#تیکه_کتاب
ما با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ امّا، قطرهیی، قطرهیی آب پایِ آن نچکاندیم جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدسِ ما در رَوندِ خشک شدن است؛ و بعد عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدایمان به خانه همسایه رفت.
عسل! برای آخرین بار بشنو! عشق، یک معجزه یک کرامت یک اقدامِ ساحرانه نیست؛ نفس عینی، عاطفی، حسی، اندیشمندانهی زندگیست.
عشق، بدونِ اراده به اقدام، قدم از قدم برنمیدارد. عشق، پاسداری و نگهبانی دائمی میخواهد: آب... نور... حرکت... عشق، بدون نیروی برپادارندهی عشق، در جام میپوسد.
📕 یک عاشقانه ی آرام
✍ نادر ابراهیمی
📚 @E_BOOK
هدیه متعلق به کیست؟
روزی مردی از شهر دور به نزد بودا آمد
تا او را امتحان کند.
او در حضور دیگران به مسخره کردن بودا پرداخت
هر کاری که میتوانست انجام داد
تا او را عصبانی کند.
اما بودا هیچ حرکتی نکرد.
فقط رو به مرد کرد و گفت:
می توانم از تو سوالی بپرسم؟
مرد گفت: بله
بودا گفت: اگر کسی هدیهای به تو بدهد
و تو آن را نپذیری، این هدیه متعلق به کیست؟
مرد گفت: معلوم است متعلق به خود کسی است
که آن هدیه را بخشیده است.
بودا خندید و گفت: پس اگر من از پذیرفتن
سخنان نادرست شما اجتناب کنم،
همه این حرفها مال خودتان خواهد بود!
📚 @E_BOOK
پروژه شادی.pdf
15.48M
پروژه شادی نام کتابی است که شاد زیستن را از زاویههای مختلف بررسی کرده است. این کتاب شما را به سفری شگفت انگیز میبرد و با دستورالعملهایی کمکتان میکند از زندگی مکانیکی خود فاصله بگیرید و نگاهی به درونتان بیاندازید.
📕 پروژه شادی
✍️ #گریچن_رابین
📚 @E_BOOK
ساقی آن می به قدح کن که چو ما نوش کنیم
هر چه جز دوست بُود جمله فراموش کنیم
#صغیر_اصفهانی
@E_BOOK
و بر دوستان قدیم که در نیک و بدِ احوال، تجربت خصال ایشان رفته باشد، بیگانگان را مگزین که گفتهاند دیو آزمود، بهْ از مردم ناآزموده
#مرزبان_نامه
#حکایت
@E_BOOK
روزی در سالهای دور
او را
با یاد زندگانی از دست رفتهای
اینجا نشاندهاند
اما در این غروبِ غریبستان
بشنو ز لحنِ بیرمق باد
هر یادکرد سینهٔ گوری گشودن است...
#هوشنگ_ابتهاج
📸 نورا اقدسی
@E_BOOK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما… نوشداروست!
#فریدون_مشیری
#روزنگار، ۲۱ شهریور، روز ملی سینما
@E_BOOK
از صبح پردهسوز خدایا نگاه دار
این رازها که ما به دل شب سپردهایم
#صائب_تبریزی
@E_BOOK
در کتاب «جدايی معنوی» دبی فورد میگوید: ديگر نمیتوانم به کسی اعتماد کنم و با خود میگویم «هرگز اجازه نمیدهم کسی اينکار را دوباره با من انجام دهد!» ولی بخش بدتر داستان اين است که برای شروع ارتباطهای جديد، به رنجهای درونیمان فرصت خوب شدن نمیدهیم و اين شکستها را دوباره و دوباره تجربه میکنیم.
📚 @E_BOOK
یاد پدرم افتادم که می گفت: نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدم ها عقیده ات را که می پرسند، نظرت را نمی خواهند، می خواهند با عقیده ی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدم ها بی فایده است.
📕 چراغ ها را من خاموش میکنم
✍️ #زویا_پیرزاد
📚 @E_BOOK