eitaa logo
آستان مقدس امامزاده حسین ( ع ) قزوین
1.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
9 فایل
امامزاده حسین (علیه السلام) فرزند بلافصل حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام اطلاع رسانی مراسمات و گزارشات آستان و مطالب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
این مَشکهای چشم مرا هم پرآب کن من آمدم٬ گذشته ی دل را سراب کن جون و حبیب و عابس و مسلم که نه مرا خاک کف قدوم غلامت حساب کن یک عمر حر شنیدم و بودم غلام نَفس حالا که بنده ی تو شدم، حر خطاب کن پلهای پشت سر همه ویران شده، بیا پلهای پیش روی مرا هم خراب کن هی ظلم کرده ام من و هی عفو میکنی کُشتی مرا٬ بیا دو سه جمله عتاب کن چوگان عشق تو سخن از گوی میزند اول خودم وَ یا پسرم؟ انتخاب کن پس مادر مرا به عزایم نِشان حسین شادم از این دعا٬ تو فقط مستجاب کن من تازه واردم٬ تو خودت از وجود من هر آنچه غیر عشق تو باشد جواب کن نامم اگرچه لایق طومار عشق نیست لطفی کن و به حاشیه ی این کتاب کن از این به بعد جز تو ندارم کسی فکری برای چهرهٔ ی در خون خضاب کن : با لب خشکیده هر دم یاد سقا میکنم روزه ام را با سلامی بر شما وا میکنم با صـدای ربّنا هر دم به هنگام وضـو نام زیباي  تو را آهسته نجوا میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند بنده ی سلطان که باشی پادشاهی میکنی اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است لااقل وقتی ندارد پر، پناهش میدهند لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف نوکر را در خانه ی حیدر پناهش میدهند زیر پای زائران هرکس که مُرد بچه های محشر پناهش میدهند هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند : در سراشیبی ماه رمضانیم، دعایی دارم در سراشیبی قبرم تو برس بر دادم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عمری گذشت خدمت رندان نشد نصیب درک حضور محضر جانان نشد نصیب پس کوچه های نفس بداندیش و گم شدن طِیّ طریق وادی عرفان نشد نصیب بس که کلام غیر حجاب وجود شد یک جلوه از تلاوت قرآن نشد نصیب اسلام دین عشق و ولا و محبت است ما را بغیر نام مسلمان نشد نصیب قربی نگشت حاصل و منّا نگشته ایم ای دل مقام حضرت سلمان نشد نصیب از سفره ی ولا که محبان از آن خورند ما را چه شد که سهم کمی نان نشد نصیب شیرینیِّ وصال به جای خودش، چه شد؟ ما را که زهر تلخی هجران نشد نصیب از تشنگی روزه ی ماه خدا چه سود؟ آن را که سوز آن لب عطشان نشد نصیب این زندگی زِ مردنِ صد بار بدتر است آن را که کوی شاه شهیدان نشد نصیب از تلِّ زینبیه ی دل ناله می زنیم مردیم و کربلات نشد نصیب : 💔 گدای کوی توام، نزدیک است به جای یک به من بده آقا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده ی شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است صفای هر دل عاشق مرو مرو دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند بدون جلوه ی تو انس با خدا سخت است دوباره وقت غفلت عارضم گردد غم جدایی از ذکر سخت است پرستوی دل ما را ز بام خود مپران که ترک سفره ی شاهانه بر گدا سخت است بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم امان که این سفر آخرت دلا سخت است قیامتی ست قیامت، که روز وانفساست اگر نظر ننماید سخت است مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است بگو به خیمه نشینان جبهه ای فدائیان دوری از شما سخت است هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست هنوز پر زدنم سوی سخت است خدا کند به دلـم مهر بزنند خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند : اگر كه آرزویم درک ماہ ماتم توست عنایتی ست که از  خواهر مکرم توست گذشت ماہ رمضان و هـنوز روسیاهم امید من به شب اول  محرم توست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم در حرم بودم و ای وای، که مَحرم نشدم بارها بسته شد و قافله رفت و رفت و... منِ جا مانده ی بد، باز فراهم نشدم بدتر از هرچه که میشد، به سرم آمده است چشمه ام خشک شد و وصل، به زمزم نشدم سیل شد چشمه ی چشمان ترِ بعضی ها برهوتم که نَمی از نَمِ شبنم نشدم متزلزل تر از آنم که نیفتم بر خاک ریشه ام در دلِ آب است، که محکم نشدم کِبر و خودخواهی من باز به جانم افتاد زحمت خویش شدم، از سر خود کم نشدم عده ای خوب رسیدند، در این ماه، به جاه منِ آواره ی بیچاره گـدا هم نشدم عده ای مثل شرابِ ازلـی ناب شدند چای خوش رنگ که نه، آخرِ سر دَم نشدم ظاهرا سجده کنانم به نمازم اما... باطنا پیش خداوند، کمی خم نشدم این همه غصه خلاصه شده در یک مصرع... رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم : 💔 در بین خلق شهره شدم من به نام تو شرمنده ام که موجب بد نامیت شدم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، و بر همگی مبارک باد🌺
دارند عجب حال و هوایی، سینه زنها در قلبشان باشد نوایی، سینه زنها عالمی دارند با خود با قاب عکس کربلایی، سینه زنها با و یاحسین پرواز کردند تا گوشه ی صحن و سرایی، سینه زنها لبیک می گویند بر دارند حس با وفایی، سینه زنها جز هیئت ارباب جایی که ندارند پس میرسند اینجا به جایی سینه زنها دورند اگر از مرقدش، غصه ندارند در سینه دارند یک بنایی سینه زنها دمهایشان، احیا کند مثل مسیحا دارند عجب سوز صدایی سینه زنها هر درد درمان می شود در روضه خانه دارند یقین دارالشفایی، سینه زنها : 💔 حرمی باشدومن باشم واشکی کافیست سرمان گرم حسین است همین مارابس سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
خجالتم نده و عاصیم خطاب مکن نده جواب مرا لااقل جواب مکن تمام خواسته هایم برای نفسم بود دعای من که دعا نیست مستجاب مکن صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن همین که ترس برم داشته خودش کافیست تو با عتاب دلـم را پر اضطراب مکن عتاب کردن تو بدتر از جهنم هست جهنمم ببر اما دگر عتاب مکن چقدر جار زدم من که دوستم داری بیا مقابل مردم مرا خراب مکن خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم زیاد روی من و توبه ام حساب مکن اگر که عبد نبودم نمی رفتم مرا به خاطر شاه نجف عذاب مکن سوا نکن که همه با همیم همه غلام حسینیم انتخاب مکن : ❤️ سلام اول هفته به شاه کرببلاست که لطفِ مادر سادات بیمه‌ام بکند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر میبری آنجا که دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا : آتش گرفته دل، ز هوای تو دارد بهانه ی باصفای تو آقا دوای زخم دلم یک است جان میدهم به خاطر تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر میبری آنجا که دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا : آتش گرفته دل، ز هوای تو دارد بهانه ی باصفای تو آقا دوای زخم دلم یک است جان میدهم به خاطر تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هردل که با حسین و غمش آشنا شود از هرچه غصه و غم دنیا رها شود بسیار گفته اند و حقیقت هم این بُود آقاست هرکسی که در این در گدا شود با یا حسین، توبه ی آدم قبول شد یعنی که با حسین، حوائج روا شود ناقابل است هدیه ام آقا، قبول کن جانم برای طفل رضیعت فدا شود آقا خودت بگو چه کند نوکر بَدَت تا اربعین نصیب دلش کربلا شود تا جا نمانَد از صف دلدادگان عشق تا قابل زیارتِ پایینِ پا شود دلتنگ گریه های شب جمعه ام،حسین دلتنگ لحظه ای که هوا جانفزا شود دلتنگ عطر سیب سحرگاه آن حرم هرچند محشری به درونم بپا شود ای کاش آن دقیقه فدایت شوم، مگر یک ذره از محبتت آقا ادا شود : دل اگر یار نبیند جگرش می‌سوزد جگرم سوخت ز بس خواب حرم را دیدم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حال و روزش با نوای عشق بهتر می‌شود هر که چشمش در میان روضه ها تر می‌شود این دل سنگم که جای خود، شنیدم از کسی ریگـهای دشت با نام تو گوهر می‌شود نوکری پستم ولیکن دلخوشم از اینکه من روزگارم با غلامی شما سر می‌شود از شما دورم ولی شبهای جمعه این دلم می‌پرد تا صحن تو، مثل کبوتر می‌شود با نوای و ذکر شور دل اسیر نامـهـای دو برادر می‌شود کاروان را باز گردان ای عزیز در همین جا قلب زینب زار و مضطر می‌شود بازگـرد آقـا کـه با دست پلید حرمله غنچه‌ی شش‌ماهه‌ی باغ تو پرپر می‌شود : کـربلا و شبِ جمعــه حرمِ حضرتِ عشـق در  کجا  بوده چنین بخت میسّـــــر باشد در حرم  روضه ی مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست دیوانه‌ی کوی تو تمسخُرشدنی نیست گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است تو تصوُّر‌شدنی نیست وصل تو‌ میسّرشدنی هست ولی تا من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست رزق تو کم و بیش به من می‌رسد ارباب نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی این تشنه‌لب از دست تو دلخورشدنی نیست از خانه‌ی خود دور نینداز گدا را این کاسه‌ی خالی همه جا پُرشدنی نیست باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه این سنگِ سیه‌دل بخدا دُرشدنی نیست می‌شد دل من نرم شود، بشکند اما وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست : 💔 چو ذره، مهر تو از خاک برگرفت مرا همین بُوَد شرفم وَرنه من همان خاکم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام