eitaa logo
تیهان انقلاب
993 دنبال‌کننده
537 عکس
443 ویدیو
50 فایل
«أَیْنَ إِخْوَانِی الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّریِقَ، وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ؟ » ما جمع شده‌ایم تا شاید مرهمی باشیم بر غم‌ های علی(ع)📃🌼 لینک ارتباط و نظرات @ebne_teihan
مشاهده در ایتا
دانلود
تیهان انقلاب
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح#حکمت31 (8) 🔷 ارکان جهاد 🔻چهارمین رکن از ارکان
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح (9) 🔷 ارکان کفر 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۱ نهج البلاغه برای کفر چهار ستون معرفی می فرمایند، که عبارتند از: 1⃣ تعمّق 2⃣ تنازع 3⃣ زَیْغ (یعنی بازگشت قلب بعد از هدایت به ظلالت) 4⃣ شقاق( یعنی دشمنی و اختلاف کردن) 🔻درباره "تعمّق" یک نکته قابل توجّه است و آن اینکه همین مکتب نورانی اسلام که اصرار بر تفکّر دارد، از طرفی به ما هشدار می دهد در اموری که با فکر نمی شود به آن قانون رسید، تعمق نکنید؛ مثل تفکّر در ذات خدا و... لذا این نوع تعمّق را پایه اول سقوط انسان در کفر معرفی می کنند. مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه شریف می فرمایند: اگر خداوند متعال ما را "راسِخونَ فِی العِلم" معرفی کرده، به خاطر این است که ما در آنچه که تکلیف نداشته ایم که بحث و جستجو از عمقش بکنیم، ترک تعمّق کرده ایم. 🔻 مسأله دوم "تنازع" است؛ یعنی با همدیگر جدل و جدال کردن. اوّلین کسی که در نهج البلاغه به عنوان جدل کننده و نزاع کننده معرفی شده است، ابلیس است. حضرت در خطبه ۱۹۲ می فرمایند: «نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ» ؛ ابلیس در ردای جَبریّت که مخصوص خداوند متعال است، با خدا نزاع کرد. همچنین در خطبه ۱۹۲ ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: عزّت و کبریا مخصوص خداست و خداوند هر کسی از بندگانش را که در این لباس عزّت و کبریا با خدا منازعه کند، لعنت کرده است. یکی از دلایلی که باعث شد مسلمانان بعد از پیغمبر عزیز، قاطبه شان ( عمومشان ) به جز سه چهار نفر، به ارتداد معنوی دچار بشوند، تنازع با اهل بیت بر سر مسأله جانشینی پیامبر بود، که مولا علی(علیه السلام) در نامه ۶۲ به این نکته اشاره کرده و فرمود: «فَلَمَّا مَضَى رَسولُ اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ» ؛ بعد از اینکه پیامبر عظیم الشأن اسلام از دنیا رفت، مسلمانان در مسأله ولایت امر با هم نزاع کردند. می دانید که به واسطه همین نزاع بود که حضرت فرمودند: « إرتَدَّ النّاسُ بَعدَ النَّبیِّ إلّا أربَع أوْ ثَلاث» ؛ بعد از پیامبر همه مردم مُرتد شدند، جز سه نفر یا چهار نفر، یعنی به کفر معنوی مبتلا شدند ولو اینکه رو به قبله نماز می خواندند، چون اصل اسلام را که ولایت است منحرف کردند و از اصل اسلام رویگردان شدند. 🔻 مسأله سوّم، مسأله "زیغ" است. "زیغ" که در بعضی دعاهای قنوت هم می خوانیم: « رَبَّنا لا تُزِغْ قُلوبَنا» ، این است که انسان یک بار هدایت شده باشد، دوباره قلبش بعد از هدایت به ضلالت و گمراهی برگردد. حضرت علی(علیه السلام) معتقدند یکی از چیزهایی که باعث می شود انسان به کفر مبتلا بشود، این بلای "زیغ" است. در خطبه ۱۵۱ می فرمایند: « فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ» ؛ بعضی از قلبها بعد از اینکه در مسیر مستقیم حق قرار داشتند، از حق برگشتند و به ضلالت مبتلا شدند. به هر حال سوّمین رکن از ارکان کفر "زَیغ" است. 🔻 آخری هم "شقاق" و "اختلاف" است، که توضیحش مشخص است. 🔰 با این مقدمات، این بخش از حکمت ۳۱ را با هم می خوانیم : كفر بر چهار ستون پايدار است: 🔸 كنجكاوی دروغين 🔸 ستيزه جويی و جَدَل 🔸 انحراف از حق 🔸 دشمنی كردن پس آن كس كه دنبال توهّم و كنجكاوی دروغين برود، به حق نمی رسد و آن كس كه به ستيزه جويی و نزاع بپردازد، از ديدن حق نابينا شود و كسی كه از راه حق منحرف شود، نيكويی را زشت و زشتی را نيكويی می پندارد و سرمست گمراهی ها میگردد و آن كس كه دشمنی ورزد، پيمودن راه حق برای او دشوار و كارش سخت و نجات او از مشكلات دشوار خواهد شد ». https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
تیهان انقلاب
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح #حکمت31 (9) 🔷 ارکان کفر 🔻 امیرالمؤمنین (علیه
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح ( 10 ) 🔷 ارکان شک 🔻در ادامه حکمت ۳۱ نهج البلاغه و در باب ارکان کفر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رابطه بین تعمّق بی جا، تنازع، زَیغ و شقاق را اینگونه بیان می فرمایند: کسی که بی جا کنجکاوی کند، هرگز به سمت حق برنمی گردد و کسی که نزاعش به خاطر جهل زیاد باشد، کوری او از دیدن حقیقت طولانی خواهد شد و ادامه خواهد یافت و کسی که قلبش از حق به ضلالت برگردد، نزد او نیکی زشت دیده میشود و زشتی، نیکی و زیبایی و در مستی ضلالت باقی می ماند و کسی که با حق درآمیزد، تمام راههای حقیقت بر او بسته می شود و امر او مشکل خواهد شد و راه خروجش از ضلالت و کفر بسیار تنگ خواهد بود. 🔻 بعد از این امیرالمؤمنین (علیه السلام) قصّه "شک" را بیان می کنند. همین که شک را در مقابل ایمان و هم عرض کفر قرار می دهند، نکته بسیار بسیار مهمی است؛ چون در شک دو مرحله داریم: 1⃣ شکی که مقدّمه یقین می شود. 2⃣ شکی که منجر به کفر می شود. به قول استاد شهید مرتضی مطهری، شک معبر خوبی هست، اما مقرّ خوبی نیست. یعنی اگر شک باعث بشود که انسان سؤال خودش را از مسیر درست و منابع درست تحقیق کند و به حق برسد، معبر خوبی است برای رسیدن به یقین. اما اگر در شک بماند و جستجو نکند و این شک را به نااهل عرضه بکند، شک به شبهه و کم کم به انکار و کفر منجر میذشود. 🔻 لذا حضرت علی (علیه السلام) در این حکمت می فرمایند: شک هم بر چهار شعبه است؛ یعنی شک هم به این سادگیها نیست که انسان بگوید خوب یک نوع سوال است فقط، نه! شک هم برای خودش ارکانی دارد که باید این ارکان را بشناسیم و در مقابلش علاج داشته باشیم. 🔰 شک چهار بخش دارد: 1⃣ جدال در گفتار 2⃣ ترسیدن 3⃣ دو دل بودن 4⃣ تسلیم حوادث روزگار شدن بعد می فرمایند: پس آنکس که جدال و نزاع را عادت خود قرار دهد، از تاریکی شبهات بیرون نخواهد آمد و آنکس که از هر چیزی بترسد، همواره در حال عقب گرد است و آنکس که در تردید و دودلی بماند، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث شود و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد، هر دو جهان را از کف خواهد داد. 🔻همانطور که ملاحظه می فرمایید، اینجا منظور آن شکی که برای هر انسانی و حتی هر محقّقی پیش می آید نیست، منظور آن شکی است که یا صاحبش نسبت به آن لجاجت دارد یا برای برون رفت از آن تلاش نمی کند، یا تلاشش از مسیر درست و منطقی نیست لذا به حق نمی رسد و به تعابیری که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند مبتلا می شود. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔷 ارزش و والایی انجام دهنده کار خیر 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: "نيكوكار، از كار نيك بهتر است و بدكار از كار بد بدتر " . 🔻 در حکمت ۳۲ نهج‌البلاغه شریف پیرامون خیر و شر، نکات فراوانی وجود دارد و اساساً امیرالمؤمنین (علیه السلام) واژه "خیر و شر" را بسیار استفاده کردند. اگر ما با محوریت موضوع حکمت ۳۲ پیرامون خیر نکاتی را عرض بکنیم خودبه‌خود آنچه در مورد شر هم باید دانسته شود در مقابل آن فهم خواهد شد. نکاتی که متناسب با حکمت سی و دوم از نهج البلاغه قابل استفاده است عبارتند از : 1️⃣ راه رسیدن به خیر : مولا علی(علیه السلام) در نامه سی و یکم خطاب به امام حسن (علیه السلام) می فرمایند: آن خیری که جز از راه شر نمی شود به آن دسترسی پیدا کرد اساساً هیچ خیری در آن نیست. 2️⃣ نیّت خیر: در نامه ۳۱ به امام حسن (علیه السلام) مرقوم می فرمایند: «فإنَّ العطيَّةَ على قَدْرِ النِّيَّةِ »؛ همانا عطای الهی اندازه نیّت انسان هاست. در حکمت ۹۷ هم پیرامون نیّت به معنای اعتقاد ، می فرمایند :«نَومٌ عَلَی یَقِینٍ خَیرٌ مِن صَلاَةٍ فی شَکٍ» ؛ اینکه انسان تا صبح بخوابد اما در حال یقین در اعتقاداتش باشد، بهتر است از اینکه تا صبح نماز بخواند در حالیکه در شکّ و تردید نسبت به امامش باشد. 3️⃣ فاعل و کننده کار خیر: حضرت یک بار در نامه ۳۳ می فرمایند : «وَلَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلاَّ عَامِلُهُ» ؛ با انجام کار خیر کسی جز کننده آن کار خیر رستگار نمی‌ شود و به بهشت نمی رود. یک بار هم در همین حکمت ۳۲ فرمودند: « فاعِلُ الْخيْرِ خيْرٌ مِنْهُ»؛ انجام دهنده کار خیر از خود کار خیر بهتر است. 4️⃣ عاقبت کار خیر : حضرت در حکمت ۳۸۷ می فرمایند: « ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ » ؛ عملی که بعدش آتش جهنّم باشد اصلاً خیر نیست. 5️⃣ ثواب کار خیر: در حکمت ۱۱۴ مولا علی (علیه السلام) ثواب کار خیر را برتر از خود کار خیر می دانند و می فرمایند : «وَ لَيسَ شَيءٌ بِخَيرٍ مِنَ الخَيرِ إلّا ثَوابَهُ» ؛ چیزی بهتر از خود کار خیر نیست مگر ثواب کار خیر. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح 🔷 اعتدال در بخشش و حسابرسى 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش. 🔻 از آنجایی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) و در واقع اسلام حقیقی ، بر این باور است که انسان عاقل در هیچ چیزی اهل افراط و تفریط نیست، لذا در حکمت سی و سوم نهج البلاغه امیرالمؤمنین در مسأله مدیریت مالی می فرمایند : نه آنقدر دست بسته باش که خیر تو به هیچکس نرسد و نه آنقدر دست و دلباز و بی‌حساب و کتاب باش که با بخشش های بی حساب کتاب و هزینه کردن های بی حساب و کتاب دچار تنگدستی و گرفتاری بشوی. 🔻با این نگاه مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۳ می‌فرمایند: "بخشنده باش اما زیاده روی نکن. در زندگی حسابگر باش اما سخت گیر مباش". 🔻 انسان های مؤمن در همه شرایط باید مسیر اعتدال و میانه روی را پیدا کنند و بر همان مسیر طی طریق کنند. البته این مسأله مورد استثناء هم دارد و آن درباره اولیای خدا است. خود اهل بیت (علیهم‌السلام) برای خودشان اصل را بر ایثار و گذشت می دانستند حتی نسبت به چیزی که به آن به شدت احتیاج دارند. 🔻 قرآن کریم، هم درباره انفاق اهل بیت (علیه السلام) در حد اعلیٰ آیاتی دارد که تعجّب همگان را بر می انگیزد. در سوره مبارکه دهر یا انسان می فرماید: « وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً » ؛ غذای خودشان را اطعام می‌کنند به خاطر محبت خدا، به مسکین و یتیم و اسیر. و هم فرمود: «یُؤثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» ؛ چیزی را که به شدت به آن نیاز دارند ایثار می‌کنند. 🔻 این مقام، مقام برترین است که همه ما ممکن نیست بتوانیم اینگونه اهل بخشش باشیم، این مقام بالایی است که ایمانی در کمالِ ایمان و یقینی در کمال یقین و تقوا یی در کمال تقوا می‌خواهد. ⚜ امیدوارم ما به مسیری که اهل بیت در قلّه آن هستند وارد شویم و حرکت کنیم. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
تیهان انقلاب
https://eitaa.com/ebne_taihan
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔷 ترک آرزوها 💠 و درود خدا بر امیرالمومنین فرمودند: "بهترين بى نيازى، ترك آرزوهاست". 🔻امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حکمت ۳۴ نهج البلاغه می فرمایند: «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى» ؛ شریف ترین بی نیازی ترک کردن آرزوها است. 🔻مسأله آرزوها در مکتب ما از جمله در نهج البلاغه، ساختار موضوعی و مفهومی بسیار دقیقی دارد. از طرفی هر آرزویی خوب نیست و هر آرزویی بد نیست و آرزوهای خوب هم در یک شرایطی می‌توانند آسیب‌زا باشند و آن وقتی است که طولانی و بیشتر ناظر به جنبه مادی و دنیوی باشد. 🔻اصل آرزو در زندگی انسان، جزء زندگی انسان است. انسانها انرژی و نیرو و امید خودشان برای حرکت، تلاش، مقاومت و مبارزه را به واسطه آرزوهایشان می گیرند. اگر انسان آرزوی به درد بخوری نداشته باشد، هیچ انگیزه‌ای برای تلاش و سخت‌کوشی و مبارزه و امثال این ندارد. همین امر می‌تواند دستاویزی باشد برای و نفس امّاره و ابلیس که ما را فریب بدهد و معطّل سراب کند. یعنی انسان برای رسیدن به آرزوها چون تلاش می‌کند، حالا اگر آرزوهایش را با توهّمات یا با آرزوهای بی ارزش جایگزین بکند تمام تلاشش مصروف یک مسیر غلط و پر خطایی میشود. 🔻در حکمت ۳۶ نهج البلاغه حضرت می فرماید : «مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ» ؛ کسی که آرزوهایش طولانی باشد کارهایش زشت می شود. چون می‌خواهد به هر قیمتی به آن آرزو برسد، از طرفی آرزو هم خیلی بزرگ است و می‌داند در مسیر عادی و طبیعی و قانونی نمی تواند برسد، لذا دست به رفتارهای غیر عاقلانه غیر شرعی و غیر اخلاقی و عقلانی می زند ؛ سندسازی می‌کند، دروغ می‌گوید، تهمت می‌زند، فریب می دهد، باج می دهد و رشوه می دهد تا به آن آرزو برسد، لذا اعمالش را زشت می کند. به همین دلیل برای مسأله آرزوها باید خیلی خیلی متّکی به آموزه‌های دین عمل کرد. 🔻در این حکمت ۳۴ حضرت می فرمایند، انسان یکی از چیزهایی که به آن احساس نیاز می کند، آرزوهایش است. اگر بتواند از این آرزوهایی که سطح تعالی انسان را تنزّل می دهد کلاً دست بکشد، یعنی خودش را طوری تربیت کند که اصلاً دل بسته به این خواسته‌ها نباشد خوب این بی‌نیاز شده است. چون انسان بی نیاز دو جور است انسانی که رسیده و دارد و توانمند شده و ثروتمند شده، دوم انسانی که خواسته و درخواست اینطوری ندارد و حاجت مادی ندارد. اینها هر دو بی نیاز هستند و بهتر از آن بی نیازی که به واسطه ثروت است و شریف تر از آن بی نیازی که به واسطه ی رسیدن به آرزوها به هر قیمتی است، ترک آرزوهاست؛ بنابراین «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى». https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔷 ضرورت موقعیّت شناسی 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: " كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند شتاب كند، درباره او چيزى خواهند گفت كه از آن اطّلاعى ندارند". 🔻یکی از مسائلی که متدیّن در زندگی اجتماعی با آن خیلی دست و پنجه نرم میکند، نوع تعامل و رفتار با دیگران است. این مسأله وقتی خیلی سخت می‌شود که ارزشها و باورها و رفتارهای یک انسان متدیّن، با سنّت‌ها و خواسته‌های مردم خیلی هماهنگ نیست. 🔻 امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند ، غیر از مواردی که انتظار مردم و به تعبیر علمی عرف، از تو انتظار غیرشرعی و غیر عقلی است و هیچ راهی هم ندارد -که آنجا باید مستقیماً و محکم استقامت کنید و تن به عرف ندهید- در بقیه مواردی که توقّعاتی عرف از انسان متدیّن دارد که خلاف شرع هم نیست، اگرچه به درد بخور هم نیست، اصل اول بر این است که مدارا کنیم. لذا در نهج‌البلاغه می‌خوانیم: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ العَقْلِ» ؛ نیمی از عقلانیّت در مدارا کردن با مردم است. یعنی لازم نیست ما همه جا بجنگیم و همه جا اصرار بر چیزهایی داشته باشیم که واجب نیست. بله اگر زمینه برای رشد دادن به کسانی باشد، ما ورود می‌کنیم، بحث و گفت و گو می کنیم و کار تربیتی می‌کنیم. اما اینکه بخواهیم بجنگیم با افکار و آداب و رسوم مردم ، این خیلی تکلیف ما نیست مگر در جایی که پای واجب یا محرّمی میان باشد. 🔻نکته دوّم این حکمت ۳۵ است که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "کسی که کاری بکند که مردم خوششان نمی آید و در کاری که مردم خوششان نمی‌آید عجله کند؛ خود به خود با دست خودش کاری کرده است که مردم علیه او حرف هایی بزنند که اصلاً خبر ندارند و واقعی نیست". یعنی خودش را در معرض تهمت مردم قرار داده است. یک چیزهایی هست که مردم نمی پسندند، باید اوّل باید زمینه فکری فرهنگی و اجتماعی آن آماده شود و بعد خود آن ایجاد شود. اگر کسی بدون این زمینه سازی ها و بدون فراهم کردن زمینه در عرف جامعه ، اقدام به کاری بکند که مردم نمی پسندند ؛ چون در حکمت دیگری خواندیم که «النّاس أعْداءُ ما جَهِلوا» ؛ مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند و جهل دارند، آن موقع چون نمی‌دانند فلسفه اقدام شما را در مورد آن رفتار، شروع به دشمنی کردن می‌کنند و این دشمنی کردن یک مصداقش این است که علیه شما چیزهایی را می‌گویند که واقعیّت ندارد و آنها هم خبر درستی از آن ندارند. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔷 ضرورت موقعیّت شناسی 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: " كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند شتاب كند، درباره او چيزى خواهند گفت كه از آن اطّلاعى ندارند". 🔻یکی از مسائلی که متدیّن در زندگی اجتماعی با آن خیلی دست و پنجه نرم میکند، نوع تعامل و رفتار با دیگران است. این مسأله وقتی خیلی سخت می‌شود که ارزشها و باورها و رفتارهای یک انسان متدیّن، با سنّت‌ها و خواسته‌های مردم خیلی هماهنگ نیست. 🔻 امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند ، غیر از مواردی که انتظار مردم و به تعبیر علمی عرف، از تو انتظار غیرشرعی و غیر عقلی است و هیچ راهی هم ندارد -که آنجا باید مستقیماً و محکم استقامت کنید و تن به عرف ندهید- در بقیه مواردی که توقّعاتی عرف از انسان متدیّن دارد که خلاف شرع هم نیست، اگرچه به درد بخور هم نیست، اصل اول بر این است که مدارا کنیم. لذا در نهج‌البلاغه می‌خوانیم: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ العَقْلِ» ؛ نیمی از عقلانیّت در مدارا کردن با مردم است. یعنی لازم نیست ما همه جا بجنگیم و همه جا اصرار بر چیزهایی داشته باشیم که واجب نیست. بله اگر زمینه برای رشد دادن به کسانی باشد، ما ورود می‌کنیم، بحث و گفت و گو می کنیم و کار تربیتی می‌کنیم. اما اینکه بخواهیم بجنگیم با افکار و آداب و رسوم مردم ، این خیلی تکلیف ما نیست مگر در جایی که پای واجب یا محرّمی میان باشد. 🔻نکته دوّم این حکمت ۳۵ است که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "کسی که کاری بکند که مردم خوششان نمی آید و در کاری که مردم خوششان نمی‌آید عجله کند؛ خود به خود با دست خودش کاری کرده است که مردم علیه او حرف هایی بزنند که اصلاً خبر ندارند و واقعی نیست". یعنی خودش را در معرض تهمت مردم قرار داده است. یک چیزهایی هست که مردم نمی پسندند، باید اوّل باید زمینه فکری فرهنگی و اجتماعی آن آماده شود و بعد خود آن ایجاد شود. اگر کسی بدون این زمینه سازی ها و بدون فراهم کردن زمینه در عرف جامعه ، اقدام به کاری بکند که مردم نمی پسندند ؛ چون در حکمت دیگری خواندیم که «النّاس أعْداءُ ما جَهِلوا» ؛ مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند و جهل دارند، آن موقع چون نمی‌دانند فلسفه اقدام شما را در مورد آن رفتار، شروع به دشمنی کردن می‌کنند و این دشمنی کردن یک مصداقش این است که علیه شما چیزهایی را می‌گویند که واقعیّت ندارد و آنها هم خبر درستی از آن ندارند. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
🔻پرسید: یا امیرالمومنین آن که پیامبر می فرمود پیرمردها رنگ کنند و شبیه یهودی‌ها نشوند یعنی چه ؟ حضرت متوجه شدند که این بنده خدا در چه مخمصه فکری گیر کرده است. فرمودند :"برادر! آن روز که پیامبر دستور می داد پیران رنگ کنند تا شبیه جوانان باشند " به خاطر این بود که حکومت اسلامی نوپا بود و تعداد یارانش اندک بودند و دشمنانش قدر بودند در واقع با رنگ کردن سر و روی پیرمردها، پیامبر یک تاکتیک عملیات روانی به کار بردند تا در جنگ‌ها وقتی دشمن از دور نظاره می کند ، لشکر پیغمبر را پر از جوان ببیند و بترسد و کنار برود . 🔻 اما امروز که من حاکم شدم- یعنی امیرالمومنین- اصلاً رنگ کردن ریش پیرمردها هیچ اثری در اقتدار حکومت من ندارد، چون دامنه حکومت من نصف جهان را فرا گرفته است .پس در این شرایط هر کس خواست رنگ کند مستحب است، هر کس نخواست رنگ کند اشکالی ندارد چون آن فلسفه ضرورت رنگ کردن زمان پیامبر از بین رفته است. 🔻نکته دیگری که در این حکمت خوب است یاد بگیریم این است ،حالا اگر ما ثابت کردیم امیرالمومنین برخلاف سیره پیامبر عمل نکرده بلکه دستور پیامبر مربوط به شرایط خاصی بود که دیگر آن شرایط منقضی شده است. 🔻 حالا برمی‌گردیم به حکمت ۳۷ ، امروز که تمام دنیای استکبار علیه ملت اسلامی ما و نظام اسلامی ما توطئه می‌کنند همین که ملت دور رهبر خودشان و حاکمان خودشان عاشقانه می‌ریزند مثل رنگ کردن ریش پیرمردها دشمن را می ترساند و قدرت این نظام و ملت را تقویت می کند .انشاالله در آینده ای نزدیک که قدرت مسلمین قدرت برتر جهان بشود نیازی به این حرکات نخواهد بود. 🔻نکته آخر هم این که شاید به ذهن کسی در این توضیحات من برسد که ،خب اگر پیامبر دستور داده بود که رنگ کنید و شبیه یهودی ها نشوید حالا که می گویید امیرالمومنین فرموده شرایط از بین رفته ،پس دیگر رنگ کردن مو و ریش مرد های پیر مستحب هم نباید باشد. جواب این است که چرا ، وقتی امر خدا یا پیامبر یا امام معصوم بر اساس شرایط زمان تغییر می‌کند و الزامش از بین میرود، آن دستور به پایین تر از مرحله قبلی خودش تنزل می‌کند و کلا محو نمی‌شود . مثلاً اگر امامی واجب کرده بوده و حالا وجوبش از بین رفته ، امر امام در حد مستحب باقی می ماند ،یا اگر از چیزی نهی کرده و نهی آن در حد حرمت بوده و بعد از رفع آن حرمت آن نهی همچنان باقی است و به کراهت تنزل می‌کند. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹 شرح 🔷 اعتدال در بخشش و حسابرسى 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش. 🔻 از آنجایی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) و در واقع اسلام حقیقی ، بر این باور است که انسان عاقل در هیچ چیزی اهل افراط و تفریط نیست، لذا در حکمت سی و سوم نهج البلاغه امیرالمؤمنین در مسأله مدیریت مالی می فرمایند : نه آنقدر دست بسته باش که خیر تو به هیچکس نرسد و نه آنقدر دست و دلباز و بی‌حساب و کتاب باش که با بخشش های بی حساب کتاب و هزینه کردن های بی حساب و کتاب دچار تنگدستی و گرفتاری بشوی. 🔻با این نگاه مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۳ می‌فرمایند: "بخشنده باش اما زیاده روی نکن. در زندگی حسابگر باش اما سخت گیر مباش". 🔻 انسان های مؤمن در همه شرایط باید مسیر اعتدال و میانه روی را پیدا کنند و بر همان مسیر طی طریق کنند. البته این مسأله مورد استثناء هم دارد و آن درباره اولیای خدا است. خود اهل بیت (علیهم‌السلام) برای خودشان اصل را بر ایثار و گذشت می دانستند حتی نسبت به چیزی که به آن به شدت احتیاج دارند. 🔻 قرآن کریم، هم درباره انفاق اهل بیت (علیه السلام) در حد اعلیٰ آیاتی دارد که تعجّب همگان را بر می انگیزد. در سوره مبارکه دهر یا انسان می فرماید: « وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً » ؛ غذای خودشان را اطعام می‌کنند به خاطر محبت خدا، به مسکین و یتیم و اسیر. و هم فرمود ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔷 ترک آرزوها 💠 و درود خدا بر امیرالمومنین فرمودند: "بهترين بى نيازى، ترك آرزوهاست". 🔻امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حکمت ۳۴ نهج البلاغه می فرمایند: «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى» ؛ شریف ترین بی نیازی ترک کردن آرزوها است. 🔻مسأله آرزوها در مکتب ما از جمله در نهج البلاغه، ساختار موضوعی و مفهومی بسیار دقیقی دارد. از طرفی هر آرزویی خوب نیست و هر آرزویی بد نیست و آرزوهای خوب هم در یک شرایطی می‌توانند آسیب‌زا باشند و آن وقتی است که طولانی و بیشتر ناظر به جنبه مادی و دنیوی باشد. 🔻اصل آرزو در زندگی انسان، جزء زندگی انسان است. انسانها انرژی و نیرو و امید خودشان برای حرکت، تلاش، مقاومت و مبارزه را به واسطه آرزوهایشان می گیرند. اگر انسان آرزوی به درد بخوری نداشته باشد، هیچ انگیزه‌ای برای تلاش و سخت‌کوشی و مبارزه و امثال این ندارد. همین امر می‌تواند دستاویزی باشد برای و نفس امّاره و ابلیس که ما را فریب بدهد و معطّل سراب کند. یعنی انسان برای رسیدن به آرزوها چون تلاش می‌کند، حالا اگر آرزوهایش را با توهّمات یا با آرزوهای بی ارزش جایگزین بکند تمام تلاشش مصروف یک مسیر غلط و پر خطایی میشود. 🔻در حکمت ۳۶ نهج البلاغه حضرت می فرماید : «مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ» ؛ کسی که آرزوهایش طولانی باشد کارهایش زشت می شود. چون می‌خواهد به هر قیمتی به آن آرزو برسد، از طرفی آرزو هم خیلی بزرگ است و می‌داند در مسیر عادی و طبیعی و قانونی نمی تواند برسد، لذا دست به رفتارهای غیر عاقلانه غیر شرعی و غیر اخلاقی و عقلانی می زند ؛ سندسازی می‌کند، دروغ می‌گوید، تهمت می‌زند، فریب می دهد، باج می دهد و رشوه می دهد تا به آن آرزو برسد، لذا اعمالش را زشت می کند. به همین دلیل برای مسأله آرزوها باید خیلی خیلی متّکی به آموزه‌های دین عمل کرد. 🔻در این حکمت ۳۴ حضرت می فرمایند، انسان یکی از چیزهایی که به آن احساس نیاز می کند، آرزوهایش است. اگر بتواند از این آرزوهایی که سطح تعالی انسان را تنزّل می دهد کلاً دست بکشد، یعنی خودش را طوری تربیت کند که اصلاً دل بسته به این خواسته‌ها نباشد خوب این بی‌نیاز شده است. چون انسان بی نیاز دو جور است انسانی که رسیده و دارد و توانمند شده و ثروتمند شده، دوم انسانی که خواسته و درخواست اینطوری ندارد و حاجت مادی ندارد. اینها هر دو بی نیاز هستند و بهتر از آن بی نیازی که به واسطه ثروت است و شریف تر از آن بی نیازی که به واسطه ی رسیدن به آرزوها به هر قیمتی است، ترک آرزوهاست؛ بنابراین «أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى». https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح (1) 🔷 آرزوهای طولانی و بزهکاری 💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: "كسى كه آرزوهايش طولانى است، كردارش نيز ناپسند است". 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۶ نهج البلاغه پیرامون عواقب مهلک آرزوی طولانی می‌فرمایند: «مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ»؛ کسی که آرزویش طولانی باشد رفتار و کردارش زشت می‌شود. 🔻 بحث آرزو به معنای آرزوهای دنیای و مخصوصاً آرزوهای دنیای دور دست در نهج البلاغه بسیار مورد توجه واقع شده است. بنده سعی می‌کنم مختصراً نظام مفهومی این موضوع را در نهج البلاغه، محضر شما بزرگواران تقدیم کنم. 🔻 اولین نکته این است که گرفتار شدن به آرزوها و مخصوصاً آرزوهای طولانی یکی از مهمترین و شایع ترین روشهای فریبکاری دنیا است. حضرت در این باره در خطبه ۱۱۱ می فرمایند: « الدُّنْیا تَحَلَّتْ بِالْآمَالِ » ؛ دنیا زینت داده شده با آرزوها ؛ و شما می‌دانید که تزیین دنیا یکی از راهبردهای ابلیس است. در حکمت ۷۲ هم حضرت می فرمایند: « الدَّهْرُ يُجَدِّدُ الْآمَالَ » ؛ روزگار دائماً آرزوها را نو به نو می کند. یعنی انسان هرچه مسن تر و پیرتر می شود، به جای اینکه به فکر اجل و آخرت باشد آرزوهای دنیایی اش تازه تر و جدیدتر می شود . و در خطبه ۶۴ می فرماید : «فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ» ؛ اجل انسان از او پوشیده است و آرزویش فریب دهنده اوست. به همین دلیل مولا علی (علیه السلام) در نهج البلاغه بارها ما را هشدار داده‌اند و ترسانده اند از گرفتار شدن به آرزوی طولانی. هم در خطبه ۲۸ و هم در خطبه ۴۲ این عبارت عیناً آمده است که: « إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ، اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ» ؛ همانا چیزی که من از هر چیز دیگری بیشتر بر شما نگران هستم دو چیز است، یکی پیروی از هوای نفس و دیگری آرزوی طولانی . آرزوهای طولانی عواقب بسیار بسیار مهلکی دارند که بخشی از این عواقب در نهج‌البلاغه به این ترتیب آمده است : 1⃣ هلاکت: در خطبه ۱۴۷ می‌خوانیم : «إنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِطُولِ آمالِـهِم و تَغَيُّبِ آجالِـهِم »؛ کسانیکه قبل از شما بودند به خاطر این هلاک شدند که آرزوهای طولانی داشتند و از اجلهای خود غفلت کردند، از مرگ غفلت کردند. ریشه این هلاکت و غفلت در نهج البلاغه در خطبه ۴۲ است که حضرت فرمود: ریشه این که انسان دچار هلاکت به واسطه طول آرزوها می شود فراموشی مرگ و آخرت است. در خطبه ۴۲ می‌خوانیم : « أمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنْسِى الاْخِرَةَ » ؛ آرزوی طولانی باعث فراموشی آخرت می شود. و وقتی انسان آخرتش را فراموش کرد در عمل و در جمع آوری زاد و توشه برای قیامت کوتاهی می‌کند. در خطبه ۲۸ این نتیجه را اینگونه می‌فرماید: «مَن قَصَّرَ فی ایام أمَلهِ قبلَ حضورِ أَجَلِهِ فَقَد خَسِرَ عَمَلُه و ضرّهُ أجَلُه» ؛ کسی که در روزگار آرزوهایش در انجام وظایف کوتاهی کند، قبل از رسیدن اجل و مرگ در عمل کوتاهی کند عملش به خسران کشیده می شود و اجلش به او ضرر می زند. https://eitaa.com/ebne_taihan ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
فرمودند: کسی که آرزوهایش طولانی است کردارش نیز ناپسند است.