🔸یکی اینکه: به نظر سینمای غرب و هالیوود مدت هاست که با تمام توان به جنگ حضرت نوح علی نبینا و آله و علیهم السلام رفته و از هیچ ترفندی برای استحاله، استهزاء و هجو داستان ایشون فرو گذار نکرده و آثار متعددی رو در این زمینه تهیه کرده. (🤫جالب اینکه ما اصلاً به همچین مسائلی نمی پردازیم و داستان اولیای الهی فقط برای ما حکم داستان رو داره...)

🔸جدیدترین اثر در این زمینه که اتفاقا الحادی‌ترین اونها هم هست فیلم نوح ۲۰۱۴ ساخت آمریکا است. که واکنش شدید اساتید اهل فن رو در پی داشته. استاد مستغاثی جلسه نقد مفصلی در این خصوص داشتند و استاد شاه حسینی حتی کتابی رو در این زمینه به رشته تحریر در آوردن. برای مطالعه نقد این فیلم مقاله سایت آی نقد رو خدمتتون توصیه میکنم: https://inaghd.ir/noah-2014/

🛑 نقد فیلم نوح ۲۰۱۴ ساخت آمریکا #توحید_هالیوودی

🛑 اهمیت یک الگو... 🔺یکی از شُبهاتی که در فضای مجازی معمولاً مطرح میشه، اینه که حضرت زهرا (س)، چه کاری برای بشریت کردند که ما باید هزار و چهارصد سال براشون بزرگداشت بگیریم و تمام زنان نامدار جهان و تاریخ خودمون رو پایین‌تر از مقام اون حضرت بدونیم... فارغ از پاسخ های ایدئولوژیکی که میشه به این شائبه ناجوانمردانه داد پاسخ الگو بودن ایشون هست که از جایگاه زن و میزان حضوری که می‌تونه در عرصه سیاسی و اجتماعی داشته باشه _ اون هم بدون اینکه ذره‌ای از زندگی خانوادگی‌ش کم بذاره _ بی اغراق فقط فقط در وجود صدیقه طاهره متجلی شده و در سیره ایشون تئوریزه شده. یک الگوی مترقی و مدرن و بی‌نظیر در این زمینه، که در قیاس با برداشت های غلط دنیای مدرن از زن و افراط و تفریط در این زمینه ، هرچه بیشتر به عظمت این مسئله پی میشه برد. 🔺خُب، این بحث در این مجال بیشتر از این نمی گنجه، ولی جالب اینکه با مطالعه کتاب «پاییز آمد» مطابقت این مسئله در امروزه روز بیشتر برام ملموس شد؛ زمانی که سردار شهید احمد یوسفی بعد گذشت مدت کوتاهی از تولد فرزند دومشان و علیرغم زندگی سخت و پر مشقت ، نه تنها همسرشون رو از فعالیت های اجتماعی باز نمی دارند بلکه خودشون پیشنهاد اینکار رو میدن. جالب اینکه وقتی با تعجب همسرشون مواجه میشن، توضیح میدن که نگهداری از فرزند فقط وظیفه خانم ها نیست و وجود فرزندان نباید مانع از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خانم ها بشه.! دهه شصت و تفکری بسیار مترقی که مدیون فرهنگ فاطمی است و پیاده سازی این فرهنگ در زندگی، انسان رو لایق شهادت می کنه. باید به داشتن یه فرهنگ با الگوهای رفتاری واقعی به خودمون ببالیم

📚کتاب زن در تاریخ و اندیشه اسلامی 🔹کتابی که با یک متد دانشگاهی نگاشته شده و شاید همین شیوه گاهی برای خواننده قسمت های از کتاب ملال آور باشه و گاهی با اولویت های رسانه‌ای هر مخاطبی سازگار نباشه ولی اطلاعات ارزشمندی که یکجا از وجوه مختلف به نکات مختلف پژوهش پرداخته و ارائه میده، خواننده کتاب رو از خواندن چندین کتاب بی نیاز می کنه ... 🔹یه قسمتی که خیلی برای خودم جذاب بود آرای سخیف سقراط و ارسطو در مورد زنان بود و همچنین اجلاس سال ۵۶۸ میلادی انگلستان که منتج به این رای میشه که «زن دارای روح انسانی نیست» و مجدداً قانون مجلس عوام همون انگلیس در سال ۱۸۸۲ م که به زن ها اجازه میداد پولی که به دست میارن برای خودشون نگه دارن و با این ترفند کاری کردن که بعد مدت زمان کمی کاری برای مردها پیدا نشه و در اعلامیه های استخدام کارخونه ها از مردها می خواستند که زن ها و بچه هاشون رو به سرکار بفرستند(به خاطر حقوق کمتری که اونها دریافت می کردند).!!! و قص علی هذا تا تاریخ تئوری زن از نظر دینی و نوادر اون؛ انصافاً یک کتاب خوب و جامع #کتاب https://eitaa.com/eakamfekr

🛑 فیلم سینمایی انیمیشن وای کشتی رفت ۲.!

دقیقه ۱ فیلم در نخستین صحنه های فیلم اینبار داستان به روایت دِیو (خانه به دوش پدر یا همان پدرِ «نسترین ها») آغاز می شود که با ورق زدن سفرنامه خود آن را روایتگری می کند.! در قسمت اول داستان و با تِم داروینیسمی داستان و پرداختن به داستان نهنگ خشکی نشین که زیست بوم مناسب خود را در نهایت یافت، فیلم علیرغم معرفی شخصیت مترقی و با خصوصیات خارق العاده خانه به دوش ها، وقتی اینکه نهایتاً آنها نیز زیست بوم مناسب خود را یعنی زندگی در آب را پیدا می کنند و آن را مأمن و خانه گمشده خود معرفی کردند، مخاطب را با گمان اینکه شاید منظور از نسترین ها هم نوعی موجود دریایی هستند رها می کند، ولی در این قسمت بلافاصله این گمانه را رد می کند و از زبان دِیو شعار آنان که «نسترین ها هیچ وقت دست نیازمند را رها نمی کنند»، تمایز و تفاوت آنها را القاء می کند و نشان می دهد که آنان داوطلبانه به کشتی برگشته و مسئولیت تهیه و تقسیم غذا را بین حیوانات برعهده گرفته اند. کار مشکلی که علیرغم پر مشقت بودن آن کسی قدردان آن نیست و گویا در صورت عدم وجود نسترین ها هیچ تدبیری برای این موضوع اندیشه نشده بوده...! بازهم عدم حضور نوح، و عدم تدبیر برای غذا آنان و عدم کوچکترین نشانه‌ای از رحمت و عنایت الهی برای تدبیر و تقدیر این حیوانات؛ و اگر «نسترین ها» نبودند؟!...

دقیقه ۲ فیلم تنها تدبیری که شیر به عنوان سکان دار کشتی (و نماینده خدا و نوح) بعد از مدتها اتخاذ می کند آن است که کبوتر سفیدی که نماد «صلح» و آشتی است به عنوان ناجی و قهرمان کشتی معرفی کند. قرار است کبوتر به اطراف کشتی پرواز کند و راه نجاتی برای سایرین پیدا کند ولی در نزاعی احمقانه بین حیوانات ، همین تنها ناجی هم از بین می رود و نشانه «صلح» به شکل مضحکی از بین می رود. ولی دیالوگ های پیشین و لانگ شات کشتی در اقیانوسی بی انتها و بسیار وهم آور ، مخاطب را بیشتر از اینکه به فان و طنز این صحنه بکشاند، شوک را به او وارد می کند و از قیافه ابلهانه اسب آبی (عامل از بین رفتن نهای کبوتر) و نگاه های غیرمتمرکزش، خبر از اتفاقی هولناک به مخاطب مخابره می کند. یعنی تنها راه نجات بعد از مدتها هم از دست رفت، پس سرنوشت این موجودات ابله چه خواهد؟!

دقیقه ۵ فیلم وخامت اوضاع هر لحظه بدتر می‌شود ولی گویا این دِیو است که به تنهایی بار مسئولیت کنترل اوضاع را به دوش می کشد. حتی شیر سکان‌دار کشتی (نماینده خدا و نوح) هم بی آنکه خود را هم مسئول بداند به ستوه آمده و از دِیو بهبود اوضاع را بازخواست می کند و او را تهدید می کند در صورت عدم تغییر شرایط او را خواهد خورد!!!

دقیقه ۶ فیلم بالاخره آنچه که مخاطب منتظر آن بود و می شد حدس زد اتفاق می افتد. (به درستی که با پیش زمینه فکری که فیلم در قسمت اول و در همین دقایق کوتاه از قسمت دوم برای مخاطب ساخته است این انتظار بی موردی نیست...) نسترین جوان و دختر بچه گربه وحشی دست بکار می شوند تا کاری بکنند و خود و دیگران را نجات بدهند. (پس خدای مدبر امور کجاست؟!...)

دقیقه ۷ فیلم تلاش بچه ها بی ثمر است؛ همگی نگاه ها در سر میز غذا دوباره به نسترین است، لطف او برای کمک به حیوانات تبدیل به یک وظیفه شده و مهجوریت او با نگاه های منتظر حضار بیشتر و بیشتر به مخاطب القاء می شود، آخر کسی که این سفر را تدارک دیده چرا فکر غذا آنها را نکرده؟ و تلاش بچه ها هم که بی نتیجه به پایان می رسد...

دقیقه ۹ فیلم و بچه ها تنبیه می شوند...

دقیقه ۱۰ فیلم حالا وجوه قدرت و نبوغ نسترین ها بیشتر به مخاطب القاء می شود؛ نسترین جوان دو ماکت از خودشان می سازد تا دکل دیده بانی که محل تنبیه آنهاست را بتوانند ترک کنند تا اگر والدینشان به بالای دکل نگاه کردند از دور فکر کنند که آنها در دکل حضور دارند، ماکت های ساخته شده به طور حیرت آوری بسیار شبیه خودشان هستند و نسترین جوان این کار را با زبردستی تمام انجام داده ولی حتی خودش از محصول کارش آنچنان راضی نیست... و با این ترفند دکل را ترک می کنند و به انبار آذوقه می روند، نسترین جوان این کار را اشتباه می داند «او بسیار مؤدب است» ولی بچه گربه وحشی این کار را درست می داند و می گوید همانطور که بزرگترها هر کاری که دوست دارند انجام می دهند ما هم باید به گفته مادرم باید مانند آنها باشیم ... با این دیالوگ بچه گربه وحشی باز القای صورت سخت و خشن از مادر گربه وحشی و انتظاری که او از جنس زن و دختر دارد و از برداشت متفاوت این دختربچه جسور که رفتار والدین را اشتباه می دادند و سرباز زدن از آن را کار درستی نمایش میداند... ماجراجویی و سرباز زدن از دستورات والدین و مُحق نشان دادن همیشگی فرزندان در مقابل عدم درک همیشگی والدین نیز یکی از اسلوب های متداول آثار غربی است.!

دقیقه ۱۲ فیلم دِیو انبار خالی آذوقه را به مادر گربه وحشی نشان میدهد. اینجا یکبار دِیو (نسترین پدر) و در ادامه همین سکانس بار دیگر مادر بچه گربه به تعداد حیوانات موجود در کشتی اشاره می کنند، آنها تعداد حیوانات را پنجاه هزار عدد می دانند در صورتی که بر اساس کتب عهدین (تورات و انجیل) تعداد حیوانات احتمالاً چیزی قریب به فقط هفت هزار و پانصد عدد بوده است، و باز هم فیلم تلاش دارد روایت متفاوت خود را از داستان حضرت نوح بدینوسیله نشان دهد.!

دقیقه ۱۳ فیلم در اثر یک بی احتیاطی اندک آذوقه باقی مانده هم به دریا ریخته و از دست می‌رود، بچه ها هم در این حادثه از کشتی به دریا سقوط می کنند بدون اینکه والدین‌شان متوجه این امر شوند. تکه چوبی که در قسمت اول وسیله مبارزه اعجاز آور نسترین ها بود اینجا وسیله‌ای بی احتیاطی مکرر نسترین پدر شده، چه در از دست دادن آذوقه ها و چه سقوط بچه ها ولی شاید همین مسئله شروعی برای یک ماجرای جدید و یا حتی حل کل ماجرا کشتی شود...! چوب دستی و نسترین ها؟!

دقیقه ۱۷ فیلم کبوتری که شیر (نماینده نوح و خدا) برای پیدا کردن خشکی اعزام شده بود و او را با جمله «به امید خدا...» رهسپار این ماموریت کرده بود باز هم در این کار ما کام می ماند. این نیز یکدیگر از اسلوب های متداول هالیوودی است که هرجا سخن از خدا و توکل به اوست، کار با ناکامی همراه می شود.!

دقیقه ۲۱ فیلم بچه ها در طوفان از یکدیگر جدا می افتند

دقیقه ۲۲ فیلم نسترین جوان (فینی) در اعماق دریا گرفتار موجودات عجیبی می شود

دقیقه ۲۴ فیلم لیا در خشکی چشم می گشاید و به جستجوی فینی می گردد ولی از بابت او خیالش راحت است چون او دو زیست است نمای بازی که از خشکی نشان داده می شود دقیقاً شبیه به جزیره و خشکی اولی است که حیوانات سفر خود را شروع کردند، گویا کل سفر یک دور باطل بوده و خشکی همان خشکی اول است.!