eitaa logo
کانال رسمی مداح اهل بیت روح الله رمضانی (خاکی)
413 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسن حسین پور
حسن حسین پور: ✳️ هیئت حضرت زینب کبری سلام الله علیها ✳️ روز جمعه: ۱۲ خرداد ماه ✳️ شروع: از ۱۶ الی ۱۹.۱۵ ✳️ توسل: فضائل مناقب و مصائب امام رضا علیه السلام ✳️ بانی: برادر بزرگوارم جناب حاج غلامرضا رمضانی ✳️ مکان: میعاد گاه همیشگی نیروگاه توحید ۵۲ حسینیه امام موسی بن جعفر علیه السلام التماس دعا از همه عزیزان وعاشقان اهلبیت علیه السلام 🌹🌹🌹🌹🌹
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷امام‌رضا در زِندان (دوربین مخفی) 🔸به زِندانی که هیچ کَس و کاری نداره میگن: یک نفر ضامنت شده. زندانی با تعجب جواب میده: من که هیچ کَسو ندارم🥺
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
🌸🍃🌸🍃 زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد . به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمی‌تواند کار کند و شش بچه‌شان بی غذا مانده‌اند صاحب مغازه با بی‌اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند زن نیازمند در حالی که اصرار می‌کرد گفت : آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را می‌آورم مغازه دار گفت نسیه نمی‌دهد مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را می‌شنید به مغازه دار گفت : ببین این خانم چه می‌خواهد؟ خرید این خانم با من . خواربار فروش گفت : لازم نیست خودم می‌دهم لیست خریدت کو ؟ زن گفت : اینجاست. مغازه دار با طعنه گفت : لیست ‌ات را بگذار روی ترازو به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر ! زن با خجالت یک لحظه مکث کرد از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت . خواربارفروش باورش نمی‌شد . مشتری از سر رضایت خندید . مغازه‌دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد کفه ی ترازو برابر نشد ، آن قدر چیز گذاشت تا کفه‌ها برابر شدند . در این وقت ، خواربار فروش با تعجب و دل‌خوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است . کاغذ لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود ” ای خدای عزیزم! تو از نیاز من باخبری خودت آن را برآورده کن “ مغازه ‌دار با بهت جنس ها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد. زن خداحافظی کرد و رفت. مشتری یک اسکناس با ارزش به مغازه ‌دار داد و گفت : فقط خداست که می‌‌داند وزن دعای پاک و خالص چقدر است ؟ @DastaneRastan
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
🌸🍃🌸🍃 شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه: كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود. اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟ گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم، تا این رو گفتند، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، (دل كه بشكند عرش خدا ميشنود)با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این برنگرده مشهد، جلوش رو نتونستند بگیرند شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگ سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته: «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگ امان نامه آوردم، بگیر برو.... السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام. @DastaneRastan
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
سال وماه وهفته در هر روز و شب، همّت کنید دم به دم، ساعت به ساعت، با خدا بیعت کنید از “اَلَم اَعهَد اِلیکُم” سر به سر یاد آورید وز برای بندگی خم، گردن طاعت کنید دل اگر شد خالی از حق وادی دوزخ شود با خدا این خانه را گلخانه جنّت کنید بهترین طاعت بود طوف حرم، بهتر از آن اینکه در شادی و غم با اهل غم شرکت کنید طاعت هفتاد سال از لحظه ای آید به دست حیف باشد عمر خود را صرف در غیبت کنید چند پر باید شکم از لقمه های چرب و نرم؟ همچو لقمان سینه خود را پر از حکمت کنید لحظه لحظه می رود بر باد همچون باد، عمر وای اگر یک لحظه از یاد اجل، غفلت کنید وسعت ملک خدا را بانگ “اُدعونی” گرفت گوش بگشایید و استقبال از این دعوت کنید با شما در خواندن قرآن خدا صحبت کند تا شما هم در دعا، خود با خدا، صحبت کنید پند “میثم” گوش کرده تا نگیرید انحراف علم قرآن را طلب از مکتب عترت کنید استادسازگار 🚩لبیک یاحسین علیه السلام 🇮🇷
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
37.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پیام امام رضا علیه السلام در خواب به یکی از خادمان حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 💻 nazr.amfm.ir/251-2 کانال‌رسمی هدایا و نذورات آستان‌فاطمی 📱@nazr_astanqom
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دارد دل ما راه نجاتی دیگر در مشهد ودر قم عتباتی دیگر بر بانوی باکرامت قم صلوات بر شاه خراسان صلواتی دیگر ☘🌿🌿🎄☘🌿🌴🌲🎋🍀🍁 چوخ گوزل ذکریدی بو اهل ولایه صلوات یتیرر بنده لری قرب خدایه صلوات هم قومون تاج سری بانوی والانسبه هم خراساندا وفا کانی رضایه صلوات 🌴🌿🌴🍀☘🍂🎄🎋🥕
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
🌸🍃🌸🍃 در امالی شیخ طوسی از امام صادق علیه السَّلام آمده است؛ خداوند به موسی فرمود: می‌دانی چرا تو را برای سخن گفتن با خود انتخاب کرده ام؟ چون در زمان عبادت بر من زیاد تواضع می کنی. موسی نبی به سجده رفت و صورت بر زمین نهاد. ندا آمد برخیز ای موسی! دست خود بر پیشانی خود که سجده کرده ای بگذار و آن را بر صورت و سینه و اعضای بدن ات بکش تا از هر بیماری آن اعضاء از رحمت خویش مصون دارم. از حدیث فوق پرواضح است علت این که ما بعد از نماز دست بر سر و صورت خود می کشیم همین امر است. پس بدانیم نخست دست راست بر پیشانی خویش بنهیم و سپس آن را به تمام بدن خود بکشیم و مسح نماییم. @DastaneRastan
۱۲ خرداد ۱۴۰۲