همیشه دلم برای مظلومیت و معصومیت این گله گوسفندان میسوزد..
اینکه بین دریدن گرگ و سر بریدن چوپان اسیرند و در نهایت از سر ناچاری و ترس از گرگ به چوپان پناه می آورند.
📕 قانون های نانوشته
✍️ #شهرام_شریف_پیران
📚 @E_BOOK
در فکر تو بودم که یکی «حلقه» به در زد
تا قبل از ورود برق به ایران، برای در زدن از «کوبه» استفاده میشد که وزنهای سنگین بود و آن را روی در نصب میکردند.
در آن زمان مردان از کوبۀ سنگینتر استفاده میکردند که صدای بم و زمختی داشت و زنان هم برای دَقالباب کوبهای را میزدند که به شکل حلقه ساخته شده بود تا اهل منزل بتوانند جنسیت شخص پشت در را تشخیص دهند.
گفته میشود این کوبهها بهترتیب «چکش» و «حلقه» نامیده میشدند.
#واژهشناسی
@E_BOOK
#تیکه_کتاب
سکوت، انتهای محبت به کسی است که از او خشمی در خویشتن داریم امّا توان از دست دادنش را نداریم.
📕 #هستی
✍ #رولو_می
«فصل» در زبان اردو بهمعنی کشت یا محصول زراعت است. بهجای فصل در مفهوم امروزی در ایران، در اردو از کلمهٔ «موسم» استفادہ میشود، مانند موسم بهار. در اردو موسم مفهوم «هوا» را هم دارد. وقتی میگویند: امروز موسم سرد است یعنی هوا سرد است. از همین کلمه، ترکیبات «موسم عاشقانه» و «موسم شاعرانه» هم ساخته شده که یعنی هوای دلانگیز.
#همسایگان_هم_زبان
@E_BOOK
برای این مردم هرگز خودت را تغییر نده !
چون اینان هر روز تو را به یک شکل میخواهند ، شکل تصورات غلطشان که فکر میکنند تنها حقیقت درست جهان است ...
📕 سرزمین گوجههای سبز
✍️ #هرتا_مولر
📚 @E_BOOK
#تیکه_کتاب
ما با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ امّا، قطرهیی، قطرهیی آب پایِ آن نچکاندیم جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدسِ ما در رَوندِ خشک شدن است؛ و بعد عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدایمان به خانه همسایه رفت.
عسل! برای آخرین بار بشنو! عشق، یک معجزه یک کرامت یک اقدامِ ساحرانه نیست؛ نفس عینی، عاطفی، حسی، اندیشمندانهی زندگیست.
عشق، بدونِ اراده به اقدام، قدم از قدم برنمیدارد. عشق، پاسداری و نگهبانی دائمی میخواهد: آب... نور... حرکت... عشق، بدون نیروی برپادارندهی عشق، در جام میپوسد.
📕 یک عاشقانه ی آرام
✍ نادر ابراهیمی
📚 @E_BOOK