند به فرشتگان مى فرمايد: فلان نامه را دور بيندازيد و فلان نامه را بپذيريد، عرض مى كنند: سوگند به عزت و جلال تو در اين نامه ها (ى دور انداخته شده ) جز كار نيك نمى دانيم . خداوند مى فرمايد: آرى ، ولى اعمال در اين نامه براى غير من است ، و من نمى پذيرم جز آنچه كه با كمال اخلاص براى رضاى من انجام شده است . 📗 @e_adab
هفت سالی می شد که راه نرفته بودم پزشک پرسید: این چوب ها چیست؟ گفتم: فلجم گفت: آنچه تو را فلج کرده همین چوب هاست سینه خیز، چهار دست و پا قدم بردار و بیفت چوب های زیبایم را گرفت پشتم شکست و در آتش سوزاند حالا من راه می رم اما هنوز هم وقتی به چوبی نگاه می کنم تا ساعت ها، بی رمقم. 🔗 چوب‌های زندگی‌تان را دور بیاندازید! برتولت‌برشت 📗 @e_adab