eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
957 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
931 ویدیو
4 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
محفل انس با قرآن کریم اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قزوین روابط عمومی علیه السلام @qazvin_oghaf @ebn_reza_qazvin
37.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای آل یاسین بانوای کربلایی محمدایوبی درحسینیه آستان مقدس امامزاده حسین علیه السلام
يادش بخير گوشه ی ايوان، حسين جان يادش بخير نـم نـم بـاران، حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده ی گريان، حسين جان يک پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران، حسين جان يادش بخير كـودكـي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان يادش بخير پشت در تـَكـيـه ی محـل دعواى كـودكانه ی طفلان، حسين جان يادش بخير نـوحـه ی تركـىِ روضه ها با لـحـن آذرى سنه قربان، حسين جان ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم : اول هفته پس از گفتن یک بسم الله از دل و جان تو بگو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنانکه عابدند به وقتِ اذان خوشند آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند از هر دو تا نِگار، یکی ناز می کند عُشّاقِ روزگار یکی در میان خوشند نانی که می پَزند به همسایه میرسد این خانواده با خوشیِ دیگران خوشند این سفره دارها که شدم میهمانشان بعد ازبیا، بروست، ولی با بِمان خوشند ما می خوریم و اهل کَرَم شُکر میکنند با این حساب بیشتر از میهمان خوشند جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده عُشّاق با معامله های گران خوشند با اخم خویش راهِ فرارِ مرا ببند صیاد اگر علیست همه با کمان خوشند : مادرم بعد خدا نام تو را یادم داد عادت کودکی ماست گفتن ما هر که آمد نجف از هیبت تو زانو زد بی سبب نیست سراسیمه زمین خوردن ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محمد جواد بهرامی
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️بالاترین کار برا امام زمان(عج) الان بچه آوردنه!
گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنى اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط می شود زنجیر را از پای نوکـر وا کنی من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی واسطه چه بهتر از این نام زهرا هست که آنقدر میکـوبم این در را که آخر وا کنی گریه از نان شبی که میخورم واجبتر است کاشکی بر چشم خشکم نهر کوثر وا کنی من گرفتاری خود را میبرم امشب نجف تا گره های مرا با دست حیدر وا کنی هرشبى كه روزه ام وا مى شود با ياحسين مى شود رويم حسابى صد برابر وا كنى دست و پا كمتر بزن خيلى اذيت مى شوم مى شود زير لگد چشمى به خواهر وا كنى بى حيا آهسته تر، آهسته تر خنجر بزن كاشكى از گريه هاى مادرش پَروا كنى : در بـدو ورود هنوز حسـرت به دلـيـم و نگـرانيـم هنوز گـويند: که آرزو بمـا عيبـی نيست يک کرب_و_بلا که ما جوانيم هنوز سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا