‹🕌✨› بعضی واقتام هیچی آرومت نمیکنه . . . فقط نیاز داری این صحنه هارو ببینی:) 27 روز تا رسیدنِ به کربلای حسین:) اربعین نزدیکه و آشوبم،میشه اقا بزنی امضامو؟! 🕌✨› ↫ #اربعین 🕌✨› ↫ #دلتنگی "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› آقای امام رضا؛ به ما گفتن شمایید که گره کربُبلای همرو باز می کنید:) این گره های کور فقط با دستان شما باز میشود..." 🕌✨› ↫ #امام_رضا 🕌✨› ↫ #دلتنگ_کربلا "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› -به امید اینکه یه روز اینو تو کربلات پخش کنم:)- اللهم الرزقنا همچین حالی:))! 🕌✨› ↫ #امام_حسین "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› بہ حق جوادت🥲❣ ‹🕌✨› ↫ #امام_رضا "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› یا رضا(ع) گم شدن در حرمِ تو،خودِ پیدا شدن است:)! 🕌✨› ↫ #امام_رضا "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› به رسم ادب: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ ‹🕌✨› ↫ #امام_رضا "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› یک قطعہ بھشت در اغوٌش مَشھد است🙃🌱 ‹🕌✨› ↫ #امام_رضا "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› ⚫️ظهور در گروی نام این بانوست✨ امام مهدی علیه‌السلام فرمودند: "برای تعجیل در امر فرج من، خداوند را به عمه‌ام زینب سلام‌الله قسم دهید..." +یگانه‌منجی جهان برای رهایی از زندانِ غیبت متوسل به یک بانو می‌شود. آن گوهر وجودی این بانوی عظیم‌الشأن چیست که عاقبت‌بخیری زمین در گروی نام اوست؟ آن‌وقت اسلام‌ستیزها به بهانهٔ #آزادی چه باتلاقی برای بانوان طراحی کرده‌اند! و اسلام چه عظمت و جایگاهی برای زن در نظر گرفته است. ‹🕌✨› ↫ #امام_زمان "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza

‹🕌✨› راوی: عبداللّه بن ابراهیم غفاری تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می گذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریا حرکت کردم تا امام رضا علیه السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند. زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام ، اشاره کردند که گوشه سجاده ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشته ای هم کنار پول ها قرار داشت. یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم خرجی خانواده ات است». ‹🕌✨› ↫ #داستانک "🌸🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Eashagh_reza