📗 آتش زندگی هرکس متفاوت است
جوانی نزد پیر دیدهوری از فقر روزگار زبان به شکایت گشود.
پیر گفت:
برخیز! با من بیا و کسی که آرزوی زندگی او را میکنی به من نشان بده.
جوان نشانِ همسایه خویش داد که تاجر خرما بود و در حجره خود سکههای طلا را میشمرد.
پیر آن جوان را نزد او برد و به تاجر گفت:
حاجتی در دنیا داری که آزارت دهد؟
تاجر گفت:
آری! مدتهاست درد معده مرا از خوردن آنچه میبینم و هوس میکنم، بازداشته است. کاش کاسهای خرما داشتم ولی معده سالم این جوان را.
پیر دوباره جوان را خطاب کرد و از او پرسید:
باز چه کسی را در این شهر خوشبخت میبینی؟
جوان حاکم شهر را نشان داد و هر دو نزد او رفتند.
پیر از حاکم پرسید:
حاجتی داری که زندگی را بر تو تلخ کرده باشد؟
حاکم گفت:
آری، شب و روز در این اندیشهام مبادا کسی از دربار بر من خیانت کند و خون من برای تصاحب تاج و تختم بریزد.
ای کاش مثل این جوان بودم. دو گوسفند میگرفتم و برای خود به صحرا میبردم که آن مرا کفایت میکرد، چون آرامش داشتم.
در مسیر برگشت پیر پارسا پرسید:
ای جوان آتش چند رنگ است؟
جوان گفت:
دو رنگ، سرخ و نارنجی.
پیر گفت:
آتش چون رنگینکمان هفترنگ است. آتش تاجر رنگش آبی بود و آتشی که بهرنگ آبی بسوزد نوری ندارد که دیده شود، پس تو آتش او را نمیدیدی.
آتشی که سبز باشد نورش برای بیننده زیبا است ولی کسی که در نزد آن است را میسوزاند و دیگران از آن بیخبرند. آتش زندگی حاکم در چشم تو سبز و زیبا بود.
پس هرکس را آتشی در زندگی میسوزاند که فقط رنگش با دیگری متفاوت است ولی وجود دارد.
دیدی در زندگی تو هم آتشی بود که تاجر و حاکم از آن بیخبر بوده و در آرزوی داشتنِ زندگی تو بودند.
🌹🍏🌹
#گزارش_تصویری
مسابقه کتابخوانی
کتاب مکتب مصطفی صدرزاده
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
خون می چکد حسن زِ لب تو، سخن مگو
گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو
من مثل تو که صبر ندارم، عزیزِ من
از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو
اصلاً بیا به فکر خودت باش و این کفن
اصلاً بیا و روضه از این بی کفن مگو
دیدم تن کبود تو، آتش گرفته ام
حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو
مادر به دست خواهرمان داد امانتش
از غارت و نماندنِ آن پیرهن مگو
یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد
امّا تو از گلوی من و نیزه زن مگو
از غارت تنم سخنی را وسط مکش
از دسته دسته روی سرم ریختن مگو
وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند
از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو
طشتِ مدینه ی تو کجا، طشتِ من کجا
از خیزران نشستن بر این دهن مگو
یومُ الحُسین گفتی و زینب ز تاب رفت
دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو
#نـوكــر_نـوشـت:
#یاحــسـن_جانم
کـار من نیست که از عشق شما دم بزنم
یــا شبیــه شهــدا شعلـه زنــم بــر بدنـم
منـــم و لقـلقـه ای ســاده درون دهـنــم:
"من حسینی شده ی دست امامِ حسنم"
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_اسماعیل_زاهدپور
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اطلاعیه
جشن امید و اقتدار
سخنران
حجت الاسلام سید عباس موسوی مطلق
بانوای
حاج محمد نبوی.
و اجرای گروه سرود بنات الحیدر
سه شنبه ۱۷ بهمن همراه با نماز مغرب و عشا
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
هدایت شده از آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
#اطلاعیه
ویژه برنامه شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
#گزارش_تصویری
فرهنگ سازی و آشنایی نوجوانان بامسیر و هدف شهدا باروایت آقای واعظی
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست
کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور
حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زندهام
میگذاری مهربان، سنگ تمام از راه دور
🏴 شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیهالسلام تسلیت باد.
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
باتشکر از آقای دکتر احمدی
بابت حضورشان و پاسخگویی
عضویت در گروه👇
https://eitaa.com/joinchat/2240479904Ce6e20ee489
گروه طب سنتی امامزاده حسین (ع)
ارسال به دیگرگروه ها و کانال هابدون لینگ کانال امامزاده جایز نیست ❌
اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین
روابط عمومی
#آستان_مقدس_امامزاده_حسین علیه السلام
@qazvin_oghaf
@ebn_reza_qazvin