eitaa logo
کافه کتاب
271 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
277 ویدیو
253 فایل
ما به شما اکسیر حیات می بخشیم.💜 https://daigo.ir/secret/65788279
مشاهده در ایتا
دانلود
من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم @E_BOOK
همیشه دلم برای مظلومیت و معصومیت این گله گوسفندان میسوزد.. اینکه بین دریدن گرگ و سر بریدن چوپان اسیرند و در نهایت از سر ناچاری و ترس از گرگ به چوپان پناه می آورند. 📕 قانون های نانوشته ✍️ 📚 @E_BOOK
در فکر تو بودم که یکی «حلقه» به در زد تا قبل از ورود برق به ایران، برای در زدن از «کوبه» استفاده می‌شد که وزنه‌ای سنگین بود و آن را روی در نصب می‌کردند. در آن زمان مردان از کوبۀ سنگین‌تر استفاده می‌کردند که صدای بم و زمختی داشت و زنان هم برای دَق‌الباب کوبه‌ای را می‌زدند که به شکل حلقه ساخته شده بود تا اهل منزل بتوانند جنسیت شخص پشت در را تشخیص دهند. گفته می‌شود این کوبه‌ها به‌ترتیب «چکش» و «حلقه» نامیده می‌شدند. @E_BOOK
سکوت، انتهای محبت به کسی است که از او خشمی در خویشتن داریم امّا توان از دست دادنش را نداریم. 📕
همه قبیله‌ی من عالمانِ دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت @E_BOOK
«فصل» در زبان اردو به‌معنی کشت یا محصول زراعت است. به‌جای فصل در مفهوم امروزی در ایران، در اردو از کلمهٔ «موسم» استفادہ می‌شود، مانند موسم بهار. در اردو موسم مفهوم «هوا» را هم دارد. وقتی می‌گویند: امروز موسم سرد است یعنی هوا سرد است. از همین کلمه، ترکیبات «موسم عاشقانه» و «موسم شاعرانه» هم ساخته شده که یعنی هوای دل‌انگیز. @E_BOOK
برای این مردم هرگز خودت را تغییر نده ! چون اینان هر روز تو را به یک شکل می‌خواهند ، شکل تصورات غلط‌شان که فکر می‌کنند تنها حقیقت درست جهان است ... 📕 سرزمین گوجه‌های سبز ✍️ 📚 @E_BOOK
شب خوش.✨🌚 @E_BOOK
در این... @E_BOOK
‏زیباترین دعایی که شنیدم این بود: «وَ لاتُعَنِّنی بِطَلَبِ مالَمْ تُقَدِّرْ لی فیهِ رِزْقاً.»‌ در جستجوی آن‌چه برایم مقدر نکرده‌ای، خسته‌ام مکن... @E_BOOK
روزی که بشر کاملاً به نادانی خود پی برد، به موفقیت بزرگی دست یافته است؛ زیرا دانش در این دنیا چیزی جز پی بردن به نادانی نیست. موریس مترلینگ 📚 @E_BOOK
در دنیا دو چیز است که بی‌صدا می‌ماند ! 1. مرگ افراد ندار و فقیر 2. عیب های ثروتمندان 📚 @E_BOOK
ما با شور و هیجان و شتاب، گیاهی را که عاشقش بودیم یا اسمش عشق بود کاشتیم؛ امّا، قطره‌یی، قطره‌یی آب پایِ آن نچکاندیم جویِ باریکِ سیر کننده که هیچ؛ و آنگاه، مبهوتِ این ماندیم که چرا گیاهِ مقدسِ ما در رَوندِ خشک شدن است؛ و بعد عصبانی شدیم، و رنجیده، و افسرده، و صدایمان به خانه همسایه رفت. عسل! برای آخرین بار بشنو! عشق، یک معجزه یک کرامت یک اقدامِ ساحرانه نیست؛ نفس عینی، عاطفی، حسی، اندیشمندانه‌ی زندگیست. عشق، بدونِ اراده به اقدام، قدم از قدم برنمی‌دارد. عشق، پاسداری و نگهبانی دائمی می‌خواهد: آب... نور... حرکت... عشق، بدون نیروی برپادارنده‌ی عشق، در جام می‌پوسد. 📕 یک عاشقانه ی آرام ✍ نادر ابراهیمی 📚 @E_BOOK
خوندن این کتابا مثل تراپیه :) ✨ @E_BOOK