eitaa logo
طلبه به اضافه۱
1.1هزار دنبال‌کننده
422 عکس
309 ویدیو
17 فایل
اینجا حوزه علمیه نیست❌️ اینجا محلی است برای هرکسی که قصد رشد دارد🌱 رشد مهارت های شما به توان بی نهایت♾️ با من در ارتباط باشید👇🏻 @ebadimaharat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (ع) 🌴به سوی مسجد شد روونه 🌴آروم آروم از تو خونه 🎙 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
نحوه ی قرآن به سر:
♦️ششم، قرآن را بر سر بگيرد و بگويد: 🔸 "اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فيهِ، وَبِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ" 🔷 "خدايا به حق اين قرآن و به حق آنكس كه او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى كه در اين قرآن مدحش كرده‌اى و به حقى كه تو بر ايشان دارى زيرا كسى نيست كه حق تو را بهتر از خودت بشناسد" 🔻پس ده مرتبه بگويد: ▫️«بِكَ يا اَللهُ» ▫️ده مرتبه «بِمُحَمَّد» ▫️ده مرتبه «بِعَلىٍّ» ▫️ده مرتبه «بِفاطِمَةَ» ▫️ده مرتبه «بِالْحَسَنِ» ▫️ده مرتبه «بِالحُسَيْنِ» ▫️ده مرتبه «بِعَلىِّ بن الحُسَيْنِ» ▫️ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ» ▫️ده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد» ▫️ده مرتبه «بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر» ▫️ده مرتبه «بِعَلىِّ بْنِ مُوسى» ▫️ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ» ▫️ده مرتبه «بِعَلىِّ بْنِ مُحَمَّد» ▫️ده مرتبه «بِالحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ» ▫️ده مرتبه «بِالْحُجَّةِ» بگويد. 🤲 پس از آن، هر خواسته‌اى كه دارد، طلب كند. 📕 اعمال مخصوص شب نوزدهم: 🔹 اول، صد مرتبه: "اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ" 🔸 دوم، صد مرتبه: "اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِالمُؤْمِنينَ". @fishemenbar
|⇦•مراسم احیا ... مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدراجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ" اینجا موضع اجابت دعاست، من سکوت می کنم.هر دعایی از ذهنت رد میشه فقط من چند نکته بگم: اول اینکه اگه میخوای دعات مستجاب بشه برای بقیه دعا کن، بقیه رو شریک در دعات کن. دوم اینکه دعات رو کم نخواه، بالا بگیر،نگی من فلان چیز رو میخوام... سومین نکته هم اینکه امشب، شب قدر میخوام یه کلمه راحت به شما بگم...میدونی یعنی چی؟! خدا نازت رو خریده...باور کن! شب تقدیره... امشب میگه خودم گفتم: هرچی میخوای بنویسی، بنویس! من امضا می کنم... امشب خودت بنویس... چیزای بزرگ بزرگ از خدا بخواه... فرمودند: شب قدر هم شب رفعه هم شب دفعه... یعنی اگه الان گرفتار بلایی هستی، مریض داری... اینا همه حساب داره دیگه... اگه بدهی داری‌‌، اگه آبروت در خطر افتاده، اگه قبضِ قلب پیدا کردی، اون حال معنوی رو نداری، اشک چشم نداری... اینا همه بلا هست.. البته یک وجهش این می تونه باشه... از خدا بخواه، امشب شب رفعه، اینا رو رفع می کنند.. دومیش شب دفعه، یعنی شبِ بیست و یکم، یعنی اگه قراره امسال بلایی سرت بیاد... امشب بگو اگه تو میخوای من رو بزنی... آخه من مگه کی ام؟ اگه فلان بلا سرم بیاد... فلان مشکل برام پیش بیاد... امشب التماس کن... امشب دفعش می کنه... امشب امام زمان نگاه می کنه، باور کن... امشب ثبت و ضبط می کنند... شب بیست و یکم می نویسند... شب بیست وسوم هم میدن محضر امام زمان، آقا امضا کنه سرنوشتت رو... امشب خوب بخواه... بذار امام زمان نگاه کرد بگه معلومه گریه کن حسینه... چیزای خوب خوب خواسته... حالا قرآنا رو بر روی سر بگیرید...دل آدم آروم میشه... " اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ..." خدا رو به خودش قسم بده..."ده مرتبه بک یا الله...." "ده مرتبه بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم..." امشب از سر شب دلم تو هول و وَلاست... امشب میدونی چرا دلت نگرانه؟ امشب دل همه کائنات نگرانه، فقط دل یه نفر آرومه... وارد مسجد شد همین روزا... *وارد مسجد شد امیرالمؤمنین، شروع کرد خطبه خواندن، بعدِ جنگ نهروان، میگه خطبه رو که خوند بالا منبر، یه نگاه به چپ و راست کرد دید ابی عبدالله نشسته کنار منبر. روایت میگه با این لحن صدا کرد "یا ابا عبدالله!"... ابی عبدالله فرمودن‌:جانم یا امیر المؤمنین! صدا زد: حسین‌جان! چند روز از ماه رمضان گذشته؟ صدا زد: یا امیرالمؤمنین! هفده روز مانده، میگن: امیرالمؤمنین تا شنید دست کشید به محاسنش، راوی میگه دست به محاسنی کشید که اون‌ روز دقت کردم همه اش سفید بود. مگه‌ امیرالمؤمنین‌ چند سال داره؟ شصت وسه سال.. صدا زد: دیگه‌ چیزی نمونده این‌محاسن به خونم خضاب بشه... مثل امشب شبِ نوزدهم خونه ی دخترش بود، تا خود صبح هی بلند میشد مینشست. امام حسن‌ میگه: رفتم‌ محضر بابام دیدم‌ نشسته خوابیده، صدا زدم‌ بابا بیداری؟ صدا زد: حسن‌ جان! بیدارم. گفتم: بابا چی شده؟ گفت حسن‌جان! همین‌جوری که نشسته بودم‌خواب به‌ چشمم اومد. پیغمبر رو‌ خواب دیدم، حسن‌جان! گلایه ی این‌ مردم رو‌ به پیغمبر کردم‌، گفتم: یا رسول الله! خسته ام کردن. پیغمبر اکرم صلوات الله علیه فرمود: سبحان الله! علی جان نفرینشون‌کن. میگه عرض کردم یا رسول الله نفرین میکنم، خدا من رو ازشون بگیره یکی مثل خودشون رو برخودشون‌ مسلط کنه... پیغمبر فرمود: علی دیگه چیزی نمونده عزیزم... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدراجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امروز تا صبح میگفت: سی ساله غصه میخورم، سی ساله دارم‌حرفم رو به‌ چاه میزنم. دیگه بسه، دیگه از زندگیِ بدون‌ زهرا خسته شدم. سحر حضرت علی از خانه خارج شد وارد مسجد شد. میگن: وارد مسجد شد صدا می زد: الصَّلوة،الصَّلوة... همه رو بیدار کرد به اون نانجیبم رسید زد به پاش گفت بلند شد نمازت روبخون، میگن‌: مولا آرام آرام وارد مأذنه شد، قدم روی این پله های مأذنه کوفه میذاشت، صدا می زد: "الله اکبر، الحمدالله رب العالمین، سبحان الله" حضرت زینب تو خونه‌ ی اُم کلثوم‌، یهو دیدن، صدای اذانِ علی از مسجد بلند شد. زینب صدا میزنه بابا یه بغضی تو‌صداته، بابا چقدر لحن اذان‌ گفتنت شبیه اون قرآن‌ خوندنت تو‌ مدینه شده بابا...کدوم قرآن‌ خواندن‌؟بابا یادت میاد سر مادر تو بغلت بود یهو با نگاش به تو‌ نگاه‌کرد، صدا زد: علی بگو بچه‌هام رو از حجره بیرون ببرن... بابا یادت میاد مادرم بهت گفت علی برام قرآن بخون. بابا یادت میاد شروع کردی قرآن بخونی" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَن الرَّحِيمِ، يس، وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ..." بزرگی اینجوری روضه میخوند: به دل علی افتاده بود عُمر فاطمه به اندازه یه یاسین مونده، هی میخوند برمیگشت به فاطمه نگاه میکرد،"يس، وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ"نرو‌ فاطمه... اذان تمام شد آمد پایین ایستاد برای نماز، بعضیا میگن نماز نافله صبح بوده. آقام‌ وارد سجده شد نانجیب شمشیر رو بالا آورد مولا میخواد سر از سجده برداره نانجیب شمشیر رو بالا گرفت. زمینیا میگن‌نزن، آسمونیا میگن‌نزن، فرشته ها میگن نزن، یه خانومی هم‌ معجر دست گرفته، فاطمه میگه نزن. هم مولا حرکت کرد سر رو بالا آورد هم‌نانجیب شمشیر رو‌ پایبن‌آورد، چنان ضربه به فرق سر مبارک‌ خورد صدای ضجّه آسمان را پرکرد: علی را زدند. روایت میگه: وقتی زمین‌ خورد امام‌مجتبی دوید سر بابا رو بغل گرفت مردم ریختن دور علی خون از سرش داره میره .عمامه رو سفت بالا سرش بستن، روایت میگه با گوشه چشمش آسمون رو‌نگاه می کرد ومی گفت: "الحمدالله ..الحمدالله، سبحان الله...." جان‌ورند حسین ایاخ طرفندیدی. جان ورند عباس بله سیزیلیردی بابایه.آقا ئوزونن یخیلدی یخیلاندا زهرانی یادینه دوشدو، مسجیده آسیمانه باخیردین‌ علی، اما سلام اولا او‌آقایه‌ که گودی قتلگاهد یخیلمیشدی گوزونون قیراخینن آسیمانه باخیردی، بیدن نانجیب اَل آتدی محاسنینه آقامی ئوز اوستن دولاندوردی گوردولر حسین‌گوزونون قیراخینن آسیمانه باخیر ..آتلارین ایاقی سسی گلیر. امام صادق علیه السلام بویوردو: گوزو‌خیمه لر باخا باخا جان‌ ورده .. چوخ خیمیه باخما من اوزومدم حسینچیم توکلدور خیمه لر وای ابالفضل اویان .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدراجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ده مرتبه همه با هم: "بعلی....علیه السلام" سِرّ شب قدره...باور کن عرش خدا به لرزه می افته... ده مرتبه:"بفاطمة...سلام الله علیها" در خونه ی کریم بریم...ده مرتبه:"بالحسن...." حسین....رحمة الله الواسعه....ده مرتبه:"بالحسین....علیه السلام" ده مرتبه:"بعلی بن الحسین...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بجعفر بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بموسی بن جعفر...علیهماالسلام" *ملت ایران زیر سایه امام رضاست...اینجا مملکت امام رضاست... ده مرتبه:"بعلی بن موسی...علیهماالسلام" ده مرتبه:"بمحمدبن علی...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بعلی بن محمد...علیهماالسلام" ده مرتبه: "بالحسن بن علی...علیهماالسلام" *هر کجایید قبل از اینکه خدا رو به امام زمان قسم بدید، یابن الحسن! کجا داری امشب برای ما دعا می کنی؟ من همه بدبختیم اینه تو رو فراموش کردم... تو رو یاد نمی کنم اینطوری شدم... مردم همه با هم بگید: "یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح ادرکنا...یا اباصالح اغثنا...یا اباصالح اغثنا..." مرحوم آیت الله ناصری از خدمتشون پرسیدن: چه کار کنیم دلامون برای امام زمان آماده بشه؟ فرمودند" این ذکر خیلی پروازتون میده تا کنار امام زمان... "یا اباصالح ادرکنا ادرکنا، یا اباصالح اغثنا اغثنا...." ده مرتبه از سویدای دل صدا بزن:"بالحجة...علیه السلام" همه با هم دستات رو بیار بالا...قرآن هم رو دستت بگیر... امشب فقط همین رو میخوام... امام زمان بیاد همه مشکلات حل میشه... امشب ما برای کدوم گناهانمون توبه کردیم؟ فقط گناهان شخصیمون؟ ماها یاد گرفتیم فقط برای گناهان شخصیمون استغفار می کنیم... والله گناهان اجتماعی هزاران بار خطرناک تره... پیغمبر اکرم وقتی فرمان دادند از مکه هجرت کنید... حالا خونه زندگی دارند تو مکه... کجا بریم یا رسول الله؟ زن و بچه و مال و منال و خونه زندگیمون اینجاست...کجا بریم؟ پیغمبر اکرم فرمودند: دستوره، باید بریم... همه هجرت کردند...اومدند کجا موندند؟ تو کوچه و خیابون‌‌‌.... طرف که صاحب خونه و زندگی بود... اومدند کنار مسجد...شدند اصحاب صُفّه... زن و بچه تو کوچه... امتحان انصار چی بود؟ یه اتاق‌‌... دو تا اتاق بیشتر نداره... پیغمبر اکرم فرمود: برید یکیش رو بدید.. پرده بکشید نصف اونا نصف شما... پیغمبر اکرم گاهی می آمد کنار این بندگان خدا... می نشستند روی سکو زیر آفتاب... غذا نداشتند که... پیغمبر گاهی اوقات خرما می آورد... میگفتند یا رسول الله! چند روزه غذا نخوردیم... حالمون خوش نیست... می فرمودند:صبر کنید... خدا بزرگه... بعد از من بعضی هاتون به مال دنیا می رسید... خواست خوشحال بشه، پیغمبر چنان مذمتی کرد... یکیشون اونقدر تحت تاثیر بود که گفت ازدواج نمی کنم نه خونه میسازم... میرم تو بیابونا زندگی می کنم... اینکه شما گفتید... پیغمبر بهش فرمودند: پس چطور میخوای امربه معروف و نهی از منکر کنی؟ فهمیدی یعنی چی؟! یعنی همه دین در این اجمتماعی بودنه... اینکه میگن شب قدر،م ومنین کنار هم جمع بشن،دعا کنند... چون تکی دعا نمیشه...نمی صرفه... برای اینا توبه کردی؟ امشب توبه کردی خدایا من چقدر دل سوزوندم؟ ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدراجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امشب توبه کردی چقدر تو اجتماع باید کار می کردیم و نکردیم؟ برای اینا باید توبه کرد... گناهان فردی بده ولی باید برای اینا هم توبه کرد... گناه کبیره ای بالاتر از دل شکستن اجتماعی نیست.. بی تفاوتی نسبت به مسائل اجتماعی نیست... امام باقر فرمودند: در ائتلاف قلوب مؤمنین امام زمان میان... یه عروس و مادر شوهر تو این جامعه نمیتونند زندگی کنند... چه انتظاری داریم امام زمان بیاد؟ همسایه با همسایه نمیتونه... بچه هیاتی با بچه هیاتی... تا وقتی یاد نگرفتیم از اشتباهای هم بگذریم... امام زمان میاد از ما امتحان مواسات می گیره... آقای عزیز! فلان جا خونه داری؟ بله آقا... محضر شما... میری از پایین شهر یک نفر رو بر میداری میای یه طبقه مال اون‌.. یه طبقه مال تو‌‌‌... آماده ای؟ ما برای کوچک تر از این آماده نیستیم... اگه آماده نیستیم امام زمان نمیاد... این جوری دعا کن: خدایا! ائتلاف بین قلوب مؤمنین رو زیاد بفرما، قلب های ما رو نسبت به هم مهربان بفرما... خدایا ما رو برای فرج امام زمان مهیا بفرما... خدایا چندساله این مردم تحریمن.. خدایا اجر این مردمی که زیر بار تحریم ایستادند به خاطر امیرالمومنین و بچه های علی... خدایا امشب مزد این ها رو فرج امام زمان قرار بده... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
این هم نمونه ی اجرا شده توسط حاج مهدی رسولی
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خداقوت طاعات و عبادات قبول باشه ان شاالله امشب یک مراسم خوبی را برگزار کرده باشید امروز عصر که براتون روایت های تکبر را فرستادم از یک نرم افزاری استفاده کردم که یک قابلیت باحال داره
برید اول دانلودش کنید👇👇 🔗🔗🔗 دانلود 🔗🔗🔗
وارد نرم افزار بشید و در قسمت جستجو زمانیکه اینترنت تون روشن است یک کلمه را جستجو کنید مثلا من تکبر را می زنم
این صفحه که تقریبا مشتقات را دارد براتون میاد
اما نکته ی جالبش کجاست بیایید عکس بعد
بالای صفحه را نگاه کنید چند سرفصل مرتبط میاد مثلا نزدیک می کند به دورمی کند از نزدیک می شود با و... که سر فصل های مهمی است که وابسته به این موضوع است مثلا تکبر انسان را نزدیک می کند به چی؟ داخل نرم افزار می تونید پیدا کنید
حتما موقع تولید محتوا هاتون از این نرم افزار استفاده کنید خیلی کمک می کنه
التماس دعا
36.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسان ها در جذب و دفع چگونه هستن؟ 🤔 💠با هم اندیشه شهید مطهری رو بررسی میکنیم🌷 📽️بینش مدیا: محلی برای رشد فکری 🆔 @Binesh_Motahar_Kh
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 متروی 🔴 چادر و شب قدر روز نوزدهم ماه مبارک سوار مترو شدم. ۴، ۵ دختر مدرسه‌ای حدود ۱۲، ۱۳ ساله کلاه به سر در مترو بودن. ناخواسته قسمت‌هایی از مکالمات‌شان را شنیدم. بخشی از آنچه دیدم و شنیدم این‌ها بود: یکی‌شون گفت دیشب می‌خواستم برم احیاء اما مامانم چادرم رو گم کرده بود. یک چادر گل‌گلی آورد که بیا با این بریم، منم گفتم روم نمیشه و نرفتم. یکی دیگه گفت منم اتفاقا چادر مشکی نداشتم، مامانم گفت با این وضعت نمی‌برمت و خودش رفت مراسم و من موندم خونه و ... همین‌طور بحث چادر مشکی داشتن و نداشتن گرم بود که یک خانم ۵۰، ۶۰ ساله چادری گفت من براتون چادر می‌فرستم، هر چند تا که خواستین. شماره‌مو بنویسید، زنگ بزنید سایز بدین براتون می‌فرستم. دخترها خیلی خوشحال شدن و مشغول به صحبت و تلفن دادن و گرفتن. بعد اون خانم گفت همه‌تون دخترای من، من یک دختر دارم نوه‌م هم پسره، دختر خیلی خوبه. دخترها شروع کردن به خوشحالی و پرسیدند: + خونتون هم بیایم؟ - آره. + حیاط دارین؟ - آره. + آخ جون بریم حیاط حاج خانم و دور هم، چقدر کیف میده. یکی‌شون گفت من از مامان بزرگم بدم میاد، نوه‌های پسری رو فقط دوست داره، همه دخترها دوستش ندارن! بعد گفتند: + حاج خانم چکاره هستین؟ - دبیر و معاون مدرسه بودم. + ایول ما معاون اینقدر باحالِ چادری نديده بودیم! الآن ما سه نفر رو از مدرسه قبل عید مدیرمون اخراج کرده! - ئه! چرا؟! چه بد! فامیل مدیرتون چیه؟ ببینم کسی آشنا در میاد باهاش که شما رو دوباره مدرسه قبول کنه ... اون خانم سه ایستگاه جلوتر پیاده شد و بچه‌ها خوشحال گفتند که زنگ بزنیم چادر سفارش بدیم و فردا شب بریم احیاء حرم و ... تمام همین قدر ساده همین قدر تلخ همین قدر شیرین 👈 راستی خانواده کجای این ماجراست؟! اصلاً نقشی داره؟! @hamidkasiri_ir
سلام طاعات قبول از مطالب فورواردی به شدت بیزارم ولی این مطلب خیلی مهمه و در راستای کاری خودمون و تاثیر یک ارتباط را می رسونه....